eitaa logo
🍃ࢪآه دِ💗ݪ
186 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
301 ویدیو
12 فایل
. «و قلبي لايميل إلا اليك» وقلبمـ‌بھ‌هیچ‌کس‌جزتوراغب‌نیستـ(:° در گوشی ✉📞↯ https://harfeto.timefriend.net/16315360305035 بخوان از شڔوط ツ ⇦ @sharayetrahdel
مشاهده در ایتا
دانلود
ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻨﻢ؛ ﻫﻨﻮﺯ بوۍ ﻭ ﮐﺎﻫﮕﻞ مےﺩﻫﺪ! ﺑﻮۍﻣﺪﺍﺩﺟﻮﯾﺪﻩ‌ﺷﺪﻩ‌ۍِ گی ﺍﻡ... ﺑﻮۍ ﮔﻠﺒﺮﮒ‌ﻫﺎﯼِ ﮔﻞ ﻣﺤﻤﺪۍِﻻۍِﻗﺮﺁﻥ ... باور کن من تو را ﻗﺪِ ﺍﻧﮕﺸﺘﺎﻥِ ﺩﻭ ﺩﺳﺘﻢ، همانقدرصادقانه و واقعے (:♥️! 💞🌸 @rahdel
هدایت شده از ★تبادلات گسترده گل نرگس«یکشنبه»★
داشتم وسایلمو جمع میکردم که و رویا، با شدت وارد اتاق شدن . تعجب کردم و پرسیدم : چتونه ها چیشده ؟! رویا مثل رادیوی خراب گفت : بدو بیا که بدبخت شدیم ! با ناباوری و کمی گفتم: درست بگو ببینم چی شده رویا؟ جانان که تازه فهمید الان کجاس ؛ زمزمه کرد : بیا که و پسرعموت دعواشون شده ! با این جمله مثل فنر از جام پریدم و بلند گفتم : چییییییییی !!! و مسیح وای !😱❌❌ شال مشکیمو انداختم رو سرمو دوییدم سمت در و تندی بازش کردم و خودمو پرت کردم سمت اسانسور که هر چی میزدم بالا نمیومد پس شدم از راه پله ها برم با سرعت دو خودمو رسوندم پایین که.....😱😱❌❗https://eitaa.com/joinchat/3439329417C09f8b662c4 ظرفیت محدود💢❌
هدایت شده از ★تبادلات گسترده گل نرگس«یکشنبه»★
داشتم وسایلمو جمع میکردم که و رویا، با شدت وارد اتاق شدن . تعجب کردم و پرسیدم : چتونه ها چیشده ؟! رویا مثل رادیوی خراب گفت : بدو بیا که بدبخت شدیم ! با ناباوری و کمی گفتم: درست بگو ببینم چی شده رویا؟ جانان که تازه فهمید الان کجاس ؛ زمزمه کرد : بیا که و پسرعموت دعواشون شده ! با این جمله مثل فنر از جام پریدم و بلند گفتم : چییییییییی !!! و مسیح وای !😱❌❌ شال مشکیمو انداختم رو سرمو دوییدم سمت در و تندی بازش کردم و خودمو پرت کردم سمت اسانسور که هر چی میزدم بالا نمیومد پس شدم از راه پله ها برم با سرعت دو خودمو رسوندم پایین که.....😱😱❌❗https://eitaa.com/joinchat/3439329417C09f8b662c4 ظرفیت محدود💢❌
هدایت شده از ★تبادلات گسترده گل نرگس«یکشنبه»★
داشتم وسایلمو جمع میکردم که و رویا، با شدت وارد اتاق شدن . تعجب کردم و پرسیدم : چتونه ها چیشده ؟! رویا مثل رادیوی خراب گفت : بدو بیا که بدبخت شدیم ! با ناباوری و کمی گفتم: درست بگو ببینم چی شده رویا؟ جانان که تازه فهمید الان کجاس ؛ زمزمه کرد : بیا که و پسرعموت دعواشون شده ! با این جمله مثل فنر از جام پریدم و بلند گفتم : چییییییییی !!! و مسیح وای !😱❌❌ شال مشکیمو انداختم رو سرمو دوییدم سمت در و تندی بازش کردم و خودمو پرت کردم سمت اسانسور که هر چی میزدم بالا نمیومد پس شدم از راه پله ها برم با سرعت دو خودمو رسوندم پایین که.....😱😱❌❗https://eitaa.com/joinchat/3439329417C09f8b662c4 ظرفیت محدود💢❌
هدایت شده از ★تبادلات گسترده گل نرگس«یکشنبه»★
داشتم وسایلمو جمع میکردم که و رویا، با شدت وارد اتاق شدن . تعجب کردم و پرسیدم : چتونه ها چیشده ؟! رویا مثل رادیوی خراب گفت : بدو بیا که بدبخت شدیم ! با ناباوری و کمی گفتم: درست بگو ببینم چی شده رویا؟ جانان که تازه فهمید الان کجاس ؛ زمزمه کرد : بیا که و پسرعموت دعواشون شده ! با این جمله مثل فنر از جام پریدم و بلند گفتم : چییییییییی !!! و مسیح وای !😱❌❌ شال مشکیمو انداختم رو سرمو دوییدم سمت در و تندی بازش کردم و خودمو پرت کردم سمت اسانسور که هر چی میزدم بالا نمیومد پس شدم از راه پله ها برم با سرعت دو خودمو رسوندم پایین که.....😱😱❌❗https://eitaa.com/joinchat/3439329417C09f8b662c4 ظرفیت محدود💢❌
هدایت شده از ★تبادلات گسترده گل نرگس«یکشنبه»★
داشتم وسایلمو جمع میکردم که و رویا، با شدت وارد اتاق شدن . تعجب کردم و پرسیدم : چتونه ها چیشده ؟! رویا مثل رادیوی خراب گفت : بدو بیا که بدبخت شدیم ! با ناباوری و کمی گفتم: درست بگو ببینم چی شده رویا؟ جانان که تازه فهمید الان کجاس ؛ زمزمه کرد : بیا که و پسرعموت دعواشون شده ! با این جمله مثل فنر از جام پریدم و بلند گفتم : چییییییییی !!! و مسیح وای !😱❌❌ شال مشکیمو انداختم رو سرمو دوییدم سمت در و تندی بازش کردم و خودمو پرت کردم سمت اسانسور که هر چی میزدم بالا نمیومد پس شدم از راه پله ها برم با سرعت دو خودمو رسوندم پایین که.....😱😱❌❗https://eitaa.com/joinchat/3439329417C09f8b662c4 ظرفیت محدود💢❌
هدایت شده از ★تبادلات گسترده گل نرگس«یکشنبه»★
داشتم وسایلمو جمع میکردم که و رویا، با شدت وارد اتاق شدن . تعجب کردم و پرسیدم : چتونه ها چیشده ؟! رویا مثل رادیوی خراب گفت : بدو بیا که بدبخت شدیم ! با ناباوری و کمی گفتم: درست بگو ببینم چی شده رویا؟ جانان که تازه فهمید الان کجاس ؛ زمزمه کرد : بیا که و پسرعموت دعواشون شده ! با این جمله مثل فنر از جام پریدم و بلند گفتم : چییییییییی !!! و مسیح وای !😱❌❌ شال مشکیمو انداختم رو سرمو دوییدم سمت در و تندی بازش کردم و خودمو پرت کردم سمت اسانسور که هر چی میزدم بالا نمیومد پس شدم از راه پله ها برم با سرعت دو خودمو رسوندم پایین که.....😱😱❌❗https://eitaa.com/joinchat/3439329417C09f8b662c4 ظرفیت محدود💢❌
هدایت شده از ★تبادلات گسترده گل نرگس«یکشنبه»★
داشتم وسایلمو جمع میکردم که و رویا، با شدت وارد اتاق شدن . تعجب کردم و پرسیدم : چتونه ها چیشده ؟! رویا مثل رادیوی خراب گفت : بدو بیا که بدبخت شدیم ! با ناباوری و کمی گفتم: درست بگو ببینم چی شده رویا؟ جانان که تازه فهمید الان کجاس ؛ زمزمه کرد : بیا که و پسرعموت دعواشون شده ! با این جمله مثل فنر از جام پریدم و بلند گفتم : چییییییییی !!! و مسیح وای !😱❌❌ شال مشکیمو انداختم رو سرمو دوییدم سمت در و تندی بازش کردم و خودمو پرت کردم سمت اسانسور که هر چی میزدم بالا نمیومد پس شدم از راه پله ها برم با سرعت دو خودمو رسوندم پایین که.....😱😱❌❗https://eitaa.com/joinchat/3439329417C09f8b662c4 ظرفیت محدود💢❌
هدایت شده از ★تبادلات گسترده گل نرگس«یکشنبه»★
داشتم وسایلمو جمع میکردم که و رویا، با شدت وارد اتاق شدن . تعجب کردم و پرسیدم : چتونه ها چیشده ؟! رویا مثل رادیوی خراب گفت : بدو بیا که بدبخت شدیم ! با ناباوری و کمی گفتم: درست بگو ببینم چی شده رویا؟ جانان که تازه فهمید الان کجاس ؛ زمزمه کرد : بیا که و پسرعموت دعواشون شده ! با این جمله مثل فنر از جام پریدم و بلند گفتم : چییییییییی !!! و مسیح وای !😱❌❌ شال مشکیمو انداختم رو سرمو دوییدم سمت در و تندی بازش کردم و خودمو پرت کردم سمت اسانسور که هر چی میزدم بالا نمیومد پس شدم از راه پله ها برم با سرعت دو خودمو رسوندم پایین که.....😱😱❌❗https://eitaa.com/joinchat/3439329417C09f8b662c4 ظرفیت محدود💢❌
• ▪ 💡♥️ ▪ • هر وقت تو دو راهے موندین مثل ها شیریاخط بندازین مهم نیست شیر میاد یا خط؛ مهم اینھ کھ توفاصلھ فرودسکھ میفهمیددلتون‌میخوادشیرباشھ‌یاخط!(: 🌱|💚 @rahdel