🌟#ارزنده_ترین_زینت_زن
مهر ۶۵ آخرین باری بود که بچه ها به خانه آمدند. چند روزی ماندند خاله مهمانشان بود. برادرها برای
رفتن به جبهه همیشه از یزد به رفسنجان و آنجا با رفقایشان به جبهه میرفتند وقت رفتن بود. خاله
هنوز در داغ پسرش محسن گرفته و ناراحت بود.
سفره ی ناهار جمع شد محمدرضا سینی به دست آمد داخل آشپزخانه سینی سنگین را گذاشت روی زمین آمد کنار خواهرش سعیده و گفت: «ای زن به تو از فاطمه این گونه خطاب :است ارزنده ترین زینت زن حفظ حجاب است». هنوز حرف محمدرضا تمام بود که خاله زد زیر گریه بلند بلند گریه میکرد. محمدرضا دست خاله را گرفت و گفت: «چی شده
خال بی بی؟ حالتون خوبه؟»
خاله با گریه گفت: محسن هم آخرین بار که
میخواست بره جبهه به من همین حرفها رو زد.»
🔹شهید #محمدرضا_صالحی
📚ساحل خونین اروند
📍کانال #شهدای_رفسنجان
@rafsanjan_shohada ⟩