#خاطره✨
بیتعارف بگویم!
نیرویی که نمازش را اول وقت نخواند ،
خوب هم نمیتواند بجنگد .
-شهید حسن باقری💔🥀
کانال شهید ابراهیم هادی(علمدار کمیل)
روز چهارشنبه قبل از رفتن از حوزه، آخرین کلاس رو با هم بودیم. کلاس که تموم شد سریع وسایلش رو جمع کرده که بره؛ گفتیم: آرمان کجا میری؟ گفت: امشب آمادهباش هستیم. گفتیم: آرمان نرو! گفت: نه باید برم...
به شوخی گفتیم: آرمان میری شهید میشی ها...
گفت: این وصلهها به ما نمیچسبه! بعدش هم گفتیم: بیا با هم عکس بگیریم. نیومد! هرکاری کردیم نیومد...!
به شوخی میگفتیم: که شهید شدی میزاریم پروفایلمون. ولی باز نیومد!
آرمان اصلا منیت نداشت و اهل تظاهر نبود.
#خاطره
#شهید_آرمان_علی_وردی
@rafiq_shahidam
https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9
#کار_فرهنگی
🔸کار تمیز فرهنگی یعنی...
این #خاطره رو برای #نوجوانان بخوانید
#نوجوان که بود کلاسِ زبان میرفت. هم از بقیهی بچهها قویتر بود، و هم شاگرد اولِ مدرسه... دمِ درِ خونهشون تابلویی زده، و روی اون نوشته بود: کلاسِ تقویتی درسِ زبان در مسجدِ امام علی علیهالسلام؛ ساعت دو تا چهار ؛ هزینهی هر ساعت ده تا صلوات؛ قبولی با خدا... علی با برگزاریِ این کلاس خیلی از بچههایِ محل رو جذبِ مسجد کرد...
👤خاطرهای از زندگی سردار
#شهید_علی_هاشمی
📚منبع: کتاب هوری، صفحه ۱۴
@rafiq_shahidam
https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9
🕊 کار در گمنامی
از دیگر ویژگیهای آرمان این بود که در مواجهه با هر رویدادی، بهترین تحلیل را داشت. نقش خودش را در آن موقعیت میشناخت و با توجه به درکش، به بهترین وجه در کمال گمنامی ایفای نقش میکرد.
استاد شهید، به نقل از کتاب آرمان عزیز، صفحه ۱۵۱
#خاطره
@rafiq_shahidam
https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9
🌸 هدیهای برای پدر...
چند روز مانده به روز پدر که میشد، به فکر تهیه هدیه برای پدرش بود. همیشه دنبال چیزی میگشت که پدرش آن هدیه را دوست داشته باشد؛ همیشه دوست داشت شخص مقابل از هدیه بسیار خوشش بیاید و خوشحال بشود، حلا فرقی نمیکرد که طرف مقابلش کوچک بود یا بزرگ...
✍🏻 به روایت مادر بزرگوار شهید
#خاطره
#میلاد_امام_علی(ع)
#شهید_آرمان_علی_وردی
@rafiq_shahidam
https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9
مهمترین دلیلی که آرمان دانشگاه را رها کرد و وارد حوزه شد، همین بود که میگفت: میبینم این(دینداری و دینفهمی) فعلی را که در جامعه ی ما سطحی است، من باید بروم دین را خوب و عمیق بفهمم و درک کنم و برای دیگران توضیح بدهم. سالهای آخر به جهت سوالی که چند دانش آموز راهنمایی از او پرسیده بودند و پاسخ خوبی برای آنها نداشت، با پیگیری و مطالعه ی مفصل در آن زمینه، مقالهای نوشت و به خوبی به آن شبهه پاسخ داد.
• به روایت پدر بزرگوار شهید
#خاطره
#شهید_آرمان_علی_وردی
@rafiq_shahidam
https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9
آخرین سفری که با هم رفتیم، سفر قم و جمکران بود. داخل اتوبوس هم موقع رفت و هم موقع برگشت کنار هم نشسته بودیم. روضهای از حضرت رقیه (سلاماللهعلیها) رو کلیپ کرده بودند که دختر بچهها این شعر: «حالا اومدی حالا که دیگه رقیه افتاده از پا اومدی» رو میخوندند...
آرمان از این کلیپ خیلی خوشش اومده بود و میگفت: خیلی گریه کردم، خیلی قشنگ بود...
آرمان عاشق حضرت رقیه(سلاماللهعلیها) بود.
✍🏻 به روایت از دوست شهید آرمان علیوردی
#خاطره
#شهید_آرمان_علی_وردی
@rafiq_shahidam
https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9
🖋 #خاطره
آرمان تقریبا هر شب جمعه برای مراسم دعای کمیل به مسجد امینالدوله میرفت.
یک بار به او گفتم :
آرمان، این هفته هم برای دعای کمیل رفتی؟
چطوری وقت میکنی اون وقت شب
از منزلتون برسی اونجا؟
اون وقت شب توی اون محله نمیترسی؟
گفت: نه، ترس نداره، من با ماشین میرم؛
اونجا هم نگهبان داره. تو هم این هفته بیا.
گفتم: تو گواهینامه داری،
ولی من باید یه مقداری از مسیر رو پیاده بیام.
اون وقت شب یکم میترسم.
گفت: عیبی نداره. آدرس منزلتون رو بده؛
خودم میام دنبالت.
خدا میداند ؛ شاید شهادتت را در همان
شبهای دعای کمیل از ارباب گرفتی...
#شهید_آرمان_علی_وردی
@rafiq_shahidam
https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9
🕊 دعـٰای شهادت...
یه روز آقا آرمان بهمون گفت: بچهها همهتون فردا روزه بگیرید بیاید حوزه، قراره افطاری بدیم. فرداش همه موقع اذان مغرب سر سفره نشسته بودیم که آقا آرمان رو کرد به بچهها گفت: خب انشاءالله که نماز و روزههاتون قبول باشه؛ شما دلهاتون پاکه و چیزی به افطار نمونده، ازتون میخوام برام یه دعا کنید. همه گفتیم: آقا چه دعایی کنیم؟
آقا آرمان گفت: دعا کنید شهید بشم...
همهمون دستامون رو گرفتیم بالا دعا کردیم؛ اصلا انگار نمیدونستیم داریم چه دعایی میکنیم... شاید بعضی از بچهها معناش رو هم نمیدونستند...
• یکی از شاگردان شهید
#خاطره
#شهید_آرمان_علی_وردی
#فرهنگی_مجازی_هادی_دلها
#علمدار_کمیل
🆔 @rafiq_shahidam
25.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸 جایگاه و نقش ادب در زندگی شهید آرمان
🎥 به روایت از دوست و برادر و مادر شهید
آرمان علیوردی
#خاطره
#شهید_آرمان_علی_وردی
https://eitaa.com/rafiq_shahidam
22.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 تکلیفشناسی شهید آرمان در زمانهای مختلف
🎥 به روایت از دوست شهید آرمان علیوردی
#خاطره
#شهید_آرمان_علی_وردی
https://eitaa.com/rafiq_shahidam
24.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 #خاطره
روضه حضرت رقیه(س)
آخرین سفری که باهم رفتیم، سفر قم و جمکران بود. توی اتوبوس وقت رفتن، یه روضه حضرت رقیه(سلام الله علیها) رو کلیپ کرده بودن. دختربچهها شعر "حالا اومدی، حالا که دیگه
رقیه افتاده از پا اومدی..." رو میخوندند.
آرمان از این کلیپ خیلی خوشش اومده بود. میگفت: خیلی گریه کردم! خیلی قشنگه...
عاشق حضرت رقیه بود...
موقع برگشت هم فقط از شهدا میگفت.
همش در مورد کتاب شهدا صحبت میکرد، در مورد سختی کار نیروهای اطلاعاتی صحبت میکرد.
#حضرت_رقیه(س)
#شهید_آرمان_علی_وردی
https://eitaa.com/rafiq_shahidam