❁ـ﷽ـ❁
#امر_به_معروف
🧕همینطور که داشتم راه میرفتم و با خودم میگفتم از قدیمالایام راست گفتنهااا "همنشین روی آدم تأثیر میذاره،" اینقدر با سگ نشست و برخاست کرده، اخلاقش هم سگی شده....😡خب حرم حرمت داره و...
🔻که یک دفعه یادم اومد دستش به سگ خورده و با همون دست✋ به من دست زده😱
🔻احساس میکردم نجس شدم، #حکمش رو هم نمیدونستم...
🔰قبلاً شنیده بودم یا خونده بودم که مثلاً حتی کسیکه توی خونهاش سگ داره نیازی نیست که وقتی میریم خونش بخوایم #چک کنیم که جایی که میشینیم پاکه یا نجسه و بنا رو بر #پاک_بودن میذاریم ...
🧕ولی اینجا با خودم فکر میکردم🤔 که من الآن دیدم که یه دستش سگه و احتمال زیاد هم اون یکی دستش به سگ خورده، پس قطع به یقین، الآن نجس شدم.❌
⚠️سوار تاکسی شدم، تا برسم به مترو خیییلی مواظب بودم که به کسی نخورم یا #چادرم به جایی و کسی نخوره. تو مترو🚇 هم همینطور....
📲یه چندتا ایستگاه که رد شد، یهو یادم افتاد که به دوست #طلبهام زنگ بزنم و ازش #حکمشو بپرسم. زنگ زدم جواب نداد.
🔸به اون یکی دوستم زنگ زدم، گفتم به نظرم ایشون هم بدونن...
سلام و علیکی کردیم و مفصل شرح ماجرا دادم و ایشون توضیحی که دادن گفتن که خیر! چادرم نجس نیست و نیازی به #طهارت نداره، فقط برای اینکه مطمئن نیستی که سگ بیماریای داشته یا نه، چادرم رو بشورم🧼.
🧕خیلی ازش تشکر کردم🙏و گفتم ببین تا قبل از اینکه باهات حرف بزنم روی شونهام حس سنگینی داشتم اما بعد از اینکه باهات صحبت کردم دیگه اون حس رو ندارم و تا حد زیادی به #آرامش رسیدم.😊
✅ در حین صحبت با ایشون، دوست طلبهام زنگ زد. بعد از اینکه صحبتم تموم شد، به دوست طلبهام زنگ زدم؛ یک بار دیگه کل ماجرا رو از اول تعریف کردم و ایشونم در پاسخ، همون صحبتهای نفر قبلی رو مطرح کردند و خلاصه که دیگه خیلی خیلی خیالم راحت شد.🙃
✍ادامه دارد...
#انتقال_تجربه
#جهاد_تبیین
ble.ir/dostaneha1401_08
❁ـ﷽ـ❁
#امر_به_معروف
🧕البته من نمیخواستم از دو سه نفر بپرسم، منتها تو اون لحظه به قدری حالم بد بود و فکر میکردم به واسطه اینکه اون خانوم با دستِ سگ بغل کردهاش به من دست زده، حتما #چادرم نجس شده.
⏰صحبت با دوست #طلبهام حدود ۴۰دقیقهای طول کشید و ایشون مسائلی رو مطرح کردند.
🔸بعد اینکه خیالمو کاملاً راحت کرد که چادرم #پاکه و نجس نیست😅
🔹گفت: ببین من خودم امر به معروف نمیکنم چون آخه میدونی #امر به معروف هم آداب و سیاست خاص خودش رو داره، بایستی یه سلامی میکردی و میگفتی👇
❓تو که سگ داری بهش میرسی و ازش خوب نگهداری میکنی؟
💠 آخه یه همچین اتفاقی افتاده بود، حضرت آقا یه خانومی رو دیده بودن سگ همراهشونه و همچین گفتگویی با هم داشتن و اتفاقاً خانمه هم گفته بوده بله و مواظبشم و غذاشم🍖 میدم...
🧕پرسیدم: حضرت آقا بعدش چیز دیگهای نگفتن؟
🔹گفت: یادم نیست.
🧕گفتم: نکنه یه وقت قضیه اون صحبت حضرت آقا بشه که میگن:👇
⁉️"هر کی یه نقصی داره، مگه من نقص ندارم؟!"
✅ و بقیه جملهشونو نمیگن:👇
"البته که باید با زبان لین #نهی_از_منکر کرد."
☑️ و یا جمله معروف #حاج_قاسم که گفتن:👇
اون دختر #کم_حجاب دختر منه.
🚨اما ادامهاش رو نمیگن که:👇
"باید جذبش کرد و به اون دختر هم توجه کرد و #تذکر داد."
🧕گفتم: توی سر پیچ یهو جلوی هم در اومدیم. دیگه وقت سلام و علیکی نبود. هم اون خانوم داشت رد میشد، هم من.
✅ باید جملهمو همونجا #لقمهای میگفتم.
✍ ادامه دارد....
#انتقال_تجربه
#جهاد_تبیین
ble.ir/dostaneha1401_08
❁ـ﷽ـ❁
#امر_به_معروف
🔹گفت: بهش #تذکر دادی، اگه یه وقت خدای نکرده بهت حمله میکرد یا به چادرت اهانت میکرد، چی؟😱
❓باید بدونی که این امر به معروف تو روی اون آدم #تأثیر میزاره یا نه؟
🧕گفتم: #احتمال_تأثیر رو میگی❓
⬅️ حتی اگه #یک_درصدم روی طرف تأثیر میزاره، باید بگی...
⬅️ ممکنه #الآن تأثیر نذاره، #بعدها تأثیر بزاره...
⬅️ تأثیرم نزاره، همین که بدونه کارش اشتباهه و #منکره، این خودش یعنی تأثیر.
🧕گفتم: که به #واقعه_عاشورا نگاه👀 کن.
❓مگه اونموقع #اثرشو نشون داد؟ نه!
✔️بعد از ۱۴۰۰ سال اثرشو نشون داد؛
❓کجا؟
🔅توی #انقلاب_اسلامی🇮🇷
✅ به هرحال یه آدمی اومد گفتش👇
⁉️چرا #مبانی_اسلام فراموش شده؟!
⁉️چرا #ظاهر و #باطن اسلام از بین رفته و انجام نمیشه،
⚠️#مردم راحت نمیتونن عزاداری کنند و هیئت برپا کنند و #کشف_حجاب صورت میگیره و اختلاف طبقاتی غوغا میکنه و بسیاری از موارد دیگه.... و مردمم با اینکه از این وضع ناراحت بودن، بدون وجود یک رهبری واحد نمیتونستن کاری پیش ببرن
🔴 یک #امام_خمینیای💪 پیدا شد این وسط که گفت:👇
آقا باید اینها دوباره #احیا بشه و انجام بشه و این انقلاب اسلامی🇮🇷 با پشتیبانی ملت شکل گرفت.✊👌
🔻بعدشم نهایتا یه خورده برام صداشو کشید بالا😡 و دو سه دفعه آروم زد به چادرم که یعنی به تو مربوطی نیست و اینا.
❓مگه میخواست چیکار کنه مثلاً؟بکشه منو؟
🔸عمر دست #خداست.
🔹دوست طلبهام گفت: اون باید بدونه که کارش اشتباه و منکر بوده (بیرون اوردن سگ)
🧕گفتم: مهم نیست اون بدونه کارش اشتباهه یا نه، همین که من بدونم و من علم داشته باشم که این #معروفه یا #منکره، همین مهمه و کفایت میکنه.👌
🔘 البته میدونی که، اینا(گناهکاران) اکثراً میدونن که فلان چیز و فلان چیز... #گناهه و مشکل داره و منکره یا فلان چیز #معروفه.😏
✅ ولی این دلیل نمیشه که چون اون شخص نمیدونه این کارش گناهه یا نه، بنابراین من بهش تذکری ندم.❌
✍ ادامه دارد...
#انتقال_تجربه
#جهاد_تبیین
ble.ir/dostaneha1401_08
❁ـ﷽ـ❁
#امر_به_معروف
🧕صحبتهام با دوستم به اینجا کشیده شد که🔻
⁉️آیا اصلاً #قانونی در این رابطه وجود داره که کسی سگشو بیرون نیاره یا نه....؟!
⚠️به چند تا مثال که سگ خانگی دست و پا و چشم صاحبش را آسیب🤕زده بود، اشاره کردم.
🔹ایشون هم حرف منو تأیید کردن و گفتند: فکر نمیکنم قانونی بدین صورت وجود داشته باشه و یا اگه باشه #مجری_قانون اجراش نمیکنه یا اونقدرها هم بهش اهمیتی نمیدن، چون شاید مسائل مهمتر دیگهای هست یا #آمارش اینقدر زیاد نیست.
🧕گفتم: به هر حال برای همین تعداد هم باید #قانون و یه مجری قانونی باشه تا همه حساب ببرن...
🌐 الآن شما خارجو نگاه کن!👀 یه مطلبی خوندم چند وقت پیش که تو فلان کشور اروپایی اگه به گربه و سگهای خیابونی و یا به پرندهها غذا بدن، فلان قدر جریمه میشن.
❌شما اینجا رو نگاه کن، یه عده کیلو کیلو گوشت🍖 میبردن واسه #سگا اون وقت میگی به بچه فقیره کمک کن، میگه اینم رسیدگی میخواد..😒
🔹دوستم گفت: یه دلیل دیگه که میگن سگ نگه ندارید، به جز اون #بیماریها و حملات ناگهانی و آسیب به انسان، اینه که خلق و خوشو نگیری.⚠️
✍ادامه دارد...
#انتقال_تجربه
#جهاد_تبیین
ble.ir/dostaneha1401_08
❁ـ﷽ـ❁
#امر_به_معروف
⚠️گریز زدم به صحبتهای اولیه دوست طلبهام که گفته بود🔻
"من این کار رو نمیکنم چون بلد نیستم."
🧕بهش گفتم: ببین منم اول بلد نبودم، اصلاً صفر صفر بودم؛ ولی یه موقعیتی پیش اومد و #خدا گذاشت جلوی راهم و منم ادامه دادم.
⏪ مثل #نمازه، یاد گرفتنیه☺️
⏪ مثل رانندگی که میری یاد میگیری...
⏪ اینم واجبه، باید بری و یاد بگیریش.😉
🔹بلافاصله گفت: آخه میدونی من به جاش #کار_فرهنگی میکنم.❌
🧕گفتم: کار فرهنگی جدا/ اینم جدا/
✅ کار فرهنگی جای #امر به معروف و #نهی از منکر رو نمیگیره.
🚨این فوریه مثل #اورژانس بیمارستانه باید سریع به مریض رسیدگی کنی ولی اون عینِ بخشای بیمارستانه باید مریض رو بستری کنی...
⏰صحبت تلفنی نزدیک به ۴۰ دقیقهای با دوست طلبهام طول کشید.
🧕منم دیگه نزدیک خونه بودم. ازش تشکر کردم بابت توضیحاتش و راحت کردن خیالم از بابت نجس نبودن چادرم.
🔹اونم از من بابت جواب دادن به شبهاتش در مورد #امر به معروف تشکر کرد و گفت:👇
✔️بهتره بره در این زمینه بیشتر #مطالعه کنه.
✍ارسالی از اعضا
📌پ.ن: امیدوارم تونسته باشم به وسع خودم #مروج این واجب بوده باشم و کسی رو به #آمرین اضافه کرده باشم که در جای خودش واجبه و متأسفانه اکثریت اینکار رو نمیکنیم!
#انتقال_تجربه
#جهاد_تبیین
ble.ir/dostaneha1401_08
❁ـ﷽ـ❁
#امر_به_معروف
👤یک جایی نشسته بودم.، پیرمردی نزد مدیریت اونجا آمد🔻
👨🦳و گفت: من بابت این کاغذی که پشت سرتان زدید حرفی دارم؛
🤵♂مدیر برگشت و کاغذ پشت سرش را نگاه کرد که ببیند چی نوشته!!🤔
✔️گویا پیش از این به متن کاغذ دقت نکرده بود.
📝روی کاغذ نوشته بود:🔻
«از دادن خدمات به افراد بیحجاب معذوریم.»⛔️
👨🦳اون پیرمرد به مدیر گفت:
در سالنی که شما مدیریتش میکنید من دیدم که به *خانم های بیحجاب* #خدمات ارائه میدهند.
🤵♂مدیر گفت: اونها شرکتهای خصوصی هستند شما بروید و به خودشان بگویید.
👨🦳پیرمرد گفت: اما این مجموعه زیر نظر #مدیریت شماست!
✔️پیرمرد ادامه داد: من مسیر را بلدم، اول به خودشان گفتم. #گوش ندادند، بخاطر همین نزد شما آمدم.
🤵♂مدیر گفت: من روزانه هزاران کار دارم و این موضوع به گروههای #امر_به_معروف واگذار شده است.
👨🦳پیرمرد گفت: من در سی سال خدمتم قبل از بازنشستگی، فقط ۷ سال مدیر نبودم و بقیش را مدیریت کردم، این راهش نیست.⚠️
✔️منظورش این بود که باید #مسئولیت_پذیر باشید و طبق #قانون عمل کنید.
👨🦳پیرمرد گفت: من #گزارش میدهم،
👤 من که تا اون لحظه نظارهگر گفتوگویشان بودم حدس زدم که میخواهد به «مردمرسی» پیام بدهد.
🤵♂مدیر بعد از رفتن اون آقا به من گفت: نهایتش من را از اینجا برمیدارند و میروم اسنپ کار میکنم...
🔺مطمئنا پیرمرد نمیخواست که کسی را از کار بی کار کند.
🔺و مطمئنا اون مدیر نمیخواست در مدیریتش *کوتاهی* کند ولی #حجاب جز #اولویتهایش نبود.
👤مدیر، من و مردم رسی را نمیشناخت، بخاطر همین به من گفت:
🤵♂من روزانه با این شرکتها کار دارم، اگر بگویم به بیحجابها خدمت ندهید،🔻
❌مشتریهایشان کم میشود، #درآمدشان پایین میآید و دیگر جوابگوی من نیستند.
👤من هیچ چیز نگفتم...
✍ ادامه دارد...
#انتقال_تجربه
#جهاد_تبیین
ble.ir/dostaneha1401_08
❁ـ﷽ـ❁
🚨مدیر مخالف #حجاب نبود ولی مدیر قصه ما میترسید...😱
▪️ترس از آینده وحشتناکی که برای خود تصویر کرده بود.
☑️ از #امر_به_معروف میترسید.
🛑در صورتی که خیلی از این #خانمها به راحتی میپذیرند و همون اول لازم نیست که دعوا شود، خدمت نگیرند،
✔️کلا افراد کمی هستند که نمیپذیرند و دنبال درد سر هستند.
▫️در بانک همینطور هست،
▫️مترو همینطور هست،
▫️ادارات همینطور هست
▫️و ...
✅ کاش از #امر به معروف نمیترسیدیم.
🔺کاش برای #تمدن ایرانی-اسلامی خودمان ابزار میساختیم.
🔺کاش رعایت #قوانین زندگی اجتماعی، جز اولویتهایمان بود.
⁉️چطور است که ما برای رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی سر تمام چهارراههای ایران چراغ خطر🚦گذاشتیم و #پلیس قرار دادیم؟!
⁉️چطور است در تمام فرودگاههای ایران برای سیگار کشیدن اتاق مخصوصی به نام smoking room ساختیم؟!
⁉️چطور است که در تمام هواپیماهایمان چراغ #کمربند را ببندید گذاشتیم و مهمانداران هر دفعه نمایش تکراری کمربند را ببندید را با شوق فراوان اجرا میکنند؟!
❎ولی برای #حجاب کاری نکردیم ...
▪️برای #سگ گردانی کاری نکردیم...
▪️برای رعایت #قوانین زندگی اجتماعی منطبق بر تمدن ایرانی اسلامی، آنطوری که باید کاری نکردیم...
📲چند دقیقه بعد پیام پیرمرد را در سامانه دیدم.
📌تصمیم گرفتیم مدیر را جهت #تببین ضرورت مسأله حجاب دعوت کنیم و ایشون را #آموزش بدیم که چجوری این مسأله را در مجموعه تحت نظارتش کنترل کند.
✍ سامانه هوشمند نظارت مردمی، مردمرسی
📲 ble.ir/10004996bot
#انتقال_تجربه
#جهاد_تبیین
ble.ir/dostaneha1401_08
❁ـ﷽ـ❁
◾️شب #شهادت امام سجاد(ع) بود.
🔸خانمی جوان با دختر ۱۰ سالهاش، اومد شربت گرفت.
🧕بهش یه گیره روسری هدیه دادم.
🔹براش در مورد شهادت امام حسین(ع) و حضرت زینب(س) که امام زمانشون رو با #حجابش یاری کردن، صحبت کردم.
▫️اجازه داد شال نازکش رو با گیره روسری محکم کنم.
▪️دوست داشت بره #کربلا😊
🔸وقتی گفت به #امام_حسین(ع) خیلیییی ارادت داره؛😍
🧕بهش گفتم:🔻
❓کربلا برین چطوری میرین؟
✔️خودش متوجه شد.
🔸گفت: #باچادر
🧕گفتم: تو شهر کربلا به #احترام امام حسین(ع) که شهر مقدسیه، هیچ کس #بدون_حجاب نیست.
▪️ولی امام رضای غریب، تو شهر خودش هم واقعا غریبه😢
▫️صحبت در مورد امام زمان(عج) و امام حسین(ع) روی دوستمون خیلی #تأثیر گذاشته بود،.😊😂
✅#امر_به_معروف به همین سادگی👌
⏰بعد از یک ساعت برگشت🔻
💫با #چادر 👏👏
🔸گفت به همسرم گفتم و رفتیم
چادر هم برای خودم، هم دخترم،
خریدیم.😊
💫۵ شاخه گل مریم هم خریده بود؛
و اومد بهم گفت: گفتیم با شاخه گل💐
بیایم پیش تون😍
🌟شما ما رو #آگاه کردین، وظیفهی ما بود که بیاییم و ازتون تشکر کنیم.🙏
📌و این همه زیبایی👇
✨با #توسّل و نظر اهل بیت علیهمالسلام،😍
✨ارادت و عشق به امام حسین و
امام رضا علیهمالسلام🥰
🌟#تأثیر_مثبت میزاره و #نتیجه میده
✍ارسالی اعضا
#انتقال_تجربه
#جهاد_تبیین
ble.ir/dostaneha1401_08
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
😔 وصیت امیرالمؤمنین فراموشمون نشه
😔🏴😔🏴😔🏴😔🏴😔🏴😔🏴
➖وااای عالیه این کلیپ 👆
بشنوید از زمانی که #امیرالمومنینعلیهالسلام حتی در #بستر و در #وصیتنامه خود از «صلاح» مومنین پس از خود می گوید😔
▪️ساکت بمانید تقاص می دهید🤐
باید دست به کار شیم✊🏻🇵🇸
همگی باهم کنار مردم #غزه♥️
🖤امشب، نشر این کلیپ #صدقهجاریه است
#راه_بیداری
#فلسطین #طوفان_الاقصی #ماه_رمضان #رمضان #امر_به_معروف
#شب_قدر #تحریم_اسرائیل #دکتر_تقوی
#نشر_حداکثری
┄┅┅┅🔆راهبیداری🔆┅┅┅┄
■ @rahe_bidari
■ www.rahebidari.ir
■ Instagram: @rahe_bidari2
❁ـ﷽ـ❁
👥دو تا دختر جوون کنار دستم نشسته بودن و این حرکت منو که دیدن، ناخودآگاه سر صحبتو باز کردن و گفتن که آره! امروز روز شهادته نباید بزنه و بخونه...📛
🧕منم با صدای نسبتا بلند که قشنگ خانومای اطرافمم بشنوند؛ گفتم: بله!
🏴 امروز روز شهادتِ پدر امته. 😔
✅حضرت علی(ع) به گردنمون حق دارن!
❌ یسری مردم تو #شهادت یکی از ائمه رعایت نکردن و ۳۰ سال کربلا رفتنمون به عقب افتاد😢
⚡️اگه یه روز نریم بیرون که نمیمیریم!!
💫به جاش عید فطر میریم تفریح...
👥دخترای جوون هم خوششون اومده بود و با زبون و لب خندون😊 ازم تشکر و حمایتشونو نشون دادن.👌
🧕داشتم پیاده میشدم دیدم یه لحظه باز صدای تنبک🪘اومد.
✖️به پسرک گفتم: بهم قول دادیا!!☝️
🚇از مترو پیاده شدم و رفتم سمت میدون امام حسین(ع)، همونجا که مراسم شهدای مدافع حرم و شهادت امیرالمومنین(ع) در حال برگزاری بود.
🧕کنار یه خانم جوون نشستم. کمی با هم صحبت کردیم. منم ماجرای پسرک و مترو رو براش تعریف کردم.
👤گفت: چه جالب! عجب کاری کردین!👏👏
🧕گفتم: منم بلد نبودم. از فلانجا (کانال دوستانهها) خوندم.
✅خلاصه که خدا خودش کمک کرد و تو این روز ۱۳ فروردین🔻
🌟هم یه #امر_به_معروف کردم.
🌹هم به چند نفر به صورت عملی نشون دادم که توی این مواقع چیکار کنن.
🌟هم به یه بنده خدایی تعریف کردم و
🌹الانم برای شما تعریف میکنم که هم امر به معروفاتون و جهاد تبیینتون رو دست کم نگیرین؛
💬و هم اینکه مطالب کانال #دوستانهها چقدر آموزشی و کاربردیه که امروز تونستم به کار ببرم، به لطف خدا و الحمدلله مؤثر افتاد.
✅ مردم هم الحمدلله مقیدن، اومدم دیدم حتی #فضای_مجازی هم خبری از ۱۳ بدر نبود.
✍ ارسالی اعضا
#انتقال_تجربه
#جهاد_تبیین
ble.ir/dostaneha1401_08
❁ـ﷽ـ❁
#حجاب_عفاف
🔰امروز فراخوان پیادهروی عفاف و حجاب برای حمایت از #طرح_نور_فراجا، از چهارراه ولیعصر(عج) تا میدان تجریش بود.
🧕از سر کار که تعطیل شدم، با وجود خستگی و فشردگی کار، با خودم گفتم که منم باید به وسع خودم توی این حرکت دسته جمعی سهیم باشم.
🚇 از مترو بیرون اومدم و دیدم خانوما با پرچمای قرمز که روش نوشته:👇
میخواهم #امر_به_معروف کنم، اونور چهارراه ایستادن و در حمایت از حجاب دارن شعار میدن،
🚦چراغ همچنان قرمز بود و خانومای چادری هم منتظر که این چراغ قرمز طولانی تموم بشه و اونور به جمعیت ملحق بشیم.
🔹یه خانوم مانتویی حدود ۵۵ ساله از اونور خیابون اومد اینور و به چراغ قرمز🚦هم توجهی نکرد تا رسید به جمعیت ۶ الی ۷ نفره ما چند تا خانم چادری
🔻یهو بدون مقدمه و با صدای نسبتا بلند گفت:👇
⁉️شما برای چی اینجا ایستادین؟!
🤫هیچ کس چیزی نگفت.....
🧕 من متوجه شدم که سؤال ایشون منباب چه موضوعیه؛ ولی مؤدبانه پرسیدم:👇
⁉️چطور مگه؟! این چه سؤالیه میپرسین؟!🤔
🔻حاج خانومه گفت: آخه دیدم شما چادر مشکیها ردیف شدین اینجا (دستش با یه حالت بدی تو هوا تکون داد با گفتن این جمله) 😤
🧕گفتم: که ببینید چه خبره⁉️
🔹یکی از خانما گفت: وایستادیم چراغ سبز بشه بریم اونور خیابون.🚦
🧕منم با لحن خودش گفتم:👇
‼️میخوای بدونی چه خبره، برو اون سمت چهارراه ببین چه خبره!!
🔻گفت: شما برای حجاب و بیحجابی اومدین، طرفدارشونین⁉️
🧕گفتم: بله! طرفدار حجابیم.
❓شما برای چی اومدین؟ شما کدومو دوست دارین؟
🔻گفت: من طرفدار اونا نیستم...😒
🧕گفتم: اونا کیا هستن؟
🔻گفت: الآن مسئله مملکت که #حجاب نیست، مسئله اقتصاده، اقتصاد اولویته...
🧕گفتم: یعنی الآن #اقتصاد درست بشه شما حجاب میگیریدو درست نشه، نه⁉️
🔻گفت: الآن مردم مشکل معیشتی دارن.😔
🧕گفتم: اتفاقاً اکثر این #بیحجابا که دیدم ناخن کاشته، موهای رنگ شده دارن و یه لباسایی توی روزمره شون میپوشن که من به عمرم نپوشیدم، اینا مشکل اقتصادی نه؛ بلکه #بهانه_اقتصادی دارن😉
🔻گفت: ولی #اقتصاد مهمتره.
🧕گفتم: بیا همین چهارراه رو بریم پایین سمت پایین شهر. طرف شاید نون🍞نداشته باشه بخوره ولی #حجاب داره، #نظام رو هم قبول داره.👌
🔻در حالیکه داشت دور میشد و باز چیزهایی میگفت...
🧕گفتم: اونم درست میشه؛ خود منم #منتقد یه سری کارهای برخی از مسئولینم، ولی هر چی سر جای خودش...😉
✅ دیگه چراغ هم سبز🚦شده بود و خانمهایی هم که داشتن باهام از طول خیابون رد میشدن به زعم اینکه اون خانوم بخواد اذیتی کنه و جوّ رو به هم بزنه، گفتن ولشون کن جواب اینا رو نده...😒
🧕گفتم: اتفاقا باید #روشنگری کنیم...
✍ ارسالی اعضاء
#انتقال_تجربه
#جهاد_تبیین
ble.ir/dostaneha1401_08