💠 وَادْعُوهُ خَوْفًا وَطَمَعًا
✨ و خدا را از روى بيم و اميد بخوانيد.
سوره اعراف / ۵۶
#جرعه_ای_نور
#آیه_گرافی
#مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
#فرهنگے_مجازے_هادے_دلہـا
#شهید_مصطفی_صدرزاده
#شهید_ابراهیم_هادی
╔━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╗
ڪاناݪ شہید ابـراهیم هـادے.
@rafiq_shahidam
@rafiq_shahidam
🕊️🕊️🕊️
https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9
╚━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╝
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
روضه #حضرت_زهرا س
🤲بهمراه جلسه استغاثه جهت #تعجیل_در_فرج
#تنهاامیدبشریت
#استاد_یکتا🔺
در جوار حرم مطهر
#حضرت_امام_رضا ع
#مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
#فرهنگے_مجازے_هادے_دلہـا
#شهید_مصطفی_صدرزاده
#شهید_ابراهیم_هادی
╔━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╗
ڪاناݪ شہید ابـراهیم هـادے.
@rafiq_shahidam
@rafiq_shahidam
🕊️🕊️🕊️
https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9
╚━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╝
🌷 #شهید_عباس_کریمی:
🍀 تواضع و #فروتنی عباس باور نکردنی بود. همیشه عادت داشت، وقتی من وارد اتاق می شدم، #بلند میشد و به قامت می ایستاد. 😍
یک روز وقتی وارد شدم روی زانوانش ایستاد.
ترسیدم، گفتم: عباس چیزی شده، پاهایت چطورند؟
خندید و گفت: «نه شما بد عادت شده اید؟ من همیشه جلوی تو #بلند_میشوم. امروز خسته ام. به زانو ایستادم».
🌾میدانستم اگر سالم بود بلند میشد و می ایستاد. اصرار کردم که بگوید چه #ناراحتی دارد. بعد از اصرار زیاد من گفت: «چند روزی بود که پاهایم را از پوتین در نیاورده بودم. انگشتان پاهایم #پوسیده است و به شدت آسیب دیده اند. نمیتوانم روی پاهایم بایستم.»
🍁 عباس با همان حال، صبح روز بعد به منطقه جنگی رفت.
#سیره_ستاره_ها
#مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
#فرهنگے_مجازے_هادے_دلہـا
#شهید_مصطفی_صدرزاده
#شهید_ابراهیم_هادی
╔━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╗
ڪاناݪ شہید ابـراهیم هـادے.
@rafiq_shahidam
@rafiq_shahidam
🕊️🕊️🕊️
https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9
╚━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╝
هدایت شده از کانال ابراهيم هادی (رفیق شهیدم )❤️
*امشب ساعت 20 لایو از حرم امام رضا علیه السلام*
*پیج رفیق شهیدم*
⤵️⤵️⤵️⤵️
https://instagram.com/rafiq_shahidam96?utm_medium=copy_link
کانال شهید ابراهیم هادی(علمدار کمیل)
✿❀رمان #واقعی ✿❀ #زندگینامہ_شہیدایوب_بلندے ✿❀نیمہ ݐــنہان ماه ۱۵ ✿❀قسمت #چهارم حرف ها شروع شد...
✿❀رمان #واقعی
✿❀ #زندگینامہ_شہیدایوب_بلندے
✿❀نیمہ ݐــنہان ماه ۱۵
✿❀قسمت #پنجم
صدای در امد...
آقا جون بود.
ایوب بلند شد و سلام کرد.
چشم های آقاجون گرد شد.
آمد توی اتاق و به مامان گفت:
_این چرا هنوز نرفته می دانید ساعت چند است؟؟
از دوازده هم گذشته بود.
مامان انگشتش را روی بینیش گذاشت:
_اولا این بنده ی خدا جانباز است. دوما اینجا غریب است، نه کسی را دارد نه جایی را ،کجا نصف شب برود؟؟
مامان رخت خواب آقاجون را پهن کرد.
پتو و بالش هم برای ایوب گذاشت. ایوب آن ها را گرفت و برد کنار آقاجون و همان جا خوابید.
سر سجاده نشسته بودم..
و فکر می کردم. یک هفته گذشته بود و منتظرش بودم.
قرار گذاشته بود دوباره بیایند خانه ما و این بار به سفارش آقاجون با خوانواده اش.
توی این هفته باز هم #عمل_جراحی #دست داشت و بیمارستان #بستری بود.
صدای زنگ در آمد.
همسایه بود. گفت:
_تلفن با من کار دارد.
ما تلفن نداشتیم و کسی با ما کار داشت، با منزل «اکرم خانم» تماس می گرفت.
چادرم را سرم کردم و دنبالش رفتم.
پشت تلفن صفورا بود.گفت:
_شهلا چطوری بگویم، انگار که اقای بلندی منصرف شده اند.
یخ کردم.... بلند و کش دار پرسیدم
_چیییی؟!؟؟؟
صفورا_مثل اینکه به هم حرف هایی زده اید، که من درست نمی دانم.
دهانم باز مانده بود.
در جلسه رسمی به هم #بله گفته بودیم. آن وقت به همین راحتی #منصرف شده بود؟ مگر به هم چه گفته بودیم؟
خداحافظی کردم و آمدم خانه.
نشستم سر سجاده، ذهنم شلوغ بود و روی هیچ چیز تمرکز نداشتم.
آمده بود خانه، شده بود پسر گمشده ی مامان ! آن وقت...
مامان پرسید کی بود پای تلفن که به هم ریختی؟؟گفتم:
_صفورا بود، گفت آقای بلندی منصرف شده است .
قیافه ی هاج و واج مامان را که دیدم،
همان چیزی که خودم نفهمیده بودم را تکرار کردم.
"چه می دانم انگار به خاطر حرف هایمان بوده."
یاد کار صبحم که می افتم شرمنده میشوم.
می دانستم از #عملش گذشته و می تواند #حرف بزند.
با «مهناز» دختر داییم رفتیم تلفن عمومی.
شماره ی بیمارستان را گرفتم و گوشی را دادم دست مهناز، و گوشم را چسباندم به آن
خودم خجالت میکشیدم حرف بزنم.
مهناز سلام کرد.
پرستار بخش گفت:
_با کی کار دارید؟؟
مهناز گفت:
_با آقای بلندی ایوب بلندی، صبح عمل داشتند.
پرستار با طعنه پرسید:
_شمااا؟؟
خشکمان زد...
مهناز توی چشم هایم نگاه کرد، شانه ام را بالا انداختم.
من و من کرد و گفت از فامیل هایشان هستیم.
پرستار رفت... صدای لخ لخ دمپایی آمد.
بعد ایوب گوشی را برداشت
_بله؟؟!
گوشی را از دست مهناز گرفتم و گذاشتم سر جایش.
رنگ هر دویمان پریده بود و قلبمان تند تند میزد...
به روایت همسر شهید بلندی شهلا
#رفیقشهیدمابراهیمهادی
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
✿❀ ﴾﷽﴿ ❀✿
✿❀رمان #واقعی
✿❀ #زندگینامہ_شہیدایوب_بلندے
✿❀نیمہ ݐــنہان ماه ۱۵
✿❀قسمت #ششم
صدای کلید انداختن به در آمد.
آقا جون بود.
به مامان سلام کرد و گفت:
_طلا حاضر شو به وقت #ملاقات آقا ایوب برسیم.
اقاجون هیچ وقت مامان را به اسم اصلیش که «ربابه» بود صدا نمی کرد.
همیشه می گفت طلا
خیلی برایم سنگین بود...
من، ایوب را پسندیده بودم و او نه
آن هم بعد از ان حرف و حدیث ها...
قبل از اینکه آقاجون وارد اتاق شود چادر را کشیدم روی سرم و قامت بستم.
مامان گفت:
_تیمورخان انگار برای پسره مشکلی پیش آمده و منصرف شده. ایرادی هم گرفته ک نمیدانم چیست
وسط نماز لبم را گزیدم.
آقاجون آمد توی اتاق و دست انداخت دور گردنم بلند گفت:
_من می دانم این پسر برمی گردد. اما من دیگر به او دختر #نمیدهم. می خواهد عسلم را بگیرد قیافه ام می آید.
یک هفته از ایوب خبری نشد.
تا اینکه باز، #تلفن اکرم خانم زنگ زد و با ما کار داشت.
گوشی را برداشتم:
+ بفرمایید؟
گفت:_سلام
ایوب بود چیزی نگفتم
_ من را به جا نیاوردید؟
محکم گفتم:_نخیر
_ بلندی هستم.
+ متأسفانه به جا نمی آورم.
_ حق دارید ناراحت شده باشید، ولی دلیل داشتم.
+ من نمی دانم درباره ی چی حرف می زنید. ولی ناراحت کردن دیگران با دلیل هم کار درستی نیست.
_ اجازه دهید من یک بار دیگه خدمتتان برسم.
+ شما فعلا #صبر کنید تا ببینم #خدا چه می خواهد. خداحافظ.
گوشی را محکم گذاشتم. از اکرم خانم خداحافظی کردم و برگشتم خانه.
از عصبانیت سرخ شده بودم.
چادرم را پیچیدم دورم و چمباتمه زدم کنار دیوار.
اکرم خانم باز آمد جلوی در و صدا زد:
_شهلا خانم تلفن.
تعجب کردم:
_با ما کار دارند؟؟
گفت:
_بله همان آقاست
به روایت همسر شهید بلندی شهلا غیاثوند
#رفیقشهیدمابراهیمهادی
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
استغفار برای دیگران
امام صادق عليه السّلام فرمودند :
كسى كه هر روز بيست و پنج بار بگويد
« اللّهمّ اغفر للمؤمنين و المؤمنات و المسلمين و آل مسلمات »
خداوند به تعداد هر مؤمنى كه از دنيا رفته و هر مؤمنى كه تا روز قيامت به دنيا بيايد براى او حسنهای نوشته
گناهى را از او پاك كرده و درجه او را بالا میبرد
✍ پیامبراکرم صلّی الله علیه وآله:
اگر تمام درختان قلم شوند و دریاها مرکب شود و جنّیان حسابگر باشند و آدمیان، نویسنده شوند، نمیتوانند فضایل علیبنابیطالب را بنویسند.
📚 بحارالانوار، ج۴٠، ص۴٩
#مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
#فرهنگے_مجازے_هادے_دلہـا
#شهید_مصطفی_صدرزاده
#شهید_ابراهیم_هادی
╔━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╗
ڪاناݪ شہید ابـراهیم هـادے.
@rafiq_shahidam
@rafiq_shahidam
🕊️🕊️🕊️
https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9
╚━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╝
#دوربرگردون
دلی را نشکن ڪه اگر شکسته شد قابل التیام نیست، چنانچه اگر ظرف سنگینی شکست، با لحیم اصلاح نمیشود...
#علامهحسنزاده آملي
#مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
#فرهنگے_مجازے_هادے_دلہـا
#شهید_مصطفی_صدرزاده
#شهید_ابراهیم_هادی
╔━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╗
ڪاناݪ شہید ابـراهیم هـادے.
@rafiq_shahidam
@rafiq_shahidam
🕊️🕊️🕊️
https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9
╚━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╝
4_5828182311849429733(2)(1).mp3
3.81M
غزلی عاشقانه در محضر رهبر عزيزمون❤️
آفتاب شب یلدای همه💫
گریه ی پشت تمنای همه
کاش میشد ز سفر برگردی....
با همان چند نفر برگردی🌱
♾️سلام،صبحت بخیر آقای من...🍃
#مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
#فرهنگے_مجازے_هادے_دلہـا
#شهید_مصطفی_صدرزاده
#شهید_ابراهیم_هادی
╔━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╗
ڪاناݪ شہید ابـراهیم هـادے.
@rafiq_shahidam
@rafiq_shahidam
🕊️🕊️🕊️
https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9
╚━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╝
می شود در انتهای یک کانال
تنها برای خدا جان داد
و نامت در امتداد تاریخ
بر جان ها نقش بندد
گمنامی بجویید ...💔
سلام عزیز برادرم🕊
#مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
#فرهنگے_مجازے_هادے_دلہـا
#شهید_مصطفی_صدرزاده
#شهید_ابراهیم_هادی
╔━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╗
ڪاناݪ شہید ابـراهیم هـادے.
@rafiq_shahidam
@rafiq_shahidam
🕊️🕊️🕊️
https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9
╚━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╝
هدایت شده از کانال شهید مصطفی صدرزاده ♥️
حدیث (1) امام باقر عليه السلام :
إِنَّ اللّه عَزَّ وَ جَلَّ يُحِبُّ المُداعِبَ فِى الجَماعَةِ بِلا رَفَثٍ؛
خداوند عزوجل دوست دارد كسى را كه در ميان جمع شوخى كند به شرط آن كه ناسزا نگويد.
كافى(ط-الاسلامیه) ج2، ص663، ح4
ای کاش ، می شد ماشین زمان
روی لحظه خندیدن تو باز ایستد.
ای کاش ، می شد جایزه ی
زیباترین لبخند برای تو باشد
ای کاش، گوش هایم نامحرم نبود
و صدای شوخی و بذله گویی ات را از بهشت می شنیدم .
راستی، سید ابراهیم
تو اصلا کِی وقت کردی
اینقدر دلنشین شوی؟!
@shahid__mostafa_sadrzadeh1
1400/9/24
🌹💝🌹💝🌹
#رفیق_شهیدم #شهید_مصطفی_صدرزاده #شهید_صدرزاده #مدافعان_حرم #مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
#فرهنگی_مجازی_هادی_دلها #شهید_بیضائی #شهید_عباس_دانشگر #شهیدصدرزاده_سیدابراهیم #شهید_محمدرضا_دهقان#شهید_محمدحسین_محمدخانی #شهید_روح_الله_قربانی #برق #پیکاسو#حضرت_رقیه #حضرت_زینب #خنده #شوخی #حضرت_ابوالفضل_العباس #بذله_گویی #شهدایی#نقاش#دل_پاک
#امضا#لطیفه#مهربانی#فاطمیون #فرمانده #نقاشی #سشنبه_های_مهدوی
https://www.instagram.com/p/CXc_M7Kooo5/?utm_medium=share_sheet
『#حدیث_روز』
-پیامبرصلاللهعلیهواله
هرفرزندنیکوکاریکهبامهربانیبهپدرو مادرشنگاهکنددرمقابلهرنگاه،ثوابیکحج کاملمقبولبهاودادهمیشود،سؤالکردند،حتی اگرروزیصدمرتبهبهآنهانگاهکند؟فرمود:آری خداوندبزرگتروپاکتراست
-بحارالانوار.ج⁷⁴.ص.⁷³
#مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
#فرهنگے_مجازے_هادے_دلہـا
#شهید_مصطفی_صدرزاده
#شهید_ابراهیم_هادی
╔━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╗
ڪاناݪ شہید ابـراهیم هـادے.
@rafiq_shahidam
@rafiq_shahidam
🕊️🕊️🕊️
https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9
╚━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╝
🔴 #مقام_معظم_رهبری:
💠 اگر مرد خانه، فعالیتی چه برای کسب روزی و چه برای کارهای عمومی دارد، #زن سعی کند #فضای_خانه را برای او مساعد کند که او بتواند با روحیهی خوب سرکار برود و با شوق به خانه برگردد.👌😍
۷۳/۹/۲
#موعظه_بزرگان
#مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
#فرهنگے_مجازے_هادے_دلہـا
#شهید_مصطفی_صدرزاده
#شهید_ابراهیم_هادی
╔━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╗
ڪاناݪ شہید ابـراهیم هـادے.
@rafiq_shahidam
@rafiq_shahidam
🕊️🕊️🕊️
https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9
╚━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╝
هدایت شده از کانال ابراهيم هادی (رفیق شهیدم )❤️
*📚نذر کتاب*
♦️به مناسبت سالروزشهادت شهید ابراهیم هادی🕊️🌷
دوستانی که تمایل دارند در نذر
کتاب شهید ابراهیم هادی شریک باشند
تا بصورت رایگان و وقف در گردش در دسترس مشتاقان شهید قرار بگیرند
در حد توان یاری رسان ما باشند👌🏻
*# گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی*
*شماره حساب بنام محمدرضا مدادیان⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️*
*6104337952363552*
⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️
*شماره تماس جهت هماهنگی:09335848771*
دوستان لطفاً رسانهای باشید☝️
مجموعه فرهنگی مجازی شهید ابراهیم هادی هادی دلها
❤️https://www.instagram.com/rafiq_shahidam96/
خیره شده بود به آسمان، حسابی رفته بود توی لاک خودش، بهش گفتم: چی شده محمد؟!
انگار بغض کرده باشه، گفت:
بالاخره نفهمیدم "اربا اربا" یعنی چه؟!
میگن آدم مثل گوشت کوبیده میشه!!
یا باید بعد از عملیات کربلای ۵ برم کتاب بخونم
یا همین جا توی خط بهش برسم..!
توی بهشت زهرا که خواستند دفنش کنند، دیدم جوابِ سوال رو با گلوله توپی که خورده بود توی سنگرش، گرفته...
شهید سید محمد شکری🌷
#مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
#فرهنگے_مجازے_هادے_دلہـا
#شهید_مصطفی_صدرزاده
#شهید_ابراهیم_هادی
╔━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╗
ڪاناݪ شہید ابـراهیم هـادے.
@rafiq_shahidam
@rafiq_shahidam
🕊️🕊️🕊️
https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9
╚━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╝
👆👆
🔴 موضعگیری بسیار مهم
علما و ائمه جمعه اهل سنت
نسبت به سخنان سخیف #گرگیج
🌺 رئیسجمهور امروز
شصت و یک ساله میشود..😊
♥️سید ابراهیم رئیسی
بیست و سوم آذر ۱۳۳۹ متولد شد.
عمرتون با برکت😍
#مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
#فرهنگے_مجازے_هادے_دلہـا
#شهید_مصطفی_صدرزاده
#شهید_ابراهیم_هادی
╔━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╗
ڪاناݪ شہید ابـراهیم هـادے.
@rafiq_shahidam
@rafiq_shahidam
🕊️🕊️🕊️
https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9
╚━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╝