eitaa logo
راه قدس 🏴
85 دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
5.5هزار ویدیو
39 فایل
اگر یک نفر را به او وصل کردی، برای سپاهش تو سردار یاری ..❤💫👑 تلاش کنیم .. حتی به اندازه یک نفر 😊🍃🌸 میزان دیــده شدن نیست میزان مفیــد بودن است! #برای_دیده_شدن_کار_نکنیم #مفید_باشیم ... مدیریت:فرهنگی حوزه حضرت رقیه @moztar_313
مشاهده در ایتا
دانلود
بدن بی‌سر افسرم در بغلم جان داد 📣ناخدا در خاطره ای میگوید: 🔺افسری دیگری داشتم به نام محمدرضا مرادی که فرمانده تفنگ‌های ۱۰۶ بود، در جاده خرمشهر به اهواز بالاتر از پلیس راه درگیر با دشمن بود، به من بیسیم زدند که اینجا درگیری زیاد است و خودت را به ما برسان، کار ما به این ترتیب بود که من در جاده شلمچه نیروهایم را مدیریت می‌کردم و افسر عملیات من در جاده اهواز، افسر عملیات به من بیسیم زد که خودت را به جاده اهواز برسان که وضع خراب است، حتی گفت که اگر سلاح ضد تانک اضافه داری هم بیاور، ما هم آنطرف درگیر بودیم، در شلمچه دو لشکر زرهی مکانیزه در مسیر بود و من با یک گردان هفتصد نفری 🔹خودم را با ماشین به پلیس راه رساندم، دیدم محمدرضا مرادی بالای سر دو قبضه ۱۰۶ است و تیراندازی می‌کند و دائم موضع عوض میکند، به بالای سرش رسیدم و گفتم رضا من می‌روم آنطرف و بالای سر آنها می‌ایستم و شما اینجا را کنترل کن، گفت نه ناخدا، من این‌ها را آماده کرده‌ام و گلوله گذاری هم شده است شما بیا بالای سر اینها و من به آنطرف می‌روم و اجازه نداد که من آنطرف بروم 🔺از اینطرف جاده بلند شد و وسط جاده می‌دوید. درست وسط جاده جلوی چشم من وقتی ترکش خورد سر از تنش جدا شد، این آدم بی سر داشت می‌دوید و خون داشت فواره می‌زد، چند قدمی را دوید و به زمین افتاد؛ من به بالای سرش دویدم و دیدم مثل مرغ سر بریده دارد دست و پا میزند، محکم بغلش کردم که تمام هیکلم پر از خون شد ، من او را بغل کردم و در بغلم به شهادت رسید. شما حساب کنید من این آدم را از دست داده‌ام، همرزم من و افسر زیر دست من بود، سالیان سال باهم کار کرده‌ایم و حالا من باید او را رها کنم و برگردم و بقیه ۷۰۰ نفر را اداره کنم؛ جنگ و درگیری شدید بود، شما تجسم کنید که روحیه و اعصاب من چگونه بود. 🇮🇷 eitaa.com/raheghods313