eitaa logo
کانال شهیدابراهيم هادی 🖤رفیق شهیدم🖤
4.6هزار دنبال‌کننده
23.2هزار عکس
14.7هزار ویدیو
182 فایل
♡ولٰا تَحْسَبَّنَ الَّذینَ قُتِلوا في سَبیلِ اللِه اَمواتا بَل اَحیٰاعِندَ رَبهِم یُرزقون♡ شہـد شیـرین شـہـٰادت را کسانی مـے چشند کـہ..!! لذت زودگذر گنـٰاه را خریدار نباشند .. 💔 دورهمیم واسہ ڪامل تر شدن🍃 #باشهداتاشهادت ارتباط با خادم کانال👇👇 @Zsh313
مشاهده در ایتا
دانلود
#نورشهادت‌ونحوه‌تشخیص‌دوقلوها🌺 شهيد بزرگوار #حميد_سياهکالی مرادی و برادرش دوقلو بودند. دوقلوي کاملا شبیه به هم مادر بزرگوار شهید دو برادر را به نامهای سعید و حمید نامگذاری کردند🌴 چند روز بعد که به دیدارشان رفتم فرمودند حميد و سعيد را تشخيص میدهی گفتم این حمید است و این سعیدتعجب کردند. برایشان سوال بود که من چطور این دو را از هم تشخیص می دهم وقتی حميد شربت #شهادت نوشید این راز را گفتم : دقلوها را بغل کردم در گوششان اذان بگويم نوری در بالای ابروی #حميد آقا ديدم و تا زمان شهادتش هیچگاه او را اشتباه صدا نزدم🦋 #شهید_حمید_سیاهکالی🌻 #فاتحه‌بفرس‌مومن📿 #درخواستی 🏴🏴🏴🏴 @ebrahimh 🏴🏴🏴🏴🏴
فرازی از وصیت نامه مرادی: «نقطه قوت ما ولایت است و نقطه ضعف ما نیز بی توجهی به این امر؛ ما آنچنان که لازم است باید به آن توجه کرده و خود را ذوب در ولایت بدانیم.» ♥️ ❤❤❤❤ @rafiq_shahidam96 ❤❤❤❤❤ http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
🔹 شهـدا همینجوری شهید میشدن... 🍃 من باهمین چشم خودم میدیدم تو یہ جلسـہ یـہ هوس میڪرد هوای دلش اونوری میشد 😍 ✨ خدا میفرمود: ملائڪـہ پا داد گفت: بد نیستا روش ڪار ڪنید بعد هی خودشم میگفت حالا نمیخوایم هم شهید بشیم..... با ما همـرا باشید با 👇🏻👇🏻 *مـجموعہ فرهنگے شہید ابـراهیم هادے 💝هادےدلہـا *ما را در فضاے مجازے دنبال ڪنید* ⤵️⤵️⤵️⤵️ اینستاگرام و ایتا @rafiq_shahidam96 https://www.instagram.com/p/COE_wgvhu-Q/?igshid=g5x20a40z1sw
✅ نقطه‌ی قوت ما، ولایت است ❌ و نقطه‌ی ضعف ما، بی‌توجهی به این امر است. 🌺 مرادی🌺 یا فاطمه الزهرا: ╔━━━━๑ღ♥ღ๑━━━━╗ ڪاناݪ شہید ابـراهیم هـادے. @rafiq_shahidam96 @rafiq_shahidam96 🕊️🕊️🕊️ http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c ╚━━━━๑ღ♥ღ๑━━━━╝
برشی از کتاب یادت باشد: سر سفره که نشست گفت: «آخرین صبحونه رو با من نمی‌خوری؟!»؛ با بغض گفتم: «چرا این‌طور میگی؟ مگه اولین باره میری مأموریت؟!» گفت: «کاش می‌شـد صداتو ضبط می‌کردم با خودم می‌بردم که دلم کمتر تنگت بشه». گفتم: «قرار گذاشتیم هر کجا که تونستی زنگ بزنی، من هر روز منتظر تماست می‌مونم، منو بی‌خبر نذار». با هر جان کندنی که بود برایش قرآن گرفتم تا راهیش کنم، لحظه آخر به حمید گفتم: «حمید تو رو به همون حضرت زینب(س) هرکجا تونستی تماس بگیر». گفت: «جور باشه حتماً بهت زنگ می‌زنم، فقط یه چیزی، از سوریه که تماس گرفتم چطوری بگم دوستت دارم؟ اونجا بقیه هم کنارم هستن، اگه صدای منو بشنون از خجالت آب میشم»؛ به حمید گفتم: «پشت گوشی به جای دوستت دارم بگو یادت باشه! من منظورت رو می‌فهمم». از پیشنهادم خوشش آمده بود، پله‌ها را که پایین می‌رفت برایم دست تکان می‌داد و با همان صدای دلنشینش چندباری بلند بلند گفت: «یادت باشه! یادت باشه!» لبخندی زدم و گفتم: «یادم هست! یادم هست.» @rafiq_shahidam96