eitaa logo
پرفسور فرامرز رفیع پور
405 دنبال‌کننده
37 عکس
17 ویدیو
2 فایل
استاد و چهره ماندگار جامعه شناسی انتشار مطالب توسط ادمین https://eitaa.com/seiiedhasanmoosavi
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمان الرحیم
رابطه حکومت و دین تقریبا شبیه دو کفه ترازو بوده است. معمولا به هر میزان که قدرت پادشاه بیشتر بود، رهبران دینی خود را کنار میکشیدند و وقتی قدرت پادشاه کم میشد، بر قدرت دین افزوده میشد و امکان تقابل دین با حکوم افزایش می یافت. پادشاهان قوی صفویه و پهلوی اول و مورد آقای حائری یزدی از نمونه های مورد اول هستند و پادشاهان قاجار و پهلوی دوم مورد دوم را میپوشانند. دریغ است ایران که ویران شود. ص 322 https://eitaa.com/rafipoor
شرح و بسط دو کتاب " و "تضاد غرب و شرق" به بیان نویسنده این دو کتاب پروفسور فرامرز رفیع پور پنج شنبه ها ساعت 17:20 از شبکه 4 پخش میشود. (تا به حال شش قسمت پخش شده است.)
برای دسترسی به جلسات پخش شده میتوانید از لینک زیر استفاده کنید: http://tv4.ir/episodeinfo/66359
... در اینجا مجددا این تذکر مهم لازم است که کاندیداهای ریاست جمهوری در همه جهان (از جمله در ایران) قبل از انتخابات، غیر از شعارهای دروغین که آنها گاهانه می‌دهند، امیدها و اهدافی دارند که عموما آرزو اندیشانه و خوشبینانه است. آنها فکر میکنند که اگر سر کار بیایند، چه کارها که نمیکنند. از آن مهمتر آنکه آنها در این فرایند آرزو اندیشی، زمان را ثابت می انگارند. ... تضاد غرب و شرق ص ۵۲۰
نقش روحانیون در بعد از ظهر روز 14/12/88، مراسم ختم یکی از اهالی روستای "کلان" در "لواسان بزرگ" به پایان رسیده و غروب شده بود. مردم برای نماز به مسجد رفتند. مسجد نسبتا بزرگی بود و مردم هم زیاد. اذان را گفتند. مردم که تعداد زیادی از آنها از تهران آمده بودند، "این پا آن پا میکردند" که چکار کنند، نماز را فرادا بخوانند یا جماعت؟ اما روحانی ای وجود نداشت و حضار هم چندان راغب به نظر نمیرسیدند که یک نفر از بین خودشان جلو بایستد و پشتش نماز بخوانند. در نتیجه بطور پراکنده و درهم و برهم، هر یک به گوشه ای رفتند تا برای خود نماز بخوانند. صاحب مجلس گفت: "رفته اند روستای مجاور یک روحانی بیاورند". تقریبا هر کسی داشت با نماز شروع میکرد که یک روحانی آمد؛ یک جوان 21 تا 25 ساله تازه کار (صفر کیلومتر) به نظر میرسید، با حجب و حیای تازه کاران. او رفت جلو ایستاد. جالب بود که این جمع زیاد، پراکنده و بی نظم، به سرعت در کنار هم قرار گرفتند و هر یک کوشش میکرد مهرش با بقیه مهرها و نوک پایش با بقیه پاها میزان باشد، یک نظم غیر قابل تصور، در پی یک "نقش" خاص! همه نماز را جدی گرفتند، همه به او اقتدا کردند. کسی نگفت آخر این جوان از خدا و پیغمبر چه میفهمد؟ با وصف شرایط حاد و پرتضاد سال 88، در آن لحظه کسی برایش گروه بندی ها یا نارضایتی از کشورداری روحانیون مطرح نبود. این نقش، نقش دیگری است! این فقط امکانات نیست، بلکه یک سرمایه عظیم است که سازماندهی و رهبری آن را روحانیون میتوانند به راحتی در دست گیرند و مردم را بسیج کنند. کم نیستند روحانیونی که به فکر مردم بوده و هستند و به موقع به فریاد دادخواهی آنها میرسند. لذا مردم ایران در گذشته نزدیک، به جز یک مورد (دکتر مصدق) عموما رهبری روحانیت را پذیرفته و میپذیرند و روحانیت میتواند این مجموعه را به راحتی در مسیر مناسب سازماندهی نماید، چنانکه بارها این در عمل نشان داده شده است. دریغ است ایران که ویران شود ص 406 https://eitaa.com/rafipoor
(پیش بینی عملکر ترامپ سال 1395) ... بنابراین با توجه به این بی تجربگی سیاسی و آن غرور و خود بزرگ بینی که در آقای ترامپ وجود دارد، و همزمان ساده انگاری مسئولیت یک رئیس جمهور از جانب وی، میتوان تصور نمود که او با بروز عوامل و وقایع پیش بینی نکرده، نظرات و تصمیمات خود را به دفعات بیشتر از رؤسای جمهور دیگر تغییر دهد و ثبات نظر کمتری داشته باشد. لذا گذشته از شعارهای دروغین انتخاباتی، به نظر میرسد دیگر شعارهای آرزوئی وی نیز علی الاصول از قابلیت اعتماد کمتری برخوردار باشند؛ بالاخص که تعداد نسبتا زیادی از دیگر اعضای تیمش نیز تجربه کار سیاسی و حکومت داری نداشته اند. ... خصوصیات شخصیتی آقای ترامپ (غرور، به حساب نیاوردن دیگران، تحقیر مخالفان، بی اعتمادی به خرده نظامهای موجود، مثلا "سیا" و حتی حزب جمهوری خواه، بی تجربگی سیاسی...) و همچنین شعارهای انتخابی تضادجویانه و انتظارات پیروان تندروی ایشان حاکی از آن است که او اهداف خود را کمتر با یک روش مسالمت جویانه، با جاذبه کافی برای همه پیگیری خواهد نمود. ... لذا به نظر میرسد آقای ترامپ هدف رسیدن به آمریکای قدرتمند را در سیاست داخلی و خارجی با همان روشهای مغرورانه، تندخویانه و... که از صفات عمیق شخصیتی وی بر میخیزد، دنبال کند. https://eitaa.com/rafipoor
نیاز مالی طلاب (شهریه) یک نیاز مبرم دیگر طلاب، هزینه زندگی است که با شهریه بسیار محدود آنها به سختی تامین میشود و این خود تولید انواع مسائل را میکند. آقای فیشر در تحقیق مذکور خود شهریه ها را در سال 1354 در جدولی تنظیم کرده که ذیلا به فارسی برگردانده شده است. بطوریکه ملاحظه میشود، در آن زمان حداکثر شهریه فضلا 470 تومان بوده که از چندین صندوق (آیات عظام) تامین میشده است. {جدول به علت به هم ریختگی در پست بعدی می آید} باید متذکر شد که در همین زمان دلار در حدود 7 تومان، یک سکه (پهلوی) 300 تومان یک پیکان حدود 30 هزار تومان، ... حقوق یک استادیار دانشگاه ملی ایران 4400 تومان در ماه (یعنی بیش از 9 برابر شهریه بالاترین فضلا) بوده است. گرچه تا اندازه ای قابل درک است که در آن زمان درآمدهای حوزه نسبتا محدود بود. اما از آغاز جمهوری اسلامی نیز در این زمینه تغییر محسوسی ایجاد نشده است. در بررسی ما در سال 1375، حداکثر شهریه یک طلبه 25 هزار تومان بود. ربانی نیز در بررسی خود که نتایج آن را در سال 1380 به چاپ رسانده ارقام زیر را ارائه داده است: 35.5 درصد کمتر از 20 هزار تومان 26.1 درصد 20 تا 30 هزار تومان 38.4 درصد بیش از 30 هزار تومان شهریه میگرفتند. گرچه در اینجا یک روند افزایش شهریه به چشم میخورد، اما این افزایش به نسبت تورم تقریبا بی اثر بوده است و این میزان شهریه به هیچوجه کفاف نیازهای این افراد مهذب، شایسته که حتی به سطح زندگی پایین قانع هستند، را نمیدهد. این در حالی است که مشاهده میشود، هزینه های زیاد مالی برای گسترش حرم و برخی از مدارس و محیطهای فعالیت برخی از افراد انجام گرفته است و مخصوصا هزینه های بسیار زیاد منزلتی و اسرافی برای ساختمان های جدید داده میشود. دریغ است ایران که ویران شود ص 366 ادامه دارد... https://eitaa.com/rafipoor
{طلاب نیازمند و ساختمان های مجلل} در یک سخنرانی که در 1/4/1387 در یکی از این سالن های جدید در قم داشتم، وقتی به دکوراسیون سالن و دیوار تزئین شده با "ام دی اف" نگاه کردم فهمیدم که این هم اقلا متری 60 هزار تومان (برای آن زمان) هزینه برداشته است و همانجا تذکر انتقاد آمیز خود را دادم. بعد از سخنرانی که طبق معمول طلاب و فضلای با هوش و علاقمند مایل به بحث بیشتری هستند، تعداد زیادی از آنها با دلی پر میگفتند که شما نگاه کنید یک طلبه پول کرایه خونه اش را ندارد بدهد، اونوفت اینها اینجوری پول بیرون میریزند." من به قدری از این اسرافکاریها، آنهم در حوزه ها (!) به اسم اسلام ناراحت شدم که دیگر میل به رفتن به آن نقاط را از دست دادم. در گذشته وقتی به این محافل دعوت میشدم، در یک اطاق و ساختمان سنتی بر روی فرش مینشستیم و حرف میزدیم. بعدا نیز در کتابخانه هایی که با میز و صندلی های ساده تزئین شده بودند، بحث های علمی میکردیم. حتی یادم می آید که یک روز خدمت آیت الله استادی رسیدم ایشان بعنوان رئیس حوزه، پشت یک میز فلزی کوچک در گوشه ای از یک اتاق چند نفره (و البته شلوغ) با من صحبت کردند. اما حالا این دکوراسوین گران این سنگهای گرانیت گران، میز و صندلیهای گران که عموما در همه جا به یک شکل هستند و قاعدتا می بایست از مراکز تولیدی خاصی باشند که پیوندهای آنها با مراکز صرف هزینه جای بررسی دارد. این چه ضرورتی دارد؟ عجیب است که برخی روحانیون مسئول در چنین مؤسساتی با این ظواهر، احساس منزلت بیشتری میکنند. این تاثیر عناصر ظاهری توسعه بر روی محافل سنتی بسیار جالب و مهم است و حد اقل آنچه که برای افراد معمولی قابل مشاهده است آن است که بر تکلف رفتاری موجود و فاصله عمودی بیشتر با دیگران بسیار می افزاید. اینجا ممکن است این آقایان بگویند "یعنی ما باید همیشه بر روی زمین بنشینیم و یا با شتر اینور و آنور برویم؟" نه قربان، اما میشد شرایط ساده تری را انتخاب کنید تا مردم و زیردستان شما از شما متنفر نشوند. اگر شما برخی از دستنویس هایی که طلاب به من داده اند را میخواندید، میفهمیدید که این هزینه های منزلتی فئودال در حوزه ها نیز نهال های تنفر میکارد و مطمئنا کسانی نیز از بین فضلای دردمند که این مطالب را میخوانند، خواهند گفت "آقا از نهال دیگر گذشته...". نهال ها به درخت ... تبدیل شده اند. این تاثیر عنصر فرهنگی فئودال است که نه فقط جامعه تجدد زده و توسعه زده را فرا گرفته، بلکه مانند سرطان به جان محافل سنتی ما نیز افتاده است. دریغ است ایران که ویران شود ص 367 https://eitaa.com/rafipoor
{چه چیزهایی زیر سر انگلیس است؟!} کشورهای استعمارگر اقدامات زیادی در مستعمرات خود، از جمله در ایران انجام داده اند که برای ما در ابتدا قابل تصور نیست. نویسنده در دوران نوجوانی در ایران زیاد شنیده بود که اکثر کارها و اتفاقات سیاسی و اقتصادی در ایران با سیاست انگلستان انجام میگیرد، اما از این مساله چیزی نمیفهمید. وقتی پس از پایان تحصیلات دانشگاهی در سال 1353 این مطالب را باز هم می شنید، دیگر نمیتوانست به راحتی آنرا بپذیرد و نیاز به دلیل و شواهد اثباتی داشت. اما بعد از 22 سال تحقیق، تعمق و بررسی متمرکز درباره مسائل گوناگون جامعه و ریشه ها و روابط علی آنها، نویسنده به این نتیجه رسیده است که اکثر مسائل لاینحل امروز ما ریشه در آن زمان دارد. زیرا آنها فرهنگ ما، یعنی ماهیت ما را تغییر داده اند، و در نتیجه، ما بطور درونی همان کارهایی را میکنیم که استعمارگران قدیمی میخواستند یا میخواهند. آقای دنیس رایت، سفیر انگلستان در ایران (از1342 تا 1350) در کتابش تحت عنوان "انگلیسیها در میان ایرانیها" که آنرا به دوستان ایرانیش تقدیم کرده است، کوشش نموده تا اینطور به خوانندگان وانمود کند که انگلیسیها در ایران افراد بی آزاری بوده اند و آنچه که ایرانیان درباره آنها میگویند، بیشتر یک افسانه است. اما ایشان در همان کتاب خود به اندازه کافی شواهد و دلائلی ارائه میدهد، که این یک افسانه نیست. توسعه و تضاد ص 492 https://eitaa.com/rafipoor