🔥آثار شوم گناه... •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• @rahekhoda

به چی خودت #مینازی رفیق به آخر خط فکر کردی؟ واقعا چرا کمتر به همچین لحظه ای فکر میکنیم؟؟چرا؟ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• @rahekhoda

🔴 حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای (مد ظله العالی): 🔹️ میهمان اگر نانخور صاحب‌خانه محسوب شود کفاره او به عهده‌ی میزبان است مگر اینکه _میهمان_فطریه را به وکالت از طرف او پرداخت نماید. توجه داشته باشید میهمان با یک شب نانخور محسوب نمی‌شود و فطریه به عهده خودش می‌باشد. @rahekhoda

#کلیپ 🎬   #داستانک از صدای بوق ممتد بسته شدن در مترو، به خودش اومد. در بین خنده‌ی مردمی که دلیل جا موندنش رو می‌دونستند، با عجله به سمت در دوید. اما ..... کاش روزهدگرفتنمان فقط گرسنگی و تشنگی کشیدن نباشه😭☹ #اللھم‌عجل‌ݪوݪیڪ‌اݪفࢪج‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌹 ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ #راه_خدا #ماه_رمضان #امام_زمان  #لبیک_یا_خامنه_ای #حجاب @rahekhoda 🇮🇷

✅کارت پستال دیجیتال تبریک عید فطر🌺🌼🌷 https://digipostal.ir/cyx7k64 روی لینک 👆👆 بزنید کانال #راه_خدا عیدتان را تبریک عرض مینماید💐 @rahekhoda

✅کارت پستال دیجیتال تبریک عید فطر🏵💐🌸 https://digipostal.ir/zibaeyd روی لینک👆👆👆 بزنید عیدتان مبارک👏

یک کلیپ خوب برای محجبه ها ارزش هزار بار دیدن و داره🌹 #زن_عفت_افتخار #حجاب @rahekhoda

💠 کلام نور راضی بودن به قضای ناخوشایند[خدا]، از بالاترین درجات یقین است. 🌷امام زین‌العابدین (ع) 📚منتخب میزان الحکمه-ح 2611 👈 وقتی فهمیدی حکم و اراده و قضای الهی به چیزی تعلق گرفته که آن را دوست نداری؛ زمانی از آن حُکم راضی خواهی بود که یقینت به خداوند و حکمت‌ورحمتش، قطعی باشد #درجات_یقین #مقام_رضا #قضاوقدر

😔 آداب وداع با ماه مبارک رمضان 😔 ⬅️ بسیار زیبا و شنیدنی ➡️ 🎤 حجت الاسلام والمسلمین دکتر رفیعی

✨﷽✨ 🔴خدایا دیر آمدم اما... ✍ دستش را روی شانه‌ام گذاشت و گفت: «قاسم! تو مرا دوست داری؟» در حالی که با خود فکر می‌کردم چرا این سؤال را می‌پرسد، گفتم: «آقا بر منکرش لعنت.» به دیوار تکیه داد و گفت: «من اگر چیزی بگویم قول می‌دهی عمل کنی؟» با سرعت گفتم: «آقا شما جان بخواهید.» گفت: « از امشب بلند شو و #نماز_شب بخوان.» نفسم در سینه حبس شد. پس از بهتی طولانی گفتم: «آقا شما می‌دانید که من اصلا نماز نمی‌خوانم! چه رسد به اینکه بخواهم نماز شب بخوانم... تا دیروقت در قهوه‌خانه هستم و صبح اصلا بیدار نمی‌شوم...» گفت: «هر ساعتی که نیت کنی، من بیدارت می‌کنم.» ... برخلاف هرروز که تا بعد از طلوع آفتاب می‌خوابیدم، در نیمه‌ی شب بیدار شدم. از جایم بلند شدم، دمپایی را پا کردم و به‌سوی حوض آب در وسط حیاط رفتم. خدایا این چه انقلابی بود که در من به‌پا شده بود؟ من که بودم؟ #قاسم_فاسق که بود؟ چشمانم را رو به آسمان گرفتم و از سویدای دلم جوشش چشمه‌ای را احساس کردم که با حقیقت لایزالی و آسمانیِ #عشق تکلم می‌کرد و می‌گفت: «خداوندا قاسم دیر آمده ولی مردانه چاکر درگاهت خواهد بود.» 📚 از کتاب کهکشان نیستی ‌‌‌‌