🔰سامرا در حال سقوط
🔻داعش لحظه به لحظه درحال پیشروی بود و هر روز مناطق بیشتری را تحت سیطره خود قرار میداد. چیزی نمانده بود که به حرمین عسکریین در شهر سامرا برسند. با سرعتی که آنها داشتند، مردم از مقاومت ناامید بودند و خود را در چنگال داعش میدیدند. تیرها و خمپارهها بود که اطراف حرم پایین میآمد. تنها کاری که از دستم برمیآمد، این بود که با سفارت کشورها تماس بگیرم و از آنها کمک بخواهم.
🔻از خط مقدم به دفتر کارم رفتم. تابهحال شهری به این ساکتی و مردگی ندیده بودم. تمام مردم در خانههایشان پنهان شده بودند و از ترس میلرزیدند. مقابل دفتر کارم رسیدم و از پلههای ساختمان بالا رفتم. با عجله به همکارم گفتم سریع شماره سفارت آمریکا را برای من بگیر. شماره را گرفت و تلفن را دستم داد. بدون سلام و علیک سر اصل مطلب رفتم و از آنها تقاضای کمک کردم. آنها به من گفتند اگر بخواهیم کمکتان کنیم شش ماه طول میکشد. عصبانی شدم و گوشی را قطع کردم. دستانم را به روی میز گذاشتم و به کودکان مظلومی که در شهر وجود داشتند، فکر کردم.
👈راوی امام جمعه شهرسامرا
✍ادامه دارد..
📚 #ژنرال « خاطرات سردار شهید حاج قاسم سلیمانی»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#الّلهُمَّ_عَجِّلْ_لِوَلِیِّکَ_الْفَرَجْ
🇮🇷 @rahbaram_seyed_ali
『رهبرم سید علـی』
🔰سامرا در حال سقوط 🔻داعش لحظه به لحظه درحال پیشروی بود و هر روز مناطق بیشتری را تحت سیطره خود قرار
🔰سامرا در حال سقوط
🔻ناگهان با خودم گفتم با ایران تماس بگیرم. به همکارم گفتم شماره بیت رهبری ایران را برای من بگیر. شماره را گرفت و گوشی را دستم داد. بعد از سلام و علیک شرایط پیچیده مان را برایشان شرح دادم.
🔹آنها در جواب گفتند: نیروی قدس را به کمک شما میفرستیم و برای از بین بردن محاصره تا ساعات آینده چند جنگنده به منطقه اعزام میکنیم. با خوشحالی گوشی را قطع کردم و از پلههای دفتر پایین آمدم. تسبیح را دستم گرفتم و یک دور الحمدلله ختم کردم. دراین حال و هوا به بچههای خط سری زدم و با آنها خوشو بش کردم.
🔻ناگهان یکی فریاد زد: «جنگندهها آمدند، جنگندهها آمدند!...» چند جنگنده ایرانی تمام مواضع داعش را بمباران کردند و به ایران بازگشتند. صدای اللهاکبر در بیابان طنینانداز شد. رزمندهها از خوشحالی همدیگر را در آغوش میگرفتند و بههم تبریک میگفتند. نگاهم را سمت حرم بردم و از ته دل خدا را شکر کردم. فقط خدا بود که ما را از محاصره حتمی نگاه داشت.
🔹به یکی از فرماندهان بسیج عراق گفتم:
«فرمانده سپاه قدس ایران را میشناسی؟ گفت: بله شخصی بنام قاسم سلیمانی است.»
👈راوی امام جمعه شهرسامرا
📚 #ژنرال « خاطرات سردار شهید حاج قاسم سلیمانی»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#الّلهُمَّ_عَجِّلْ_لِوَلِیِّکَ_الْفَرَجْ
🇮🇷 @rahbaram_seyed_ali
🔰یکی از دلایلی که وارد سوریه شدیم
🔻چرا ما در بعد حکومتی تصمیم گرفتیم در مقابل چنین حوادثی بایستیم؟ چرا در سوریه وارد شدیم؟ چرا در عراق وارد شدیم و کمک کردیم؟ چند مسئله وجود دارد که اینها حلش از راه دیپلماتیک و دیپلماسی غیرممکن است، یعنی میخ دیپلماسی با هر چکشی به این سنگ سخت این موضوع فرو نمیرود. این را با دیپلماسی نمیتوان حل کرد.
🔻وقتیکه منطق حرف مقابل این است که شما از نظر دینی واجبالقتل هستی و کشتن تو بهشت را بر او واجب میکند، برای کسی که تو را واجبالقتل میداند، آیا امکانی برای دیپلماسی وجود دارد؟ اینها جهاد میخواهد.
🔻چرا ولی فقیه و امام ما، امام امروز جامعه ما اصرار به ایستادگی و حمایت از این جبهه برای خشکاندن ریشه این خبیثه خطرناک کرد؟ این مسئله ساده نیست. من نمونههایی دیدم و می شنیدم از شنود. بین چند جوان وهابی دعوا بود. تعدادیشان قهر کرده بودند. فرماندهشان میخواست مشکل اینها را حل کند. میخواستند از این جبهه بروند به جبهه دیگری، به فرمانده دیگری. حرفشان چه بود؟ حرف بر سر این بود که نوبت من بوده که عمل انتحاری انجام بدهم، اما این نوبت من را به دیگری واگذار کرده!
ادامه دارد....
👈بخشی از بیانات سردار قاسم سلیمانی، به نقل از: علی اکبر مزدآبادی
📚 #ژنرال « خاطرات سردار شهید حاج قاسم سلیمانی»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#الّلهُمَّ_عَجِّلْ_لِوَلِیِّکَ_الْفَرَجْ
🇮🇷 @rahbaram_seyed_ali
『رهبرم سید علـی』
🔰یکی از دلایلی که وارد سوریه شدیم 🔻چرا ما در بعد حکومتی تصمیم گرفتیم در مقابل چنین حوادثی بایستیم؟
🔰یکی از دلایلی که وارد سوریه شدیم
🔻منطقی که هزار و پانصد انتحاری در طول هفت ماه در عملیات موصل عمل بکند، این منطق، منطق جهاد میخواهد. این منطق، راهی جز این که شما با جهاد با آن مواجه بشوید، ندارد. او همه هدفش خشکاندن ریشهی دینی شما است. وقتی شما را واجب القتل میداند و نوامیس شما را غارت خود میداند، همان کاری که در سنجار شد و همان جنایتی که در اسپایشر اتفاق افتاد و در جاهای دیگر و در سوریه اتفاق افتاد، اینجا منطقش این است که باید ایستادگی کرد.
🔻یک وقت انسان میگوید این خطر مربوط به جای دیگری است، به ما چه؟ یک وقت نه، همه تلاش او این است که این را از سر راه بردارد، به ما برسد. آن خبیثی که اعلام دولت اسلامی عراق و شام را کرد، آن پل اول بود برای رسیدن به ما. آن کسی که همه جمعیت و مردمش واجبالقتل بودند، اینجا بود، ایران اسلامی بود. ما میتوانستیم بنشینیم نگاه کنیم ببینیم سوریه کی سقوط میکند، عراق کی سقوط میکند. او تجهیز بشود و با قدرتی ده برابر وسط برابر بعد بیاید به مرزهای ما، وارد کشور بشود، صفآرایی کند و شروع کند به کشتار. هیچ انسان هوشمندی، هیچ مدیر مدبری، هیچ انسان مسئولی این را قبول نمیکند و میگوید باید رفت به سمت این شجره خبیثه، آن را در ریشه خشکاند.
👈بخشی از بیانات سردار قاسم سلیمانی، به نقل از: علی اکبر مزدآبادی
📚 #ژنرال « خاطرات سردار شهید حاج قاسم سلیمانی»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#الّلهُمَّ_عَجِّلْ_لِوَلِیِّکَ_الْفَرَجْ
🇮🇷 @rahbaram_seyed_ali
🔰اسلحه جدید
🔻در عملیات فتحالمبین که برای اولینبار تیپ خودمان را تشکیل داده بودیم، تعدادی از بچههای کمسنوسال به منطقه اعزام شده بودند. آن زمان از اعزام اینها جلوگیری میشد، ولی به هرحال با ترفندهای مختلف میآمدند. بهعنوان مثال، سنگریزه توی پوتین هایشان میگذاشتند که بلندتر دیده شوند، یا با مداد برای خودشان ریش و سبیل میگذاشتند. مرسوم ترینش هم دستکاری شناسنامه بود که تقریباً تمام بچههای کم سنوسال این کار را انجام میدادند.
🔻روز سوم عملیات فتحالمبین( ۵
فروردین ۶۱)، چند نفر از همین رزمندههای نوجوان قصد داشتند به سوی خط بروند؛ من اجازه ندادم، هر چه اصرار کردند، موافقت نکردم. چند ساعت بعد، شنیدم همین بچهها تعدادی عراقی را اسیر کردهاند و با خودشان به مقر تیپ در چاه نفت آوردهاند. سراغشان رفتم و با تعجب پرسیدم: «جریان چیه؟عراقیها کجا بودند؟»
🔹یکی از آنها گفت:« بعد از اینکه شما اجازه حضور در خط را به ما ندادی، درحال بازی و جستوخیز به سوی ارتفاعات رفتیم. سلاح هم نداشتیم. میان راه، لوله اگزوز ماشینی را پیدا کردیم. آن را بردار داشتیم و مانند آرپیجی به اطراف نشانه رفتیم. ناگهان این عراقیها از پشت سنگر بیرون آمدند. دستها را روی سر گذاشتند و تسلیم شدند.»
🔻توسط مترجم از یکی از عراقیها پرسیدم:«این بچهها اسلحه نداشتند، چرا تسلیم شدید؟» پاسخ داد: اسلحهی جدیدی که تا امروز ندیده بودیم، دست اینها بود.»
📚 #ژنرال « خاطرات سردار شهید حاج قاسم سلیمانی»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#الّلهُمَّ_عَجِّلْ_لِوَلِیِّکَ_الْفَرَجْ
🇮🇷 @rahbaram_seyed_ali
🔻نامه هشدار به خاتمی
در فتنه سال ۱۳۷۸، وقتی دید انقلاب دارد آسیب میبیند، محکم پشت سرآقا ایستاد. عدهای از فرماندهان، نامه هشدارآمیزی به آقای خاتمی نوشتند، حاجقاسم هم آن را امضا کرد.
در انتخابات سال ۱۳۸۸، وقتی آقا در برابر فتنهگران موضع گرفتند، در کنار آقا بود. بعد از انتخابات، دیگر بحث انتخابات مطرح نبود و عدهای داشتند اشتباه میرفتند. اینجا، قاسم سلیمانی، پشت سر آقا ایستاد. وقتی فتنه شروع شد، بعضی بچههای جنگ توی کرمان، با فتنهگران بودند.
رفت کرمان. آنها را خواست. گفت: «میدانید دارید چکار میکنید؟ اینجا دیگر بحث نظام است؛ پایتان را بکشید کنار...» به حرفش گوش کردند. اگر حاجقاسم در کرمان نبود، بعضی بچهها که اشتباه میرفتند، اشتباهشان را ادامه میدادند، حتی ممکن بود در مقابل نظام بایستند. او رفت جریان را کوتاه کرد، چون پای نظام در میان بود.
📚 #ژنرال « خاطرات سردار شهید حاج قاسم سلیمانی»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#الّلهُمَّ_عَجِّلْ_لِوَلِیِّکَ_الْفَرَجْ
🇮🇷 @rahbaram_seyed_ali
🔰ریاستجمهوری حاجقاسم
🔻موضوع انتخابات ریاست جمهوری داغ شده بود. مردم با نامهنگاری یا در فضای مجازی، از سردار سلیمانی درخواست میکردند کاندیدای ریاست جمهوری شود. خیلیها هم از گوشهوکنار با من تماس میگرفتند و نظر حاج قاسم را جویا میشدند. رفتم پیشش. گفتم:
«خیلی از مردم مایلاند که کاندیدای ریاست جمهوری شوی...»
🔻نگذاشت حرفم تمام شود. گفت: «تو که نظر مرا میدانی!» گفتم: «خودم مخالفم. هر کس از من میپرسد، میگویم سردار سلیمانی، رئیس جمهوری چند کشور است. اما پیام مردم را میدهم. میخواهم از زبان خودت بشنوم.» گفت: «هرکس پرسید، از قول من بگو سلیمانی فقط یک سرباز است؛ نه چیز دیگر!»
🔹گفتم: «اگر مقام معظم رهبری راضی به این اقدام باشند، چی؟» با همان لبخند همیشگی گفت: «اگر مقام معظم رهبری به من تکلیف کنند کاندیدای ریاست جمهوری شوم، میروم پیش ایشان، آنقدر گریه میکنم تا تکلیف را بردارند!»
👈راوی علی شیرازی
📚 #ژنرال « خاطرات سردار شهید حاج قاسم سلیمانی»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#الّلهُمَّ_عَجِّلْ_لِوَلِیِّکَ_الْفَرَجْ
🇮🇷 @rahbaram_seyed_ali
🔰خبر صحت داشت
🔻من معمولاً وقتی دارم چیزی میخوانم، تلویزیون را روی یکی از شبکههای خبری بدون صدا روشن میگذارم تا اگر خبر فوری را زیرنویس کردند، متوجه شوم. چون خبر فوری را بزرگ زیرنویس میکنند، موقع مطالعه به تلویزیون نگاهی میاندازم تا اگر خبر فوری بود، ببینم. جمعه ۱۳دی به وقت لبنان ساعت از دوازده شب گذشته بود. روی یکی از این شبکههای ماهواره ای خبری فوری را دیدم که نوشته بود: «شلیک موشک کاتیوشا به فرودگاه بغداد.»
🔹با خودم گفتم ممکن است؛ چراکه وضع در عراق متشنج بود. بعد از بمباران پایگاههای بسیج مردمی منطقه القائم توسط آمریکاییها و سپس حوادث اطراف سفارت آمریکا در بغداد، تنش وجود داشت. چند لحظه بعد، فوری دیگری زیرنویس شد که امریکاییها ماشین های متعلق به بسیج مردمی را هدف قرار داده اند. دقیق یادم نیست، ولی این خبر حدود یک، یکونیم شب بود. چون میدانستم آن شب قرار است حاجی از دمشق به بغداد برود، بلافاصله با برادران تماس گرفتم. ادامه دارد..
👈راوی سید حسن نصرالله
📚 #ژنرال « خاطرات سردار شهید حاج قاسم سلیمانی»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#اَللّٰهُمَّ_عَجِّلْ_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
🇮🇷 @rahbaram_seyed_ali
『رهبرم سید علـی』
🔰خبر صحت داشت 🔻من معمولاً وقتی دارم چیزی میخوانم، تلویزیون را روی یکی از شبکههای خبری بدون صدا رو
🔰خبر صحت داشت
🔹کسانی که به عنوان محافظ حاجی به دمشق میرفتند، از بچههایی بودند که حفاظت من را هم بر عهده دارند. از برادران پرسیدم: «هواپیما قرار بود چه ساعتی از دمشق پرواز کند؟» گفتند: «ساعت شش.» کمی آرام شدم. هواپیما ساعت شش از دمشق به بغداد رفته بود و آن موقع هم ساعت یک، یکونیم بود و این یعنی حاجی از فرودگاه رفته است. با این حال، هنوز نگران بودم. گفتم با فرودگاه دمشق تماس بگیرند و بپرسند هواپیما چه ساعتی حرکت کرده است؟ گفتند: «هواپیما با تأخیر و شب حرکت کرده است.»
🔻همان لحظه مسئله برای من تمام شد و گفتم حاجی شهید شد. نمیدانستم ابومهدی هم همراه اوست. با ابومهدی و دفترش تماس گرفتم، اما کسی جوابگو نبود. بیشتر نگران شدیم. آن شب از اولین دقایق با برادران اینجا، بغداد و ایران پیگیر ماجرا بودیم تا اینکه یقین پیدا کردیم این حادثه دردناک اتفاق افتاده است و خبر شهادت قطعی شد.
👈راوی سید حسن نصرالله
📚 #ژنرال « خاطرات سردار شهید حاج قاسم سلیمانی»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#اَللّٰهُمَّ_عَجِّلْ_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
🇮🇷 @rahbaram_seyed_ali
『رهبرم سید علـی』
🔰خبر صحت داشت 🔻من معمولاً وقتی دارم چیزی میخوانم، تلویزیون را روی یکی از شبکههای خبری بدون صدا رو
▪️روضه هفتگی در منزل حاج قاسم
🌷#حاج_قاسم نسبت به تربیت بچههایش حساس بود. هر عصر جمعه، توی خانهاش مراسم روضه داشت؛ یک مجلس روضه خانوادگی مخصوص خودش، خانمش و بچههایش! تکوتوک بعضی رفقا هم میآمدند. توی این روضهها، دنبال تربیت خودش و خانوادهاش بود.
🔹واعظ مجلس، بیشتر حاج آقا رضایی -امام جماعت مسجد امام علی علیه السلام شهرک شهید محلاتی- بود. گاهی هم من صحبت میکردم. سخنران، ابتدا احکام شرعی میگفت و بعد موضوعی اعتقادی - اخلاقی طرح میکرد.
🔹خواستِ حاج قاسم، این بود که توی جلسه حتماً آیهای از قرآن تفسیر شود و برای هر موضوع، احادیث ائمه اطهار (علیهمالسلام) گفته شود. گاهی در مورد احکام یا مباحث اعتقادی پرسش میشد. اگر سؤال و شبهه ای بود، خودش یا بچهها طرح میکردند. حاج قاسم تلاش میکرد بچهها در فراگیری مسائل عمیق شوند. سخنران، طوری تنظیم میکرد که بچهها وارد گفت و گو با سخنران شوند و حرف زدن یکطرفه نباشد.
✍ادامه دارد..
👈راوی علی شیرازی
📚 #ژنرال « خاطرات سردار شهید حاج قاسم سلیمانی»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#اَللّٰهُمَّ_عَجِّلْ_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
🇮🇷 @rahbaram_seyed_ali
『رهبرم سید علـی』
▪️روضه هفتگی در منزل حاج قاسم 🌷#حاج_قاسم نسبت به تربیت بچههایش حساس بود. هر عصر جمعه، توی خانهاش
▪️روضه هفتگی در منزل حاج قاسم
🔹پس از آن، روضه خوانده میشد. روضه را آقای یادگاری میخواند. زیبایی آن جلسه، توسل به اهل بیت علیهم السلام بود. چون محفل خصوصی بود، حاج قاسم با صدای بلند گریه میکرد. همگی مثل باران اشک میریختند. میخواست زن و بچهاش را با توسل به اهل بیت علیهم السلام بار بیاورد.
🔹این مراسم، هر هفته برگزار میشد. اگر خودش ایران نبود، بچههایش برگزار میکردند. حاج قاسمی که شبانهروز کار میکرد، ساعت سه نصفه شب از خانه میرفت بیرون، و گاه ساعت دوازده یک شب [فردا] میآمد خانه؛ این حاج قاسم، با این مشغله و سفرهای متعدد، تمام سعیاش این بود که خودش را به روضه خانگیاش برساند. کمتر هفتهای بود سفر نرود. مگر برنامه ویژهای نبود که لازم باشد بماند، طوری هماهنگ میکرد که جمعه تهران باشد و این جلسه را از دست ندهد. روضه هم که تمام میشد، روحانی مجلس -حاج آقا رضایی- را بدرقه میکرد. من مقید بودم به این جلسات بروم. برایم، هم محفل وعظ و احکام و روضه و اشک بود، هم انس با حاج قاسم!
🌷حاج قاسم، افزودن ایمان و تقوای بچههایش را وظیفهی خودش میدانست. به من میگفت «گاهی که میخواهم در مورد مسائل عبادی و مذهبی به بچههایم تذکری بدهم، برایشان نامه مینویسم!»
👈راوی علی شیرازی
📚 #ژنرال « خاطرات سردار شهید حاج قاسم سلیمانی»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#اَللّٰهُمَّ_عَجِّلْ_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
🇮🇷 @rahbaram_seyed_ali
🔰راهاندازی راهپیمایی #اربعین
🔻بعد از سرنگونی صدام، سنت راهپیمایی اربعین در عراق دوباره احیا شد. مردم عراق، با علاقه مندی زیاد، هر سال این مراسم را برگزار میکردند. کمکم ایرانیها برای پشتیبانی این کار دست به کار شدند تا موکبهای مسیر منتهی به کربلا و نجف، پذیرای جمعیت بیشتری از زائرین حضرت امام حسین علیهالسلام از ایران و کشورهای دیگر باشند.
🔹وقتی داعش به عراق حمله کرد و حاج قاسم و نیروهایش برای آزادسازی مناطق اطراف کربلا وارد میدان شدند، امنیت موکبها و مسیر کربلا، و نجف و بغداد، مهمترین مسئله برای برگزاری مراسم اربعین بود. برقراری امنیت مراسمی به این وسعت، کار قاسم سلیمانی بود. حاج قاسم در شکلگیری ستاد اربعین و حمایت از موکبها هم نقش مهمی داشت.
▪️مراسم راهپیمایی اربعین، موجب وحدت بین دو ملت ایران و عراق و قدرتنمایی امت اسلام در جهان شد. در مراسم اربعین، علاوه بر مردم عراق و ایران، مردم جاهای دیگر دنیا هم حضور دارند. شور و شوقی که مراسم اربعین در دنیا ایجاد کرده، انقلاب عظیمی حول عشق به امام حسین علیهالسلام در جهان و جنگی فرهنگی با استکبار است؛فرهنگ قدرتمندی است که تهاجم فرهنگی دشمن را خنثی میکند.
📚 #ژنرال « خاطرات سردار شهید حاج قاسم سلیمانی»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#اَللّٰهُمَّ_عَجِّلْ_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
🇮🇷 @rahbaram_seyed_ali
🔰در سامرا....
🔹سردار قاسم سلیمانی، فرمانده نیروهای ویژه سپاه قدس، مداوم از مناطق مختلف جنگی عراق مخصوصاً سامرا، بازدید میکرد. این شهر برای دولت و شیعیان بسیار پراهمیت است. اهمیت این شهر به دلیل حضور حرمین عسکریین (علیهمالسلام) و حمله سابق تروریستها و برنامهریزی برای حمله دوباره آنها به این حرم شریف است.
🔻به گزارش آسوشیتدپرس، به گفته دو تن از فرماندهان شبه نظامیان شیعه عراق که نمیخواستند نامشان فاش شود، سردار قاسم سلیمانی در بازدید های مکررش از سامرا در حرمین عسکریین (علیهمالسلام) مستقر میشود و حتی در زیرزمین حرم می خوابد و از آنجا دفاع شهر را هماهنگ و کنترل میکند. آنها وی را در حرم دیده بودند و یکی دیگر از فرماندهان تأکید کرد که سلیمانی در جمع نظامیان در نماز جماعت حرم شرکت میکند.
🔹مشاوران نظامی سپاه پاسداران، همراه قاسم سلیمانی، شبه نظامیان عراقی را در شناسایی موقعیت تروریست های داعش برای هدف قرار دادن آنها هدایت کرده و مدیریت استراتژیک کردهاند تا حایل بزرگی اطراف شهر ایجاد و خمپارههای تروریستها به حرم نرسد.
📚 #ژنرال « خاطرات سردار شهید حاج قاسم سلیمانی»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#اَللّٰهُمَّ_عَجِّلْ_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
🇮🇷 @rahbaram_seyed_ali
🔰این آرزوی من است
🔻در آن دیدار آخر به حاج قاسم گفتم:
«حاجی! رسانههای آمریکایی شدید روی شما تمرکز کردهاند.» بعد یکی از مهمترین مجلههای آمریکایی را نشانش دادم که تصویر روی جلد، عکس حاجقاسم بود با تیتر: «سردار بیجایگزین». به حاجی گفتم: «برخی دوستان ما که ایالات متحده را خوب میشناسند، میگویند این مقدار تمرکز رسانهای، مقدمات ترور است. باید محتاط باشید.»
🌷خندید و گفت: «چه خوب! این آرزوی من است.»
راوی: سید حسن نصرالله
📚 #ژنرال « خاطرات سردار شهید حاج قاسم سلیمانی»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#اَللّٰهُمَّ_عَجِّلْ_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
🇮🇷 @rahbaram_seyed_ali