-گفت: کجا میری؟!
- گفتم: روضه
-گفت: تو این اوضاع مریضی؟؟!!
بیخیال بابا نرو...
مریض میشی...
میمیری!
*حرفش آشنا بود!
کجا شنیدم؟؟ آهان یادم اومد.
( گفت: حسین نرو کوفه می کشنت!
آقا فرمود: باید برم ... اسلام در خطره... غریبه)
-منم گفتم: باید برم رفیق ... حسین غریبه! چراغ روضه حسین(ع) نباید خاموش بشه
-گفت: حالا که میخوای بری برو ولی زن و بچه رو نبر ... مریض میشن! گناه دارن
* بازم حرفش آشنا بود!
(گفت حسین حالا که میخوای بری برو ... ولی زن و بچه رو نبر ...
آقامون فرمودن: باید ببرم ... دین و شعائر اسلام قربانی میخواد...خون میخواد...اسیر میخواد....)
-منم گفتم: باید ببرم احیای روضه و یاد حسین(علیه السلام) فدا می خواد... چیزی نمیشه... اصلا نهایتش مریض میشیم ... پا مصیبتی و بلای عظیمی که سر پسر فاطمه(س) و بچه هاش اومد این چیزی نیست...
-گفت: لج نکن ... بچه ضعیفه مریض بشه میمیره هاااا...
-گفتم: رفیق حسین(علیه السلام) برای من و تو طفل شش ماه اش رو قربانی کرد... بی معرفتی نریم روضه ش
اصلا بزار برا حسین(ع) بچه م مریض بشه...
تازه اگرم بمیره بازم بدهکارشم...
# رفیق یه عمر تو زیارت عاشورا گفتیم:(بابی انت و امی... پدر و مادرم فدات حسین)
خیلی نامردیه از ترس مریضی روضه آقامون غریب و خلوت باشه
◼◼◼◼◼◼◼◼◼◼◼
#روضه_تعطیلی_ندارد
#پا_کار_حسین_میایستیم
🖤🖤🖤🖤
@ebrahimh
🖤🖤🖤🖤🖤
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c