eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی(علمدار کمیل)
1.2هزار دنبال‌کننده
11هزار عکس
6.7هزار ویدیو
70 فایل
🌻مشڪݪ ڪارهاے ما اینست ڪہ بـراے رضاے همہ ڪار میڪنم اݪا رضاے خدا . @rafiq_shahidam #شهید_ابراهیم_هادی #رفیق_شهیدم ارتباط با خادم کانال 👇👇 @Zsh313
مشاهده در ایتا
دانلود
منم و یک عالمه حرف ... :) میشنوی مثل همیشه ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ توصیه مهم شهید ابراهیم هادی: به فکرِ مثلِ شهـدا مردن نباشید به فکرِ مثل شهـدا زندگی‌ کردن باشید.🌱 سلام و درود خدا بر شهدا یادشان کنیم با ذکر صلوات🌹 @rafiq_shahidam
عشق‌رازیست‌ که‌تنها‌به‌ باید‌گفت... دلم یک دنیـا میخـواهد شبیه ❤️🍃 که همه چیـزش بـوی بدهد...
🌸مراقب رفاقتا و رفیقاتون باشید اگه خوب و خدایی و شهداییشو دارید سفت نگهش دارید اگه ندارید دنبالش بگردید رفیق راه و روش و منش انسان رو میتونه بالا و پایین کنه، میتونه باعث عاقبت بخیری یا عاقبت به شری بشه به قول حاج حسین تو اون بزنگاه گناه دستتونو بگیره بخواید از شهدا که رفیق یا رفقای خوب جلو پاتون بذاره که باهم طی طریق کنید ... بهم انرژی مثبت بدید و بدیها رو باهم از هم دور کنید، این خیلی مهمه... رفیقِ من❤️ 🌹 @rafiq_shahidam
با شهدا حرف بزنید🥲 اونا صداتونو خوب میشنون و براتون دعا میکنن ...(: 🕊 ❤️ @rafiq_shahidam
کباب یا سیب‌زمینی؟! قرار بود عملیات والفجر مقدماتی آغاز شود. آخرین جلسه هماهنگی بین فرماندهان در دهلاویه برگزار شد و شهید همت از ابراهیم خواسته بود در آن جلسه شرکت کند و دعای توسل بخواند. بعد از چند ساعت برای فرماندهان شام آوردن (کباب). و برای بسیجیان نان و سیب زمینی. ابراهیم در همان جا شروع کرد به دعای توسل خواندن و اجازه نداد جلسه تمام شود‌. وقتی برای سوار ماشین شدند حاج حسین الله کرم بسته ایی را به ابراهیم داد و گفتن نان و کباب است. ابراهیم آن را به بیرون پرت کرد و گفت: وای بحال روزی که غذای فرمانده و بسیجی با هم متفاوت باشد آن موقع کار مشکل میشود. @rafiq_shahidam
🕊❤️ به یکی از دوستانِ شهید ابراهیم هادی گفتم: خاطره‌ای از ابراهیم به یاد دارید؟ گفت: یک بار که به خاطر موهام جلویِ دوستانم قیافه گرفته بودم، ابراهیم آمد کنارم و آرام گفت: نعمتی که خدا به تو داده را به رخِ دیگران نکش 🌹 @rafiq_shahidam
•••💛 🔺من با کار دارم ! ابراهیم موبایل نداشت ، اما بی سیم که داشت ! ❤️ابـراهـیـم ! اگر صدای مرا میشنوی ، کمک ! من و بچه ها گیر افتادیم در تله ی دشمن! تلفن همراه من کار نمیکند بدرد نمیخورد هرچه گشتم برنامه بیسیم نداشت تا با تو تماس بگیرم ... گفتم میخواهم با بیسیم شما تماس بگیرم.. گفتند اندرویدهای شما را چه به بیسیم ! اما من همچنان دارم تلاش میکنم تا با گوشی اندروید صدایم را به تو برسانم ... اگر میشنوی ما گیر افتادیم بگو چطور آن روز وقتی به گوشَت رساندند که دخترهای محل از فرم هیکل تو خوششان آمده ، از فردایش با لباس های گشاد تمرین کشتی میرفتی ؟ تا چشم و دل دختری را آب نکنی ! اینجا کُشتی میگیریم تا دیده شویم .. لاک💅 میزنیم تا لایک 👍بخوریم تو حتما راهش را بلدی که به این پیچ ها خندیدی و دنیارا پیچاندی! و ما در پیچ دنیا سرگیجه گرفتیم ! ❤️ابـراهـیـم! اگر صدایم را میشنوی، دوباره اذانی بگو تا ماهم مثل بعثی ها که صدایت را شنیدند و راه را پیدا کردند راه را پیداکنیم .. راه را گم کرده ایم اگر از جبهه برگشتی کمی از ان غیـرت های نـاب بسیجی ها را برایمان سوغات بیاور؛ تا ماهم مثل شما حرف اماممان را زمین نگذاریم.. تمام💔 شهدا گاهی نگاهی(:❤️‍🩹 شادی روحشان صلوات💐 @rafiq_shahidam 🍃🌷🍃🌸🍃🌷🍃
🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸 ماجرای بسیار جالب از آشنایی یک معلم با و کرامت این با عرض سلام ،ادب و احترام خواستم در مورد نحوه ی آشناییم با شهید براتون بگم من معلم هستم ،از طریق یکی از دانش اموزانم با شهید آشنا شدم ، دانش آموزم علاقه ی شدیدی به ایشون دارن سلام بر ابراهیم 📘📙📘 رو برام فرستاد،از وقتی شروع کردم به خوندن شیفته ی اخلاق روحانی شهید شدم وقتی به روز شهادتشون رسیدم انگار تازه داشتن شهید میشدن ،خیلی گریه کردم 😞😢😢 شب خوابشونو دیدم دیدم که تازه از عملیات اومده بودن یکی از همرزماشون منو به یه تالار پر از نور برد گفت خیلی ها مقام ابراهیم رو درک نمیکنن،گفتم میخوام برم پیششون یه فرشته خیلی نورانی پرستارشون بود رفتم بالای سرشون همه ی صورتشون نور بود،میخواستم حرف بزنم،اما نمیتونستم😔 فقط یادمه که نگران بودن🥲❤️‍🩹 میگفتن بچه ها ....،فکر میکردم نگران همرزماشونن،یادم نیست چی گفتن😔 حتما منظور شهید از بچه ها، دانش آموزان هستند و ببینید چقدر ایشون هنوز نگران تربیت نوجوانان و جوانان هستند. اگر این شهید رو دوست داریم باید بیشتر مراقب نوجوونای اطرافمون باشیم. @rafiq_shahidam🌷
🌷شهید ابراهیم هادی مدتی در جنوب شهر معلم بود😊 🔹️مدیر مدرسه اش میگفت آقا ابراهیم از جیب خودش پول میداد به یکی از شاگردان تا هر روز زنگ اول برای کلاس نان و پنیر بگیرد. 🔸️چون آقای هادی نظرش این بود که این ها بچه های منطقه محروم هستند و اکثرا سر کلاس گرسنه هستند و بچه گرسنه هم درس را نمیفهمد. 🌷ابراهیم هادی نه تنها معلم ؛ بلکه الگوی اخلاق و رفتار بچه ها بود.                                                            طاق ابروی تـو سرمشق کدام استاد است که خرابات دلـم در پی آن آباد است(:🤍 عزیز برادرم ، مهربان برادرم 🥲❤️‍🩹 @rafiq_shahidam ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
❣به یکی از دوستانِ شهید ابراهیم هادی گفتم: 🔹خاطره‌ای از ابراهیم به یاد دارید؟گفت: 🔸یک بار که به خاطر موهام جلویِ دوستانم قیافه گرفته بودم، ابراهیم آمد کنارم و آرام گفت: نعمتی که خدا به تو داده را به رخِ دیگران نکش.👌 ✾‌✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾   @rafiq_shahidam ✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾