❁ـ﷽ـ❁
#بیتفاوت_نباشیم
🧕روز جمعه بود؛ میخواستم برم #نماز_جمعه.
🚞توی مترو دیدم یک زن و شوهر با پسربچه ۵_۶ ساله شون کنار هم نشسته بودند.
❌ مدل نشستنشون مثل کسانی بود که توی آتلیه میخوان عکس خانوادگی بگیرن.
▪️خانم خیلی خودش رو به شوهرش چسبونده بود و....
📛متأسفانه طرز نشستن خانومه، موردتأیید محیط بیرون از خونه نبود. 😱
🧕اومدم روبروشون نشستم. خانم خودش رو کمی جمع و جور کرد و از شوهرش فاصله گرفت.
👶 پسر بچه روی پای باباش نشسته بود.
🧕برای شروع ارتباط با لبخند😊 رو به خانم گفتم: پسره یا دختره؟
▪️گفت: پسره اسمش آرین هست.
🧕گفتم: عه! موهاشو بلند بستید، فکر کردم دختره...😉
🧕به حالت بچهگونه به پسر بچه گفتم: به به!
آقا آرین میخوای بری مهمونی،☺️
ان شاءالله بهت خوش بگذره...
👶بچه خندید و پدر و مادرش هم لبخند زدند.☺️
🧕موقع #پیاده شدن به خانم گفتم:
ان شاءالله *خوشبخت بشین.* من چقدر خوشم اومد که با آقاتون خوبین...
✔️توی خونه هم معلومه که با هم خوبین الحمدلله، شکر خدا.☺️
🧕استرس داشتم نکنه در واگن مترو 🚞بسته بشه و من بمونم.😵💫
⚠️ادامه دادم: اما #جاهای_عمومی که میاین کمی مراعات کنید، شاید یکی ازدواج نکرده، ببینه و #شرایط ازدواج را نداشته باشه...
▪️گفت: بله .....🙈
🧕آخرش گفتم: الهی که خوشبخت بشین.🤲🏻همیشه کنار هم خوب باشین همیشه با هم بگین و بخندین و خوش باشین.☺️
✅ سریع از واگن مترو پیاده شدم.
✍ ارسالی از اعضا
#انتقال_تجربه
#جهاد_تبیین
ble.ir/dostaneha1401_08