❁ـ﷽ـ❁
#حماسه_نهم_دی
🔰به مناسبت نهم دی چند خطی نوشتم:🔻🔻
📆 کمی از ۸۸ بگیم:👇
👤۱۸ سالم بود و رأی اولی بودم، بهخاطر جوی که در پاتوق ما شهناز تبریز ایجاد شده بود،
🔹همینجوری از #موسوی طرفداری میکردیم. پدرم جانباز اعصاب و روان است ولی من نه کاری با *#انقلاب* داشتم و نه مقید به #احکام_دین بودم و بخاطر استقلال مالی دنبال خوش گذرانی خودمون بودیم.
🔸از ۱۲ سالگی کار میکردم و از ۱۶ تا ۱۸ سالگی کارگاه زدم و درآمد میلیونی از تزریق پلاستیک داشتم و یادمه روزی ۵۰ الی ۱۰۰ هزارتومان درآمدم بود و سیگار مارلبرو فیلتر پلاس🚬 را بستهای ۱۵۰۰ت میخریدیم و مسائل دیگر که بماند، بخاطر این که هوش بازاری داشتم، وسط داستان ماجرا را فهمیدم.
🟢قبل انتخابات فهمیدم #جنبش سبز و طرفدارانش که ماها هستیم:
▪️۱. بخشی سن #رأی ندارند و بخاطر دختربازی و بزن و برقص هر شب از شهناز تا ولیعصر تبریز هستیم.
▪️۲. به شدت #بیمنطق هستیم و فقط میگیم آزاد باشیم، در حالیکه هرکاری میکنیم.
▪️۳. موسوی به شدت #جوگیر شده بود.
🚨در متن نمیشه کامل مطلب را برسونیم و نیاز به شرح بیشتر است ولی همینها باعث شد من همون زمان بیخیال بشم و نهایتاً چون از احمدینژاد هم متنفر بودیم، اساسا #رأی ندادم، گرچه کلا اهل رأی نبودیم و بخاطر جوگیر شدن میخواستیم رأی بدیم، طرفدار هیچکس نبودیم و فقط میگفتیم آخوندا برن😉
💠 اینکه آقا میگه بصیرت و #۹دی میشه #روز_بصیرت، واقعا من با پوست و گوشت و استخوان، بی بصیرتی خودم و دوستانم را حس کردم.😬
▪️هر غلطی میکردیم و میگفتیم #آزادی نیست.😤
▪️#درآمد خوب داشتیم، میگفتیم چرا #مردم ندارند.😡
▪️هر کاری میکردیم و دوست داشتیم #هیچکس هیچ چیزی به ما نگوید.😡
❌ با کمترین #تذکر میگفتیم زندگی خودمونه، به کسی #ربطی ندارد،
▪️ولی وقتی مشکلی برامون پیش میومد به همانها که ازش متنفر بودیم مراجعه میکردیم،
🔺همون #آخوند و #بسیجی محله نهایتا دستمونو میگرفت و باهامون حرف میزد.
✖️و رفقایی که کلی براش هزینه کرده بودیم، جز هزینه و زندان چیزی برامون نداشتند.
✅ اینکه چه شد متحول شدم و ... در یک ویدیو بخشی را گفتم و چند روز بعد منتشر میکنیم، ولی حقیقتاً مشکل ما #عدم_بصیرت است.
✍ ادامه دارد....
#انتقال_تجربه
#جهاد_تبیین
ble.ir/dostaneha1401_08