#مطلب
از آرزوی ابراهیم تا آرزوی مهدی🌹
💥شهید جاویدالاثر ابراهیم هادی
آرزو دارم شهید شوم ولی الان نه، بلکه در نبرد با اسرائیل..
💥شهید محمد مهدی لطفی نیاسر
آرزو دارم اگر می کشم از صهیونیست باشد و اگر به شهادت می رسم به دست صهیونیست ها باشد..
💥سال ۶۱ وقتی ابراهیم توی کانال کمیل شهید شد، محمد مهدی تازه به دنیا اومده بود.
💥ولی آرزوی ابراهیم با اون شهید نشد و سینه به سینه به محمد مهدی رسید.
💥و این مسیر ادامه دارد...
🌷🇮🇷🌷
🕊https://eitaa.com/rah_shohadaaa
#مطلب
ای که مرا خواندهای راه نشانم بده.🌹
🌟دلم از گــنــاه پر است.
🌟به بزرگیت
به گمنامیت
به مادرت کمی نگاهم کن.
🌟اینبار مرا بخر
مثل میوه های درهم
🌷🇮🇷🌷
🕊https://eitaa.com/rah_shohadaaa
#مطلب
پا برهنه مناطق جنگی🌹
🌟شهید سید میلاد مصطفوی در تمام مناطق عملیاتی با پای برهنه بود.
🌟می گفت: گوشت و پوست شهدا در این مناطق مانده و خاک شده، نباید بی احترامی بشه.
🌟عشق او سفر به مناطق جنگی بود، می گفت بهشت من اونجاست.
🌟به فکه و کانال کمیل و شهید جاویدالاثر #ابراهیم_هادی بسیار علاقه مند بود.
🌷🇮🇷🌷
🕊https://eitaa.com/rah_shohadaaa
#مطلب
همنشینی در آسمان پایان رفاقت با شهید🌹
✨شهید مدافع حرم عمار بهمنی شهیدی که برات شهادتش را از دوست آسمانی خود شهید جاویدالاثر #ابراهیم_هادی گرفت.
✨شهید عمار بهمنی متولد 1364 و فرزند دوم خانواده بود. هنوز ازدواج نکرده بود اما مادرش میگفت قرار بود برگردد و دامادش کنیم.
✨چند باری قصد سوریه کرده بود اما همه چیز در ساعت آخر عوض میشد. بیقرار رفتن بود و تأخیرها اذیتش میکرد.
✨دوست داشت اولین شهید شهرک شهید محلاتی باشد. اما چندمین شهید آنجا شد.
✨عمار قبل از اعزام به سوریه به منزل شهید مدافع حرم حاج رضا فرزانه رفت و به فرزند کوچکش گفت: نمی گذاریم پرچم پدرت روی زمین بمونه.
✨او همیشه می گفت: من آرزومه با خونم دینم رو به خدا ادا کنم.
می گفت: آرزومه حضرت زینب خریدار بشه.
✨هنگامی که پدر کتاب " سلام بر ابراهیم" را به خانه آورد با دیدن چهره زیبای شهید هادی بر روی کتاب، به پدر و مادر گفت: این شهید به من لبخند می زند گویا با من کاری دارد.
✨همان شب تا صبح کتاب سلام بر ابراهیم را خواند و تحولی در زندگی اش بوجود آمد.
انگیزه اش برای جهاد در راه حدا چند برابر شده بود و هدفش هم والاتر.
✨می گفت شهید #ابراهیم_هادی اون چیزی رو که می خواستم بهم نشون داد.
✨او برات شهادتش را از دوست آسمانی خود شهید #ابراهیم_هادی گرفت و در ۲۴ فروردین به شهادت رسید و در آخرین پنجشنبه ماه رجب تشییع و همنشین دوست آسمانی خود گردید.
🌷🇮🇷🌷
🕊https://eitaa.com/rah_shohadaaa
#مطلب
✨(همسر شهید مدافع حرم مهدی ایمانی) خیلی دوست داشتم اسم فرزند سومم محمد باشد: علی، فاطمه و محمد. واقعاً لذت داشت اینگونه نامگذاری.
✨توافق من و آقامهدی سر همین اسم بود. اما دو هفته بعد از به دنیا آمدن محمد، دختر خواهرشوهرم(محدثه) خبر داد: «زندایی، اسم محمد رو گذاشتین محمدکمیل؟!»
✨گفتم: «نه، زندایی. اسمش محمده.»
✨گفت: «نهخیرم. دایی اومده بود خونهمون. عکس شناسنامۀ محمد رو با گوشی همراه به ما نشون داد که اسمش محمدکمیله.»
✨گفتم: «که اینطور! حالا آقامهدی بیاد، درستش میکنم!»
✨از آقامهدی که جریان را پرسیدم، صحبت محدثه را تأیید کرد. راز این نامگذاری را هیچگاه برایم توضیح نداد.
✨شاید به دلیل ارادتش به شهید #ابراهیم_هادی بود، که در کانال کمیل پس از پنج روز مقاومت شهید شد. عاشق #ابراهیم_هادی بود و همهاش پی این بود که سیرۀ این شهید در زندگیاش جاری باشد. حتی محاسناش را بلند میکرد تا در صورت شبیه او شود.
🌷🇮🇷🌷
🕊https://eitaa.com/rah_shohadaaa
#مطلب
مرا ابراهیم صدا کنید.🌹
✨علاقه ی شهید محمد هادی ذوالفقاری به شهید جاویدالاثر #ابراهیم_هادی
تا جایی بود که خودش را در عراق ابراهیم معرفی کرد.
گزینشی مناسبتی👇🏻👇🏻
🍃🍃🍃🍃🍃
✨لبخندی زد و گفت: من رو ابراهیم صدا کنید. تو این شهر هم مشغول درس هستم. بعد خداحافظی کرد و رفت.
🍃🍃🍃🍃🍃
✨توی گوشی نام او را به عنوان «ابراهیم تهرانی» ثبت کرده بودم. خودش روز اول گفته بود من را ابراهیم صدا کنید. بچه تهران هم بود. برای همین شد ابراهیم تهرانی.
🍃🍃🍃🍃🍃🍃
✨هفته بعد یکی از دوستان به مسجد آمد و خبر شهادت او را اعلام کرد. من به اعلامیه او نگاه کردم. تصویر خودش بود اما نوشته بود: شیخ هادی ذوالفقاری. اما من او را به نام ابراهیم تهرانی می شناختم.
✨بعدها شنیدم که یکی از دوستان شهید او « #ابراهیم_هادی » نام داشت و هادی به او بسیار علاقمند بود.
✨رفیق شهید، شهیدت می کند.
🌷🇮🇷🌷
🕊https://eitaa.com/rah_shohadaaa