#قابل_تامل
🔺دو نفر زندانی
👈در زمان حضرت #موسی (ع) #دو نفر به #زندان افتادند. پس از مدتی آنها را #رها ساختند، یکی #چاق و سرحال بود و دیگری
#لاغر و ضعیف گشته بود.
👈حضرت موسی از آن #مرد #چاق پرسید:
چه سبب شد که تو را #فربه ساخت؟
❌گفت: #گمانم به #خدا #نیک بود و
#حسن_ظن به خدا داشتم.
👈از دیگری پرسید: چه چیز سبب شد که تو را #بدحال و لاغر ساخت؟ گفت: #ترس از خدا،
مرا به این #حالت افکنده است.
👈حضرت موسی (ع) دست به سوی خدا برداشت و عرض کرد: بارالها! گفتار این دو نفر شنیدم، مرا #آگاه ساز که کدام یک #برترند؟
و #خداوند فرمود:
👈آن که #گمان_نیک و حسن ظن به من دارد،
#برتر است.
📒نمونه معارف ج4
♥️ #أللَّھُـمَ_عـجِّـلْ_لِوَلیِڪْ_ألْـفَـرَج♥️
@rahekhoda
🔴 #رهبر_انقلاب:
💠 بعضی از زنها تاب سختیهای زندگی مردشان را نمیآورند. غرغر میکنند که این چه وضعی است و اینها. اما هستند #خانمهایی که نه تنها نق نمیزنند، بلکه حتی دلگرمی هم میدهند، به مرد میگویند ناراحت نباش، چیزی نیست. #صبر میکنیم، میگذرد. چنین زنهایی واقعاً قیمت دارند.
💠الحمدلله از این جهت خدای متعال به من هم #لطف کرده است. #عیال من چنین خانمی است.
💠وقتی در #زندان بودم، به دیدن من که میآمد، از اوضاع و احوال میپرسیدم، میگفت اصلاً و ابداً ناراحتی و #مشکلی ندارم، با اینکه ما بچهی کوچک هم داشتیم. بعدها که من از #زندان بیرون آمدم، فهمیدم که چه مشکلاتی داشته، مریض بوده، بیپول بوده، #سختی فراوان کشیده، اما اصلاً و ابداً یک ذرهاش هم در زندان به من منتقل نمیشد.
💠خدا میداند که بعضی از این #حوادثی را که برای ایشان پیش آمده بود؛ من بعد از انقلاب فهمیدم، یعنی همینطور در خلال صحبت به مناسبتی پیش آمد که گفتند. وقتی هم گفتند، من دیدم واقعاً #طاقت نمیآورم، میگفتم چطور اینها را آن موقع به من نمیگفتی.
💠 مرحوم مادرم به خانم من میگفت که تو چرا ساکتی، چیزی بگو، آه و ناله کن، چون تو همهاش احساس راحتی میکنی، او هم دلگرم میشود و به دنبال این کارها میرود! به هر حال، ایشان نعمت بزرگی است؛ خدا را شکر میکنم.
۱۳۸۰/۱۲/۲۲
📙 کتاب یاد و یادگار؛ روایتهایی از دیدارهای رهبر انقلاب با همسر مکرمه حضرت امام خمینی(ره)؛ انتشارات انقلاب اسلامی
🆔 @rahekhoda
🔴فرار از زندان
🔸مردی بازاری خلافی کرد و حاکم او را به #زندان انداخت.
زنش پیش یکی از یارانش رفت و گفت چه نشسته ای که دوستت پنج سال به محبس افتاد، برخیز و مرامی به خرج بده.
مرد هم خراب مرام شد و یک شب از دیوار قلعه بالا رفت و از بین نگهبانان گذشت و خودش را به سلول رفیقش رساند.
مرد زندانی خوشحال شد و گفت زود باش زنجیرها را باز کن که الآن نگهبان ها می رسند.
دوستش گفت می دانی چه خطرها کرده ام، از دیوار قلعه بالا آمدم، از بین نگهبان ها گذشتم، برای نجات تو خودم را به خطر انداختم.
سپس زنجیرها را باز کرد.
🔸به طرف در که رفتند، مرد گفت می دانی چه خطری کرده ام، از دیوار قلعه بالا آمدم، از بین نگهبان ها گذشتم، برای نجات تو خودم را به خطر انداختم.
رفتند پای دیوار قلعه که با طناب خودشان را بالا بکشند.
مرد گفت می دانی چه خطری کرده ام، از دیوار قلعه بالا آمدم، از بین نگهبان ها گذشتم، برای نجات تو خودم را به خطر انداختم.
با دردسر خودشان را بالا کشیدند.
🔹همین که خواستند از دیوار به پایین بپرند، مرد گفت می دانی چه خطری کرده ام، از دیوار قلعه بالا آمدم، از بین نگهبان ها گذشتم، برای نجات تو خودم را به خطر انداختم.
مرد زندانی فریاد زد نگهبان ها، نگهبان ها، بیایید این مرد می خواهد من را فراری بدهد!
تا نگهبان ها آمدند، مرد فرار کرده بود.
از زندانی پرسیدند چرا سر و صدا کردی و با او فرار نکردی؟
🔺مرد گفت پنج سال در #حبس شما باشم، بهتر است که یک عمر زندانی #منت او باشم.
کارهای نیک خود را با منت از بین نبریم
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُبْطِلُوا صَدَقَاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَالْأَذَى
#اللھمعجلݪوݪیڪاݪفࢪج 🌹
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
#راه_خدا #حجاب #امام_زمان #لبیک_یا_خامنه_ای
@rahekhoda 🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 یازده مادر در شب یلدا و روز مادر آزادشدن؛ باورشون نمیشه که الان باید برن خونه....🥹
#زندان #آزادی #مادر
┄┄┅┅┅❅راه خدا❅┅┅┅┄┄
@RAHEKHODA