eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی(علمدار کمیل)
1.3هزار دنبال‌کننده
12.8هزار عکس
7.8هزار ویدیو
86 فایل
🌻مشڪݪ ڪارهاے ما اینست ڪہ بـراے رضاے همہ ڪار میڪنم اݪا رضاے خدا . @rafiq_shahidam #شهید_ابراهیم_هادی #رفیق_شهیدم ارتباط با خادم کانال 👇👇 @Zsh313
مشاهده در ایتا
دانلود
کانال شهید ابراهیم هادی(علمدار کمیل)
#رهایی_از_ارتباط_با_نامحرم_در_فضای_مجازی #مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی #فرهنگی_مجازی_هادی_دلها @
@rafiq_shahidam یه سوالی که پیش میاد اینه که آیا بهتر نیست کلاً بریم توی یه مکان دور افتاده که دیگه هیچ امکانی برای ارتباط با نامحرم برامون پیش نیاد ؟!🤔 خیر این کار درستی نیست به طور کلی هدف خداوند متعال از این که زمینه گناهان مختلف رو برای انسان فراهم کرده این بوده که "انسان با مدیریت علاقه های خودش بتونه قدرتمند بشه" اگه قرار بود که انسان هیچ دسترسی به هیچ حرامی نداشته باشه که دیگه نیازی به خلقت انسان نبود! فرشته ها این مدلی هستند هنر اینه که ادم توی جامعه زندگی کنه و از خودش کنه تا بزرگ و قوی بشه مثلاً شما هر یک باری که از پیام دادن به نامحرم خودداری میکنی یا از دیدن عکس مستهجن چشم پوشی میکنی یا هر گناهی رو بی خیال میشی یه درجه به "قدرت روحی" تو افزوده میشه... خدا خیلی باحال تر و با کلاس تر و حکیم تر از اونی هست که ما فکر میکنیم! خدا معطل این نیست که ما صرفا فقط کارای خوب کنیم! بلکه دنبال این هست که ما به "قدرت روحی" برسیم داشتن قدرت روحی مهم ترین علامت رشد معنوی انسان هست بله انسان تا یه حدی باید زمینه های گناه رو در اطراف خودش از بین ببره مثلا اگه کار ضروری ندارید از نصب کردن تلگرام و اینستاگرام خودداری کنید. اما اینکه دیگه کلا همه چیز رو کنار بذارید و هیچ زمینه ای برای گناه نباشه اولا امکانش نیست و ثانیا درست هم نخواهد بود و موجب رشد انسان هم نخواهد شد...
نکته بعدی که در این زمینه باید بهش دقت بشه اینه که انسان مومن توی دنیا اومده تا طی درگیری های فراوانی که با هوای نفسش داره رشد کنه و بالا بره طبیعتا آدم در طول زندگی خودش بارها ممکنه که در این مبارزه ها شکست بخوره و گاهی هم موفق بشه بنابراین در هیچ صورتی انسان نباید ناامید بشه در واقع انسان مومن همیشه باید مراقب دو تا چیز باشه اگه در مبارزه با نفس هاش پیروز شد نشه اگه در مبارزه با نفس هاش شکست خورد نشه متاسفانه شیطان نامرد تا ادم یه کار خوبی میکنه سریع مغرورش میکنه و اونو زمین میزنه! و تا آدم یه کار بدی کرد سریع مایوسش میکنه و نابودش میکنه... خصوصا ابلیس رجیم توی مایوس کردن خیلی مهارت داره نامرد!!! تا آدم گناه میکنه و ضربه میخوره، شیطان میاد وسط و با نا امید کردن، ضربه مهلک بعدی رو میزنه. عزیز دلم... گناه کردی توبه کن خدا هم قطعا میبخشه بله اگه ناراحتی از اینکه نافرمانی خدا رو کردی خب این ناراحتی خوبه "ولی به شرط اینکه تبدیل به ناامیدی نشه" تا دیدی داری ناامید میشی سریع بگو نه! خدایا من به تو امیدوارم... اگه به اندازه تمام مخلوقات عالم هم گناه کرده باشم بازم صددرصد امید دارم که منو میبخشی... و خداوند کریم خواهد بخشید...💕
خلاصه کل بحث دین برنامه ای هست برای رسوندن انسان به اوج لذت و کسی میره سراغ رابطه حرام که از زندگیش لذت نمیبره درسته ارتباط با نامحرم اوایل لذت سطحی داره اما خیلی زود تبدیل میشه به انواع رنج ها... هیچ کس نباید خودش رو از امتحان در امان بدونه همیشه با فراوان برو در خونه خدا و ازش کمک بخواه که اسیر هوای نفست نشی... سعی کن هیچوقت "بیکار نباشی" و وقت خودت رو با کارهای مفید پر کن اگر هم گرفتار شدی حتی در مواردی که رابطه عمیق شده سعی کن کم کم قطعش کنی مراقب باشید که اسم روی روابط حرام نگذارید چون "چیزی جز هوای نفس و خودخواهی نیست! " هر نوع راه ارتباطی با طرف مقابل رو برای خودتون ببندید‌ مثلا مسدود کردن شماره ها و حتی عوض کردن خط... سعی کن یه عهدی رو با خودت و خدای خودت داشته باش خدایا من به عنوان بنده حقیرت ازت خاضعانه درخواست میکنم هیچوقت دستم رو رها نکنی... فراهم شدن زمینه ارتباط با نامحرم برای کسب لذت نیست برای این هست که بیخیال این لذت سطحی بشی تا به "لذت عمیق" برسی💕 مراقب باش پای هر فیلمی نشینی و زیاد دنبال پیج نامحرمها نباشی چون حیای انسان، آروم آروم از بین میره... حواست باشه که با فریب "من نیاز عاطفی دارم" خودت رو آلوده نکنی چون بسیاری از این نیازها کاذب هست آدمیزاد هیچوقت با عشق به "یه انسان دیگه" سیر نمیشه فقط عشق به خدا و اولیای الهی میتونه سیرابش کنه اگه یه پدر عمیقا به دختر خودش محبت کنه(با روشهای مختلف) اون دختر سراغ روابط حرام نمیره... توبه واقعی زمانی اتفاق میفته که انسان بدونه با گناه کردن چه بلایی سر خودش آورده در روایت میفرماید که با هر گناهی بخشی از عقل میره و دیگه بر نمیگرده...‌❌ هیچ گناهی رو بدون توبه نزارید و سریع توبه کنید خدا بعد از هر توبه ای دوباره زمینه گناه رو پیش میاره تا اولا ذره ای دچار تکبر و غرور نشیم و دوم اینکه توبه های ما توبه درست و حسابی نیست خدا دوست نداره آدم الکی بچه مذهبی بشه☺️ سعی کن برای بعد از توبه هم برنامه خوبی داشته باشی و ریشه های اون ارتباط رو حل کن....بیکاری.. احساس کمبود محبت و... به جای گدایی محبت های کم و کوچیک، سعی کن خورشید محبت برای اطرافیانت باشی و ارتباط خودت رو با امام زمانت بیشتر کن اگه آدم توجهش رو عمیقا به سمت خدا ببره و عبد خدا بشه همسرش دچار چنین گناهانی نمیشه و اگر هم شد طرف مقابل ضربه روحی و عاطفی نخواهد خورد انسان مومن همیشه باید مراقب دو تا چیز باشه : اگر در مبارزه با نفسهاش پیروز شد مغرور نشه و اگر شکست خورد مایوس نشه راه حلش اینه که همیشه به آغوش خدا پناه ببر و از اهلبیت علیهم السلام کمک بخواه....🌷💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کانال شهید ابراهیم هادی(علمدار کمیل)
💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃 🍃💚🍃💚🍃💚 💚🍃💚🍃 🍃💚 📗رمــان #فالی_در_آغوش_فرشته 🖍به قلم•°: آیناز غفاری نژاد 🔗 #قسمت_بیست_و_پنج
💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃 🍃💚🍃💚🍃💚 💚🍃💚🍃 🍃💚 📗رمــان 🖍به قلم•°: آیناز غفاری نژاد 🔗 بالاخره اتوبوس حرکت کرد و قطار سرنوشت من رو به ، طرف دوره جدیدی از زندگی کرد ... بعد از چند دقیقه ، حضور کسی رو کنارم حس کردم با دیدن مژده گل از گلم شکفت ... خیلی خوب تونسته بود تو دلم برای خودش جا باز کنه ... +خب گل دخمل چه خبرا ‌؟ _دخمل ؟ +آره دیگه من به دختر میگم دخمل _میدونم ولی انتظار اینکه تو همچین حرفی بزنی رو نداشتم ... +چرا ؟! مگه من آدم نیستم ؟ !! خواستم دهن باز کنم که خودش با چهره دلخوری ادامه داد : +معلومه که آدم نیستم ... و با بغض گفت من فرشتم یه دونه زدم تو بازوش و گفتم : _داشتم سکته میکردم هوووف ... مژده هم به زور جلو خودشو گرفته بود که صدای خنده اش بالا نره ولی از خنده صورتش قرمز شده بود . خلاصه با دیوونه بازی های مژده و دوستاش ، ساعت گذشت و برای نماز ما رو بردن به یه رستوران سرِ راهی ... از اتوبوس پیاده شدیم و رفتیم داخل ... مژده و بقیه دوستاش رفتن طرف نماز خانه دخترا اینقدر دور مژده رو شلوغ کرده بودن که بیچاره نمیدونست جواب کدومشونو بده و کدومو نده ... محو تماشاشون بودم که صدایی از پشت سرم شنیدم ×جسارتاَ نمازخونه خواهران اون طرف هست . این دیگه کدوم... (ناسزا نیست ویرایستارمون مؤدبه😅) برگشتم طرفش ... این که همون پسره اس &ادامـــه دارد ...... ~ •°🍃🍃✨💚✨💚✨💚✨🍃🍃°•~ http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃 🍃💚🍃💚🍃💚 💚🍃💚🍃 🍃💚 📗رمــان 🖍به قلم•°: آیناز غفاری نژاد 🔗 برگشتم طرفش ... یه آقایی جلوم بود با تعجب از کفش هاش شروع کردم به رصد کردن ... کفش چرمی قهوه ای سوخته... شلوار پارچه ای گَله گُشاد مشکلی ... پیرهن دیپلمات طوسی با چهارخونه های قرمز کمرنگ ... دکمه پیراهنش رو تا آخر بسته بود ... ته ریش مشکی داشت ... بالاتر... بینی متوسط و قلمی هرکی ندونه فکر میکنه عملیه ... چشما... چشماش عسلی ... وای خدااا ‌، از بچگی عاشق چشم عسلی بودم. خب فکر کنم زیادی ذوق کردم موهای مشکیش هم که خیلی ساده و مرتب بودن . وجدان: مروا چته باز عین بز زل زدی به بچه مردم ؟ من : باز این مرغ بی محل اومد برو خونتون الان وقت ندارم . وجدان : احیاناَ خروس بی محل نبود؟ من : خروس که مذکره ، تو مونثی پس باید بهت بگم مرغ ... وجدان : خاک بر سرِ اون معلمی که بهت کارنامه داد ... با صدایی که شنیدم از بحث با صدای درونم دست کشیدم و حواسم رو به صدا دادم ولی این که مژدس پس این چشم عسلیه رفت کجا ؟ !! &ادامـــه دارد ...... ~ •°🍃🍃✨💚✨💚✨💚✨🍃🍃°•~ http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃 🍃💚🍃💚🍃💚 💚🍃💚🍃 🍃💚 📗رمــان 🖍به قلم•°: آیناز غفاری نژاد 🔗 +مروااا _بله؟ +دوساعته دارم صدات میکنما ! _ببخشید حواسم نبود +چشمت این آقای محمودی ما رو گرفته ؟ ! _محمودی کدوم... +همین آقایی که داشتی درسته قورتش میدادی ... بنده خدا یادش رفت چی میخواست بهت بگه بچه مردم از خجالت آب شده ... ای خاک بر سرِ بی شخصیتت کنن مروا وجدان ‌: اونم از نوع رُسش . من : تو دهنتو ببند وای الان این گندو چطوری جمعش کنم ؟ +بابا شوخی کردم چرا قرمز شدی دختر ؟ _من ... راستش ... عاشق چشمای عسلی هستم بخاطر همین ... یعنی ... مژده دیگه به روم نیاورد و گفت : +بیا بریم پیش بقیه ... الان نمازمون قضا مِرِ (میره ) با هم وارد نمازخانه شدیم... &ادامـــه دارد ...... ~ •°🍃🍃✨💚✨💚✨💚✨🍃🍃°•~ http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃 🍃💚🍃💚🍃💚 💚🍃💚🍃 🍃💚 📗رمــان 🖍به قلم•°: آیناز غفاری نژاد 🔗 یه گوشه ای نشستم و به نماز خوندن خانما نگاه کردم . مژده خواست نمازشو شروع کنه که با دیدن من دستاش رو از کنار گوشش پایین آورد و به طرفم قدم برداشت... +مروا عزیزم چرا نشستی ؟ _پس چی کار کنم ؟! +نمیخوای نماز بخونی‌؟ _راستش ... چیزه... یعنی... نمیخواستم بدونه که نماز خوندن بلد نیستم ولی نمیدونستم چه بهانه ای براش بیارم ... انگار خودش متوجه شد به خاطر همین سریع گفت : بلند شو بیابریم با هم نماز بخونیم ... به ناچار قبول کردم +گلم وضو داری ؟ _No +So let's go together _چی ؟ ! +گفتم بیا با هم بریم ... _آها ! یادم باشه دیگه هیچ وقت باهات انگلیسی صحبت نکنم ... مژده نیمچه لبخندی زد و به راهمون ادامه دادیم ... با کمک و راهنمایی های مژده وضو گرفتیم و نوبت به نماز رسید تک تک حرکات و چیز هایی که باید به عربی میگفتیم رو با حوصله برام توضیح داد . +متوجه شدی ؟ _حرکات رو آره ولی... +ولی چی ؟ کلافه گفتم : _کلمات عربی رو نمیتونم حفظ کنم ، میشه ول کنی ؟ &ادامـــه دارد ...... ~ •°🍃🍃✨💚✨💚✨💚✨🍃🍃°•~ http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃 🍃💚🍃💚🍃💚 💚🍃💚🍃 🍃💚 📗رمــان 🖍به قلم•°: آیناز غفاری نژاد 🔗 +ول کن چیه دختر ؟ پاشو پاشو با هم نماز بخونیم هر چیزی که من میگم رو تکرار کن باشه ؟ _اوک ... یعنی چیزه ، باشه ... بلند شدیم و بعد از نیت ، مژده شروع به خوندن و من هم باهاش تکرار کردم ... +بسم الله الرحمن الرحیم _بسم الله الرحمن الرحیم +الحمد الله رب العالمین _الحمد ....... نمی تونستم درست متوجه بشم مژده چی میگه +الحمد الله _احمد الله +رب العالمین _رب العالمین +الرحمن _الرحمن ★★★ بعد از دادن سلام نمازم ، یه آرامشی به وجودم تزریق شد که حالمو خوب کرد برگشتم سمت مژده که داشت با لبخند نگاهم میکرد _چیه ؟ خوشگل ندیدی ؟ +نه ... کسی رو به زیبایی توندیدم حجاب خیلی بهت میاد مروا اصلا قابل توصیف نیست ته دلت احساس شادی میکنی ... نه ؟ _آ...آره آره +لبخند امام زمانتو حس میکنی ، نه ؟ _امام زمان ‌؟ +پاشو پاشو نماز بعدیمونو بخونیم تو راه بهت توضیح میدم ... _باشه بعد از خوندن نماز با هم به طرف اتوبوس حرکت کردیم تقریبا منتظر ما بودن... &ادامـــه دارد ...... ~ •°🍃🍃✨💚✨💚✨💚✨🍃🍃°•~ http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏝صبحتان بخیر مهربان پدرم، عزیزتر از جانم... صبحتان بخیر صفای زندگی‌ام، پر و بالم... وقتی سلامتان می‌کنم صحن دلم پر از عطر نرگس می‌شود و شاخساران قلبم را ازدحام نازک پروانه‌ها می‌پوشاند... وقتی سلامتان می‌کنم تازه می‌شوم، جان می‌گیرم ... شکر خدا که شما را دارم...🏝 ⚘اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي خدايا تو حجتت را به من بشناسان و گرنه از دين خود گمراه خواهم شد...⚘ 📚مفاتیح الجنان، دعای عصر غیبت
سلام دوستان.. سهم خودتون رو در ذکر میلیونی صلوات هدیه به داداش مصطفی انتخاب کنید وبه آیدی زیر بفرستید 🌸 5گل صلوات 🌺 14گل صلوات 🌺 100گل صلوات 🌺 313گل صلوات 🌺 500گل صلوات🌺 1000گل صلوات 🌺 تعداد صلوات هاتون رو به این آیدی بفرستین لطفاا 👇👇 @karbala_hosaini_3
🌱 هدیه به امام زمان عج♥️ به نیابت از شهیدمصطفےصدرزاده✨ نام پدر:محمد نام جهادی:سیدابراهیم متولد۱۹شهریور۱۳۶۵ در خوزستان ، شوشتر تاریخ شهادت:۱۳۹۴/۰۸/۰۱ در سوریه مزارشهید: استان تهران ، شهریار ، بهشت رضوان تعداد فرزندان:دو فرزند، یک دختر و یک پسر تاریخ ازدواج:۱۳۸۶ اولین دیدار باهمسرشان:یکی از دوستان شهید همسرشان را به ایشان معرفی کردند اما در یک پایگاه و مسجد فعالیت میکردند... چهارسال در حوزه امام صادق(ع)درس خواندند🌸 دانشگاه محل تحصیل:دانشگاه ازاد تهران رشته:ادیان و عرفان شغل:آزاد همسر شهید:در روز خواستگاری بجای اینکه بگوید همدم و همسر میخواهم به من گفت من همسنگر میخواهم🌿 ارادت خاصی به حضرت عباس (ع)داشت✨ دغدغه اش کارفرهنگی بود گویی تمام زندگی اش فعالیت های فرهنگی بود ✌️🏻 همسر شهید:بارزترین خصوصیت اخلاقی مصطفی عاطفی بودنش بود♥️ اولین اعزام:سال۹۲ تقریبا دوسال نیم در سوریه بودند که ۸بار مجروح شدند... آخرین اعزام:چهارشنبه۲۰مرداد 🕊 شهید دوبار با رزمندگان عراقی به جبهه نبرد رفت و در ماموریت دوم با رزمندگان فاطمیون آشنا شدند و از آن پس به عنوان یک نیروی افغانی به سوریه رفتند ✌️🏻🌱 آقا مصطفی یکی از رزمنده های مورد علاقه سردار سلیمانی بود؛به گونه ای که سردار میگوید من واقعا عاشقش بودم💕 شهید در شب حنابندان یا همان شب قبل از عملیات (شب تاسوعا)پیش بینی شهادتشان را کرده بودند که بخاطر این قضیه اخطار به اخراج از سوریه را به ایشان داده بودند زیرا این موضوع را تضعیف روحیه رزمندگان میدانستند🖇 اما شهید میدانست که قرار است روز تاسوعا شهید شود :)💔
سوره مبارکه البقرة آیه ۱۵۴ *وَلا تَقولوا لِمَن يُقتَلُ في سَبيلِ اللَّهِ أَمواتٌ ۚ بَل أَحياءٌ وَلٰكِن لا تَشعُرونَ﴿۱۵۴﴾* *و به آنها که در راه خدا کشته می‌شوند، مرده نگویید! بلکه آنان زنده‌اند، ولی شما نمی‌فهمید!* خاطره ی شهید🌹 شبی نبود که مصطفے برای شهادت دعا نکند و بهتر بگویم زار نزند...!😭 قرار گذاشته بودیم هر کس هر روز برای شهید شدن رفقایش دعا کند و اگر روزی این عهد را فراموش کرد سه روز روزه بگیرد☝️🏻 🔹 امیدوارم اکنون نیز مصطفی بر این عهدمان پایبند باشد :)💔 در یکی از چند مجروحیت او با همسرم به عیادتش رفتیم. جذبه‌ پاک‌شدنش را به وضوح احساس می‌کردیم 🍀روایت است که با ریختن اولین قطره‌ی خون همه‌ی گناهان مجاهد شسته می‌شود... @shahid__mostafa_sadrzadeh1 💟به او اصرار کردم در همین مدت نقاهت و بهبودی مثل ترم‌های قبل با هم شب امتحانات درس بخوانیم📚 مصطفے گفت: من اول باید یک واحد بی‌بی زینب (س) پاس کنم بعد...💔 و دو روز بعد با همان پای مجروح عازم سوریه شد!🚶 چون می‌دانستیم مصطفی رفتنی است قبل از سفر آخر در بهشت زهرا مقابل دوربینمان از او مصاحبه گرفتیم.🎥 در بین شوخی‌هایمان گفتم تا کی کمپوت بیاریم زودتر شهید شو مستندت رو بسازیم...🙂 از او پرسیدم برای چه این همه به دنبال شهادتی؟! ناگهان خنده‌اش را جمع‌وجور کرد و گفت: "ما برای شهادت نمی‌جنگیم داداش... برای رضای خدا می‌جنگیم. اگر شهادت را داد که داد؛ اگر نداد افوض امری الی الله... ♥️" از پاسخش کمی جا خوردم و ادامه دادم خب پس چرا این همه برای شهیدشدن این در و آن در می‌زنی؟ گفت: "آدم وقتی عاشق محبوبش باشد دوست دارد بهترین‌ داشته‌اش را به او بدهد...🕊" 🌸🌸🌸 راوی دوست شهید😔💐 @shahid__mostafa_sadrzadeh1 1400/8/1 ❤️ https://www.instagram.com/p/CVXlGuUolUP/?utm_medium=share_sheet
پست جدید پیج اینستاگرام شهید مصطفی صدرزاده حتما ببینید وحمایت کنید
🔹شهید همواره زنده است و حیات و ممات او.......🍃🌸 همواره صفتی است برای حیات طیبه و به .... مصداق آیه شریفه قرآن که می فرماید:  🔹و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیاءُ عند ربهم یرزقون(169 آ ل عمران)🍀🍀 🔹و گمان مبر آنان که در راه خدا کشته شده اند، مردگانی هستند، بلکه آنان زنده و در بارگاه... پروردگارشان روزی می خورند....🌹 @shahid_rahman_medadian 🔹چہ حکمتے در خونِ شہــید نہفتہ🌸🌸🌸🌸 گویی عِطر وجودش...💯 دنیا را احاطہ مےکند.⁦☝️⁩⁦☝️⁩ 🌸🌸🌸 فرقے ندارد!🍃 از کدام شہر و به ڪدام زبانے؛💚 مہم آن است... که ڪشتہ شده در راه حسینے...👌 🕊 🕊️ 💟حملہ ـ مـرصـاد 🔷تاریخ تولد :1340/10/14 🔹تاریخ شهادت :1367/4/31 *🕊️💫ارواح طیبه پاک شهداصلوات* ❤️❤️❤️ @shahid_rahman_medadian https://www.instagram.com/p/CVXodanIFsF/?utm_medium=share_sheet
سلام دوستان.. سهم خودتون رو در ذکر میلیونی صلوات هدیه به داداش مصطفی انتخاب کنید وبه آیدی زیر بفرستید 🌸 5گل صلوات 🌺 14گل صلوات 🌺 100گل صلوات 🌺 313گل صلوات 🌺 500گل صلوات🌺 1000گل صلوات 🌺 تعداد صلوات هاتون رو به این آیدی @sadrzadeh1 بفرستین لطفاا 👇👇 @karbala_hosaini_3
🌺 میلاد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و ولادت حضرت امام صادق علیه السلام بر همه مسلمانان مبارک باد🌺 با آمدنت قرار دل ها آمد محبوبترین نگار دل ها آمد این نور محمد است و فجر صادق با عطر دو گل بهار دل ها آمد 🌷🌺💐🌷🌷🌷💐🌺اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌷🌷🌷💐🌺🌺💐💗 عن رسول الله(صلى الله عليه و آله و سلّم): قَولُ:«لا حَولَ ولا قُوّةَ إلاّ باللّه» فيهِ شِفاءٌ مِن تِسعَةٍ وتِسْعينَ داءً ، أدْناها الهَمُّ. پيامبر خدا(صلى الله عليه و آله و سلّم): جمله «لا حول ولا قوة الا باللّه» نود و نه درد را شفا مى‌دهد كه ساده‌ترين آنها اندوه است. 📚ميزان الحكمة : 148
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِیکَ لَهُ‌🌷 🌷وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ أَنَّهُ سَیِّدُ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ وَ أَنَّهُ سَیِّدُ الْأَنْبِیَاءِ وَ الْمُرْسَلِینَ‌🌷 🌷میلاد سراسر نور و برکت خاتم النبیین، سید الانبیا،آقای عرب و عجم حضرت محمد مصطفی صل الله علیه و آله و ششمین جانشین برحقشان، حضرت امام جعفر صادق علیه السلام بر تمام پیروان حق مبارک و شاد باش باد
کانال شهید ابراهیم هادی(علمدار کمیل)
💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃 🍃💚🍃💚🍃💚 💚🍃💚🍃 🍃💚 📗رمــان #فالی_در_آغوش_فرشته 🖍به قلم•°: آیناز غفاری نژاد 🔗 #قسمت_سی_ام +ول
💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃 🍃💚🍃💚🍃💚 💚🍃💚🍃 🍃💚 📗رمــان 🖍به قلم•°: آیناز غفاری نژاد 🔗 هنوز به اتوبوس نرسیده بودیم که صدای زیبا و رسای شکمم من رو از رفتن بازداشت ... _مژده...مژده +بله عزیزم ؟ _میگم... من ... گشنمه وقتی داشتیم نماز میخوندیم همه داشتن غذا میخوردن از پشت سرمون صدایی اومد ... ×خانم فرهمند ... برگشتم طرفش ، عه این که چشم عسلی خودمونه ... با فکر کردن به تفکراتم خندم گرفت، چشم عسلی خودمون ، عجبا سریع گفتم : _بله ؟ چند تا ظرف به طرفمون گرفت ×بچه ها گفتن توی غذا خوری نیستید گفتم شاید محو راز و نیاز با معشوقید... الان هم حتماَ گرسنه هستید بفرمایید... غذاها رو از دستش قاپیدم _خیلی ممنونم ، ان شاءاللّٰه یه همسر خیلی خوب گیرتون بیاد . با این حرفم با تعجب سرشو بالا آورد ولی زود انداخت پایین حس کردم زیر زیرکی داره میخنده و به زور خودشو نگه داشته سریع خداحافظی کرد و رفت ... منم مثل چی پریدم تو اتوبوس و با ولع شروع کردم به خوردن قیمه که خیلی خوب جا افتاده بود . داشتم دو لپی میخوردم که با دیدن مژده که زل زده به من ، به زور غذامو قورت دادم و رو بهش توپیدم _بین شما رسمه یکی که غذا میخوره رو دید بزنید؟ ریز خندید و گفت : +نه ، ولی خیلی با اشتها میخوری آدم خوشش میاد نگاهت کنه با خنده گفتم : _چشاتو درویش کن خانم من صاحب دارما +صاحابت کیه خوشگله ‌؟ با دیدن چشمای شیطونش پقی زدم زیر خنده ... &ادامـــه دارد ...... ~ •°🍃🍃✨💚✨💚✨💚✨🍃🍃°•~ http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c