فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷 حتما ببینید💥💣
🔆 مستند «جنایت دستساز»؛
دستگیری تیم سازمانیافته #گروهک_منافقین
⛔️برای نخستین بار اعترافات دانشجویان دانشگاه شریف که قصد عملیات #تروریستی داشتند.
#محسن سیاه کلاه معروف به صمد متخصص #بمبگذاری چه کسی است ؟
👌حتما ببینید و منتشر کنید
🔆 #راه_بیداری 🔆
#فتنه #سازمان_مجاهدین #اعتراف #جنایت_دست_ساز #مردم_هوشیار_باشید
🔅🔆🔅 راهبیداری 🔅🔆🔅
با ما همراه شوید🔻
بله: ble.im/join/YjIzYzU0N2
ایتا: eitaa.com/rahe_bidari
روبیکا: rubika.ir/rahe_bidari
👈روبینو 🔻
صفحه جدید لطفا حمایت کنید:
@rahe_bidari
❁ـ﷽ـ❁
🏴🏴🏴ا🏴🏴🏴
◾#فاطمیه بود و ایام کرونا.
ششماهه #باردار بود.
دست پسر دوسالهاش رو گرفت و با حاج آقا رفتن هیئت.
✨حاج آقا #سخنران اون مجلس بودن.
🔹به #هیئت که رسیدن از هم جدا شدن و آقایی او و پسر دوساله رو راهنمایی کرد سمت قسمت زنانه.
🔻به مأمور خانم که رسید، معرفیاش کرد که خانم حاج آقاست و...
نفهمید چرا #خانمه بد نگاهش کرد 🤔
آقاهه رفت و او موند با اون خانم بدنگاهکن.👀
🔸خانمه سرتاپاش رو براندازی کرد و گفت:
✖️بچه ممنوعه. بچه نباید میآوردین.⛔️
ایستاد که چه کنه.
🔺اون یکی اومد و با ذوق و احترام گفت: اشکال نداره. خانم حاج آقان.
و بفرما بفرما زد...
✖️اون خانم بدنگاهکن اما هنوز بد نگاه میکرد.
🔸با همون نگاه گفت: خب! بیا از این گوشه، برو طبقه بالا و یه گوشه بشین که کسی نبیندت.
و فرستادشون داخل.
⁉️ خانم باردار و طبقه بالا؟!
⚠️یه نگاهی به #پلههای_بلند و طولانی انداخت. انگار چارهای نبود.😔 پسر دوساله بهانه میگرفت. باید بغلش میکرد. این پلههای بلند رو نمیتونست با اون پاهای کوچولو بالا بیاد. یه #یا_علی گفت. بچه رو زد به بغل و...
🔹به بالا که رسید، #نفسش گرفته بود. رفت و یه گوشه نشست. ولی حالش هی بدتر شد. یکمرتبه یکی از دوستان دیدش. کلی خوشحال شدن. #مادر دوست عزیزش هم بود. سلام و علیکی کردن و هرکی گوشهای نشست.
◾️#منبر تمام شد. چراغها خاموش بود و مردم گریه میکردن.😭حالش بد بود. خواست بلند بشه بره، یاد #پلهها افتاد. فکر کرد به پسر دوسالهش. پایین رفتن رو خودش میاد انشاءالله. راحته.
🔹رفت با #دوستش خداحافظی کنه. دوستش سرش زیر چادر بود و گریه میکرد.
▫️مادرش پرسید: چطوری پلهها رو میری با بچه❓
🔹گفت: همونطور که اومدم...
▫️مادر سریع بلند شد. پسر دوساله رو زد به بغل و سریع راه افتاد رفت. فرصت نداد حرفی زده بشه.
⚠️هرچند باز اون پلههای بلند و طولانی باقی بود...
🔹بهدنبال مادرِ بچهبغل راه افتاد. تا به پایین برسن، به نفس نفس افتاده بود.
✔️ به پایین که رسیدن، دید یا خدا! یک عالمه بچه دارن اون وسط #بازی میکنن و در برابر او و بچه او چنان کردن ...😔
▪️حالش گرفته شد.😢
▫️مادر مهربان سپردشون دست #حاجآقا.
▪️ولی حال بارداریاش خوب نبود. دلدرد گرفته بود و...
▪️شب شهادت #فاطمه «س» درد داشت...
▪️صبح شهادت #فاطمه «س» درد داشت...
▪️ظهر شهادت #فاطمه «س» درد داشت...
▪️عصر شهادت #فاطمه «س» درد داشت...
🔹نگران بار خودش بود ولی... درد #فاطمه و #محسن داشت دقش میداد...😭
💔 آقازاده که باشی یا به بزرگ جمع که منسوب باشی، گاهی بد نگاهت میکنن...
✖️حسادته یا چی؟...
#باردار بود...
بچه کوچیک داشت...
✖️جلو چشم #غیرت_الله زدنش به دیوار 😭😭
🖤🖤🖤ا🖤🖤🖤
🥀السلام عَلیکِ اَیَّتها المَظلومةُ المَغصوبَةُ، السلام عَلیکِ اَیَّتها المُضطَهَدَةُ المَقهورَةُ.
🥀السلام عَلیکِ یا #فاطِمَةُ بِنتَ رسولِ اللَّهِ وَ رَحمَةُ اللَّهِ وَ برکاتُه.
🥀صَلَّی اللَّهُ عَلیکِ وَ عَلیٰ روحِکِ وَ بَدَنِکِ.
✍ ارسالی از کانال
https://ble.ir/rowshanaa
#انتقال_تجربه
#جهاد_تبیین
ble.ir/dostaneha1401_08