شعر ۲۴۸ تمنای تو ،،، خبرت هست که دلتنگ نگاهت هستم تشنه ی دیدن آن صورت ماهت هستم رفتی و دور شدی از دل تنگم ای دوست همچو سرباز غریبی و پناهت هستم واژه ای تلخم و اندوه جهانم بی تو خبرت هست که من چشم به راهت هستم در تمنای توأم یوسف کنعانی من چون زلیخا شدم و غرق گناهت هستم من همان آدمک خسته ی شهرم بی تو چند سالی ست پی چشم سیاهت هستم فاطمه محمدی(رها) https://eitaa.com/rahashali

شعر ۲۴۹ عطر تو ،،، با جرعه ی نگاه تو بی تاب می شوم با صوت دلنشین تو در خواب می شوم با من در این هوای بهاری قدم بزن یک شعر تازه و غزل ناب می شوم یک صندلی ، چای و نگاهت مرا بس است با سبزی نگاه تو شاداب می شوم شب باشد و تو باشی و شعر خوب عشق با تو شبیه چهره ی مهتاب می شوم گاهی بیا به کلبه ی تاریک و سرد من چون شمع قطره قطره ببین آب می شوم فاطمه محمدی (رها) https://eitaa.com/rahashali

صبح تون عالی و بی نظیر 🍀✨ چهارشنبه تون پر از سلامتی و دلخوشی 💐 امروزتون شاد 🌷 لحظه هاتون قشنگ 🌻 زندگیتون پربرکت 🌾🌾 عاقبتتون ختم به خیر 🌹 دستاتون سرشار از نعمت 🌿🌿 و در پناه خدای خوبی ها 🌈🌈 روزگارتون پر از موفقیت باشه 🌱🌱 https://eitaa.com/rahashali

شعر ۲۵۰ حضور سبز،،، بی حضور سبز تو در زیر باران می روم خسته و دلگیرم و سر در گریبان می روم بعد چشمانت دگر لطفی ندارد زندگی بی پناهم ماه من ،مست و پریشان می روم برگ برگ خاطراتم خیس باران غم است چتر دستانت ندارم بی تو گریان می روم بوی موهایت هنوزم روی شعرم مانده است رفته ای ای نازنین بی جان بی جان می روم بعد تو حتی هوا هم بوی ماتم می دهد تاب تنهایی ندارم خرد و ویران می روم آنچنان غرقم میان آبی چشمان تو دل به دریا می زنم من سوی طوفان می روم فاطمه محمدی (رها) https://eitaa.com/rahashali

کلام مولا 🌹🌹🌹🍀🍀🍀🍀 https://eitaa.com/rahashali

شعر ۲۵۱ حریم عشق،،، امشب از عشق علی من حلقه بر در میزنم بر دل حیران خود من نام حیدر می زنم از ازل عشق علی بر قلب من حک گشته است تا ببینم گنبدش هر لحظه پرپر می زنم معنی فتح المبین است و صراط المستقیم من دل خود را به نام شاه محشر میزنم یکصد و ده مرتبه قربان رویش می شوم یا علی می گویم و الله اکبر می زنم چون کبوتر می زنم پر کنج ایوان نجف خاک کویش را به روی دیده ی تر می زنم مظهر جود و کرم، شاه سخا مولای عشق عشق مولا را به روی ماه و اختر می زنم تا بنوشم جرعه ای از مهربانی های او دست در دامان آن ساقی کوثر میزنم در حریم عشق او مستانه می گردد دلم بر دل رسوای خود من نقش دلبر می زنم تار و پود دل سراسر عشق مولایم علی ست من که مستم از سبویش پیک آخر میزنم ما که عمری ریزه خوار خوان مولا بوده ایم بوسه بر روی ضریح و خاک حیدر می زنم فاطمه محمدی (رها) https://eitaa.com/rahashali

نازم به دهانم که به شادی و به غصه یک عمر علی گفت و مرا مست نگه داشت 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀 https://eitaa.com/rahashali

شعر ۲۵۲ ماه من ،،، ماه زیبای منی عشق تو باور کرده ام سالها از دوری ات چشمان خود تر کرده ام رفتی و هرگز نپرسیدی ز حالم نازنین این دل غمگین ببین چون لاله پرپر کرده ام گه سرودم صد غزل از چشم های سبز تو ای عزیزم عشق تو آذین دفتر کرده ام بوی عطر رازقی ها می دهد لبخند تو خانه ی دل را به نام تو معطر کرده ام تا نشیند بر لب بام تو ای ماه دلم این دل بی تاب خود را چون کبوتر کرده ام فاطمه محمدی (رها) https://eitaa.com/rahashali