⚫️ شب_اول_محرم و پیراهن خونین حسین علیه السلام بر فراز آسمان اول
🌹به امام صادق علیه السلام عرض شد: آقای من! بفدایتان شوم..
وقتی کسی می میرد یا کشته می شود جلسه نوحه ای برای او میگیرند.
ولی من مشاهده می کنم که شما و شیعیانتان از اول ماه محرم اقامه جلسه عزا میکنید.
حضرت فرمودند: این چه حرفی است!
هنگامی که هلال ماه محرم دمیده میشود ملائکه پیراهن امام حسین علیه السلام را آویزان می کنند در حالیکه پاره پاره شده از ضربه های شمشیر و آغشته به خون است...
🍃 ما و شیعیانمان این پیراهن را با چشم بصیرت و نه بصر می بینیم پس اشک های ما سرازیر میشود...
📚 طبق روایتی دیگر میفرمایند:
🌑هرگاه شب اول محرم فرا می رسد، اول غروب و نزدیک به اذان مغرب که ماه نو در آسمان قرار می گیرد، مادرمان حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) از عرش الهی و بهشت برین پیراهن خونین جدم حسین علیه السلام را به آسمان اول می آورد و به سمت زمین تکان می دهد...
◾️ پیراهنی که آغشته به خون قلب و پیشانی و محاسن و حلقوم و نقطه نقطه ی وجود ایشان است.
🔘وقتی ایشان پیراهن را به سمت زمین تکان می دهند فریادی می زنند که صدای ایشان در تمام عالم می پیچد و به فریاد ایشان تمام ملائکه و سماواتیان به لرزه در می آیند و دل مومنین و محبان و عاشقان حسین (علیه السلام) مثل کاسه ی چینی در سینه شان تکه تکه و پاره پاره می شود...
▪️آجرک الله یا صاحب الزمان...
#مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
#فرهنگے_مجازے_هادے_دلہـا
#شهید_مصطفی_صدرزاده
#شهید_ابراهیم_هادی
#شهید_رحمان_مدادیان
#امام_زمان
╔━━━━๑ღ❤ღ๑━━━━╗
ڪاناݪ شہید ابـراهیم هـادے پرستوی گمنام کمیل
@rafiq_shahidam
@rafiq_shahidam
🕊️🕊️🕊️
https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9
╚━━━━๑ღ❤ღ๑━━━━╝
🏴 بسم الله بپوشید پیرهن مشکیها رو
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنآئِكَ
کربلا عصاره ی بهشت است و عاشورا آبروی عشق...
««صلی الله علیک یا سید الشهدا»»
ما را همراهی کنید .
﴿💔ڪانال مصباح الهــدے 🥀﴾
9.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•♥️🌱•
اربــاب خـوبــم...
مــاه عزاتــو عشقــه🖤
اربــاب خـوبــم...
سینـه زنـاتـو عشقــه🖤
#محرم 🏴
#امام_حسین ❣
#شب_اول_محرم 🥀
@rafiq_shahidam
🥀
*♦️قسمت 5*
*از وداع تا شهادت*🕊️🕊️🕊️
*چطوری عظیم آقا!*
یکدیگر را در آغوش گرفتند و همراه هم به سوی گردان عملیات به راه افتادند. وقتی وارد ساختمان عملیات شدند چشمشان به سرهنگ حسن بختیاری افتاد که از انتهای راهرو به سوی آنها می آمد وقتی به هم رسیدند تیمسار گفت:
*حسن آقا! آماده ای برویم مأموریت؟*
بختیاری گفت:
*هر چه شما بفرماید! من در خدمتم.*
دربند سری به تیمسار گفت:
*من هم با شما بیایم؟*
عباس دستش را در گردن او انداخت و گفت:
*می خواهی به جای بمب زیر طیاره ببندمت بالامجان؟*
و اوگفت:
*اگر تو بخواهی حاضرم تا مرا به جای بمب در زیر هواپیمایت ببندند.*
آنگاه هرسه در حالی که لبخند بر لب داشتند به راه افتادند چند دقیقه بعد هواپیما « F_5»حامل تیمسار بابایی و سرهنگ بختیاری با کوهی از مهمات به آسمان پر کشید.
خورشید در حال افول بود و جلو مشعشع آن پهنه آسمان را به رنگ شقایق سرخ کرده بود.عظیم در بند سری در حالی که به سوی قرارگاه می رفت آهی کشید و با خود گفت:
*چه غروب غریبی است.*
وقتی آفتاب با آخرین شعاع کم رنگش در افق پنهان می شد. صدای غرش رعد آسای جنگنده ای سکوت آسمان را در هم شکست و چند دقیقه بعد تیمسار بابایی و سرهنگ بختیاری در حالی که کلاه پروازی خود را در دست داشتند با گامهای پیروز مندانه ای به سوی رمپ «1» می آمدند.
عظیم در بند سری به سوی عباس رفت و او را در آغوش گرفت سرهنگ بختیاری گفت:
*جات خالی بود عظیم آقا! ولی شانس آوردی که زیر بال نبودی.*
تیمسار دستی بر روی شانه در بندسری گذاشت و هر سه به سوی اتومبیل رفتند. بانگ مؤذن در آسمان پیچید. تیمسار بابایی با تأنی از جا برخاست و زیر لب زمزمه کرد:
*الله اکبر!*
سپس به قصد وضو قدم برداشت. وقتی کنار حوض کوچک محوطه گردان عملیات رسید. در حالی که زیر لب اذان می گفت. سرش را به آسمان بلند کرد. دربند سری و سرهنگ بختیاری در گوشه ای ایستاده بودند و اورا می نگریستند. چند لحظه بعد به سوی او به راه افتادند. در بند سری گفت:
*تا حالا عباس را این طوری ندیده بودم رفتارش،نگاه کردنش، راه رفتنش، چطوری بگم، طور دیگری است. سرهنگ! دلم خیلی شور می زند.*
تیمسار وضو را تمام کرد. نگاهی پر مهر به چهره هردو انداخت و گفت:
*چه شده عظیم آقا؟*
ادامه دارد........
#امام_زمان
#حجاب_گشت_ارشاد
#محرم_امام_حسین
#کانال_پرستوی_گمنام_کمیل
#مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
#فرهنگے_مجازے_هادے_دلہـا
╔━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╗
ڪاناݪ شہید ابـراهیم هـادے پرستوی گمنام کمیل
@rafiq_shahidam
@rafiq_shahidam
🕊️🕊️🕊️
https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9
╚━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╝
🥀
*♦️قسمت 6*
*از وداع تا شهادت*🕊️🕊️
*چه شده عظیم آقا؟*
دربند سری پاسخی نداد.سرهنگ بختیاری گفت:
*چیزی نیست قربان! عظیم آقا ما تازگی ها، کمی رمانتیک شده*
تیمسار به آرامی گفت:
*عجّلوابالصلوه*
سپس به راه افتاد. آن دو نگاهی به هم کردند و به دنبال او رفتند. آن شب بجز تیمسار بابایی، سرهنگ بختیاری و عظیم در بندسری کسی دیگری در گردان عملیات نبود. آن دو شام چلو کباب خوردند. ولی عباس علیرغم اصرار سرهنگ و دربندسری یک لیوان شیر بیشتر نخورد. او شیر را سرکشید وسپس مشغول مطالعه و بررسی طرحهای مورد نظرش شد. ساعتی بعد سرهنگ بختیاری گفت:
*من به مهمانسرا می روم تا استراحت کنم. اگر کاری داشتی بفرست دنبالم یا زنگ بزن*
عباس از جا برخواست و دست در گردن سرهنگ انداخت و اورا بوسید و گفتد:
*برو استراحت کن شب بخیر.*
چند لحظه بعد رو به در بند سری کرد و گفت:
*عظیم آقا! شما هم برو استراحت کن فردا خیلی کار داریم.*
در بند سری دستگیری در را چرخاند. مکث کرد و سپس سرش را برگرداند و گفت:
*چرا نرفتی؟ مگه قول نداده ای؟*
تیمسار گفت:
*به کی؟*
در بند سری گفت:
*به خانمت.*
عباس مکثی کرد و گفت:
*چرا می رم.*
در بند سری گفت:
*می ری؟! کجا می ری؟*
او گفت:
*خُب... مکه دیگه*
در بند سری با شگفتی گفت:
*مکه؟ عباس جون چرا سربه سرم می گذاری؟ مثل اینکه یادت رفته فردا عید قربان است.*
تیمسار دستی بر سر کشید و گفت:
*نه! نه عظیم آقا! یادم نرفته.*
دربند سری در حالی که کلافه به نظر می رسید گفت:
*من که از حرف های تو چیزی نمی فهمم پاک گیج شده ام من رفتم بخوابم.*
شب بخیر..
عباس لبخندی زد و گفت:
*شب بخیر گیج خدا!*
ادامه دارد........
#امام_زمان
#حجاب_گشت_ارشاد
#محرم_امام_حسین
#کانال_پرستوی_گمنام_کمیل
#مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
#فرهنگے_مجازے_هادے_دلہـا
╔━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╗
ڪاناݪ شہید ابـراهیم هـادے پرستوی گمنام کمیل
@rafiq_shahidam
@rafiq_shahidam
🕊️🕊️🕊️
https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9
╚━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•🖤🥀•
•دنـیــای مـنـی حســین....
•از دنیا تو رو میخوام♥️
#محرم 🏴
#امام_حسین ❣
#شب_اول_محرم 🥀
@rafiq_shahidam
5.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•♥️🌱•
السـلام عـلـی شـهـرالحــرام
سلام بر مــاه محـرم🖤✋🏼
#محرم 🏴
#امام_حسین ❣
#شب_اول_محرم 🥀
@rafiq_shahidam
1878318_428.mp3
3.54M
🎤 محمود کریمی
📃 شب اول محرم سینه زنت آرزوشه
#محرم