eitaa logo
راه بیداری
731 دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
5.3هزار ویدیو
90 فایل
راه بیداری، فقط مسیر #مطالبه_گری نیست، راه بیداری، مسیر رسیدن به #هدف_نهایی است، راه بیداریِ افکار، راه بیداریِ امتها...🔆 پاسخگویی: @f_javidmehr
مشاهده در ایتا
دانلود
❁ـ﷽ـ❁ 🧕همین‌طور که داشتم راه می‌رفتم و با خودم می‌گفتم از قدیم‌الایام راست گفتن‌هااا "همنشین روی آدم تأثیر میذاره،" این‌قدر با سگ نشست و برخاست کرده، اخلاقش هم سگی شده....😡خب حرم حرمت داره و... 🔻که یک دفعه یادم اومد دستش به سگ خورده و با همون دست✋ به من دست زده😱 🔻احساس می‌کردم نجس شدم، رو هم نمی‌دونستم... 🔰قبلاً شنیده بودم یا خونده بودم که مثلاً حتی کسی‌که توی خونه‌اش سگ داره نیازی نیست که وقتی میریم خونش بخوایم کنیم که جایی که میشینیم پاکه یا نجسه و بنا رو بر میذاریم ... 🧕ولی این‌جا با خودم فکر می‌کردم🤔 که من الآن دیدم‌ که یه دستش سگه و احتمال زیاد هم اون یکی دستش به سگ خورده، پس قطع به یقین، الآن نجس شدم.❌ ⚠️سوار تاکسی شدم، تا برسم به مترو خیییلی مواظب بودم که به کسی نخورم یا به جایی و کسی نخوره. تو مترو🚇 هم همین‌طور.... 📲یه چندتا ایستگاه که رد شد، یهو یادم افتاد که به دوست زنگ بزنم و ازش بپرسم. زنگ زدم جواب نداد. 🔸به اون یکی دوستم زنگ زدم، گفتم به نظرم ایشون هم بدونن... سلام و علیکی کردیم و مفصل شرح ماجرا دادم و ایشون توضیحی که دادن گفتن که خیر! چادرم نجس نیست و نیازی به نداره، فقط برای این‌که مطمئن نیستی که سگ بیماری‌ای داشته یا نه، چادرم رو بشورم🧼. 🧕خیلی ازش تشکر کردم🙏و گفتم ببین تا قبل از این‌که باهات حرف بزنم روی شونه‌ام حس سنگینی داشتم اما بعد از این‌که باهات صحبت کردم دیگه اون حس رو ندارم و تا حد زیادی به رسیدم.😊 ✅ در حین صحبت با ایشون، دوست طلبه‌ام زنگ زد. بعد از این‌که صحبتم تموم شد، به دوست طلبه‌ام زنگ زدم؛ یک بار دیگه کل ماجرا رو از اول تعریف کردم و ایشونم در پاسخ، همون صحبت‌های نفر قبلی رو مطرح کردند و خلاصه که دیگه خیلی خیلی خیالم راحت شد.🙃 ✍ادامه دارد... ble.ir/dostaneha1401_08
❁ـ﷽ـ❁ 🧕البته من نمی‌خواستم از دو سه نفر بپرسم، منتها تو اون لحظه به قدری حالم بد بود و فکر می‌کردم به واسطه این‌که اون خانوم با دستِ سگ بغل کرده‌اش به من دست زده، حتما نجس شده. ⏰صحبت با دوست حدود ۴۰دقیقه‌ای طول کشید و ایشون‌ مسائلی رو مطرح کردند. 🔸بعد این‌که خیالمو کاملاً راحت کرد که چادرم و نجس نیست😅 🔹گفت: ببین من خودم امر به معروف نمی‌کنم چون آخه میدونی به معروف هم آداب و سیاست خاص خودش رو داره، بایستی یه سلامی می‌کردی و می‌گفتی👇 ❓تو که سگ داری بهش میرسی و ازش خوب نگهداری میکنی؟ 💠 آخه یه همچین اتفاقی افتاده بود، حضرت آقا یه خانومی رو دیده بودن سگ همراهشونه و همچین گفتگویی با هم داشتن و اتفاقاً خانمه هم گفته بوده بله و مواظبشم و غذاشم🍖 میدم... 🧕پرسیدم: حضرت آقا بعدش چیز دیگه‌ای نگفتن؟ 🔹گفت: یادم نیست. 🧕گفتم: نکنه یه وقت قضیه اون صحبت حضرت آقا بشه که میگن:👇 ⁉️"هر کی یه نقصی داره، مگه من نقص ندارم؟!" ✅ و بقیه جمله‌شونو نمیگن:👇 "البته که باید با زبان لین کرد." ☑️ و یا جمله معروف که گفتن:👇 اون دختر دختر منه. 🚨اما ادامه‌اش رو نمیگن که:👇 "باید جذبش کرد و به اون دختر هم توجه کرد و داد." 🧕گفتم: توی سر پیچ یهو جلوی هم در اومدیم. دیگه وقت سلام و علیکی نبود. هم اون خانوم داشت رد میشد، هم من. ✅ باید جمله‌مو همونجا میگفتم. ✍ ادامه دارد.... ble.ir/dostaneha1401_08
❁ـ﷽ـ❁ 🔹گفت: بهش دادی، اگه یه وقت خدای نکرده بهت حمله می‌کرد یا به چادرت اهانت می‌کرد، چی؟😱 ❓باید بدونی که این امر به معروف تو روی اون آدم میزاره یا نه؟ 🧕گفتم: رو میگی❓ ⬅️ حتی اگه روی طرف تأثیر میزاره، باید بگی... ⬅️ ممکنه تأثیر نذاره، تأثیر بزاره... ⬅️ تأثیرم نزاره، همین که بدونه کارش اشتباهه و ، این خودش یعنی تأثیر. 🧕گفتم: که به نگاه👀 کن. ❓مگه اون‌موقع نشون داد؟ نه! ✔️بعد از ۱۴۰۰ سال اثرشو نشون داد؛ ❓کجا؟ 🔅توی 🇮🇷 ✅ به هرحال یه آدمی اومد گفتش👇 ⁉️چرا فراموش شده؟! ⁉️چرا و اسلام از بین رفته و انجام نمیشه، ⚠️ راحت نمیتونن عزاداری کنند و هیئت برپا کنند و صورت میگیره و اختلاف طبقاتی غوغا میکنه و بسیاری از موارد دیگه.... و مردمم با اینکه از این وضع ناراحت بودن، بدون وجود یک رهبری واحد نمیتونستن کاری پیش ببرن 🔴 یک 💪 پیدا شد این وسط که گفت:👇 آقا باید این‌ها دوباره بشه و انجام بشه و این انقلاب اسلامی🇮🇷 با پشتیبانی ملت شکل گرفت.✊👌 🔻بعدشم نهایتا یه خورده برام صداشو کشید بالا😡 و دو سه دفعه آروم زد به چادرم که یعنی به تو مربوطی نیست و اینا. ❓مگه می‌خواست چی‌کار کنه مثلاً؟بکشه منو؟ 🔸عمر دست . 🔹دوست طلبه‌ام گفت: اون باید بدونه که کارش اشتباه و منکر بوده (بیرون اوردن سگ) 🧕گفتم: مهم نیست اون بدونه کارش اشتباهه یا نه، همین که من بدونم و من علم داشته باشم که این یا ، همین مهمه و کفایت میکنه.👌 🔘 البته میدونی که، اینا(گناهکاران) اکثراً میدونن که فلان چیز و فلان چیز... و مشکل داره و منکره یا فلان چیز .😏 ✅ ولی این دلیل نمیشه که چون اون شخص نمیدونه این کارش گناهه یا نه، بنابراین من بهش تذکری ندم.❌ ✍ ادامه دارد... ble.ir/dostaneha1401_08
❁ـ﷽ـ❁ 🧕صحبت‌هام با دوستم به اینجا کشیده شد که🔻 ⁉️آیا اصلاً در این رابطه وجود داره که کسی سگشو بیرون نیاره یا نه....؟! ⚠️به چند تا مثال که سگ خانگی دست و پا و چشم صاحبش را آسیب🤕زده بود، اشاره کردم. 🔹ایشون هم حرف منو تأیید کردن و گفتند: فکر نمی‌کنم قانونی بدین صورت وجود داشته باشه و یا اگه باشه اجراش نمیکنه یا اون‌قدرها هم بهش اهمیتی نمیدن، چون شاید مسائل مهمتر دیگه‌ای هست یا این‌قدر زیاد نیست. 🧕گفتم: به هر حال برای همین تعداد هم باید و یه مجری قانونی باشه تا همه حساب ببرن... 🌐 الآن شما خارجو نگاه کن!👀 یه مطلبی خوندم چند وقت پیش که تو فلان کشور اروپایی اگه به گربه‌ و سگ‌های خیابونی و یا به پرنده‌ها غذا بدن، فلان قدر جریمه میشن. ❌شما اینجا رو نگاه کن، یه عده کیلو کیلو گوشت🍖 میبردن واسه اون وقت میگی به بچه فقیره کمک کن، میگه اینم رسیدگی میخواد..😒 🔹دوستم گفت: یه دلیل دیگه که میگن سگ نگه ندارید، به جز اون و حملات ناگهانی و آسیب به انسان، اینه که خلق‌ و‌ خوشو نگیری.⚠️ ✍ادامه دارد... ble.ir/dostaneha1401_08
❁ـ﷽ـ❁ ⚠️گریز زدم به صحبت‌های اولیه دوست طلبه‌ام که گفته بود🔻 "من این‌ کار رو نمی‌کنم چون بلد نیستم." 🧕بهش گفتم: ببین منم اول بلد نبودم، اصلاً صفر صفر بودم؛ ولی یه موقعیتی پیش اومد و گذاشت جلوی راهم و منم ادامه دادم. ⏪ مثل ، یاد گرفتنیه☺️ ⏪ مثل رانندگی که میری یاد میگیری... ⏪ اینم واجبه، باید بری و یاد بگیریش.😉 🔹بلافاصله گفت: آخه میدونی من به جاش می‌کنم.❌ 🧕گفتم: کار فرهنگی جدا/ اینم جدا/ ✅ کار فرهنگی جای به معروف و از منکر رو نمیگیره. 🚨این فوریه مثل بیمارستانه باید سریع به مریض رسیدگی کنی ولی اون عینِ بخشای بیمارستانه باید مریض رو بستری کنی... ⏰صحبت تلفنی نزدیک به ۴۰ دقیقه‌ای با دوست طلبه‌ام طول کشید. 🧕منم دیگه نزدیک خونه بودم. ازش تشکر کردم بابت توضیحاتش و راحت کردن خیالم از بابت نجس نبودن چادرم. 🔹اونم از من بابت جواب دادن به شبهاتش در مورد به معروف تشکر کرد و گفت:👇 ✔️بهتره بره در این زمینه بیشتر کنه. ✍ارسالی از اعضا 📌پ.ن: امیدوارم تونسته باشم به وسع خودم این واجب بوده باشم و کسی رو به اضافه کرده باشم که در جای خودش واجبه و متأسفانه اکثریت این‌کار رو نمی‌کنیم! ble.ir/dostaneha1401_08
❁ـ﷽ـ❁ 👤یک جایی نشسته بودم.، پیرمردی نزد مدیریت اون‌جا آمد🔻 👨‍🦳و گفت: من بابت این کاغذی که پشت سرتان زدید حرفی دارم؛ 🤵‍♂مدیر برگشت و کاغذ پشت سرش را نگاه کرد که ببیند چی نوشته‌!!🤔 ✔️گویا پیش از این به متن کاغذ دقت نکرده بود. 📝روی کاغذ نوشته بود:🔻 «از دادن خدمات به افراد بی‌حجاب معذوریم.»⛔️ 👨‍🦳اون پیرمرد به مدیر گفت: در سالنی که شما مدیریتش می‌کنید من دیدم که به *خانم های بی‌حجاب* ارائه می‌دهند. 🤵‍♂مدیر گفت: اون‌ها شرکت‌های خصوصی هستند شما بروید و به خودشان بگویید. 👨‍🦳پیرمرد گفت: اما این مجموعه زیر نظر شماست! ✔️پیرمرد ادامه داد: من مسیر را بلدم، اول به خودشان گفتم. ندادند، بخاطر همین نزد شما آمدم. 🤵‍♂مدیر گفت: من روزانه هزاران کار دارم و این موضوع به گروه‌های واگذار شده است. 👨‍🦳پیرمرد گفت: من در سی سال خدمتم قبل از بازنشستگی، فقط ۷ سال مدیر نبودم و بقیش را مدیریت کردم، این راهش نیست.⚠️ ✔️منظورش این بود که باید باشید و طبق عمل کنید. 👨‍🦳پیرمرد گفت: من می‌دهم، 👤 من که تا اون لحظه نظاره‌گر گفت‌وگویشان بودم حدس زدم که می‌خواهد به «مردم‌رسی» پیام بدهد. 🤵‍♂مدیر بعد از رفتن اون آقا به من گفت: نهایتش من را از این‌جا بر‌میدارند و میروم اسنپ کار می‌کنم... 🔺مطمئنا پیرمرد نمی‌خواست که کسی را از کار بی کار کند. 🔺و مطمئنا اون مدیر نمی‌خواست در مدیریتش *کوتاهی* کند ولی جز نبود. 👤مدیر، من و مردم رسی را نمی‌شناخت، بخاطر همین به من گفت: 🤵‍♂من روزانه با این شرکت‌ها کار دارم، اگر بگویم به بی‌حجاب‌ها خدمت ندهید،🔻 ❌مشتری‌هایشان کم می‌شود، پایین میآید و دیگر جوابگوی من نیستند. 👤من هیچ چیز نگفتم... ✍ ادامه دارد... ble.ir/dostaneha1401_08
❁ـ﷽ـ❁ 🚨مدیر مخالف نبود ولی مدیر قصه ما می‌ترسید...😱 ▪️ترس از آینده وحشتناکی که برای خود تصویر کرده بود. ☑️ از می‌ترسید. 🛑در صورتی که خیلی از این به راحتی می‌پذیرند و همون اول لازم نیست که دعوا شود، خدمت نگیرند، ✔️کلا افراد کمی هستند که نمی‌پذیرند و دنبال درد سر هستند. ▫️در بانک همین‌طور هست، ▫️مترو همین‌طور هست، ▫️ادارات همین‌طور هست ▫️و ... ✅ کاش از به معروف نمی‌ترسیدیم. 🔺کاش برای ایرانی-اسلامی خودمان ابزار می‌ساختیم. 🔺کاش رعایت زندگی اجتماعی، جز اولویت‌هایمان بود. ⁉️چطور است که ما برای رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی سر تمام چهارراه‌های ایران چراغ خطر🚦گذاشتیم و قرار دادیم؟! ⁉️چطور است در تمام فرودگاه‌های ایران برای سیگار کشیدن اتاق مخصوصی به نام smoking room ساختیم؟! ⁉️چطور است که در تمام هواپیماهایمان چراغ را ببندید گذاشتیم و مهمانداران هر دفعه نمایش تکراری کمربند را ببندید را با شوق فراوان اجرا می‌کنند؟! ❎ولی برای کاری نکردیم ... ▪️برای گردانی کاری نکردیم... ▪️برای رعایت زندگی اجتماعی منطبق بر تمدن ایرانی اسلامی، آنطوری که باید کاری نکردیم... 📲چند دقیقه بعد پیام پیرمرد را در سامانه دیدم. 📌تصمیم گرفتیم مدیر را جهت ضرورت مسأله حجاب دعوت کنیم و ایشون را بدیم که چجوری این مسأله را در مجموعه تحت نظارتش‌ کنترل کند. ✍ سامانه هوشمند نظارت مردمی، مردم‌رسی 📲 ble.ir/10004996bot ble.ir/dostaneha1401_08
❁ـ﷽ـ❁ ◾️شب امام سجاد(ع) بود. 🔸خانمی جوان با دختر ۱۰ ساله‌اش، اومد شربت گرفت. 🧕بهش یه گیره روسری هدیه دادم. 🔹براش در مورد شهادت امام حسین(ع) و حضرت زینب(س) که امام زمانشون‌ رو با یاری کردن، صحبت کردم. ▫️اجازه داد شال نازکش رو با گیره روسری محکم کنم. ▪️دوست داشت بره 😊 🔸وقتی گفت به (ع) خیلیییی ارادت داره؛😍 🧕بهش گفتم:🔻 ❓کربلا برین چطوری میرین؟ ✔️خودش متوجه شد. 🔸گفت: 🧕گفتم: تو شهر کربلا به امام حسین(ع) که شهر مقدسیه، هیچ کس نیست. ▪️ولی امام رضای غریب، تو شهر خودش هم واقعا غریبه😢 ▫️صحبت در مورد امام زمان(عج) و امام حسین(ع) روی دوستمون خیلی گذاشته بود،.😊😂 به همین سادگی👌 ⏰بعد از یک ساعت برگشت🔻 💫با 👏👏 🔸گفت به همسرم گفتم و رفتیم چادر هم برای خودم، هم دخترم، خریدیم.😊 💫۵ شاخه گل مریم هم خریده بود؛ و اومد بهم گفت: گفتیم با شاخه گل💐 بیایم پیش تون😍 🌟شما ما رو کردین، وظیفه‌ی ما بود که بیاییم و ازتون تشکر کنیم.🙏 📌و این همه زیبایی👇 ✨با و نظر اهل بیت علیهم‌‌السلام،😍 ✨ارادت و عشق به امام حسین و امام رضا علیهم‌السلام🥰 🌟 میزاره و میده ✍ارسالی اعضا ble.ir/dostaneha1401_08
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
😔 وصیت امیرالمؤمنین فراموشمون نشه‌ 😔🏴😔🏴😔🏴😔🏴😔🏴😔🏴 ➖وااای عالیه این کلیپ 👆 بشنوید از زمانی که حتی در و در خود از «صلاح» مومنین پس از خود می گوید😔 ▪️ساکت بمانید تقاص می دهید🤐 باید دست به کار شیم✊🏻🇵🇸 همگی باهم کنار مردم ♥️ 🖤امشب، نشر این کلیپ است ‌ ┄┅┅┅🔆راه‌بیداری🔆┅┅┅┄@rahe_bidariwww.rahebidari.ir ■ Instagram: @rahe_bidari2
❁ـ﷽ـ❁ 👥دو تا دختر جوون کنار دستم نشسته بودن و این حرکت منو که دیدن، ناخودآگاه سر صحبتو باز کردن و گفتن که آره! امروز روز شهادته نباید بزنه و بخونه...📛 🧕منم با صدای نسبتا بلند که قشنگ خانومای اطرافمم بشنوند؛ گفتم: بله! 🏴 امروز روز شهادتِ پدر امته. 😔 ✅حضرت علی(ع) به گردنمون حق دارن! ❌ یسری مردم تو یکی از ائمه رعایت نکردن و ۳۰ سال کربلا رفتنمون به عقب افتاد😢 ⚡️اگه یه روز نریم بیرون که نمی‌میریم!! 💫به جاش عید فطر میریم تفریح... 👥دخترای جوون هم خوششون اومده بود و با زبون و لب خندون😊 ازم تشکر و حمایتشونو نشون دادن.👌 🧕داشتم پیاده می‌شدم دیدم یه لحظه باز صدای تنبک🪘اومد. ✖️به پسرک گفتم: بهم قول دادیا!!☝️ 🚇از مترو پیاده شدم و رفتم سمت میدون امام حسین(ع)، همونجا که مراسم شهدای مدافع حرم و شهادت امیرالمومنین(ع) در حال برگزاری بود. ‌ 🧕کنار یه خانم جوون نشستم. کمی با هم صحبت کردیم. منم ماجرای پسرک و مترو رو براش تعریف کردم. 👤گفت: چه جالب! عجب کاری کردین!👏👏 🧕گفتم: منم بلد نبودم. از فلان‌جا (کانال دوستانه‌ها) خوندم. ✅خلاصه که خدا خودش کمک کرد و تو این روز ۱۳ فروردین🔻 🌟هم یه کردم. 🌹هم به چند نفر به صورت عملی نشون دادم که توی این مواقع چیکار کنن. 🌟هم به یه بنده خدایی تعریف کردم و 🌹الانم برای شما تعریف می‌کنم که هم امر به معروفاتون و جهاد تبیین‌تون رو دست کم نگیرین؛ 💬و هم اینکه مطالب کانال چقدر آموزشی و کاربردیه که امروز تونستم به کار ببرم، به لطف خدا و الحمدلله مؤثر افتاد. ✅ مردم هم الحمدلله مقیدن، اومدم دیدم حتی هم خبری از ۱۳ بدر نبود. ✍ ارسالی اعضا ble.ir/dostaneha1401_08
❁ـ﷽ـ❁ 🔰امروز فراخوان پیاده‌روی عفاف و حجاب برای حمایت از ، از چهارراه‌ ولیعصر(عج) تا میدان تجریش بود. 🧕از سر کار که تعطیل شدم، با وجود خستگی و فشردگی کار، با خودم گفتم که منم باید به وسع خودم توی این حرکت دسته جمعی سهیم باشم. 🚇 از مترو بیرون اومدم و دیدم خانوما با پرچمای قرمز که روش نوشته:👇 می‌خواهم کنم، اونور چهارراه ایستادن و در حمایت از حجاب دارن شعار میدن، 🚦چراغ همچنان قرمز بود و خانومای چادری هم منتظر که این چراغ قرمز طولانی تموم بشه و اونور به جمعیت ملحق بشیم. 🔹یه خانوم مانتویی حدود ۵۵ ساله از اونور خیابون اومد اینور و به چراغ قرمز🚦هم توجهی نکرد تا رسید به جمعیت ۶ الی ۷ نفره ما چند تا خانم چادری 🔻یهو بدون مقدمه و با صدای نسبتا بلند گفت:👇 ⁉️شما برای چی اینجا ایستادین؟! 🤫هیچ کس چیزی نگفت..... 🧕 من متوجه شدم که سؤال ایشون من‌باب چه موضوعیه؛ ولی مؤدبانه پرسیدم:👇 ⁉️چطور مگه؟! این چه سؤالیه میپرسین؟!🤔 🔻حاج خانومه گفت: آخه دیدم شما چادر مشکی‌ها ردیف شدین اینجا (دستش با یه حالت بدی تو هوا تکون داد با گفتن این جمله) 😤 🧕گفتم: که ببینید چه خبره⁉️ 🔹یکی از خانما گفت: وایستادیم چراغ سبز بشه بریم اونور خیابون.🚦 🧕منم با لحن خودش گفتم:👇 ‼️میخوای بدونی چه خبره، برو اون سمت چهارراه ببین چه خبره!! 🔻گفت: شما برای حجاب و بی‌حجابی اومدین، طرفدارشونین⁉️ 🧕گفتم: بله! طرفدار حجابیم. ❓شما برای چی اومدین؟ شما کدومو دوست دارین؟ 🔻گفت: من طرفدار اونا نیستم...😒 🧕گفتم: اونا کیا هستن؟ 🔻گفت: الآن مسئله مملکت که نیست، مسئله اقتصاده، اقتصاد اولویته... 🧕گفتم: یعنی الآن درست بشه شما حجاب میگیریدو درست نشه، نه⁉️ 🔻گفت: الآن مردم مشکل معیشتی دارن.😔 🧕گفتم: اتفاقاً اکثر این که دیدم ناخن کاشته، موهای رنگ شده دارن و یه لباسایی توی روزمره‌ شون می‌پوشن که من به عمرم نپوشیدم، اینا مشکل اقتصادی نه؛ بلکه دارن😉 🔻گفت: ولی مهمتره. 🧕گفتم: بیا همین چهارراه رو بریم پایین سمت پایین شهر. طرف شاید نون🍞نداشته باشه بخوره ولی داره، رو هم قبول داره.👌 🔻در حالی‌که داشت دور میشد و باز چیزهایی می‌گفت... 🧕گفتم: اونم درست میشه؛ خود منم یه سری کارهای برخی از مسئولینم، ولی هر چی سر جای خودش...😉 ✅ دیگه چراغ هم سبز🚦شده بود و خانم‌هایی هم که داشتن باهام از طول خیابون رد میشدن به زعم اینکه اون خانوم بخواد اذیتی کنه و جوّ رو به هم بزنه، گفتن ولشون کن جواب اینا رو نده...😒 🧕گفتم: اتفاقا باید کنیم... ✍ ارسالی اعضاء ble.ir/dostaneha1401_08