eitaa logo
کانال ابراهيم هادی (رفیق شهیدم )❤️
4.5هزار دنبال‌کننده
22.7هزار عکس
14.2هزار ویدیو
177 فایل
♡ولٰا تَحْسَبَّنَ الَّذینَ قُتِلوا في سَبیلِ اللِه اَمواتا بَل اَحیٰاعِندَ رَبهِم یُرزقون♡ شہـد شیـرین شـہـٰادت را کسانی مـے چشند کـہ..!! لذت زودگذر گنـٰاه را خریدار نباشند .. 💔 دورهمیم واسہ ڪامل تر شدن🍃 #باشهداتاشهادت ارتباط با خادم کانال👇👇 @Zsh313
مشاهده در ایتا
دانلود
•[ *خداے خوب ابراهیم* ]• 🌹~*انیس قرآن*~🌹 ♥️ نشسته بود جلوے منزلشان، 📖 *قــرآن* مقابلش باز بود و با صوتی زیبا مشغول قرائت آیات الهـے بود. 🍃 کاری نداشت که دیگران در موردش چه میگویند. گویی خودش بود و خداوند. قرآن را میخواند و در ترجمه‌اش دقت می‌کرد.✅ ☝🏻 *این کار همیشگی ابراهیم در دوران نوجوانی و جوانی‌اش بود*. 👌🏻ڪلام الهی جایگاه ویژه‌ای در زندگی‌اش داشت. برای همین بود که اعمالش بر طبق دستورات قرآن قرار داشت. 🍃 بہ صراحت می‌توانم بگویم ابراهیم، مانند برخی از ما، قرآن را مهجور و رها نساخت. 💠 سوره انـفـال آیہ ۲ ⤵️⤵️ *إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللهُ وَجِلَت قُلُوبهُمْ وَ إِذَا تُلِیَت عَلَيهِمْ آياتُهُ زَادَتهُمْ إِيمَاناً وَ عَلى رَبِّهِمْ یَتَوَكلُونَ* 🍃 مؤمنان كسانى هستند كه هر وقت نام خدا برده شود دل‌هايشان ترسان مى‌گردد، و هنگامى كه آيات او بر آنها خوانده مى‌شود ايمانشان افزون مى‌گردد و تنها بر پروردگارشان توكل دارند. ❤️ داداش ابراهیم صداے تلاوت قرآنت نشانه اے از محضر پاڪی عشق بازی بین تو خدایت بود دست مارا هم بگیر:) تو با صدای تلاوت قرآنت هم به ما ثابت کردی خدا همیشه همه جا هست هوامون رو داره😉♥️/) با هر که نشینی و با هر که باشی خویِ او گیری..✨ یکم ماه رمضان 1400 1400 /1/23 *سـلام‌برابرهیم* ❤️ 💝هادےدلہـا * *ما را در فضاے مجازے دنبال ڪنید* ⤵️⤵️⤵️⤵️ 🌻|پیج اینستاگرام شهید ابراهیـم هادی : @rafiq_shahidam96 🌻|ڪانال شهیـد ابـراهیـم هادی ایـتا: *@rafiq_shahidam96 https://www.instagram.com/p/CNmfroUBsST/?igshid=mhn9ef4jkqy0
کانال ابراهيم هادی (رفیق شهیدم )❤️
🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱 🌹🍃 *بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ*🍃🌹 📒 * #رمان_دختر_شینا 🌱🦋 🖌 به قلم : #بهنا
پیج شهید ابراهیم هادی دلها: 🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱 🌹🍃 بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ🍃🌹 📒 🌱🦋 🖌 به قلم : 🌱🌸 📌 قسمت: تازه فهمیده بودم دوباره حامله شده ام. حال و حوصله نداشتم. نمی دانستم چطور خبر را به دیگران بدهم. با اوقات تلخی گفتم: «نمی خواهد بروی همدان. من حالم خراب است. یک فکری به حالم بکن. انگار دوباره حامله شده ام.» بدون اینکه خم به ابرو بیاورد، زود دست هایش را گرفت رو به آسمان و گفت: «خدا را شکر. خدا را صدهزار مرتبه شکر. خدایا ببخش این قدم را که این قدر ناشکر است. خدایا! فرزند خوب و صالحی به ما عطا کن.» از دستش کفری شده بودم. گفتم: «چی؟! خدا را شکر، خدا را شکر. تو که نیستی ببینی من چقدر به زحمت می افتم. دست تنها توی این سرما، باید کهنه بشویم. به کارِ خانه برسم. بچه را تر و خشک کنم. همه کارهای خانه ریخته روی سر من. از خستگی از حال می روم.» خندید و گفت: «اولاً هوا دارد رو به گرمی می رود. دوماً همین طور الکی بهشت را به شما مادران نمی دهند. باید زحمت بکشید.» گفتم: «من نمی دانم. باید کاری بکنی. خیلی زود است، من دوباره بچه دار شوم.» گفت: «از این حرف ها نزن. خدا را خوش نمی آید. خدیجه خواهر یا برادر می خواهد. دیر یا زود باید یک بچه دیگر می آوردی. امسال نشد، سال دیگر. این طوری که بهتر است. با هم بزرگ می شوند.» 🌱 &ادامه دارد.... 🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱 * 💝 * *ما را در فضاے مجازے دنبال ڪنید* ⤵️⤵️⤵️⤵️ 🌻| : https://www.instagram.com/rafiq_shahidam96/ 🌻| : *@rafiq_shahidam96 * http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
🌱•° 🍃روی دیوار قلبم عکس کسی است که هر گاه دلم تنگ بهشت می شود به او خیره می شوم ... 💝_هادی_دلها 🍃⬇️ @rafiq_shahidam96