فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اولین سخنرانی🎤
شهید_عباس_کریمی
پس از شهادت💔 #حاج همت به فرماندهی لشگر ۲۷محمد رسول الله(ص)منصوب شده بودند.🌹
پیشنهاد_دانلود👌👌
#شهید_حاج_محمد_ابراهیم_همت
#شهید_عباس_کریمی
#فرمانده_لشگر_۲۷_محمد_رسول_الله
┄┅─✵💝✵─┅┄
https://eitaa.com/rah_shohadaaa
┄┅─✵💝✵─┅┄
#معجزهای_از_شهیدهمت
پس از شهادت ابراهیم ما زندگی خیلی سختی داشتیم😰
فرزند کوچکم بیمار شده بود 😑
شبی دلم گرفت و نشستم با روح #حاجی دعوا کردن😡
گفتم #حاجی خودت رفتی به بهشتت رسیدی😍 منو با این سختی تنها گذاشتی،😒 بچت داره میمیره بیا بچتو ببین مرد😑
دیدم #حاجی اومد تو اتاق نشست و بچمو بغل کرد و بعد گذاشت زمین رفت
رفتم سمت بچه دیدم تبش قطع شده گفتم شاید داره میمیره و سردی کرده😭 😱
فرداش بردم دکتر
دکتر گفت خانوم این بچه که چیزیش نیس چرا اوردیش دکتر....😳
فهمیدم #ابراهیمم اومده....💔😭
راوی:همسر
#محمدابراهیم_همت
#فرمانده_دلهـــا🌹
┄┅─✵💝✵─┅┄
https://eitaa.com/rah_shohadaaa
┄┅─✵💝✵─┅┄
یه روزی یه لره...
یه روزی یه ترکه...
یه روزی یه عربه...
یه روزی یه قزوینیه...
یه روزی یه آبادانیه...
یه روزی یه اصفهانیه...
یه روزی یه شمالیه...
یه روزی یه شیرازیه...
...مثل مرد جلودشمن وایسادن تا کسی نگاه چپ به خاک و ناموسمون نکنه ♡♥♡
لره...........بروجردی بود
ترکه......... مهدی باکری بود
عربه......... علی هاشمی بود
قزوینیه...... عباس بابایی بود
آبادانیه....... طاهری بود
اصفهانیه..... ابراهیم همت بود
شمالیه....... شیرودی بود
شیرازیه...... عباس دوران بود
و.............. ♡
مرد واقعی اینا بودن ♡ "شادی روح همه مردای بی ادعای وطنمون صلوات"
┄┅─✵💝✵─┅┄
https://eitaa.com/rah_shohadaaa
┄┅─✵💝✵─┅┄
4_333432480285589825.mp3
7.2M
•
•
#مـنـبر 🌀🍃
•| نسل جوون ما چرا انقدر گرفتاره؟|•
👤حجت الاسلام دارستانی
┄┅─✵💝✵─┅┄
https://eitaa.com/rah_shohadaaa
┄┅─✵💝✵─┅┄
[•💌•]
#سخنان_ناب👌🏻•••
[•شهید آیت اللّه بهشتـے•]
🕊•| شهادت در راه آرمان الهـے
❤️•| معشوق ماسٺ.
📣•| آیا شنیده اے ...؟!
💞•| عاشقـے را از معشوق ...
🍃•| بترسانند!!!
#اللهم_الرزقنا_الشهادت💔
══════°✦ ❃ ✦°══════
┄┅─✵💝✵─┅┄
https://eitaa.com/rah_shohadaaa
┄┅─✵💝✵─┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حجاب🕊❣
واسه اینکه نکنه غرورتو بشکنه یه داعشی.....❗️
واسه اینکه .....
#ارسال_و_ساخت_اعضای_خوبمون❤️
┄┅─✵💝✵─┅┄
https://eitaa.com/rah_shohadaaa
┄┅─✵💝✵─┅┄
#ٺَلـنگُـڔ
اگـہ میبینے رفیقت دارھ بہ راه ڪج میره
باید راهنـماش بشے ؛بہ عنـوان رفیقش مسئولے
وگرنہ روز محشـر پات گـیرھ👣..!
اگہ سڪوت ڪنے وڪمڪش نڪنی..
همیـنآدمڪه داره خطا مےره
روزحسـابرسے میاد جلوتـو میگیرھ
🗣میگہ:
توڪه میدونستے من دارم اشتباه مےڪنم
چــرابهـمگوشزد نڪردے؟!
چرا دستمـو نگرفتے!!
[یـومالحسـرت..]
#صـَلَـوآٺبِـفـرِښـٺمُـۏمِـڹ 🌹
#خـآدِمـِفـآطـِمـِہاَمـ 🕯
#بِہعِـۺـقِدُخـٺِپـیَـمـبَـڔ 🌱
┄┅─✵💝✵─┅┄
https://eitaa.com/rah_shohadaaa
┄┅─✵💝✵─┅┄
✨#دوراهــــــــــے
✍ مـریـم سـرخـه اے
🌹قسـمـت #دوم
یک راست وارد اتاقم شدم گره ی کور مانتو ام را باز کردم لباس هایم را از تنم در آوردم و بی حوصله گوشه ای پرت کردم...
تنم را روی تخت انداختم و گوشی ام را روبه رویم گرفتم...
مادرم وارد اتاق شد صدای تق تق صفحه کلید آزارش می داد...گفت:
-دختر باز تو اومدی خونه!!!بلند شو آخه من از دست تو چی کار کنم؟؟؟
بغض کردم از روی تخت بلند شدم لباس هایم را جمع کردم و گذاشتم داخل کمدم!
مادرم در را پشت سرش محکم کوبید و رفت...
چشم هایم را روی هم فشردم...باید فکری می کردم!
زندگیم یک نواخت شده!
دست هایم را روی صورتم گذاشتم و اشک هایم انگشتانم را خیس کرد!
دست هایم را روی صورتم کشیدم نگاهم را به سقف دوختم آهی کشیدم...
روی میز نشستم و گوشی ام را روبه رویم گرفتم...
اوه خدای من!!
اصلا یادم نبود...
صفحه کلیدم را روبه روی چشمانم قرار دادم شماره گرفتم...
بعد چند بوق گوشی را برداشت:
-بله؟
-سلام خانم خوب هستین؟شرمنده من دیر زنگ زدم!برای کار موسسه مزاحم شدم.
#ادامه_دارد...
┄┅─✵💝✵─┅┄
https://eitaa.com/rah_shohadaaa
┄┅─✵💝✵─┅┄