▫️یکی از فتنه های لایحه عفاف و حجاب:
♻️ مجاز شدن و رسمیت بخشی به بدحجابی ❗️
⚠️لایحه عفاف و حجاب، معیار را در کشف حجاب، برهنگی، نیمه برهنگی، لباس های نازک بدن نما و چسبان قرار داده است.
🔻یعنی اینکه اگر مثلاً زنی #کلاه بر سر گذاشت و یا ۹۵درصد #موهایش بیرون بود، نباید به او کاری داشته باشند!
🔻اگر زنی تمام #گردن خود را بیرون آورد یا آستین #کوتاه پوشید، از آنجایی که در حال حاضر نیمه برهنگی متعارف و معهود در اذهان بر آن صدق نمی کند، باز هم می توان راه فراری برای او پیدا کرد.
👈 از طرفی، بدحجابی، هم طبق قانون فعلی #جرم است و هم اینکه از منظر شرعی #حرمت دارد.
چگونه می توان به لایحه ای که بدحجابی را به رسمیت می شناسد اعتماد کرد و ساکت نشست؟!
🔴 کانال مطالعات فرهنگ وفضای مجازی
https://eitaa.com/joinchat/1256587499Ca01c6ba136
🔴 بخش هایی از لایحه عفاف و حجاب که در تقابل آشکار با دستور خداوند در قرآن کریم است
🔰خداوند در آیه 31 سوره نور آورده است:
« وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ ... وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ ... »
و به زنان با ایمان بگو ... و (اطراف) روسرى هاى خود را بر سینه خود افکنند (تا گردن و سینه با آن پوشانده شود) ... (1)
⏪ از جمله « وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُيُوبِهِنَ » استفاده مىشود كه زنان قبل از نزول آيه، دامنه روسرى خود را به شانهها يا پشت سر مىافكندند، به طورى كه گردن و كمى از سينه آنها نمايان مىشد، قرآن دستور مىدهد #روسرى خود را بر گريبان خود بيفكنند تا هم #گردن و هم آن قسمت از سينه كه بيرون است مستور گردد. (از شان نزول آيه نيز اين معنى به خوبى استفاده مىشود)
«خمر» جمع «خمار» (بر وزن حجاب) در اصل به معنى پوشش است، ولى معمولا به چيزى گفته مىشود كه زنان با آن سر خود را مىپوشانند (روسرى).
«جيوب» جمع «جيب» (بر وزن غيب) به معنى يقه پيراهن است كه از آن تعبير به گريبان مىشود و گاه به قسمت بالاى سينه به تناسب مجاورت با آن نيز اطلاق مىگردد. (2)
⏪ از طرفی بر اساس مواد موجود در لایحه عفاف و حجاب، اگر یک روسری یا شال نمادین و با اندازه کوچک دور سر باشد و بخش زیادی از موها یا گوش یا گردن یک زن یا دختر، #نمایان باشد، چنین چیزی از نظر لایحه عفاف و حجاب، #مجاز شمرده شده است❗️
⚠️این یعنی اینکه ما متنی نوشته ایم که در تقابل با نظر خداوند متعال و انحراف آشکار از شریعت است.
...............
1- ترجمه آیت الله مکارم شیرازی
2- تفسیر نمونه، ج14، ص440