eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی(علمدار کمیل)
1.3هزار دنبال‌کننده
12.7هزار عکس
7.7هزار ویدیو
86 فایل
🌻مشڪݪ ڪارهاے ما اینست ڪہ بـراے رضاے همہ ڪار میڪنم اݪا رضاے خدا . @rafiq_shahidam #شهید_ابراهیم_هادی #رفیق_شهیدم ارتباط با خادم کانال 👇👇 @Zsh313
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 وَادْعُوهُ خَوْفًا وَطَمَعًا ✨ و خدا را از روى بيم و اميد بخوانيد. سوره اعراف / ۵۶ ╔━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╗ ڪاناݪ شہید ابـراهیم هـادے. @rafiq_shahidam @rafiq_shahidam 🕊️🕊️🕊️ https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9 ╚━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╝
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
روضه س 🤲بهمراه جلسه استغاثه جهت 🔺 در جوار حرم مطهر ع ╔━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╗ ڪاناݪ شہید ابـراهیم هـادے. @rafiq_shahidam @rafiq_shahidam 🕊️🕊️🕊️ https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9 ╚━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╝
🌷 : 🍀 تواضع و عباس باور نکردنی بود. همیشه عادت داشت، وقتی من وارد اتاق می شدم، می‏شد و به قامت می ‏ایستاد. 😍 یک روز وقتی وارد شدم روی زانوانش ایستاد. ترسیدم، گفتم: عباس چیزی شده، پاهایت چطورند؟ خندید و گفت: «نه شما بد عادت شده ‏اید؟ من همیشه جلوی تو ‏شوم. امروز خسته‏ ام. به زانو ایستادم». 🌾می‏دانستم اگر سالم بود بلند می‏شد و می‏ ایستاد. اصرار کردم که بگوید چه دارد. بعد از اصرار زیاد من گفت: «چند روزی بود که پاهایم را از پوتین در نیاورده بودم. انگشتان پاهایم است و به شدت آسیب دیده اند. نمی‏توانم روی پاهایم بایستم.» 🍁 عباس با همان حال، صبح روز بعد به منطقه جنگی رفت. ╔━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╗ ڪاناݪ شہید ابـراهیم هـادے. @rafiq_shahidam @rafiq_shahidam 🕊️🕊️🕊️ https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9 ╚━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
*امشب ساعت 20 لایو از حرم امام رضا علیه السلام* *پیج رفیق شهیدم* ⤵️⤵️⤵️⤵️ https://instagram.com/rafiq_shahidam96?utm_medium=copy_link
کانال شهید ابراهیم هادی(علمدار کمیل)
✿❀رمان #واقعی ✿❀ #زندگینامہ_شہیدایوب_بلندے ✿❀نیمہ ݐــنہان ماه ۱۵ ✿❀قسمت #چهارم حرف ها شروع شد...
✿❀رمان ✿❀ ✿❀نیمہ ݐــنہان ماه ۱۵ ✿❀قسمت صدای در امد... آقا جون بود. ایوب بلند شد و سلام کرد. چشم های آقاجون گرد شد. آمد توی اتاق و به مامان گفت: _این چرا هنوز نرفته می دانید ساعت چند است؟؟ از دوازده هم گذشته بود. مامان انگشتش را روی بینیش گذاشت: _اولا این بنده ی خدا جانباز است. دوما اینجا غریب است، نه کسی را دارد نه جایی را ،کجا نصف شب برود؟؟ مامان رخت خواب آقاجون را پهن کرد. پتو و بالش هم برای ایوب گذاشت. ایوب آن ها را گرفت و برد کنار آقاجون و همان جا خوابید. سر سجاده نشسته بودم.. و فکر می کردم. یک هفته گذشته بود و منتظرش بودم. قرار گذاشته بود دوباره بیایند خانه ما و این بار به سفارش آقاجون با خوانواده اش. توی این هفته باز هم داشت و بیمارستان بود. صدای زنگ در آمد. همسایه بود. گفت: _تلفن با من کار دارد. ما تلفن نداشتیم و کسی با ما کار داشت، با منزل «اکرم خانم» تماس می گرفت. چادرم را سرم کردم و دنبالش رفتم. پشت تلفن صفورا بود.گفت: _شهلا چطوری بگویم، انگار که اقای بلندی منصرف شده اند. یخ کردم.... بلند و کش دار پرسیدم _چیییی؟!؟؟؟ صفورا_مثل اینکه به هم حرف هایی زده اید، که من درست نمی دانم. دهانم باز مانده بود. در جلسه رسمی به هم گفته بودیم. آن وقت به همین راحتی شده بود؟ مگر به هم چه گفته بودیم؟ خداحافظی کردم و آمدم خانه. نشستم سر سجاده، ذهنم شلوغ بود و روی هیچ چیز تمرکز نداشتم. آمده بود خانه، شده بود پسر گمشده ی مامان ! آن وقت... مامان پرسید کی بود پای تلفن که به هم ریختی؟؟گفتم: _صفورا بود، گفت آقای بلندی منصرف شده است . قیافه ی هاج و واج مامان را که دیدم، همان چیزی که خودم نفهمیده بودم را تکرار کردم. "چه می دانم انگار به خاطر حرف هایمان بوده." یاد کار صبحم که می افتم شرمنده میشوم. می دانستم از گذشته و می تواند بزند. با «مهناز» دختر داییم رفتیم تلفن عمومی. شماره ی بیمارستان را گرفتم و گوشی را دادم دست مهناز، و گوشم را چسباندم به آن خودم خجالت میکشیدم حرف بزنم. مهناز سلام کرد. پرستار بخش گفت: _با کی کار دارید؟؟ مهناز گفت: _با آقای بلندی ایوب بلندی، صبح عمل داشتند. پرستار با طعنه پرسید: _شمااا؟؟ خشکمان زد... مهناز توی چشم هایم نگاه کرد، شانه ام را بالا انداختم. من و من کرد و گفت از فامیل هایشان هستیم. پرستار رفت... صدای لخ لخ دمپایی آمد. بعد ایوب گوشی را برداشت _بله؟؟! گوشی را از دست مهناز گرفتم و گذاشتم سر جایش. رنگ هر دویمان پریده بود و قلبمان تند تند میزد... به روایت همسر شهید بلندی شهلا http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
✿❀ ﴾﷽﴿ ❀✿ ✿❀رمان ✿❀ ✿❀نیمہ ݐــنہان ماه ۱۵ ✿❀قسمت صدای کلید انداختن به در آمد. آقا جون بود. به مامان سلام کرد و گفت: _طلا حاضر شو به وقت آقا ایوب برسیم. اقاجون هیچ وقت مامان را به اسم اصلیش که «ربابه» بود صدا نمی کرد. همیشه می گفت طلا خیلی برایم سنگین بود... من، ایوب را پسندیده بودم و او نه آن هم بعد از ان حرف و حدیث ها... قبل از اینکه آقاجون وارد اتاق شود چادر را کشیدم روی سرم و قامت بستم. مامان گفت: _تیمورخان انگار برای پسره مشکلی پیش آمده و منصرف شده. ایرادی هم گرفته ک نمیدانم چیست وسط نماز لبم را گزیدم. آقاجون آمد توی اتاق و دست انداخت دور گردنم بلند گفت: _من می دانم این پسر برمی گردد. اما من دیگر به او دختر . می خواهد عسلم را بگیرد قیافه ام می آید. یک هفته از ایوب خبری نشد. تا اینکه باز، اکرم خانم زنگ زد و با ما کار داشت. گوشی را برداشتم: + بفرمایید؟ گفت:_سلام ایوب بود چیزی نگفتم _ من را به جا نیاوردید؟ محکم گفتم:_نخیر _ بلندی هستم. + متأسفانه به جا نمی آورم. _ حق دارید ناراحت شده باشید، ولی دلیل داشتم. + من نمی دانم درباره ی چی حرف می زنید. ولی ناراحت کردن دیگران با دلیل هم کار درستی نیست. _ اجازه دهید من یک بار دیگه خدمتتان برسم. + شما فعلا کنید تا ببینم چه می خواهد. خداحافظ. گوشی را محکم گذاشتم. از اکرم خانم خداحافظی کردم و برگشتم خانه. از عصبانیت سرخ شده بودم. چادرم را پیچیدم دورم و چمباتمه زدم کنار دیوار. اکرم خانم باز آمد جلوی در و صدا زد: _شهلا خانم تلفن. تعجب کردم: _با ما کار دارند؟؟ گفت: _بله همان آقاست به روایت همسر شهید بلندی شهلا غیاثوند http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
استغفار برای دیگران امام صادق عليه السّلام فرمودند : كسى كه هر روز بيست و پنج بار بگويد « اللّهمّ اغفر للمؤمنين و المؤمنات و المسلمين و آل مسلمات » خداوند به تعداد هر مؤمنى كه از دنيا رفته و هر مؤمنى كه تا روز قيامت به دنيا بيايد براى او حسنه‌ای نوشته گناهى را از او پاك كرده و درجه او را بالا می‌برد
✍ پیامبراکرم صلّی الله علیه وآله: اگر تمام درختان قلم شوند و دریاها مرکب شود و جنّیان حسابگر باشند و آدمیان، نویسنده شوند، نمی‌توانند فضایل علی‌بن‌ابی‌طالب را بنویسند. 📚 بحارالانوار، ج۴٠، ص۴٩ ╔━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╗ ڪاناݪ شہید ابـراهیم هـادے. @rafiq_shahidam @rafiq_shahidam 🕊️🕊️🕊️ https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9 ╚━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╝
دلی را نشکن ڪه اگر شکسته شد قابل التیام نیست، چنانچه اگر ظرف سنگینی شکست، با لحیم اصلاح نمیشود... آملي ╔━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╗ ڪاناݪ شہید ابـراهیم هـادے. @rafiq_shahidam @rafiq_shahidam 🕊️🕊️🕊️ https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9 ╚━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╝
4_5828182311849429733(2)(1).mp3
3.81M
غزلی عاشقانه در محضر رهبر عزيزمون❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آفتاب شب یلدای همه💫 گریه ی پشت تمنای همه کاش میشد ز سفر برگردی.... با همان چند نفر برگردی🌱 ♾️سلام،صبحت بخیر آقای من...🍃 ╔━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╗ ڪاناݪ شہید ابـراهیم هـادے. @rafiq_shahidam @rafiq_shahidam 🕊️🕊️🕊️ https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9 ╚━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
می شود در انتهای یک کانال تنها برای خدا جان داد و نامت در امتداد تاریخ بر جان ها نقش بندد گمنامی بجویید ...💔 سلام عزیز برادرم🕊 ╔━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╗ ڪاناݪ شہید ابـراهیم هـادے. @rafiq_shahidam @rafiq_shahidam 🕊️🕊️🕊️ https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9 ╚━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╝
حدیث (1) امام باقر عليه السلام : إِنَّ اللّه  عَزَّ وَ جَلَّ يُحِبُّ المُداعِبَ فِى الجَماعَةِ بِلا رَفَثٍ؛ خداوند عزوجل دوست دارد كسى را كه در ميان جمع شوخى كند به شرط آن كه ناسزا نگويد. كافى(ط-الاسلامیه) ج2، ص663، ح4 ای کاش ، می شد ماشین زمان روی لحظه خندیدن تو باز ایستد. ای کاش ، می شد جایزه ی زیباترین لبخند برای تو باشد ای کاش، گوش هایم نامحرم نبود و صدای شوخی و بذله گویی ات را از بهشت می شنیدم . راستی، سید ابراهیم تو اصلا کِی وقت کردی این‌قدر دلنشین شوی؟! @shahid__mostafa_sadrzadeh1 1400/9/24 🌹💝🌹💝🌹 #شهید_محمدحسین_محمدخانی #حضرت_رقیه #نقاش #لطیفه#فاطمیون https://www.instagram.com/p/CXc_M7Kooo5/?utm_medium=share_sheet
』 -پیامبر‌صل‌الله‌علیه‌و‌اله هر‌فرزند‌نیکو‌کاری‌که‌با‌مهربانی‌به‌پدر‌و مادرش‌نگاه‌کند‌در‌مقابل‌هر‌نگاه،‌ثواب‌یک‌حج کامل‌مقبول‌به‌او‌داده‌می‌شود،سؤال‌کردند،‌حتی اگر‌روزی‌صد‌مرتبه‌به‌آنها‌نگاه‌کند؟فرمود:‌آری خداوند‌بزرگتر‌و‌پاکتر‌است -بحار‌الانوار.ج⁷⁴.ص.⁷³ ╔━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╗ ڪاناݪ شہید ابـراهیم هـادے. @rafiq_shahidam @rafiq_shahidam 🕊️🕊️🕊️ https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9 ╚━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╝
🔴 : 💠 اگر مرد خانه، فعالیتی چه برای کسب روزی و چه برای کارهای عمومی دارد، سعی کند را برای او مساعد کند که او بتواند با روحیه‌ی خوب سرکار برود و با شوق به خانه برگردد.👌😍 ۷۳/۹/۲ ╔━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╗ ڪاناݪ شہید ابـراهیم هـادے. @rafiq_shahidam @rafiq_shahidam 🕊️🕊️🕊️ https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9 ╚━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╝
*📚نذر کتاب* ♦️به مناسبت سالروزشهادت شهید ابراهیم هادی🕊️🌷 دوستانی که تمایل دارند در نذر کتاب شهید ابراهیم هادی شریک باشند تا بصورت رایگان و وقف در گردش در دسترس مشتاقان شهید قرار بگیرند در حد توان یاری رسان ما باشند👌🏻 *# گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی* *شماره حساب بنام محمدرضا مدادیان⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️* *6104337952363552* ⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️ *شماره تماس جهت هماهنگی:09335848771* دوستان لطفاً رسانه‌ای باشید☝️ مجموعه فرهنگی مجازی شهید ابراهیم هادی هادی دلها ❤️https://www.instagram.com/rafiq_shahidam96/
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خیره شده بود به آسمان، حسابی رفته بود توی لاک خودش، بهش گفتم: چی شده محمد؟! انگار بغض کرده باشه، گفت: بالاخره نفهمیدم "اربا اربا" یعنی چه؟! میگن آدم مثل گوشت کوبیده میشه!! یا باید بعد از عملیات کربلای ۵ برم کتاب بخونم یا همین جا توی خط بهش برسم..! توی بهشت زهرا که خواستند دفنش کنند، دیدم جوابِ سوال رو با گلوله توپی که خورده بود توی سنگرش، گرفته... شهید‌ سید‌ محمد‌ شکری🌷 ╔━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╗ ڪاناݪ شہید ابـراهیم هـادے. @rafiq_shahidam @rafiq_shahidam 🕊️🕊️🕊️ https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9 ╚━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╝
👆👆 🔴 موضع‌گیری بسیار مهم علما و ائمه جمعه اهل سنت نسبت به سخنان سخیف
🌺 رئیس‌جمهور امروز شصت و یک ساله می‌شود..😊 ♥️سید ابراهیم رئیسی بیست و سوم آذر ۱۳۳۹ متولد شد. عمرتون با برکت😍 ╔━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╗ ڪاناݪ شہید ابـراهیم هـادے. @rafiq_shahidam @rafiq_shahidam 🕊️🕊️🕊️ https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9 ╚━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╝