4_6006088503018915355.mp3
28.97M
قرار جمعه شب هامون به نیابت از شهدایی گمنام💔🥀 التماس دعای شهادت 🙏
🎙مهدی رسولی
🚩کاش امشب کربلا بودیم 🌹شب جمعه دعای کمیل
🌺🌼🌺🌼🌺🌼🌺🌼🌺🌼🌺
💠 بیائید با هم بسیار دعا کنیم و از خداوند پایان غیبت امام غریبمان را بخواهیم و هر روز خالصانه دعا کنیم که انشا الله امسال آخرین سال غیبت آقا امام زمان عج باشد
🌷انشا الله...
برای سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان (عج) ،برای سلامتی رهبر انقلاب و برای شادی روح تمامی شهدای اسلام واموات همگی #5صلوات بفرستید🦋🦋
❤️اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل
فرجهم❤️
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْبحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلاماللهعلیها❤🦋❤
التماس دعا🤲
‧⊰🔗‧🌤⊱‧
ــــ ـ بـھ وقـت قـرار..!
تلاوت دعاے فرج به نیابت از برادر شہیدمون ، ابراهیم هادی به نیت سلامتے و تعجیل در فرج آخرین خورشید ولایت ، فرزند خانم فاطمه الزهرا سلام الله علیہا 🌱 . .
هر شب، ساعتِ21:00 ⏰✨
+ یک دقیقه بیشتر وقتت رو نمیگیره رفیق😉 !
‹ اللّٰھُمَعجلْلِّوَلیڪَالفࢪَج ›
@rafiq_shahidam
🥀 بسم رب علی علیه السلام🥀
🌺 فردا روز جمعه است برای سلامتی و تعجیل در ظهور آقا.
🎁هدیه به امام ره و شهدا تعجیل در ظهور امام زمان عج و سلامتی رهبر عزیزمون و هدیه به تمامی شهدا و شهدای گمنام حاجت روایی عزیزان و هدیه به تمامی اموات عالم و پدران و مادران شهدا و اموات گروه
و هدیه به روح پدر بزرگوارم
و به نیت ازدواج جوانان و فرزند دار شدن پدر و مادر ها
هدیه به امام علی ع
و سالگرد شهادت شهیدانی که در این ماه به شهادت رسیدند.
🕊شهید مدافع حرم صادق عدالت اکبری
🕊شهید مدافع حرم محرم علیپور
شهید مدافع حرممصطفی عارفی
🕊شهید مدافع حرم احمد غلامی
🕊شهید مدافع حرم حامد بافنده اول
🕊شهید سپهبد سید محمد ولی قرنی
🕊شهید مدافع حرم حسین بادپا
🕊شهید مدافع حرم حسین همتی
🕊شهید مدافع حرم صادق شیبک
🕊شهید مدافع حرم هادی کجباف
🕊شهید مدافع حرم روزبه هلیسایی
🕊شهید مدافع حرم سیدجلال حبیبالله پور
🕊شهید مدافع حرم محمد مهدی مالامیری کجوری
شهید آشوری
ختم قرآن برگزار میشود.
🌺🌺🌺🌺🌺
مهلت قرائت تا هفته آینده جمعه.
🌺🌺🌺🌺🌺
جزء ۱.✅
جزء ۲✅
جزء ۳.✅
جزء ۴.✅
جزء ۵.✅
جزء ۶.
جزء ۷.
جزء ۸.✅
جزء ۹✅
جزء ۱۰✅
جزء ۱۱✅
جزء ۱۲.
جزء ۱۳.
جزء ۱۴✅
جزء ۱۵.
جزء ۱۶
جزء ۱۷.
جزء ۱۸✅
جزء ۱۹.
جزء ۲۰.
جزء ۲۱.
جزء ۲۲
جزء ۲۳
جزء ۲۴
جزء ۲۵.
جزء ۲۶✅
جزء ۲۷✅
جزء ۲۸ ✅
جزء ۲۹.✅
جز ۳۰.✅
لطفا جزء مورد نظر را اعلام بفرمایید.
@rogaye_khaton315
اجر همه شما بزرگواران با حضرت سیدالشهدا علیهالسلام
هدایت شده از کانال برادران شهید مهدی و مجید زین الدین🏴🖤
سلام علیکم امیدوارم سلامت و عاقبت بخیر باشین
به اطلاع میرسانم امشب ساعت "22/40 شبکه قران برنامه مصاحبه و خاطرات خواهر شهیدان زین الدین پخش میشود حتما ببینید 🌷
https://eitaa.com/joinchat/319357276Ceb68ec28c2
┄┅┅❅❁❅┅┅┄
کانال رسمی سردار شهید مهدی زینالدین👆 👆
#فرمانده_قلب_ها
هدیه سوره قدر در شب جمعه به امام زمان
🔵 آیت الله سید علی قاضی (ره):
🔴 شب جمعه صد مرتبه سوره قدر را بخوانید و به امام زمان علیه السلام هدیه کنید.که این عمل در صفا و جلاء دادن قلب اثر بسیار زیادی دارد.
#شب_جمعه
#امام_زمان
#سلام_امام_زمانم🌸
خوشا آنکس که مهدی(عج) یار او شد
رفیق مشفق و غمخوار او شد...
اگر صد ها گره افتد به کارش
بدست او فرج در کار او شد
#سلام_بر_ابراهیم 🌹
┄┅┅❅❁❅┅┅♥️
⤵️⤵️⤵️⤵️
https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9
🕊مراسم تشییع شهید تازه تفحص شده مسیحی "جانی بت اوشانا"
🎙با مداحی برادر حاج امیر عباسی
🗓امروز جمعه ۸ اردیبهشت، پس از نماز جمعه
🔻از مقابل دانشگاه تهران
🇮🇷⤵️⤵️⤵️⤵️
https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نام پدر: عمر
نام مادر: عایشه
جالبه ببینید اسم فرزندانش رو چی گذاشته....
⤵️⤵️⤵️⤵️
https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9
بچگیامونتموم ِترسموناینبود؛
کهتوحرمگمشیم ..
حالاهمینترسشدهآرزو ..!
#دلی
⤦@rafiq_shahidam
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ»
🌷۸ اردیبهشت سالروز شهادت امیر سرلشکر خلبان شهید علی اکبر شیرودی گرامی باد.
🌸شهید امیر سرلشکر خلبان علی اکبر شیرودی با بیش از ۲ هزار و ۵۰۰ ساعت ماموریت پروازی و ۳۶۰ سانحه هوایی، سرانجام در ۸ اردیبهشت ۱۳۶۰ در منطقه بازی دراز آسمانی شد.
🕊شادی روح این شهید بزرگوار صلوات:
🌼اللّهُمَّ صَلِّ علی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم
🔸🔸🔸
🔸🔸
@rafiq_shahidam
عیبی نداره
کسی رو که تا حالا هیئت نرفته
و گریه نکرده
سمت هیئت ببریم
مطمئن باش
با امام حسین که رفیق بشه
آدم درستی میشه
ما هم اگه بتونیم این بچه هارو
مذهبی کنیم
هنر کردیم !🌱
•شهیدابراهیمهادی•
@rafiq_shahidam
Moghadam-13940424[02].mp3
13M
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗رمان او_را ...💗
قسمت پانزدهم
اما گوشی که روشن شد قبل اینکه بخوام هرکاری کنم،
شماره مرجان افتاد رو صفحه!
-الو....
-الو و زهرمااااااار
-مرسی😅
-کجایی ترنم😭😭
اخه من از دست تو چیکارکنم😭
خواهش میکنم یا این گوشیو بنداز دور،
یا هروقت کارت دارم جواب بده!!
-چی شده باز ترمز بریدی😂
یه نفس بگیر بعد حرف بزن!
-درد بگیری تو اینقدر منو حرص میدی!
حاضری بریم؟
-بریم؟؟😳
کجا؟؟
خب مهمونی دیگه!!
-واااای مرجاااانننننن
به کل فراموش کرده بودم!!🙊🙈
-ترنمممم😠
من تا الان معطل تو بودم😭
پاشو بیا اذیت نکن
-مرجان باورکن یادم رفت اجازه بگیرم از مامان و بابام.😢
اینجوری بیام منو میکشن!!
-خدایا من چیکار کنم اخه😭
ترنم بمیییییری!
خب الان زنگ بزن اجازه بگیر!
-نمیشه،
تلفنی که اصلا اجازه نمیدن!
اونم بخوام بگم شب نمیام!!
-اه...باشه بابا...نیا!
-مرجان ناراحت نشو دیگه
باور کن یادم رفت
-باشه،خب،بای👋
تازه قطع کرده بود که دوباره گوشیم زنگ خورد...
وای عرشیاس😣
حوصله این یکیو دیگه ندارم😒
اولش جواب ندادم،
ولی اینقدر زنگ زد که مجبور شدم جوابشو بدم!
-الو...
-برای چی جواب نمیدی؟؟؟😡.
چرا اینجوری میکنی؟؟😡
(وای خدا اینو کجای دلم بذارم😭)
-عرشیا خواب بودم...
معذرت...
-اره تو گفتی و من باور کردم!!😡
ادرس اون خراب شده رو بده ببینم😡
-خراب شده خونه ی توعه😠
بی ادب
-ترنم آدرسو بده وگرنه هرچی دیدی از چشم خودت دیدی!
میدونی که من دیوونه ام😡
-آدرسو میخوای چیکار؟؟
برای چی میخوای بیای؟؟
-به تو ربطی نداره
باید ببینمت
-عرشیا ولم کن😡😣
به همین زودی دیروزو یادت رفت؟؟
- دیوونه بازیای تو نمیذاره روزای خوش رو یادم بمونه😠
-ترنم یا میای پیشم یا بدون هرچی بشه تقصیر خودته!
-مهم نیست،نمیام
بای 😡
گوشیو قطع کردم و پرت کردم تو اتاق😖
اه...
خودم کم بدبختی دارم،اینم اضافه شده😭
پسره ی روانی😭
نیم ساعت گذشته بود که دیدم زنگ خونه رو میزنن‼️
پشت سر هم و بدون وقفه
انگار یکی دستشو گذاشته رو زنگ و ول نمیکنه!
پله ها رو دوتا یکی رفتم پایین و با دیدن چهره ی عرشیا از پشت آیفون بدنم یخ زد....😥
از ترس نمیدونستم چیکار باید بکنم...
اگر در حیاط رو باز نمیکردم هم آبروریزی میشد.
دست لرزونمو بردم سمت آیفون و درو باز کردم... وارد حیاط شد😥
،کم مونده بود از ترس سکته کنم....
ولی تمام توانمو جمع کردم...
نباید میترسیدم...!
اگر میفهمید ترسیدم دیگه نمیتونستم جمعش کنم!😥
سعی کردم اخم کنم و جدی باشم...😠
دوباره بدنم یخ زد...
میدونستم رنگ به روم نمونده!
بغضی که داشت خفم میکرد،با قدم بعدی عرشیا ترکید...😭
-چرا اینجوری میکنی؟؟
اخه مگه مریضی؟؟
چرا اذیتم میکنی😭
-تو داری اذیتم میکنی ترنم😡
گریه نکن😡
چرا جوابمو نمیدی؟
چرا همش منو از سر خودت باز میکنی؟؟
-عرشیا خواهش میکنم برو...
الان بابام ومامانم میان ...
ولم کن...
خواهش میکنم😭
من نمیخوام با هیچکسی باشم...
من حال روحی خوبی ندارم...
تنهام بذار...
-من که دفعه پیشم داشتم برای همیشه میرفتم...
چرا پس اومدی بیمارستان؟؟
چرا نذاشتی تموم کنم؟؟
اگه چنددقیقه دیرتر میرسوندنت مرده بودی!
صداشو برد بالا
-خب میذاشتید بمیرم...😡
من که تو این دنیا دلخوشی ندارم
-بس کن...
خواهش میکنم
من خودم به اندازه خودم مشکلات دارم،
تو دیگه بیشتر اذیتم نکن😣
_چرا نمیفهمی ؟؟
نمیخوام بی تو باشم...
اگه با من نباشی،بمیرم بهتره...
-بسسسسه😫
تو چرا اینقدر احمقی؟؟؟
ما دو ماه هم نیست باهمیم
همون اولشم گفتم این رابطه امتحانیه!
چرا اینقدر جدی گرفتیش؟؟
چشماش سرخ شد و چند ثانیه فقط نگام کرد..
-باهام نمیمونی؟؟
-ببین عرشیا....
-ساکت شو...
فقط بگو اره یا نه😡
سکوت کردم...
از جواب دادن میترسیدم.
دلم میسوخت براش و میگفت بگو باشه،
اما عقلم میگفت بگو نه!
نفسمو تو سینه حبس کردم،
چشمامو بستم و آروم گفتم نه....!
بعد چندلحظه چشمامو باز کردم
از ترس نفسم بند اومد😰
-عرشیا....😥
این چیه....
چیکار کردی😨
به سرعت رفتم طرفش،
چندلحظه فقط نگاش میکردم...
نمیدونستم چیکار کنم
هول شده بودم...
دست چپش مشت شده بود،
دستشو گرفتم و مشتشو باز کردم،
نالش رفت هوا😖
تیغی که تو کف دستش فرو رفته بودو دراوردم...
هیچی نمیتونستم بگم...
شوکه شده بودم!
-اخه این چه کاراییه تو میکنی؟؟
اه😭
تو روانی ای
مسخره....
چرا همش خودتو تیکه پاره میکنی😠
-ترنم من از این زندگی سیرم...
دلخوشیم تویی
تو نباشی،زندگی رو نمیخوام...
اخم کردم و گوشیشو برداشتم،
شماره علیرضا رو پیدا کردم و زنگ زدم بهش...
تا علیرضا بیاد که ببریمش بیمارستان نیم ساعتی طول کشید.
کف حیاط رو با دستمال تمیز کردم و با کمک هم عرشیا رو سوار ماشین کردیم و رفتیم.
🍁محدثه افشاری🍁
┏⊰✾✿✾⊱━━━─━━━━┓
┗━━─━━━━⊰✾✿✾⊱━┛
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
از ترس نمیدونستم چیکار باید بکنم...
اگر در حیاط رو باز نمیکردم هم آبروریزی میشد.
دست لرزونمو بردم سمت آیفون و درو باز کردم... وارد حیاط شد😥
،کم مونده بود از ترس سکته کنم....
ولی تمام توانمو جمع کردم...
نباید میترسیدم...!
اگر میفهمید ترسیدم دیگه نمیتونستم جمعش کنم!😥
سعی کردم اخم کنم و جدی باشم...😠
دوباره بدنم یخ زد...
میدونستم رنگ به روم نمونده!
بغضی که داشت خفم میکرد،با قدم بعدی عرشیا ترکید...😭
-چرا اینجوری میکنی؟؟
اخه مگه مریضی؟؟
چرا اذیتم میکنی😭
-تو داری اذیتم میکنی ترنم😡
گریه نکن😡
چرا جوابمو نمیدی؟
چرا همش منو از سر خودت باز میکنی؟؟
-عرشیا خواهش میکنم برو...
الان بابام ومامانم میان ...
ولم کن...
خواهش میکنم😭
من نمیخوام با هیچکسی باشم...
من حال روحی خوبی ندارم...
تنهام بذار...
-من که دفعه پیشم داشتم برای همیشه میرفتم...
چرا پس اومدی بیمارستان؟؟
چرا نذاشتی تموم کنم؟؟
اگه چنددقیقه دیرتر میرسوندنت مرده بودی!
صداشو برد بالا
-خب میذاشتید بمیرم...😡
من که تو این دنیا دلخوشی ندارم
-بس کن...
خواهش میکنم
من خودم به اندازه خودم مشکلات دارم،
تو دیگه بیشتر اذیتم نکن😣
_چرا نمیفهمی ؟؟
نمیخوام بی تو باشم...
اگه با من نباشی،بمیرم بهتره...
-بسسسسه😫
تو چرا اینقدر احمقی؟؟؟
ما دو ماه هم نیست باهمیم
همون اولشم گفتم این رابطه امتحانیه!
چرا اینقدر جدی گرفتیش؟؟
چشماش سرخ شد و چند ثانیه فقط نگام کرد..
-باهام نمیمونی؟؟
-ببین عرشیا....
-ساکت شو...
فقط بگو اره یا نه😡
سکوت کردم...
از جواب دادن میترسیدم.
دلم میسوخت براش و میگفت بگو باشه،
اما عقلم میگفت بگو نه!
نفسمو تو سینه حبس کردم،
چشمامو بستم و آروم گفتم نه....!
بعد چندلحظه چشمامو باز کردم
از ترس نفسم بند اومد😰
-عرشیا....😥
این چیه....
چیکار کردی😨
به سرعت رفتم طرفش،
چندلحظه فقط نگاش میکردم...
نمیدونستم چیکار کنم
هول شده بودم...
دست چپش مشت شده بود،
دستشو گرفتم و مشتشو باز کردم،
نالش رفت هوا😖
تیغی که تو کف دستش فرو رفته بودو دراوردم...
هیچی نمیتونستم بگم...
شوکه شده بودم!
-اخه این چه کاراییه تو میکنی؟؟
اه😭
تو روانی ای
مسخره....
چرا همش خودتو تیکه پاره میکنی😠
-ترنم من از این زندگی سیرم...
دلخوشیم تویی
تو نباشی،زندگی رو نمیخوام...
اخم کردم و گوشیشو برداشتم،
شماره علیرضا رو پیدا کردم و زنگ زدم بهش...
تا علیرضا بیاد که ببریمش بیمارستان نیم ساعتی طول کشید.
کف حیاط رو با دستمال تمیز کردم و با کمک هم عرشیا رو سوار ماشین کردیم و رفتیم.
🍁محدثه افشاری🍁
┏⊰✾✿✾⊱━━━─━━━━┓
┗━━─━━━━⊰✾✿✾⊱━┛
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
‧⊰🔗‧🌤⊱‧
ــــ ـ بـھ وقـت قـرار..!
تلاوت دعاے فرج به نیابت از برادر شہیدمون ، ابراهیم هادی به نیت سلامتے و تعجیل در فرج آخرین خورشید ولایت ، فرزند خانم فاطمه الزهرا سلام الله علیہا 🌱 . .
هر شب، ساعتِ21:00 ⏰✨
+ یک دقیقه بیشتر وقتت رو نمیگیره رفیق😉 !
‹ اللّٰھُمَعجلْلِّوَلیڪَالفࢪَج ›
@rafiq_shahidam