eitaa logo
کانال شهیدابراهيم هادی 🖤رفیق شهیدم🖤
4.6هزار دنبال‌کننده
23.2هزار عکس
14.6هزار ویدیو
182 فایل
♡ولٰا تَحْسَبَّنَ الَّذینَ قُتِلوا في سَبیلِ اللِه اَمواتا بَل اَحیٰاعِندَ رَبهِم یُرزقون♡ شہـد شیـرین شـہـٰادت را کسانی مـے چشند کـہ..!! لذت زودگذر گنـٰاه را خریدار نباشند .. 💔 دورهمیم واسہ ڪامل تر شدن🍃 #باشهداتاشهادت ارتباط با خادم کانال👇👇 @Zsh313
مشاهده در ایتا
دانلود
😔 شیعیان بس نیست غفلت هایمان؟ غربت و تنهایی مولایمان؟ ما عبد و عبید دنیا گشته ایم غافل از مهدی زهرا گشته ایم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌‍ ‍ ‍ ‍ ‍ 🕊 🕊 🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، 🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، 🌷اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، 🌷اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، 🌷اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، 🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، 🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے مُحَمَّدٍالحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ، 🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے عَبدِ اللهِ ، بِاَبے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتے فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنے ڪُنتُ مَعَڪُم. فَاَفُوزَمَعَڪُم 🌷🍃 ❤️❤️❤️❤️ @rafiq_shahidam96 🌹🌹🌹 @rafiq_shahidam ❤️❤️❤️❤️ http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
الھـی‌عظـم‌البلاء(: نبودنـت،ھمـان‌بـلای‌عظیـم‌اسـت؛ کـه‌زمین‌راتنـگ‌کـرده! امـا جـداافتـادن‌عیـب‌نیسـت . ! جـدامانـدن‌عیـب‌اسـت . ! امام زمانم...
ای کاش به جای همه می شد که در این شهر این حال به هم ریخته ام را تو ببینی 🌷🍃🌷🍃🍃
✨﷽✨ 🕊️ من از این دنیـا ..🌷. با همه زیبایی‌هایش می‌روم و همه آرزوهایم را رها می‌کنم اما به ولایت وحقانیت علی‌ابن‌ابیطالب(علیه السلام) و خداوندی خدا یقه‌تان را می‌گیرم اگر امام خامنه‌ای را تنها بگذارید 🍃 خواهش آخر من این است که سلام مرا به امام خامنه‌ای برسانید و بگویید اگر دوباره زنده شوم از تکه‌تکه شدن در راه تو ابایی ندارم.🌷 # سلام صبح تون شهدایی🤚🏻
‌‌‌‌‌‌‌┄✦۞✦‌‌✺‌﷽‌‌‌✺✦۞✦┄ 🍀 روز💕🌿 پیامبر اکرم (ص) می فرماید هر کسی در برآورده شدن نیاز بیماری بکوشد 💉🩺 گناهش پاک می شود مانند روزی که از مادر زاده شده 💉🩺 ‌‌‌‌‌‌‌┄✦۞✦✺💚✺✦۞✦┄ ‌‌‌‌‌‌‌‌
😊 صبح شد خیر استツ خدای مهربونم سلام!صبحت بخیرジ خدای من شکرت که یه صبح قشنگ دیگه رو بهم بخشیدی💚 ❤️❤️❤️❤️ @rafiq_shahidam96 🌹🌹🌹 @rafiq_shahidam ❤️❤️❤️❤️ http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. .  **اگرخداوندراصدانزنید🍁 وازاونخواهیدتانجاتتان‌بدهد⚡️ حتمااسیروفرمانبرشیطان‌خواهیدشد🥀 🌱 **
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‍ ‍ *✨﷽*✨ 🌸السلام علیک یا علی بن موسی الرضا🌸 ♦️ تو کتباه مسافرم من یه غریبم زائرم✋🏻 🍃اگه قبولم نکنی بگو خدا کجا برم🥺 🍃کوچیکم من آره اما حاجت بزرگی دارم🤲🏻 🍃کاشکی من پرنده🕊️ بودم ولی نه کوچیکه بالم😔 🍃کاشکی راهم دور نبودش اما نه نزدیکه راهم🙏 🍃تو بزرگی کن و من رو نزار تنها با حالم😔 امام رضا 🙏 امام رضا🙏 بازم منو صدا کن🤲🏻 امام رضا..... 😭 امام رضا حاجتمو روا کن🤲🏻 ماه 🌙هشتم خدا مشهدت شهر شفا🤲🏻 تو پناه و ضامن آهوی این دل ما❤️ امام رضا 🙏 امام رضا🙏 ستاره ها دوست دارن✨ 🌻امام رضا.... 🌻امام رضا... دوست دارن همه دنیا👌🏻 🌻امام رضا 🙏 🌻امام رضا🙏 🌸بازم منو صدا کن🥺 حاجتمو روا کن...... 🤲🏻🤲🏻 🥀 میایم که تو بدی شفامون مددی یا امام رضا...... 🤲🏻 🌹🌸🌹🌸🌹 ❤️❤️❤️❤️ @rafiq_shahidam96 🍃🌹🍃🌹🍃 @shahid__mostafa_sadrzadeh1 ❤️❤️❤️❤️ http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐 هرروز یک صفحه صفحه20 به نیت سلامتی مادران ایران 💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐 ❤️❤️❤️❤️ @rafiq_shahidam96 🌹🌹🌹 @rafiq_shahidam ❤️❤️❤️❤️ http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
*♦️بالاتر از ۴۰ سال مجاهدت*👌🏻 🧔🏻از شهید همدانی پرسیدند: بعد از بازگشت از سوریه برنامه تون چیه؟؟ گفت؛: تصمیم گرفته‌ام که مطمئنم از ۴۰ سال مجاهدت👌🏻 بالاتر ه؛ برم یک گوشه ای از این مملکت توی یک مسجدی؛ توی یک پایگاه بسیجی برای بچه های 🧔🏻 نوجوان و جوان کار فرهنگی انجام بدم برای امام زمان عجل الله آدم تربیت کنم، سرباز تربیت کنم، 👨‍✈️ 🥀کاری که تا حدودی کوتاهی کردیم و آن دنیا باید جواب بدهیم؟؟ 🌸🌸🌸🌸 ❤️❤️❤️❤️ @rafiq_shahidam96 🍃🌹🍃 @shahid__mostafa_sadrzadeh1 ❤️❤️❤️❤️ http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
🌷 امروز سالروز شهادت فرمانده‌ای‌ست که همیشه می‌گفت: ما تنها با آنهایی کار داریم که رهرو عشق اند نه تکلیف... شادی روح فرمانده تفحص، شهید مجید پازوکی صلوات🌹
🛑مشکل پیام رسان ایتا مرتفع و بعد از حدود ۸ ساعت این پیام رسان وصل شد
کانال شهیدابراهيم هادی 🖤رفیق شهیدم🖤
🚨✋سلاااام رفقا لطفا خوب دل بدین به حرفام همونطور که میدونید یکی از مشکلاتی که خیلیا و حتی قشره مذهب
ازت می‌خوام از این تاریخ به بعد دیگه با نامحرم چت نکنی…🙃 چون خدا نمیپسنده و جنس مخالف تو اینترنت هم نامحرم حساب میشه… هم من و هم شما در معرض این گناه هستیم.😔 به هر حال محیط مجازی جزئی از زندگی ما شده...ببین صد میلیون تا توجیه برای چت کردن با نامحرم وجود داره…🤦‍♂️ تازه صد میلیون تا کمه… تجربه به من ثابت کرده آدمی که بخواد گناهشو توجیه کنه در صدم ثانیه راه دور زدن گناه و توجیه کردنش بهش از سمت شیطان گفته میشه… ولی انصافا کسی که بخواد با خودش صادق باشه به خودش دروغ نمیگه… مگه نه ؟🌱 توجیه گناه مال کسایی هستش که با خودشون صادق و رو راست نیستن… 😇 خدا میبخشت. اگه با هزاران نفر هم چت کردی…توبه کن و برگرد و بدون که خدا میبخشت اگه حقیقتا پشیمون باشی 😌خودسازی❣+دینداریِ لذت بخش✌️ http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
🌼 امام علی علیه‌السّلام: 🌾 آیا نمی‌بینید كه مرزهای شما را تصرف كردند و شهرها را گشودند و دستاوردهای شما را غارت كردند و در میان شهرهای شما آتش جنگ را برافروختند؟. برای با دشمنان كوچ كنید، خدا شما را رحمت كند، در خانه‌های خود نمانید، كه به ستم گرفتار، و به خواری دچار خواهید شد، و بهره‌ی زندگی شما از همه پست‌تر خواهد بود، و همانا برادر جنگ، بیداری و هوشیاری است، هرآن كس كه به خواب رود، دشمن او نخواهد خوابید! با درود. 📚نهج‌البلاغه، نامه ۶۲، نامه به مردم مصر، که همراه در سال ۳۸ هجری فرستاد. بخش پایانی ۶۲ علیه‌السلام ‏‏‏‏‏‏‏‏‏ ‏‏💠🌸🍃🌺🍃🌸💠 ‏💠جامعه‌ی اسلامی ما آن وقتی به معنای واقعی کلمه جامعه‌ی اسلامیِ کامل است، که خود را بر رفتار پیامبر منطبق کند. ۱۳۷۰/۰۷/۰۵ ☀️⁦⁦⁦⁦ ❤️❤️❤️❤️ @rafiq_shahidam96 🌹🌹🌹 @rafiq_shahidam ❤️❤️❤️❤️ http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
حرفاش‌خیلـےدرباره‌حجاب‌قشنگ‌بود..! اماعڪس‌نصفـھ‌ازچھرش‌یاچشماش‌یادستش میذاشت‌پروفایل!😐🚶🏿‍♂ انگاری‌حواسش‌نبودحجاب‌براپوشوندن زیبایـےهاست‌واین‌ڪارش‌دقیقادرتضاده‌با حجابِ !! درگوشـےبگم‌رفقا : ما بـھ اینا میگیم مذهبۍنما :)☺️🖐🏻 ❤️❤️❤️❤️ @rafiq_shahidam96 🌹🌹🌹 @rafiq_shahidam ❤️❤️❤️❤️ http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کانال شهیدابراهيم هادی 🖤رفیق شهیدم🖤
#او_را...111 سیستم رو خاموش کردم و به تصویر تارم،تو صفحه ی تاریکش نگاه کردم. به دو تا خطی که از چش
.... 112 نمیدونستم تا کی اما انگار حالا حالاها حالگیری از خودم،برنامه ی ثابت زندگیم بود. البته نمیتونستم منکر احساس عزت نفسی که بعدش بهم دست میداد بشم!و همین احساس بود که وادارم میکرد این برنامه رو ادامه بدم. هوای قشنگ دم پاییز باعث شد برای کار تایپ،لپ تاپ و گوشی رو هم بیارم حیاط. کلیپ ها رو دونه دونه دانلود کردم و مشغول تایپشون شدم. آخرهای تایپم بود. قطره های اشک،دونه دونه سر میخوردن و پایین میومدن. نمیدونستم چرا اما حرف هاش داشت دلم رو زیر و رو میکرد. « تو گناه میکنی،او داره برای تو اشک میریزه! او به جای تو استغفار میکنه! دست به دامن خدا میشه،میگه خدایا به من مهدی ببخشش! این انصافه؟ آقات به خاطر تو باید شرمنده بشه؟ چیکار داری میکنی آخه؟ غمش رو کم نمیکنی،حداقل بیشترش نکن. ما بچه های امام زمان هستیم .میفهمی امام از پدر و مادرت به تو مهربون تره؟میفهمی دوستت داره؟😔 میفهمی چندین ساله غایبه و منتظره که چندنفر واقعا بخوانش تا بیاد؟!😭 میفهمی تو غربته؟ میفهمی تک و تنها،آواره،طرد شده آقای توعه؟!میفهمی؟ میفهمی نمیاد چون تو گناه رو بیشتر از او دوست داری؟ میفهمی نداریش؟ میفهمی یتیمی؟ نمیفهمی! که اگر میفهمیدی حال و روزت این نبود! » واقعا نمیفهمیدم!اشک هام سرازیر بود اما نمیفهمیدم یعنی چی! حالم خیلی به هم ریخته بود. احساس عذاب وجدان داشتم. نمیدونستم چرا اما خیلی داغون شده بودم. فایل رو سیو کردم و برای مریم فرستادم. جواب داد « اجرت با امام زمان... » چند روزی از شروع دانشگاه میگذشت. تقریبا داشتم نماز خوندن رو یاد میگرفتم،هرچند که هنوز بهش عادت نکرده بودم و خصوصا با نمازصبح نمیتونستم کنار بیام. واقعا حرف سجاد رو که میگفت نماز بهترین مبارزه با نفسه رو بهتر میتونستم قبول کنم تا حرف استاد معارفی که میگفت نماز عشق بازی با خداست! تا اینکه سر این مسئله که داشت حوصله ی همه رو سر میبرد، بالاخره با استاد بحثم شد. -استاد میشه بفرمایید کجای نماز دقیقا عشق بازی با خداست!؟؟ -خانم سمیعی!نماز تماما عشق است... همین که شما نماز رو شروع میکنی،دعوت پروردگارت رو لبیک میگی و عشق‌بازی شروع میشه!😌 -میشه بگید کدوم بچه نه ساله،یا اصلا کدوم جوون،ساعت چهار صبح حال عشق بازی با خدایی رو داره که حتی ممکنه به درستی هم نشناستش!؟؟اونم هرروز!! 😏😒 استاد همینجور که داشت دنبال جواب تو ذهنش میگشت،با اخم نگاهم کرد😐 -استاد عذر میخوام،ولی تا جایی که من فهمیدم، نماز عشق بازی نیست! نماز مبارزه با نفسه .نماز یعنی من انسانم. نماز یعنی ترجیح دستور خدا به دل خودت! نماز در ابتدای امر کار شیرینی نیست .وقتی شیرین میشه که بخاطر خدا حال هوای نفست رو بگیری و نماز رو بخونی!! همه نگاه ها با تعجب برگشت به طرف من و گشادی چشم‌های استاد چندبرابر شد! هیچ‌کس انتظار نداشت چنین حرفایی از من بشنوه! سعی کردم با همون اعتماد به نفس ادامه بدم -بهتره جای این درس ها،اول واقعیت های دنیا رو به بقیه یاد بدید و بعد هم مبارزه با نفس .اونجوری همه انسان‌ها خودشون با اختیار، خدا و اسلام رو انتخاب میکنن!! پچ پچ ها فضای کلاس رو پر کرد. استاد نگاهش رو از من برداشت و تو کلاس چرخوند -کافیه!سکوت رو رعایت کنید .کلاس به اتمام رسیده،میتونید تشریف ببرید! وقتی خبر رسید که کلاس ساعت بعد تشکیل نمیشه،بدون معطلی وسایلم رو جمع کردم و از کلاس خارج شدم،حوصله تیکه پرونی بچه ها رو نداشتم! دلم برای زهرا تنگ شده بود .چندروزی میشد که ندیده بودمش! "محدثه افشاری" @Aah3noghte @RomaneAramesh ‼️ https://chat.whatsapp.com/GpDB9aU80kpEUd8B525boN
... 113 شماره زهرا رو گرفتم و منتظر شنیدن صداش شدم -به به سلااااااممممم ترنم خودم! -سلام عشششقم!چطوری خانوم!؟ -به خوبی شما، ماهم خوبییییم! آفتاب از کدوم طرف دراومده یاد ما افتادی؟؟ -ببخشیییید،حق داری. درگیر درس و دانشگاهم .این ترم درسام خیلی سنگین شده! -فدای سرت گلم، منم معذرت میخوام کم پیدا شدم، سرم یکم شلوغ بود این چندوقته! -عههه!؟مشغول چی؟! -مشغول خبرای خوب خوب!! -مشکوک میزنیا زهراخانوم!! اینجوری نمیشه، پاشو بیا ببینمت! -امممم... راستش یکم کار داشتم. ولی...فدای سرت. دیدن تو مهم‌تره!کلی حرف دارم باهات! -مرررسی گلی، زود بیا که از فضولی مردم! کجا بریم حالا!؟ -نمیدونم. پارکی،سینمایی،جایی .استخر خوبه!؟ -استخخخخر!؟ مگه تو استخرم میری!؟ -وا! دستت درد نکنه!مگه من چمه!؟ خندیدم -ببخشید، خب من فکرمیکردم شماها فقط راه خونه تا مسجدو بلدین! عالیه. بریم. رفتم خونه و ساکی که توش وسایل استخرم رو میذاشتم،برداشتم ورفتم. سر ساعتی که باهم قرار داشتیم هم زهرا با همون لبخند همیشگی، پیداش شد! -وای مرسی زهرا! خیلی وقت بود بجز دانشگاه و جلسه و خونه مرجان، جایی نرفته بودم! -چرا؟؟ -خب... نمیدونم! همینجوری! تو خونه بیشتر احساس راحتی میکنم! -اصلا این کارو ادامه نده. برو بیرون، فعالیت اجتماعی داشته باش . مشغول به کار باش . من خیلی تو خونه بند نمیشم! تا جایی که بدونم مامان و بابام ناراحت نمیشن،وقتم رو اینور و اونور میگذرونم. -چه خوب! نمیدونم چرا فکر میکردم امثال شما همش میشینید تو خونه و از دم افسرده اید!😅 -افسرده عمه ی محترمته! من که از تو شنگول ترم والا! بعدم من اصلا از این بچه مثبت بازیا خوشم نمیاد! آدم باید از فرصت‌هاش استفاده کنه. البته اگر تو خونه کار مفید و ضروری داشته باشم، که بیرون نمیرم. ولی در حال حاضر بیشتر کارم بیرون خونست؛ اگر هم خونه باشم سعی میکنم بیکار نشینم. حرفمون با ورود به استخر نصفه موند .احساس سرما کردم،تمام بدنم رو بردم زیر آب تا زودتر به دما عادت کنم. سرم رو که بیرون آوردم،خبری از زهرا نبود!! اطرافم دنبالش میگشتم که با صدای شیرجه ی یه نفر تو قسمت عمیق، نظرم جلب شد. زهرا بود!😳 به انرژی و شیطنتش خندم گرفت و از همونجا وارد قسمت عمیق استخر شدم. بعد از چندبار مسابقه و بازی تو آب، خسته به قسمت کم عمق برگشتیم. -خب چه خبرا؟ گفتی کلی حرف باهام داری! -خدمت شما عرض کنم که کم کم باید آماده ی نی‌ناش‌ناش بشی!! ابروم رو بالا انداختم و با تعجب نگاهش کردم! با حالت مغرورانه ادامه داد😎 -لطفا یه لباس خوشگل برای خودت بخر! بالاخره ساقدوش عروس خانوم باید شیک و پیک باشه دیگه!!☺️😌 یه دفعه جیغ زدم و محکم بغلش کردم! -زهراااا...جدی میگی؟؟ وای دیوونه!!!خیلی خوشحال شدم!!😵😅 -هیسسسس! الان بشنون فکرمیکنن شوهرندیده‌ایم!! خلاصه ترنم خانوم،آبجیت رفتنی شد! دوباره با محبت و ذوق فراوون بغلش کردم -زهرا نمیدونی چقدر خوشحال شدم!وای...خیلی ذوق دارم. -الهی قربونت برم.ان شاءالله به زودی قسمت خودت بشه! -من و شوهر؟ فکرکن بابام منو شوهر بده!!😬 خب حالا تعریف کن ببینم!طرف کیه؟چیکارست؟ -طرف پسر باباشه و بنده ی خدا!میخواستی کی باشه؟؟ -اه لوس نشو دیگه! -خیلی خب، یه نفس عمیق بکش!! تو بیشتر از من ذوق داری!! آروم باش تا تعریف کنم. -باشه باشه...من آرومم. خب حالا بگو. -برادر یکی از دوستامه. یه چند وقتی هست که میان و میرن. -چندوقته میان و میرن،اونوقت تو الان داری به من میگی؟؟نامرررررد! -نه خب خیلی جدی نبود که بخوام بگم. یادته که میگفتم یکم سختگیرم. -پس چجوری جدی شد؟؟ -خب آخه اولش فکرنمیکردم بخوام بهش بله بگم! فکر نمیکردم مورد مناسبی باشه .آخه اصلا مذهبی نیست!! -ها؟؟پس چجوریه؟؟چرا خب الان قبولش کردی؟ -اولش گفتم خودش ببینه به هم نمیخوریم، میذاره میره! منم که همیشه دوست داشتم شوهرم یه پسر حسابی با خدا باشه! اما همچین خواستگاری نمیومد برام😅!هرکی بالاخره یه عیبی داشت .حتی اون مذهبیاشم، اونی که من میخواستم نبودن! مثل ماست وا رفتم! همیشه انتظار داشتم زهرا زن یه پسر مثل سجاد بشه! -خب چرا به این بله دادی پس؟؟ -از اونجایی که مامانم موفق نمیشد قانعم کنه، با یه مشاوری صحبت کردم، که اون بالاخره موفق شد! "محدثه افشاری" @aah3noghte @RomaneAramesh ‼️ https://chat.whatsapp.com/GpDB9aU80kpEUd8B525boN
... 114 زهرا گفت...واقعا حرفای مامانم درست بود. خیلی پشیمونم که چندسال تو تخیل و توهم زندگی کردم و الکی خواستگارام رو رد کردم!! -بگو دیگه...جون به لبم کردی زهرا!! -خخخخ... باشه دیگه! خب میدونی... من همیشه دوست داشتم یکی بیاد که منو رشدم بده، یه زندگی خیلی خوب باهم داشته باشیم، هم فکر باشیم، اصلا از اینا باشه که انگار دو دقیقه دیگه قراره شهید شن!😢 اما اشتباه میکردم! خدایی که من رو آفریده، مطمئنا بیشتر از من به فکر رشد منه. حالا چه فرقی داره طرف من کی باشه؟؟ هرکی که باشه، خدا با همون فرد امتحانم میکنه و زمینه رشدم رو فراهم میکنه! من قرار نیست وارد یه زندگی بی عیب و نقص بشم. چون اولا این زندگی و این فرد اصلا وجود نداره، دوما تو چنین زندگی بی عیب و نقصی،جای رشد و ترقی نیست، سوما از کجا معلوم من لایق این زندگی و این همسر باشم؟؟ منی که خودم پر از عیب و نقصم،چجوری دنبال یه فرد کاملم؟ خلاصه من وارد هر زندگی که بشم بالاخره باید سختی بکشم تا رشد کنم! -یعنی چشم بسته و بی چون و چرا بله گفتی؟؟؟ -نه حالا! اینطوریام که نیست! مگه کشکه؟؟ خب چون داداش دوستم بود،میدونستم خانوادشون چجوریه .یه جورایی از لحاظ خانوادگی استانداردن! هم حرمت پدرشونو خیلی حفظ میکنن، هم باباشون هوای مامانشون رو داره. بنظرم بچه ای که تو چنین خانواده‌ای بزرگ شه، هم معنی عشق رو میفهمه و هم احترام! بعدم ظاهرش به دلم نشست، هرچند لباس یقه دیپلمات و چندسانت ریش و فلان و تسبیح تو دستش نداشت،اما موقر و متین بود! -همین؟؟ سرش رو تکون داد -خب آره دیگه! دیگه چی میخوای؟؟ -خب کارش،پولش،سربازیش و...!؟ -خیلی از این لحاظ کامل نیست.ولی بچه ی با جربزه ایه.چندوقتی عقد میمونیم تا بتونه یه پولی دست و پا کنه. توکل بر خدا! چندلحظه ای ماتم برد و با خنده ی زهرا به خودم اومدم. -حالا فعلا خیلی به مغزت فشار نیار .من خودم کلی طول کشید تا اینا رو هضم کنم و با خودم کنار بیام!چیزی تا آخر سانس نمونده،من هنوز از شنا سیر نشدم!بیا بریم... از یه طرف خیلی خوشحال بودم که زهرا داره عروس میشه، از یه طرف گیج و منگ حرفاش بودم و نمیتونستم هضمشون کنم. "محدثه افشاری" @Aah3noghte @RomaneAramesh ‼️ https://chat.whatsapp.com/GpDB9aU80kpEUd8B525boN