#خاطره
✍بیت الزهرا که خادم بودیم اون شبایی که مراسم حضرت زهرا (س). بود همیشه حاج قاسم میومدن بهمون سر میزدن که ببینن با میهمانان حضرت زهرا (س). چه رفتاری داریم...
اصلا اجازه ی تفتیش نمیدادن همیشه میگفتن به هیچ عنوان حق تفتیش ندارید میهمانای حضرت زهرا (س) رو اذیت نکنید درواقع برخورد جدی میکردن. و ما که میگفتیم برای امنیت خودشون هست ناراحت میشدن و میگفتن حضرت زهرا (س).مراقب میهمانانش هست شما نگران نباشید.... همیشه دور از چشم حاج قاسم این کار رو میکردیم.
🏴شهادت حضرت زهرا (س) تسلیت باد
📙مالک زمان. خاطراتی از شهید حاج قاسم سلیمانی و مالک اشتر
#مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
❤️❤️❤️❤️
@rafiq_shahidam96
🌹🌹🌹
@rafiq_shahidam
❤️❤️❤️❤️
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
#شهیدانه💚
*یکـبار فاطمہ را گذاشـت روۍ اپن آشپزخانـھ*
*و بہ او گفت :*
بپر بغـل بابا و فاطمہ بـھ آغـوش او پرید 🌱
بـھ مـن نگاھ کـرد و گفت : ببین فاطمہ چطور بـھ من اعتماد داشت ؛
اون پرید و میدونست من اون رو میگـیرم ، اگـھ ما همینطور بـھ خدا اعتماد داشتیـم همہ مشڪلاتمان حل بود .
تـوکـل واقعۍ یعنـے همین کـھ بدانیم در هـر شـرایطے خدا مواظـب مـٰا هست❤️'
*(به روایتهمسرشھید)*
#کلام_شهید
#خاطره
#مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
#فرهنگی_مجازی_هادی_دلها
#شهید_مصطفی_صدرزاده
#شهید_ابراهیم_هادی
╔━━━━๑ღ♥ღ๑━━━━╗
ڪاناݪ شہید ابـراهیم هـادے.
@rafiq_shahidam96
@rafiq_shahidam96
🕊️🕊️🕊️
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
╚━━━━๑ღ♥ღ๑━━━━╝
هدایت شده از بچه های نسل سلیمانی
💠خاطره ای از شهید صدرزاده:
📌راهیان نور:
توی اندیمشک یه پادگان هست به اسم حاج
یداله کلهر، یه بار آقامصطفی حدود ۲۰۰ نفر از بچه
های پایگاه و حوزه بسیجشون رو میبرن اردوی
راهیان نور....
روز چهارشنبه نزدیکای ظهر بوده که میرسن
پادگان، از اونجایی که آقامصطفی به برگزاری
هیأت های چهارشنبه شب مقید بودن تصمیم
میگیرن اون شب توی همون پادگان هیأت رو
برقرار کنن.
اما بلندگو و میکروفون نداشتن. تو حیاط پادگان
دوتا بلندگو بوقی بوده، باهمکاری یکی از بچه ها
میرن اون دوتا رو باز میکنن و از سربازای پادگان
میکروفون میگیرن، ولی به این شرط که تا فردا
صبحش هم بلندگوها و هم میکروفون سرجاش
باشه.
اون شب مراسم پرشوری توی پادگان برگزار شد به
طوری که علاوه بر بچه های حوزه، بچه های
پادگان هم اومده بودن و حدود ۵۰۰ نفر شده
بودن.
مراسم ساعت ۱۲ شب تموم شده و آقامصطفی و
بچه ها از شدت خستگی فراموش میکنن
بلندگوها رو بذارن سرجاش.
صبح زود فرمانده پادگان برای مراسم صبحگاه
میاد ومیبینه بلندگوها نیست. عصبانی
میشه...... رو به سید و دوستش میکنه و میگه
شماها هیچی رو جدی نمیگیرید، فکر کردید همه
جا پایگاهه که سرسری بگیرید
هیچی دیگه.... سید وبچه ها میخندیدن و اون
فرمانده ی بنده خدا هم حرص میخورده طرف
زنگ میزنه سپاه ناحیه و میگه اینا فرمانده
هاشون پدر منو درآوردن،وای به حال
نیروهاشون.
سید هم میخندیده البته بعدش عذرخواهی
میکنن و از دل اون بنده خدا درمیارن....
________________
💠برای شادی روح شهید صلواتی ختم کنید
________________
🔸پ ن : برای دیدن پست و استوری های زیبای بیشتر، پیج ها رو فالو کنید :
@shahid__mostafa_sadrzadeh1
@shahid__mostafa_sadrzadeh2
_______________
#شهید_مصطفی_صدرزاده #رفیق_شهیدم
#خادمین_شهدا #خادم_الشهدا #خاطره
#مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی #فرهنگی_مجازی_هادی_دلها #شهید_رحمان_مدادیان #شهیدصدرزاده #شعبانیه #رسانه
https://www.instagram.com/p/CaonPK-oqho/?utm_medium=share_sheet
هدایت شده از شهید رحمان مدادیان (عمو رحمان)
⚘﷽⚘
🎋بسم رب الشهدا و الصدیقین 🎋
✨قــرار عاشقی✨
🌹🕊 #زیارتنامهیشهدا 🕊🌹
🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ،
🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ،
🌷اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ،
🌷اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ،
🌷اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ،
🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ،
🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے مُحَمَّدٍالحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ،
@shahid__mostafa_sadrzadeh1
امام خامنه ای(مدظله العالی):
امروزفضیلت زنده نگه داشتن نام،یاد و #خاطره شهیدان کمتراز شـــ🌷ــهادتـــــ نیست.
شهیدان رانیازی به گفتن و نوشتن نیست،آنان نانوشته دیدنی و خواندنی هستند
بازهم ساعت به وقت قـرار تپـش
قلبــ❤️ـهاست ...
برای شنیدن عاشقانه هایی که شهیدان خلق کردند .
#ادامه_مصاحبه......
#قسمت_چهارم
ادامه دارد
1400/12/18
@shahid__mostafa_sadrzadeh1
@shahid__mostafa_sadrzadeh2
#شهید_مصطفی_صدرزاده
#سید_ابراهیم #رفیق_شهیدم
#شهید_ابراهیم_هادی
#مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
#فرهنگی_مجازی_هادی_دلها
#گروه_فرهنگی_مجازی_هادی_دلها
#شهید_رحمان_مدادیان
#رسانه #خادمین_شهدا #راهیان_نور #فکه #کانال_کمیل #شب_جمعه_است_هوایت_نکنم_میمیرم
#همسرانه #تهران #شهید_صدرزاده #رسانه_خادم_الشهداء #حرم_حضرت_زینب #حضرت_زینب #حضرت_رقیه
https://www.instagram.com/p/Ca70pz2I_NH/?utm_medium=share_sheet
#خاطره
#شهید
#زندگی_نامه
قهر بودیم😞
درحال نمازخوندن بود📿
نمازش که تموم شد؛
هنوز پشت به اون نشسته بودم
کتاب شعرش رو برداشت📖
و با یه لحن دلنشین☺️
شروع کرد به خوندن😍
ولے من باز باهاش قهربودم!!😒☹️
کتابو گذاشت کنار🙄
بهم نگاه کرد
و گفت:
"غزل تمام؛
نمازش تمام؛
دنیـا مـات؛
سکوت بین
من و واژه ها
سکونت کرد!🙄
بازهم بهش نگاه نکردم☹️
اینبارپرسید :
عاشقمے؟؟؟🙄
سکوت کردم؛
گفت :
عاشقم گر نیستے😓
لطفی بکن نفرت بورز😬
بےتفاوت بودنت😕
هرلحظه آبم مےکند😞
دوباره با لبخند پرسید:😊
عاشقمــــے مگه نه؟؟!!!🤔
🙄 گفتم:نـــــه!!!😑
گفت:
لبت نه گوید
و پیداست مے گوید دلت آری🙄😋😅
که این سان دشمنے
یعنے که خیـلے دوستـم دارے"😍😅😉
زدم زیرخنده😅
و روبروش نشستم؛😊
دیگه نتونستم بهش نگم
که وجودش چقد آرامش بخشه... ☺️
بهش نگاه کردم
و ازته دل گفتم
خداروشکرکه هستے😍😌💞
#همسر_شهید_بابایی
#مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
#فرهنگے_مجازے_هادے_دلہـا
#شهید_مصطفی_صدرزاده
#شهید_ابراهیم_هادی
#شهید_رحمان_مدادیان
#امام_زمان
╔━━━━๑ღ♥ღ๑━━━━╗
ڪاناݪ شہید ابـراهیم هـادے.
@rafiq_shahidam96
@rafiq_shahidam96
🕊️🕊️🕊️
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
╚━━━━๑ღ♥ღ๑━━━━╝
#دمی_با_شهدا🕊
#خاطــــــره🌱
پدر شهید علیوردی تعریف میکردند:
آرمان بشدت اهل رعایت حق الناس بود.
یه سال انتخابات بود و من و آرمان رفته بودیم برای شمارش آراء. نیمه شب گذشته بود و آرمان خیلی خسته شده بود؛ بهش گفتم پسرم شما برو قدری استراحت کن من خودم کار رو انجام میدم؛ فعلا هم به شما احتیاجی نیست.
آرمان رفت و حدود ۳ ساعت خوابید، فردای اون روز بمن گفت: بابا من چون رفتم خوابیدم واسه شمارش آراء پولی رو قبول نمیکنم.
گفتم: پسرم یه مقدار استراحت برای اعضاء طبیعیه و مشکلی نداره. اما آرمان راضی نشد
گفت: من وظیفهم بوده اونجا سرشماری آراء رو انجام بدم اما رفتم خوابیدم، پس این پول حق من نیست...
آخرم پول رو نگرفت...
#شهید_ارمان_علی_وردی
#آرمان_عزیز
#زندگی_به_سبک_شهدا
@rafiq_shahidam96
🕊 #خاطره
| روایت مسجـــد |
پدر بزرگوار شهیـد :
با آرمان رفته بودیم مسجد.
وقتی بیرون آمدیم، به کسی اشاره کرد و گفت:
اون رفیق منه.
خواست به سمتش برود، اما برگشت.
گفتم: آرمان چرا نرفتی حال و احوال بپرسی؟
گفت: متوجه شدم که همسرش همراهشه؛
هم خودم خجالت میکشم،
هم نمیخوام خانوادهاش معذب بشن...
#لبیک_یا_خامنه_ای
#شهید_آرمان_علی_وردی
@rafiq_shahidam96
:برادر شهید
-خیلیهاازمنمیپرسنکہبابڪفعالیتمدلینگداشتہیانہ؟
شهیدنوریمدلنبود،
فقطوفقطعکساروبرایدلخودشونمیگرفتن.
تمامعکسهایشهمتوسطدوستشونکہآتلیہدارن
گرفتہشده.
- #خاطره
@rafiq_shahidam96
#خاطره
꧁ شروعِسالیپُررِزق ꧂
سالِ گذشته آرمان با چند تا از دوستانِ حوزهاش برای جشنِ نیمهشعبان رفتند کربلا.
دو سه روز بعد ، شروعِ سال جدید بود .
وقتی برای تبریک عید سالِ نو با ما تماس گرفت
گفت : باعثِ سعادتِ که شروعِ سالِ جدیدت توی کربلا کنارِ امامحسین(ع) باشی
این یکی از بهترین عیدی هایی بود که میتونستم بگیرم...
خیلی خوشحال بود
میگفت : سالی که نکوست از بهارش پیداست ؛ مطمئنم امسال بهترین سال میشه برای من ....
_بهروایتازمادرِبزرگوارِشهید
#شهیدآرمانعلیوردے🌹
#آرمانِعزیز🕊
#ارسالی_از_مادر_شهید
@rafiq_shahidam96
#خاطره
|حاجآقاآرمان|
یکی از بچهها دست انداخته بود دور گردنش و از پشتِ سر گردنش رو میکشید ، دیگری تکیه داده بود به پای راست آرمان و سرجایش وول میخورد .
آن یکی آستین آرمان را میکشید که توجهِ آرمان را جلب کند به سمتِ خودش.
سروصدا و جیغ بچه ها حیاط رو برداشته بود و صدای اذان مغرب به سختی راهش را از میان همهمه باز میکرد تا به گوش آرمان برسد
آرمان میانِ شیطنت بچههایی که از سروکولش بالا میرفتند ، با حوصله افطار میکرد و هر بار که لقمه نان و پنیر و خیار در دهان میگذاشت ، پاسخِ بگومگوی بچهها را با لبخند یا جملهای کوتاه میداد.
آرمان برخاست ، عبایی روی دوشش انداخت و رو به قبله ایستاد.
بچه ها صدای اذان و اقامه گفتنش را که شنیدند
با ذوق گفتند: آخ جون حاجآقا آرمان برای نماز وایساده! و پشت سرش صف بستند.
چند نفری رفته بودند عباهای بزرگ و قهوه ای رنگی را که در مسجد بود، پوشیده بودند تا بیشتر شبیه آرمان باشند.
#شهیدآرمانعلیوردے🌹
#آرمانِعزیز🕊
#ارسالی_از_مادر_شهید
@rafiq_shahidam96
1.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹🔸#خاطره
داخل بسیج فعالیت میکرد، دوستاش بهش میگفتن احمد اسمت رو توی لیست بنویس که داخل بسیج فعالیت کردی . میگفت مهم اینکه من اینجا فعالیت کنم حالا اسمم باشه یا نباشه مهم نیست.
🌻یاد کنیم شهدا را با ذکر صلوات....
#خاطرهشهیداحمدپورمهدیآبادی
متولد:۱۳۴۹/۶/۱
شهادت۱۳۶۷/۵/۵
محل شهادت: شلمچه
#اللَّھُمَّعَجِلݪِوݪیَڪَاݪفَࢪج🤲
╭━━⊰🌹🦋🌹⊱━━╮
@rafiq_shahidam96
#فرهنگی_مجازی_هادی_دلها
#رفیق_شهیدم
👆🔴 عراقِ دوران صدام // اردوگاه موصل ۴
📷 از راست:
▫️محمود خدري «راوی خاطره»
﴿نیروی آرپیجیزن گردان انشراح آغاجاری امیدیه﴾
▫️حشمت راکی
▫️عبدالله کاویانی
▫️علی بلال زاده
▫️🌱▫️🌱▫️🌱▫️🌱▫️
#خاطره برادر محمود خدری:👇👇
🌱🌺🌱🌺🌱🌺🌱
نحوه ی لو رفتن دو آزاده
🎙وقتي اسير شديم
ما رو وارد سوله كردند
بمرور و كم كم اسرا رو از خط مقدم وارد سوله ميكردند
يادمه
يك نفر رو وارد كردند
اتفاقاً رديفي نشسته بوديم
من آخر بودم
اومد پيشم نشست
بهش گفتم
اعزامي از كجاييد؟
گفت
اصفهان
گفتم
چكاره بودي؟
گفت
نيروهاي مردمي كه جهاد مياورد!
يادمه گفت كمك لودر بودم
بهرحال
همون موقع عراقي ها بنام صداش زدند
رفت
در حين رفتن بهش گفتم
مگر ميشناسنت؟
گفت
آره
باهاش رفيق شدم
همين اقا در اردوگاه سردسته جاسوسان شده بود
فكر ميكنم كار خودش بود
متوجه شده بود علي فرمانده بود و عيسي روحاني!
از قضا روزي در اردوگاه، تورج الماسي و محمدخاني بردنش توي حمام...!
و حسابي از خجالتش در اومدند
طوري كه اسم بچه هاي آغاجاري مي اومد
در مي رفت!😄
(راوی: آزاده سرفراز، محمود خدری)
دوران جنگ تحمیلی