eitaa logo
•┈••✾ راهِ خُدا ✾••┈•
402 دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
8.7هزار ویدیو
80 فایل
فرهنگی ، مذهبی ، اجتماعی 👈انتشار مطالب کانال حتی بدون آیدی کانال بلامانع است...😊ولی اگه مارو هم تبلیغ کنین خوشحال میشیم😅 تماس با مدیر ،انتقادات و پیشنهادات: @Amiratfmahdi تبادل : @Amiratfmahdi
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اعمال قبل از خواب وضو هم یادتون نره 🌱🍃@RAHEKHODA🌿🍂
متولد چه ماهی هستید؟ فروردین: '1 تا صلوات' اردیبهشت: '5 تا صلوات' خرداد: '7 تا صلوات' تیر: '2 تا صلوات' مرداد: '9 تا صلوات' شهریور: '8 تا صلوات' مهر: '11 تا صلوات' آبان: '4 تا صلوات' آذر: '12 تا صلوات' دی: '20 تا صلوات' بهمن: '3 تا صلوات' اسفند: '15 تا صلوات' هدیه کنید برای سلامتی امام زمان(عج) 🌱🍃@rahekhoda🌿🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امروز جوانهای ما میتوانند همه‌ی مشکلات این کشور را حل کنند ..✨ 🌱🍃@rahekhoda🌿🍂
الامام العسکریَ علیه السلام : - نَحنُ کَهفٌ لِمَنِ إلتَجَأَ إلَینا ؛ ما پناهگاهی هستیم برای کسی که به ما پناه آورد . 🌱🍃@rahekhoda🌿🍂
🔅✨🔅✨🔅✨🔅✨🔅 🔆محبت به فرزند 💥زنى با دو فرزند كوچك خود وارد خانه عايشه همسر رسول خدا صلى الله عليه و آله شد. عايشه سه دانه خرما به مادر بچه ها داد. او به هر يك از آنها يك دانه خرما داد و خرماى سوم را نصف و به هر يك نيم از آن داد. 💥وقتى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله به منزل آمد، عايشه جريان را براى پيامبر صلى الله عليه و آله تعريف كرد. 💥پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: آيا از عمل آن زن تعجب كردى ؟ خداوند متعال به سبب مساوات و عدالتش او را به بهشت مى برد. و نقل شده كه پدرى با دو فرزند خود شرفياب محضر رسول اكرم صلى الله عليه و آله شد. يكى از فرزندان خود را بوسيد و به فرزند ديگر اعتنا نكرد. 💥پيامبر صلى الله عليه و آله اين رفتار نادرست را مشاهده نمود و فرمود: چرا با فرزندان خود به طور مساوى رفتار نمى كنى ؟(1) 📚یکصد موضوع پانصد داستان 1- روايتها و حكايتها ص 73 - الحديث - 2/ 267. 🌱🍃@RAHEKHODA 🌿🍂
🔆آداب مجالس 🌻روزی رسول اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم وارد یکی از خانه‌های خود شد. اصحاب به محضرش مشرّف شدند، به‌گونه‌ای که اتاق باوجود آنان پر شد. 🌻در این وقت جریر بن عبدالله وارد شد؛ اما محلی برای نشستن نیافت و در آستانه درب اتاق نشست. حضرت عبای خود را برداشت و به او داد و فرمود: «این عبا را زیرانداز خود قرار بده.» 🌻جریر، عبا را گرفت و آن را بوسید و بر صورت خود گذاشت و درحالی‌که گریه می‌کرد، آن را در هم پیچید و به‌سوی رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم فرستاد و گفت: «من بر روی لباس شما نمی‌نشینم، امیدوارم همان‌گونه که مرا احترام کردید، خدا شما را گرامی بدارد.» 🌻پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم نگاهی به‌طرف راست و چپ خود کرد و فرمود: «وقتی‌که شخص محترمی نزد شما آمد او را گرامی و محترم بدارید، و همین‌طور نسبت به کسی که حقّی بر شما دارد، به نیکی رفتار کنید.» 📚شنیدنی‌های تاریخ، ص 72 –محجه البیضاء، ج 3، ص 371 🌱🍃@RAHEKHODA 🌿🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📺سخنرانی آیت الله حائری شیرازی ✍️موضوع: 3 راهکار بدیع کنترل خشم ┄┄┅┅┅❅راه خدا❅┅┅┅┄┄ 🌱🍃@RAHEKHODA 🌿🍂
✨﷽✨ ✅ مارا لحظه ای به خودمان وامگذار✳ ✍حضرت امام صادق عليه‌السلام فرمودند:   رسول خدا «صلى الله عليه وآله» شبی در خانۀ همسرشان امّ‌سلمه بودند. امّ‌سلمه شبانگاه متوجه شد كه پيامبر (ص) در بستر نيستند و لذا برخاست و در اطراف خانه به جستجوى حضرت پرداخت، ناگاه ديد كه پيامبر در گوشه‌اى از اتاق ايستاده‌اند و دست‌هايشان را به طرف آسمان برداشته و گريه‌کنان به خداوند عرضه می‌دارند: خداوندا! خوبى‌هايى را كه ارزانی‌ام داشته‌اى هرگز از من باز مگير، خداوندا! هرگز مرا گرفتار دشمن و حسود قرار مده، خداوندا! مرا در آن بدی که از آن نجاتم دادی بازنگردان، بار خدايا! هرگز مرا به اندازۀ چشم برهم‌زدنى به خودم وا مگذار!»   امّ‌سلمه برگشت و شروع به گريستن كرد تا جايى كه از شنيدن صداى گريه او، رسول خدا (ص) برگشتند و به او فرمودند: اى امّ‌سلمه! چرا گريه مى‌كنى؟ عرض كرد: پدر و مادرم فدايتان باد اى رسول خدا! چرا گريه نكنم، در حالی‌که شما را -با آن مقامى كه نزد خداوند دارید- اين‌گونه‌ می‌بینم؟ پيامبر (ص) فرمودند: اى امّ‌سلمه! چه چيز مرا در امان مى‌دارد؟ خداوند، يونسِ پیامبر را يك چشم برهم زدن به خودش وا گذاشت و در نتيجه، آن شد كه شد! 📚بحار الأنوار ج‏16، ص: 217 ┄┄┅┅┅❅راه خدا❅┅┅┅┄┄ 🌱🍃@RAHEKHODA 🌿🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 از اتهام خیانت تا قهرمان جنگ ⭕️ سرگذشت عجیب یک فرمانده! ┄┄┅┅┅❅راه خدا❅┅┅┅┄┄ 🌱🍃@RAHEKHODA 🌿🍂
✅داستان عجیب از فصدخون🩸 و مسلمان شدن پزشک مسیحی✳ شیخ کلینی از علی بن محمّد از حسن بن حسین نقل می نماید که گفت: محمّد بن حسن مکفوف برای من روایت کرد و گفت: یکی از اصحاب ما از یکی از کسانی که در شهر سامرّا به شغل فصد (رگ زنی- خون گیری)🩸 اشتغال داشته و از مسیحیان بود نقل می کند که گفت: حضرت علیه السّلام روزی در وقت نماز ظهر به دنبال من فرستاد و رگی را به دست من داد و به من فرمود: این رگ را بزن؛ من از میان رگ هایی که معمولا برای خون گیری آن ها را فصد می کنند چنین رگی را نمی شناختم. بنابراین در دل گفتم: امروز چیز عجیبی می بینم. او به من دستور می دهد تا رگی را که نمی نشناسم، در زمانی که وقت خون گیری و فصد نیست بگشایم. رگ را باز نمودم و به مقدار لازم خون 🩸گیری کردم. سپس آن حضرت به من فرمود: در خانه بمان و منتظر باش. من ماندم تا زمان عصر فرا رسید و آن حضرت مرا دوباره طلبید و فرمود: خون گیری کن. من رگ را باز نموده و مشغول خون گیری🩸 شدم. پس از لختی فرمودند: بس کن من دوباره رگ را بستم. سپس فرمودند: در خانه بمان. هنگامی که شب به نیمه رسید دوباره به دنبال من فرستاده و فرمودند: خون گیری🩸 کن. من از این عمل بیشتر متعجّب شدم. اما ناخوش داشتم که در این باره از او چیزی بپرسم. چون این بار رگ را باز کردم به ناگاه دیدم که خونی به سفیدی نمک از آن بیرون آمد. پس از لختی فرمودند: رگ را ببند. من نیز رگ را بستم و فرمودند: در خانه بمان. هنگامی که صبح شد آن حضرت یک دست لباس و پنجاه دینار پول💰 به من داده و فرمودند: این پول ها را بگیر و عذر ما را بپذیر و برو. من به نزد بختیشوع طبیب رفتم و این قصّه را برای او باز گفتم. او مدّتی به تفکر پرداخت. سپس سه شبانه روز صبر نموده، در این باره فکر کردیم و کتاب های مختلف طبی را برای یافتن سرّ این قصّه تفحّص نمودیم. اما چیزی در آن ها نیافتیم. سپس بختیشوع به من گفت: در میان مسیحیان روزگار ما کسی به علم پزشکی از راهب دیر «عاقول» داناتر نیست. پس نامه ای برداشته و ماجرا را برای او نوشت. من نامه را گرفته و به دیر⛪ عاقول رفته و راهب را صدا زدم. او از بالای دیر سر بیرون آورد و به من گفت: کیستی؟ گفتم از یاوران بختیشوع طبیب هستم. گفت: آیا از او نامه ای📜 داری؟ گفتم: آری. وی از بالای دیر زنبیلی به پایین فرستاد؛ نامه را در میان زنبیل نهادم و او آن را بالا کشیده قرائت کرد. هنگامی که نامه را خواند به سرعت از دیر پایین آمد و گفت: تو آن کسی هستی که آن مرد را فصد کردی؟ گفتم: آری. گفت: خوشا به احوال مادری که تو را زاییده است. آنگاه سوار قاطری🐴 شد و حرکت کردیم و ثلثی از شب باقی مانده به شهر سامرا رسیدیم. من گفتم: دوست داری کجا برویم؟ آیا به منزل استاد ما بختیشوع یا به منزل آن مرد یعنی امام حسن عسکری؟ وی پاسخ داد: به منزل آن مرد، ما رفتیم تا به در خانه آن حضرت رسیدیم و این قبل از اذان اوّل بود. ناگاه در باز شد و خادمی سیاه پوست وارد شده و گفت: کدام یک از شما دو نفر راهب دیر عاقول است؟ وی پاسخ داد: قربانت شوم، من هستم. خادم به او گفت: از قاطر خود فرود آی، و به من گفت مواظب قاطرها باش. آن گاه دست راهب را گرفت و هر دو وارد خانه شدند. من آنقدر بر در خانه ماندم تا صبح شد و روز بالا آمد. پس آنگاه دیدم راهب از خانه خارج شد در حالی که لباس های رهبانیت را از تن به در کرده، لباس سفیدی که نشانه مسلمانی است بر تن نموده بود و گفت: اکنون مرا به خانه استاد خود ببر. ما باهم حرکت کرده و به در خانه بختیشوع رسیدیم. هنگامی که بختیشوع او را با این هیبت دید بر وی شورید که: چه چیز تو را از دینت برگردانده است؟ راهب پاسخ داد: من مسیح را یافتم و به دست او مسلمان شدم. بختیشوع گفت: آیا تو مسیح را یافته ای؟! راهب پاسخ داد: یا کسی نظیر او را. چرا که این دستور فصد و خون گیری🩸 را در دنیا کسی جز مسیح انجام نداده است، و این شخص از نظر آیات و علایم همچون مسیح می باشد. سپس به سمت حضرت امام عسکری علیه السّلام بازگشت و تا هنگام مرگ در خدمت آن حضرت بود[1]. پی نوشت: [1] الخرائج و الجرائح، ج 1، ص 422. ┄┄┅┅┅❅راه خدا❅┅┅┅┄┄ 🌱🍃@RAHEKHODA 🌿🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷 بازگشایی مدارس 🔶ببينيد| خاطره حضرت آقا را از روز اولی که به مدرسه رفتند. ┄┄┅┅┅❅راه خدا❅┅┅┅┄┄ 🌱🍃@RAHEKHODA 🌿🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢داستان تاجر تهرانی و امام رضا علیه السلام 👈فوق العاده زیبا و شنیدنی👌 🎙 استاد عالی 🌹همراهان عزیز ؛ لطفا با ارسال مطالب و دعوت از دوستان خود، ما را در انتشار نکات ارزشمند معنوی یاری فرمایید. ┄┄┅┅┅❅راه خدا❅┅┅┅┄┄ 🌱🍃@RAHEKHODA 🌿🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌💠 مناظره علیه السلام با جاثلیق مسیحی 💡‌ ‌ ✍ جاثلیق از امام پرسید: من چگونه می‌توانم با کسی بحث کنم که بر اساس کتابی 📖 که منکر آن هستم (قرآن) و پیامبری که به او ایمان ندارم (محمّد)، با من مناظره می‌کند؟ ... ‌ ┄┄┅┅┅❅راه خدا❅┅┅┅┄┄ 🌱🍃@RAHEKHODA 🌿🍂
🔴 دعای رفع گرفتاری از امام حسن عسکری علیه السلام 🔵 این دعا را علیه السلام برای رفع گرفتاری در زندگی به ابوهاشم سفارش کردند: 🌕 يَا أَسْمَعَ اَلسَّامِعِينَ وَ يَا أَبْصَرَ اَلْمُبْصِرِينَ وَ يَا عِزَّ اَلنَّاظِرِينَ وَ يَا أَسْرَعَ اَلْحَاسِبِينَ وَ يَا أَرْحَمَ اَلرَّاحِمِينَ وَ يَا أَحْكَمَ اَلْحَاكِمِينَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَوْسِعْ لِي فِي رِزْقِي وَ مُدَّ لِي فِي عُمُرِي وَ اُمْنُنْ عَلَيَّ بِرَحْمَتِكَ وَ اِجْعَلْنِي مِمَّنْ تَنْتَصِرُ بِهِ لِدِينِكَ وَ لاَ تَسْتَبْدِلْ بِي غَيْرِي 📚 بحارالانوار ج ۹۲ ص ۳۵۹ 🌱🍃@rahekhoda🌿🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خاطره شهید سلیمانی از توسل به امامین عسکریین در جمع رزمندگان حزب الله در مقطعی به نقطه یاس و ناامیدی رسیدیم. آمدیم به سامراء به جلسه با حاج حامد و به زیارت امامین عسگریین رفتیم، در حرم بسته بود و من پشت در نماز خواندم و شروع به التماس کردم و گفتم شما هستید و وضع ما اینگونه است؟! و آنها راه گشودند... به‌مناسبت سالروز شهادت امام حسن عسکری (ع) ┄┄┅┅┅❅راه خدا❅┅┅┅┄┄ 🌱🍃@RAHEKHODA 🌿🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بیعت میکنم همین ساعت همین لحظه 🤝♥️ . 👑 ┄┄┅┅┅❅راه خدا❅┅┅┅┄┄ 🌱🍃@RAHEKHODA 🌿🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴پاسخ محکم سردار شهید حسن تهرانی مقدم به معاون وزیر دفاع روسیه به نقل از برادر شهید و پیش‌بینی که محقق شد: " همچنان که زیر بار غرب نرفتیم، زیر بار شرق هم نخواهیم رفت. خودمان به یاری خداوند، موشک خواهیم ساخت و چند سال بعد، شما در صف خرید سلاح از ما خواهید بود". منبع: مصاحبه با سردار محمد تهرانی مقدم در سال ۱۳۹۳ ┄┄┅┅┅❅راه خدا❅┅┅┅┄┄ 🌱🍃@RAHEKHODA 🌿🍂
کارت پستال الکترونیکی تبریک امام زمان عجل الله فرجه الشریف https://digipostal.ir/cizakqe 🌱🍃@RAHEKHODA 🌿🍂