eitaa logo
•┈••✾ راهِ خُدا ✾••┈•
401 دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
8.7هزار ویدیو
80 فایل
فرهنگی ، مذهبی ، اجتماعی 👈انتشار مطالب کانال حتی بدون آیدی کانال بلامانع است...😊ولی اگه مارو هم تبلیغ کنین خوشحال میشیم😅 تماس با مدیر ،انتقادات و پیشنهادات: @Amiratfmahdi تبادل : @Amiratfmahdi
مشاهده در ایتا
دانلود
✨﷽✨ 🔴داغی صحرای محشر ✍ روزی پیامبر اکرم(ص) یک درهم به سلمان و یک درهم به ابوذر داد. سلمان درهم خود را انفاق کرد و به بینوایی بخشید، ولی ابوذر با آن لوازمی خرید. روز بعد پیامبر دستور داد آتشی افروختند. سنگی نیز روی آن گذاشتند. همین که سنگ گرم شد و حرارت و شعله‌های آتش در سنگ اثر کرد، سلمان و ابوذر را فراخواند و فرمود: «هر کدام باید بالای این سنگ بروید و حساب درهم دیروز را پس بدهید.» سلمان بدون درنگ و ترس، پای بر سنگ گذاشت و گفت: «در راه خدا انفاق کردم» و پایین آمد. وقتی که نوبت به ابوذر رسید، ترس او را فراگرفت. از اینکه پای برهنه روی سنگ داغ بگذارد و خرید خود را شرح دهد، وحشت داشت. 🌷 پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله فرمود: 🍃 « از تو گذشتم؛ زیرا حسابت به طول می‌انجامد، ‌ولی بدان که صحرای محشر از این سنگ داغ‌تر است». 📙 پند تاریخ، ج۱، ص۱۹۰ ‌‌ @rahekhoda ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
پنجشنبه بود، از اون پنجشنبه ها که دل هممون بیشتر از هر وقتی گرفته بود. اینجور وقتا آدم یا با گریه کردن دلش باز میشه یا شنیدن یه حرف امیدوار کننده یا یه نشونه که از جانب بقیه بیان میشه. طبق معمول گلستان شهدا بودیم. ی لحظه سرمو بالا آوردم، با چشمای اشکی چشمم به بابام افتاد، اولش فکر کردم....... 😳❌کاملا واقعی توسط خواهر بزرگوار شهید بارگذاری شده برای دریافت کامل 1 و 2 وارد لینک شو👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3443916985C22564af3d0
دختری که در زنجان روسری‌اش را آتش زد بازداشت شد/ اطلاعات سپاه: "م - ش" عامل اصلی کشف حجاب در اغتشاشات زنجان بود سازمان اطلاعات سپاه انصارالمهدی (عج) استان زنجان: 🔹یکی از عوامل اصلی اغتشاشات که اقدام به کشف حجاب و آتش زدن روسری خود و همچنین تهییج مخاطبین جهت اقدامات ساختارشکن شده بود دستگیر شد. 🔹خانم (م - ش) که غیر بومی بوده و از اهالی یکی از استان‌های جنوب شرقی کشور است در روزهای اولیه اغتشاشات به زنجان آمده است. 🔹همچنین نامبرده ضمن ارتباط با شبکه‌ها و افراد معاند خارج از کشور مانند شبکه سعودی ایران اینترنشنال، علی جوانمردی و مصی علینژاد، گزارش ناآرامی‌ها را لحظه به لحظه به این شبکه و افراد ارسال کرده است. 🔹با توجه به بافت مذهبی و قوام بنیان خانواده در زنجان، رفتارهای ساختار شکن از قبیل سوزاندن روسری به ندرت در ناآرامی‌ها مشاهده شده/تسنیم @rahekhoda
📚 داستان کوتاه کیف مدرسه‌ای پسر و دخترم رو دادم برای تعمیرات، نو بودند ولی بند حمایل و یکی از زیپ‌های هرکدوم خراب شده بود. کاغذ رسید‌ رو از تعمیرکار تحویل گرفتم و قرار شد یکی دو روزه تعمیرشون کنه و تحویلم بده. دو روز بعد، برای تحویل کیف‌ها مراجعه کردم. هر دو تا کیف تعمیر شده بودند. کاغذ رسید رو تحویل دادم و خواستم هزینه تعمیر رو بپردازم که تعمیرکار به من گفت: شما میهمان امام زمان هستید! هزینه نمی گیرم، فقط یه تسبیح صلوات نذر ظهورش بخونید! از شنیدن نام مولا و آقایمان، کمی جا خوردم! گفتم: تسبیحِ صلوات رو حتما می‌خونم، ولی لطفا پول رو هم قبول کنید! آخه شما زحمت کشیده‌اید و کار کرده‌اید. گفت: این نذر چند سال منه. هر صدتا مشتری، پنج تای بعدیش نذر امام زمانه! بعد هم دسته‌ قبض‌هاش رو به من نشون داد. هر از چندگاهی روی ته‌فیشِ قبض‌ها نوشته شده بود: میهمان امام زمان! گفت: این یه نذر و قراردادیه بین من و امام زمان و نفراتی که این قبض‌ها به اونا بیفته؛ هرکاری که داشته باشن، مجانی انجام میشه فقط باید یه تسبیح صلوات نذر ظهور آقا بخونن! اصرار من برای پرداخت هزینه، فایده نداشت! از تعمیرکار خداحافظی کردم، کیف‌ها رو برداشتم و از مغازه اومدم بیرون. اون شب رو تا مدت‌ها داشتم به کار ارزشمند و جالب این تعمیرکارِ عزیز فکر می‌کردم. به این فکر کردم که اگر همه ما در همین حد هم که شده برای ظهور قدمی برداریم، چه اتفاق زیبایی برای خودمون و اطرافیانمون میافته! @rahekhoda
هدایت شده از حافظین نیوز
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پویش : محاکمه سلبریتی هایی که کشف حجاب می کنند تا با عوامل اصلی مشوق بی حجابی برخورد نشود ، نمی توان با گشت ارشاد کارهای جدی انجام داد. در این پویش ملی شرکت کنید تا قدمی جدی در مقابله با بی حجابی برداشته شود. لینک شرکت در پویش : https://www.farsnews.ir/my/c/165920
✨﷽✨ 🔴گذشت کنید ✍صاحب کتاب نور العین از تفسیر کاشفی نقل می‌کند: مرد صالحی بیست هزار درهم مقروض بود و هیچ وسیله ای برای پرداخت آن نداشت. روزی طلبکاری با شدت هر چه تمام تر قرض خود را مطالبه کرد و آنقدر سخت گرفت که مرد مقروض، گریان و افسرده به خانه رفت. این مرد همسایه ای یهودی داشت، همین که او را با وضعی پریشان مشاهده کرد گفت: تو را به حق دین اسلام سوگند میدهم بگو چه شده که این قدر ناراحتی؟! جریان را برایش شرح داد. یهودی داخل منزل خود شد و بیست هزار درهم برایش آورد و گفت: اگر ما با هم از نظر دین اختلاف داریم ولی همسایه ی یکدیگریم، شایسته نیست همسایه ی من به رنج قرض گرفتار باشد. او نیز آن پول را برداشت و نزد طلبکار آورد. طلبکار از این سرعت در پرداخت تعجب کرد و پرسید: از کجا تهیه کردی؟ او نیز جریان را برایش نقل کرد، در این موقع طلبکار داخل منزل شد و سند بدهکاری او را آورد و گفت: من از یک یهودی کمتر نیستم، سندت را بگیر، من طلبم را به تو بخشیدم و هرگز مطالبه نخواهم کرد. طلبکار همان شب در خواب دید قیامت برپا شده و نامه‌های اعمال در حرکت است، بعضی نامه ی عملشان به دست راست و برخی به دست چپ قرار می‌گیرد، در این حال نامه عمل او هم به دست راستش قرار گرفت و به او اجازه دادند بدون حساب وارد بهشت شود. پرسید: چه شد که بدون حساب باید وارد بهشت شوم؟ گفتند: وقتی تو جوانمردی کردی و سند آن مرد صالح را پس دادی، ما چگونه نامه ی عملت را ندهیم با این که رحمان و رحیم هستیم، همان طور که از حساب او گذشتی ما هم از حساب تو می‌گذریم. 📙پند تاریخ۲. پند تاریخ۱۱۱/۲ -۱۱۲؛ به نقل از: دار السلام ۲/ ۱۹۵ @rahekhoda ✅‌ ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ آخوندها! کارمندان صداوسیما! سپاهی‌ها! ارتشی‌ها! با شما سخن میگوییم. این آخرین فرصت شما است. @rahekhoda
💚یکى از چهار نیاز قال الامام موسى الکاظم (ع): لا تستغنى شیعتنا عن أربع: خمرة یصلى علی‌ها و خاتم یتختم به و سواک یستاک به و سبحة من طین قبر أبى عبدالله علیه السلام ... ✨حضرت امام موسى بن جعفر علیه السلام فرمود: پیروان ما از چهار چیز بى‏ نیاز نیستند: ۱ ـ سجاده‏اى که بر روى آن نماز خوانده شود ۲ ـ انگشترى که در انگشت باشد ۳ ـ مسواکى که با آن دندان‌ها را مسواک کنند ۴ ـ تسبیحى از خاک مرقد امام حسین (علیه السلام) 📗تهذیب الاحکام، جلد ۶، صفحه ۷۵ @rahekhoda
ﻣﻮﺭﺩ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ ﻃﺮﻑ ﺗﻮ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﻣﺠﺮﺩﻯ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺖ ﺩﻧﯿﺎﺭﻭ ﻋﻮﺽ ﮐﻨﻪ ﺣﺎﻻ ﺯﻥ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺟﺮﺃﺕ ﻧﺪﺍﺭﻩ ﮐﺎﻧﺎﻝ ﺗﻠﻮﯾﺰﯾﻮﻧﻮ ﻋﻮﺽ ﮐﻨﻪ 😂😂 البته چندتای دیگه هم بودن میخواستن یه رژیم رو عوض کنن الان از وقتی مامورا گرفتنشون دارن پوشکشونو عوض میکنن😂😂 @rahekhoda
📜 ۱۶۷ 2️⃣ويژگيهای مسلمانی پس مسلمان کسی است که👇 ✨ مسلمانان از زبان و دست او آزاری نبينند، مگر آنجا که حق باشد و آزار مسلمان روا نيست، جز در آنچه که واجب باشد. ✨ به سوی مرگ⚰ که همگانی است و فرد فرد شما را از آن گريزی نيست بشتابيد، همانا مردم در پيش روی شما می روند و قيامت از پشت سر، شما را می خواند. ✨سبکبار شويد تا به قافله برسيد، که پيش رفتگان در انتظار بازماندگانند. ✨از خدا ❤️بترسيد و تقوا پيشه کنيد، زيرا شما در پيشگاه خداوند، مسئول بندگان خدا و شهرها، و خانه ها و حيوانات هستيد. ✨خدا را اطاعت کنيد و از فرمان خدا سر باز نزنيد، ✨ اگر خيری ديديد برگزينيد و اگر شرّ و بدی ديديد از آن دوری کنيد.🍃💫 📣 ۱۶۷بند_دوم @rahekhoda
🔸مال رو ده برابر کردن اینجوریه🤔 📝خاطره دکتر علی حائری شیرازی (فرزند مرحوم آیت الله حائری شیرازی) از پدر 🔹 مدتی بعد از آنکه پدر امامت جمعه را رها کردند، در قم رحل اقامت گزیدند. متاسفانه بعضاً هم تنها بودند! گاه گداری من و بچه ها سری می زدیم ... به واسطه ی بیماری ای که داشتند رژیم غذایی سختی هم به توصیه اطبای اسلامی گرفته بودند و مثلاً بین گوشتها فقط مجاز به خوردن شکمبه گوسفند بودند بلکه مداومت به آن مانند یک دارو . خب شکمبه ها را هم به جهت ارزان تر شدن و هم به جهت تمایل شخصیشان، پاک نکرده می گرفتند و خودشان پاک می کردند. از نیمه های شب چند ساعتی به حمام زیر زمین میرفتند و آنها رو خوبِ خوب تمیز می کردند و بار می گذاشتند و صبح، چنانچه همچو منی مهمانشان بود، با هم می خوردیم ... 🔹 در این ایام، اموراتشان هم نوعاً از سخنرانی هایی که دعوت می شدند می گذشت. پاکت سخنرانی را هم در جیب بالای قبایشان می گذاشتند. من هم به رسم فضولی، بعضاً پاکت را چک می کردم تا ببینم وسعت دخل و خرج به چه میزان است؟ این بار در پاکت فقط یک تراول پنجاهی بود و میبایست تا سخنرانی بعدی با همین مبلغ مدیریت میکردیم..بماند 🔹یک روز صبح گفتند: فردا کمیسیون خبرگان دارم و می خواهم یک حمام اساسی بروم. تو هم میای؟! اول استقبال نکردم ... بعد ادامه دادند، در یکی از کوچه های فرعی گذر خان، یک حمام عمومی قدیمی هست. قبلاً یکبار تنهایی رفتم؛ خوب دَم می شود، دلاک کار بلدی هم دارد. احساس کردم تنهایی سختشان است که بروند؛ پذیرفتم همراهیشان کنم. بقچه ای از حوله، لباس و صابون فله ای با خود بردیم. وقتی وارد شدیم، روی در نوشته بود: «هزینه هر نفر دو هزار و پانصد تومان». پیش قدم شدم و حساب کردم. پدر راست می گفت. آنچنان حمام دم داشت که گویی به سونای بخار رفته ایم. دلاک پیرِ کار بلد هم روی هر نفر قریب نیم ساعت تا سه ربع ساعت وقت می گذاشت! حمام خیلی خیلی خوبی بود. آدم واقعاً احساس سبکی و نشاط میکرد. 🔹 در وقت خارج شدن، دم در به من گفتند انعام دلاک را حساب کردی؟ گفتم نه! گفتند: صدایش کن. پیرمرد را صدا کردم آمد. پدر دست در جیب کرد و همان پاکت تراول پنجاهی را به او داد! او تراول را گرفت، بوسید، بر چشم گذاشت و نگاهی به بالا کرد و رفت. من هاج و واج و متعجب به پدر نگاه می کردم. گفتم زیاد ندادید؟ گفتند نه! بعد مکث کردند و گفتند: مگر چقدر بود؟ گفتم پنجاه تومان؛ و این هر آنچه بود که در پاکت داشتید! نگاهی تیز و تند کردند. پنج یا پنجاه؟ پنجاه!! نچ ریزی گفتند و برگشتند بسمت حمام. چند قدم نرفته، توقف کردند، برگشتند نگاهی به بالا کردند، بعد به سمت من آمدند. گفتند: «دیگه امیدوار شده، نمیشه کاریش کرد، بریم» 🔹 وارد گذر خان شدیم به فکر مخارج تا شب بودم. هنوز چند دقیقه ای نگذشته بود که کسی از حجره ای با لهجه غلیظ اصفهانی بلند داد زد: «حَجا آقا! حجا آقا! خودش را دوان دوان بما رساند و رو به من کرد و گفت: «آقای حائری شیرازی هستند؟» گفتم: بله. گفت: «حاج آقا یه دقه صبر کنید»! رفت و از میز دکان، پاکتی آورد و به پدر داد. پدر با نگاهی تند گفت: «من وجوهات نمی گیرم!» گفت: «وجوهات نیست، نذر است». گفتند: «نذر؟» گفت: «دیروز برای باری که داشتم در گمرک مرز اشکالی پیش آمد. شما همان موقع در شبکه قرآن مشغول صحبت بودید. مال، خراب شدنی بود. نگاهی به بالا کردم که اگر مشکل همین الان حل شود، مبلغی را به شما بدهم. همان موقع، حل شد و شما امروز از این جا رد شدید!!» پدر متبسم شد. رو به من کرد پاکت را بگیر. گرفتم. خداحافظی کردیم و راه افتادیم. 🔹در حین حرکت، آرام در گوشم گفتند: «بشمارش!! » من هم شمردم. ده تا تراول پنجاه هزار تومانی بود. بعد بدون آنکه چیزی بگویم، در گوشم گفتند: «ده تا بود؟!» بعد این آیه را خواندند: «مَن جَاءَ بِالحَسنَةِ فَلَهُ عَشرُ أَمْثَالِهَا»... نگاهی به بالا کردند گفتند: «خدا بی حساب می دهد. به هرکه اهل حساب کتاب باشد با نشانه می دهد که بفهمی مال اوست نه دیگری. آنرا در جیبت بگذار تا به اهلش بدهیم» @rahekhoda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🧐 اهل اندیشه، این کلیپ کوتاه و الهام بخش را از دست ندهند💥 📣 اقراری جالب و در عین حال مهم از سوی غولهای رسانه ای غرب که پوچی ادعای «ظالمانه بودن احکام اسلامی نسبت به زنان» را روشن می کند: ☀️به رغم بمباران بی أمان رسانه ای در جهت اسلام هراسی و اسلام ستیزی، در موج فزاینده اسلام گرایی در غرب، زنان چندین برابر مردان به اسلام گرایش دارند و مسلمان می شوند؛ آنها در حقیقت به اسلام پناه می آورند.👌 @rahekhoda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥مصی علی‌نژاد می‌گه که حرکت‌هایی که زنان در ایران در مخالفت با حجاب انجام میدن اقدام خودشونه و اون دستوری نمیده حالا صوت‌هایی از مکالمات علی‌نژاد با بعضی از مهره‌هاش در داخل کشور منتشر شده، شما قضاوت کنید. @rahekhoda
⭕️غلامرضا تختی رو شنیدم که همه حقوق ماهیانه‌شو به مردم می‌داد ولی علی کریمی رو دیدم اول املاک و داریی‌‌هاشو فروخت و بعد از ایران فرار کرد. بین پهلوان و سلبریتی خیلی فرق هست. ▪️در فضای ول و رها مجازی می‌تونید چندتا کاربر فریب بدید ولی تهش سر تاریخ نمیشه کلاه گذاشت 🍃🌹اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🍃🌹سلام علی آل یاسین(ع) 🍃🌹اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ @rahekhoda
🚨 برخورد جالب خانم بدحجاب با 💠 نقل می‌کند یکبار با دخترم زینب رفته بودیم که میوه بخریم. من داخل ماشین نشسته و منتظر دخترم بودم. هم زمان دختر خانمی که پوشش مناسبی نداشت، با شک و تردید من را نگاه می‌کرد و به همراهش می‌گفت: او سردار سلیمانی است؟ همراهش می‌گفت: مگر ممکن است که چنین شخصیتی بدون گارد و حفاظت بیاید و انکار می‌کرد. تا آن که نزدیک آمدند و به شیشه ماشین زدند و از من پرسیدند که شما سردار سلیمانی هستید؟ گفتم بله. با تعجب از من خواستند که چیزی به آنها به عنوان یادگاری بدهم. من هم تسبیح دستم را به آنها هدیه کردم. اما دیدم دارند سر آن با هم مجادله می‌کنند. انگشترم را هم به آن‌ها بخشیدم. 🔴 راوی سرهنگ حمزه‌ای ✍ 🆔 @rahekhoda
🔘 قابل توجه منتقدین قانون‌ در ایران همانطور که می بینید در ایران برخی خانم ها بدون حجاب یا در حال پیاده روی هستند، یا رانندگی و یا در رستوران ها نشسته اند، یا عکس های نیمه عریان خود را در فضای مجازی منتشر می کنند بدون اینکه برخوردی با آنها شود! اما نظام از عقب نخواهد نشست، چون‌ می داند طرحی که آماده شده است (۲۰۳۰)، قدم اول ➖قانونی کردن بی‌حجابی است، ➖پس از آن حذف نام پدر از شناسنامه و درج نام مادر، ➖سپس به رسمیت شناختن ازدواج سفید برای صدور‌شناسنامه نوزادان حرامزاده ➖و سپس قانونی‌کردن‌ ازدواج همجنس بازهاست. دقیقا مانند اتفاقی که‌ برای ترکیه افتاد! دیدیم که پس از آن همه آزادی برای بی بندوباری‌ که ترکیه پذیرفت، بازهم ۳ ماه پیش در ترکیه راهپیمایی LGBT راه انداختند، پلیس اردوغان با آنها به زد و‌خورد پرداخت و در سازمان ملل بر علیه ترکیه بیانیه دادند و‌ همچنان ترکیه برای قانونی كردن همجنس بازی تحت فشار غرب است. 🔺در این زمینه عقب نشینی هیچ نتیجه ای ندارد جز تسلیم شدن در برابر پذیرش همجنس بازی از سوی دولت ها، و نظام مقدس جمهوری اسلامی با هوشمندی در برابر این هجمه هرینه می دهد، اما ایستادگی‌ می‌کند. 🔺ایران محل جولان دادن و ها نیست. ایرانی ها در طول تاریخ بوده اند و خواهند ماند 🔴قانون حجاب یک قانون است. @rahekhoda
💠 روایت تکان دهنده از زنی که به حضور امام زمان عج شک داشت یکی از هم وطنان ایرانی یک سال در ایام محرم به انگلستان سفر کرده بود. یک روز که به منزل یکی از دوستان دعوت شده بود وقتی وارد حیاط منزل شد، با تعجب دید که آنجا نیز بساط دیگ و آتش و نذری امام حسین (علیه السلام) برپاست، همه پیراهن مشکی بر تن کرده و شال عزا به گردن آویخته و عزادار حضرت سید الشهداء اباعبدالله الحسین (علیه السلام) هستند. در این میان متوجه یک زوج جوان که خیلی عاشقانه در مجلس امام حسین (علیه السلام) فعالیت می کردند، شد و وقتی از حال آن ها جویا شد، متوجه شد که آن دو مسیحی بوده اند و مسلمان شده اند و هر دو پزشک هستند. مرد متخصص قلب و عروق و زن هم فوق تخصص زنان. برایش جالب بود که در انگلستان، برخی از مردم این طور عاشق اهل بیت (علیه السلام) باشند و مخصوصاً دو پزشک مسیحی، مسلمان شوند و با این شور و حال و با کمال تواضع در مجلس امام حسین (علیه السلام) نوکری کنند. کمی نزدیک تر رفت، با آن زن تازه مسلمان شروع به صحبت کردن نمود و از او پرسید که به چه علت مسلمان شده و علت این همه شور و هیجان و عشق و محبت چیست؟، او گفت: «درست است، شاید عادی نباشد، اما من دلم ربوده شده، عاشق شدم و این شور و حال هم که می بینی به خاطر محبت قلبی من است.» از او پرسید: «دلربای تو کیست؟ چه عشقی و چه محبتی!؟» پاسخ داد: «من وقتی مسلمان شدم، همه چیز این دین را پذیرفتم، به خصوص این که به شوهرم خیلی اطمینان داشتم و می دانستم بی جهت به دین دیگری رو نمی آورد. نماز و روزه و تمام برنامه ها و اعمال اسلام را پذیرفتم و دیگر هیچ شکی نداشتم. فقط در یک چیز شک داشتم و هر چه می کردم دلم آرام نمی گرفت و آن مسئله آخرین امام و منجی این دین مقدس بود که هرچه فکر می کردم برایم قابل هضم نبود که شخصی بیش از هزار سال عمر کرده باشد و باز در همان طراوت و جوانی ظهور کند و اصلاً پیر نشود. در همین سرگردانی به سر می بردم تا اینکه ایام حج رسید و ما هم رهسپار خانه خدا شدیم. شاید شما حج را به اندازه ما قدر ندانید. چون ما تازه مسلمانیم و برای یک تازه مسلمان خیلی جالب و دیدنی است که باشکوه ترین مظاهر دین جدیدش را از نزدیک ببیند. وقتی اولین بار خانه کعبه را دیدم، به طوری متحول شدم که تا به آن موقع این طور منقلب نشده بودم. تمام وجودم می لرزید و بی اختیار اشک می ریختم و گریه می کردم. روز عرفه که به صحرای عرفات رفتیم، تراکم جمعیت آن چنان بود که گویا قیامت برپا شده و مردم در صحرای محشر جمع شده بودند. ناگهان در آن شلوغی جمعیت متوجه شدم که کاروانم را گم کرده ام، هوا خیلی گرم بود و من طاقت آن همه گرما را نداشتم، سیل جمعیت مرا به این سو و آن سو می برد، حیران و سرگردان، کسی هم زبانم را نمی فهمید، از دور چادرهایی را شبیه به چادرهای کاروان لندن می دیدم، با سرعت به طرف آن ها می رفتم، ولی وقتی نزدیک می شدم متوجه می شدم که اشتباه کرده ام. خیلی خسته شدم، واقعاً نمی دانستم چه کنم. دیگر نزدیک غروب بود که گوشه ای نشستم و شروع کردم به گریه کردن، گفتم خدایا خودت به فریادم برس! در همین لحظه دیدم جوانی خوش سیما به طرف من می آید. جمعیت را کنار زد و به من رسید. چهره اش چنان جذاب و دلربا بود که تمام غم و ناراحتی خود را فراموش کردم. وقتی به من رسید با جملاتی شمرده و با لهجه انگلیسی فصیح به من گفت: «راه را گم کرده ای؟ بیا تا من قافله ات را به تو نشان دهم.» او مرا راهنمایی کرد و چند قدمی بر نداشته بودیم که با چشم خود «کاروان لندن» را دیدم! خیلی تعجب کردم که به این زودی مرا به کاروانم رسانده است. از او حسابی تشکر کردم و موقع خداحافظی به من گفت: «به شوهرت سلام مرا برسان». من بی اختیار پرسیدم: «بگویم چه کسی سلام رسانده؟» او گفت: «بگو آن آخرین امام و آن منجی آخرالزمان که تو در رمز و راز عمر بلندش سرگردانی! من همانم که تو سرگشته او شده ای!» تا به خودم آمدم دیگر آن آقا را ندیدم و هر چه جستجو کردم، پیدایش نکردم. آنجا بود که متوجه شدم امام زمان عزیزم را ملاقات کرده ام و به این وسیله طول عمر حضرت نیز برایم یقینی شد. از آن سال به بعد ایام محرم، روز عرفه، نیمه شعبان و یا هر مناسبت دیگری که می رسید من و شوهرم عاشقانه و به عشق آن حضرت خدمتش را می کنیم و آرزوی ما دیدن دوباره اوست.» منبع: کتاب ملاقات با امام زمان در عصر حاضر، ابوالفضل سبزی 🌼 یــــاصـــاحـــــبـــ زمــــانــــ 🌼 💗💗 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ✔︎ @rahekhoda
✳️ منتظر واقعی از شلوغی‌های آخرالزمان کلافه نمی‌شود! 🔻 عارف بالله مرحوم : کسانی که سال‎ها «عَجِّل عَلی ظُهُورِکَ یا صاحِبَ الزَّمان» می‎گفتند، چرا از ظهور و کلافه‎اند و تاب تحمّل آن را ندارند؟ این‌ها مقدّمه‎ی است. پس یا دعای بر تعجیل ظهور حضرت را پس بگیرند یا دست از بی‌‎تابی و بی‌‎قراری بردارند و به آنچه هست تن بدهند. 🔸 بعد از هر شلوغی، خلوتی متناسب با آن خواهد بود و هر چه شلوغی بیشتر باشد، خلوت بعد از آن بزرگ‌تر است. در شلوغی خیلی زیاد است، به نحوی که «یکفُرُ بَعضُهُم بِبَعضٍ وَ یَلعَنُ بَعضُهُم بَعضا»ً؛ گروهی گروه دیگر را تکفیر می‎کند و جمعی جمع دیگر را لعنت می‎کند. 📚 از کتاب 👤 🙏 #⃣ @rahekhoda
🔴 پیش‌بینی مرحوم آیت‌الله مولوی قندهاری از فتنه‌های آینده انقلاب 🔶🔸آیت الله قرهی: شش ماه آخر عمر آیت‌الله مولوی قندهاری بود؛ ما نشسته بودیم و برای ما تعریف می‌کردند و می‌فرمودند: فتنه‌هایی می‌آیند که من در آن زمان نیستم و شما باید سینه‌های‌تان را سپر این سید عظیم‌الشأن (اشاره به آیت‌الله خامنه‌ای) کنید. گفتند: ایشان امام زمان(عج) هستند. 🔷🔹بارها مشاهده کرده بودم که علی‌رغم این فاصله سنی و کسالت جسمی که آیت‌الله قندهاری داشتند هربار که رهبر انقلاب به مشهد سفر می‌کردند این آیت‌الله قندهاری بودند که به ملاقات ایشان می‌رفتند. می‌گفتند: ایشان که می‌آید سریع به من خبر دهید! و به دیدن ایشان می‌رفتند. خیلی عجیب بود این مرد، همه‌چیز را می‌دانست. بعد فرمود: من نیستم می‌بینید روز به روز به جمال و کمال این سید افزوده می‌شود و طوری می‌شود که مثل آقا سید ابوالحسن اصفهانی یکه‌تاز می‌شود. و همچنین ایشان امام خامنه ای همین فتنه ی ۷۸ و ۸۸ را پیش بینی کرده بودند و فرمودند که بعد از آن فتنه ای می آید که فتنه ی اکبر است و امام خامنه ای با اقتدار بر همه ی این فتنه ها غلبه می کند مرحوم آیت الله مولوی قندهاری در جای دیگری فرمودن که وقتی امام زمان ظهور می کنند اولین نگاهی که می کنند نگاه به لباس های سبز سپاه است سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سپاه @rahekhoda
📚 سمیناری برگزار شد و پنجاه نفر در آن حضور یافتند. سخنران به سخن گفتن مشغول بود و ناگاه سکوت کرد و به هر یک از حاضرین بادکنکی داد و تقاضا کرد با ماژیک روی آن اسم خود را بنویسند. سخنران بادکنک‌ها را جمع کرد و در اطاقی دیگر نهاد. سپس از حاضرین خواست که به اطاق دیگر بروند و هر یک بادکنکی را که نامش روی آن بود بیابد. همه باید ظرف پنج دقیقه بادکنک خود را بیابند. همه دیوانه‌وار به جستجو پرداختند؛ یکدیگر را هُل می‌دادند؛ به یکدیگر برخورد می‌کردند و هرج و مرجی راه انداخته بودند که حد نداشت. مهلت به پایان رسید و هیچکس نتوانست بادکنک خود را بیابد. بعد، از همه خواسته شد که هر یک بادکنکی را اتفاقی بردارد و آن را به کسی بدهد که نامش روی آن نوشته شده است. در کمتر از پنج دقیقه همه به بادکنک خود دست یافتند. سخنران ادامه داده گفت: «همین اتّفاق در زندگی ما می‌افتد. همه دیوانه‌وار و سراسیمه در جستجوی سعادت خویش به این سوی و آن سوی چنگ می‌اندازیم و نمی‌دانیم سعادت ما در کجا واقع شده است. سعادت ما در سعادت و مسرّت دیگران است. به یک دست سعادت آنها را به آنها بدهید و سعادت خود را از دست دیگر بگیرید.» @rahekhoda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اعمال قبل از خواب 1:گفتن تسبیحات حضرت فاطمه زهرا سلام الله 2:خواندن سه بار سوره توحید :ختم کردن قرآن 3:پیامبران را شفیع خود گردانیم:الهم صل علی محمد و آل محمد و علی جمیع الانبیا والمرسلین 4:مؤمنین ومومنات را از خود راضی وخشنودسازیم:الهم اغفر المومنین و المومنات 5:حج واجب وعمره را به جا آوریم :سبحان الله والحمدلله ولا اله الا الله والله اکبر 6:خواندن یک بار سوره تکاثر 7:گفتن سه بار:یفعل الله یشاء بقدرته و یحکم ما یرید بعزته :او همانند کسی است که هزار رکعت نماز خوانده است. @rahekhoda
34.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 مستند تروکاژ 🔹این مستند روایتی متفاوت از نحوه مدیریت سلبریتی‌ها در غرب است. ✅ @rahekhoda
🔸️مسئول اطلاعات سپاه سیستان و بلوچستان به شهادت رسید 🔹️سرهنگ سیدعلی موسوی، مسئول اطلاعات سپاه سلمان سیستان و بلوچستان در حادثه تروریستی امروز زاهدان از ناحیه قفسه سینه مورد اصابت گلوله قرار گرفت و به شهادت رسید. @rahekhoda
⭕ حادثه تروریستی امروز در زاهدان ۱۹کشته و ۲۰ مصدوم بر جای گذاشت 🔸 مدرس خیابانی، استاندار سیستان و بلوچستان: 🔹️امروز بعد از نما‌ز جمعه تعدادی از افراد ناشناس و تجزیه طلب به سمت کلانتری ۱۶ زاهدان در نزدیکی مسجد مکی حمله ور شدند و مقر انتظامی را مورد تعرض قرار دادند که در این حادثه تروریستی ۱۹ نفر کشته و ۲۰ نفر مصدوم شدند. 🔹️هدف اصلی این تروریست‌ها تصرف کامل کلانتری بود که آن‌ها بعد از خسارت به دیوار‌ها اقدام به پرتاب سنگ و مواد آتش‌زا به داخل کلانتری کردند. 🔹️این افراد تروریست و تجزیه‌طلب بودند که بعد از ناکامی در حمله ۳ کلانتری زاهدان به فروشگاه‌ها، بانک‌ها و بازار زاهدان تعرض کرده و خسارت فراوانی به اموال مردم زدند. 🔹️با حضور نیرو‌های امنیتی در سطح شهر بلافاصله اوضاع کنترل شد و هم اکنون آرامش در شهر برقرار است. @rahekhoda
ای کاش سلبریتی‌ها ، فوتبالیست‌ها و هنرمندان و... برای شما حداقل یه استوری بذارن .. @rahekhoda