eitaa logo
راه های راه گشا
5.4هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
3.5هزار ویدیو
3 فایل
🌹اگه دنبال کارگشایی توی زندگیت هستی حتما عضو کانال ما باش هرچی بخوای هست تو فقط عضو شو 🌹 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat /2174157082C8a265602eb
مشاهده در ایتا
دانلود
✨﷽✨ ✍️عارف سخنوری، با یک قاری قرآن در مجلسی وارد شدند. قاری قرآن شروع به تعریف از اخلاق و علم دوست سخنورش کرد و همگان مشتاق شنیدن سخنان مرد سخنور بودند. وقتی وارد مسجد شدند، در جلسه، قرآن تلاوت می‌کردند. سخنور تا رسید قرآن دادند تا بخواند و یک کلمه را اشتباه خواند و مصحح بدون رودربایستی و بلند غلط او را گرفت. نوبت تلاوت به قاری رسید، قاری دو کلمه را سقط کرد و نخواند و بلند مورد ایراد واقع شد. سخنور سخنرانی کرد و مجلس تمام شد. وقتی با دوست قاری‌اش از مجلس بیرون آمدند، سؤال کرد، چرا دو کلمه را به عمد، سقط کردی و انداختی؟ طوری که کسی از تو ایراد گرفت که یک صدم تو قرآن وارد نبود؟ قاری گفت: تو استاد منی و استاد سخن، وقتی تو یک غلط خواندی من باید دو غلط می‌خواندم تا مردم باور کنند این صفحه تلاوتش دشوار بود و وجهه ظاهری تو حفظ شود تا مردم به سخنانی که از تو می‌خواستند بشنوند، تردید بر علم تو نداشته باشند. از تو می‌خواستند مطلبی یاد بگیرند اما من جز صوت خوش چیزی نداشتم به آن‌ها بدهم. 🍀سخنور دست دوست قاری‌اش را بوسید و گفت: تو استاد اخلاق منی! چون وقتی که تو قرآن می‌خواندی شیطان در دل من نفوذ کرد و آرزو می‌کردم غلط بخوانی تا آبروی من به من برگردد. چیزی که شیطان در دل من گذاشته بود، رحمان در دل تو نهاد. 🌹اگه دنبال کارگشایی توی زندگیت هستی حتما عضو کانال ما باش هرچی بخوای هست تو فقط عضو شو 🌹 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2174157082C8a265602eb
✨﷽✨ ✍در کودکی یاد دارم وقتی با هم‌سن و سالان در کوچه فوتبال بازی می‌کردیم، تنبل‌ترین بازیکن را دروازه‌بان می‌گذاشتیم. همه از دروازه‌بان‌ شدن و یک‌جا ایستادن متنفر بودیم و آن را نوعی حقارت تصور می‌کردیم و سعی می‌کردیم به راحتی تسلیم نشویم.بعدها که بزرگ شدم و از دنیای فوتبال سر درآوردم فهمیدم، هر کسی را دروازه‌بان نمی‌گذارند. حیثیت و آبرو و زحمت‌های همه 11 نفری که می‌دوند در دستان پُرتوان دروازه‌بان است. در یک خانه نیز برخی تصور می‌کنند زنِ خانه‌دار یعنی کسی که فقط در خانه می‌خورد و می‌خوابد و تنبل است، در حالی‌که زنِ خانه‌دار مانند دروازه‌بان خانه است که باعث می‌شود زحمات دویدن و تلاش پدر به باد نرود. در کل زن باعث می‌شود از حریم خانه به دقت مواظبت شود تا هر کسی قدرت حمله و وارد شدن به آن را نداشته باشد. زن اگر در خانه‌داری، اسراف کند٬ ولخرج باشد و کودکان را دلسوزانه مدیریت و تربیت نکند، زحمات دویدن پدر به باد می‌رود. هرچند زنان شاغلی هم هستند که خانه‌داری بسیار عالی هم از خود نشان می‌دهند و شاغل بودن در تضاد خانه‌داری یک زن هوشیار و کوشا نمی‌تواند باشد. 👈یک تیم فوتبال برای پیروزی به دروازه‌بان ماهری نیازمند است و یک خانواده برای موفقیت به زنِ خانه‌دار ماهر. برای فرج عج الله 🌹اگه دنبال کارگشایی توی زندگیت هستی حتما عضو کانال ما باش هرچی بخوای هست تو فقط عضو شو 🌹 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2174157082C8a265602eb
✨﷽✨ ✍ملا مهر علی خویی در مسجد نشسته بود که جوانی برای سؤالی نزد او آمد و گفت: پدرم قصاب است و در ترازو کم‌فروشی می‌کند، اما خدا در این دنیا عذابش نمی‌کند؟ آیا خدا هوای ثروتمندان را بیشتر دارد؟ ملا مهر علی گفت: بیا با هم به مغازۀ پدرت برویم. وارد مغازه پدر شدند. ملا مهر علی از قصاب پرسید: این همه خرمگس‌های زرد آیا فقط در قصابی تو وجود دارد؟ قصاب گفت: ای شیخ! درست گفتی، من نمی‌دانم چرا همۀ خرمگس‌های شهر در قصابی من جمع شده‌اند و روی گوشت‌های من می‌نشینند؟ ملا گفت: به خاطر این که هر روز دو کیلو کم‌فروشی می‌کنی، هر روز دو هزار خرمگس مأمور هستند دو کیلو از گوشت‌های حرام را که جمع می‌کنی جلوی چشمان تو بخورند و کاری از دست تو بر نیاید. ملا مهر علی به انتهای مغازه رفت و چوب کوچکی از سقف کنار زد، به ناگاه دیدند که زنبورهایی هم کندوی عسلی در کنار چوب سقف قصابی ساخته‌اند که عسل‌های شهد فراوانی دارد که قصاب از آن بی‌خبر بود. روی به پسر قصاب کرد و گفت: پدرت هر ماه قدری گوشت به اندازۀ کف دست به پیرزنی بی‌نوا می‌بخشد و این زنبور‌های عسل هم، هدیه خدا به او بخاطر این بخشش است.ملا علی روی به پسر کرد و گفت: ای پسر! بدان که او حرام را بر می‌دارد و حلال را بر می‌گرداند؛ هر چند حرام را جمع می‌کنی و حلال را می‌بخشی، پس ذره‌ای در عدالت خداوند در این دنیا بر خود تردید راه مده. مرحوم ملا مهرعلی خویی (ره) صاحب قصیدۀ معروف "ها علیٌّ بَشَرٌ کَیْفَ بَشَر (علی بشر است؛ اما چه بشری) است که مزارش در تپه‌ای در خروجی شهرستان خوی قرار دارد و حدود 150 سال پیش در این مکان دفن شده است و در شهر خوی مشهور است که او وصیت کرد در تشییع جنازۀ من همۀ مردم شهر بیایند و کسی در خانۀ خود ننشیند. زمانی که جنازۀ او را برای دفن می‌بردند، زلزله‌ای مهیب آمد و تمام شهر را ویران و بسیاری را کشت و آنجا بود که مردم فهمیدند پیام وصیت او چه بود. برای فرج عج الله 🌹اگه دنبال کارگشایی توی زندگیت هستی حتما عضو کانال ما باش هرچی بخوای هست تو فقط عضو شو 🌹 👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2174157082C8a265602eb
✨﷽✨ ✍مردی برای تهیدستی خرابه‌نشین همیشه غذا می‌برد و تهیدست همیشه به او ناسزا می‌گفت و مرد غذا را می‌داد و باز می‌گشت بدون این‌که ناراحت شود و سخنی بگوید؛ جز سکوت و تبسم چیزی در مقابل ناسزاهای آن مرد به او نشان نمی‌داد. گاهی روزها مرد با پسر جوانش می‌رفت و برای این‌که او از برخورد مرد تهیدست ناراحت نشود پسرش را داخل خرابه نمی‌برد. روزی پسر جوان از بیرون خرابه صدای ناسزاهای مرد تهیدست را شنید و برای این‌که پدرش ناراحت نشود سکوت کرد و فردا به خرابه رفت. از تهیدست سؤال کرد: چه کسی برای تو غذا می‌آورد؟ گفت: مردی می‌آورد که خیلی مهربان است و من او را خیلی دوستش دارم و تعجب می‌کنم که تا بحال در عمرم هیچ کس را به این اندازه دوست نداشته‌ام. پسر داستان را برای پدر تعریف کرد و گفت: چرا با کسی که به تو ناسزا می‌گوید مهربانی می‌کنی و دوستش داری؟ پدر گفت: من به خاطر ترس از خدا و محبتی که به خدای خود دارم و دوستش دارم در برابر اهانت‌های آن مرد صبر و سکوت می‌کنم، این مرد گمان می‌کند من او را دوست دارم که سکوت می‌کنم. بدان! خداوند از هرگونه محبت و عزت بخشیدن ما بی‌نیاز است کسی که خدا را دوست بدارد و از روی محبت خدا صبر و سکوت بر مرارت او کند با این کار دوستی و محبت خلایق را از آن خود می‌کند. کسی که خدا را عزیز کند و هر کار نیکی که کرد بگوید از لطف خداست، خود را در نظر بندگان با تواضع خویش عزیز کرده است. ‌‌‌‌ برای فرج عج الله 🌹اگه دنبال کارگشایی توی زندگیت هستی حتما عضو کانال ما باش هرچی بخوای هست تو فقط عضو شو 🌹 👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2174157082C8a265602eb
✨﷽✨ ✍معماری برای مردی خانه‌ای می‌ساخت. صاحب کار هر روز یک‌بار نقشه بنا را عوض می‌کرد و ثبات در رأی نداشت. کار بنا به مصیبت تمام شد و کار را به نقاش سپرد. نقاش را گفت: خانه را سفید کرمی رنگ کند، هنوز نقاش دیواری را رنگ نکرده بود که نظر مرد مالک خانه با نظر عروس عوض شد و از نقاش خواست خانه را سبز لیمویی رنگ کند. این تغییر مزاج با نظرات داماد و پسر و... ادامه داشت که نقاش عصبانی شد و تهدید به ترک کار نمود. صاحب‌کار گفت: تو اهل تجربه‌ای هر رنگی را که می‌بینی بهتر است همان رنگ را به پایان برسان! صاحب‌کار، کار را به نقاش سپرد و رفت. وقتی برگشت دید تمام خانه را به رنگ سیاه رنگ کرده است. صاحب‌کار عصبانی شد و گفت: عجب انسان احمقی هستی من انتخاب رنگ بر عهده تو گذاشتم، کدام کس خانۀ خود تاریک و سیاه رنگ می‌کند؟ نقاش گفت: هیچ کس! صاحب‌کار گفت: پس تو چرا خانۀ من چنین کردی؟ نقاش گفت: تو کسی هستی که هر کس در زندگی تو نظری می‌دهد و دهن‌بین هستی و گوش می‌دهی و در صدد راضی نگه داشتن همه هستی، برای همین هیچ کاری از تو به درستی پیش نمی‌رود و از تو سیاه‌بخت‌تر در عمرم ندیده‌ام و رنگ منزل را به رنگ بخت تو انتخاب کردم هر چند خودت، خود را سفیدبخت شاید ببینی. ‌‌‌‌ برای فرج عج الله 🌹اگه دنبال کارگشایی توی زندگیت هستی حتما عضو کانال ما باش هرچی بخوای هست تو فقط عضو شو 🌹 👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2174157082C8a265602eb
✍جوانی به سن ازدواج رسید. او به خاطر تنگی‌ معیشت و روزی از ازدواج می‌ترسید. هاتفی از غیب او را ندا داد که ای جوان! چرا به خدای خود برای روزی‌رسانی اعتماد و توکل نداری؟! جوان گفت: ترس دارم‌ پس از ازدواج مرا شغل و کسب و کارم سست شود و مدیون خانواده‌ام گردم. هاتف از او پرسید: آیا به یاد داری که در شکم مادر تو را به رایگان روزی داد و چون متولد شدی با شیر مادر تو را رایگان و بی‌رنج روزی بخشید؛ و این روزی رایگان خدای تو تا سن بلوغ ادامه داشت و چنان مهر تو را در قلب والدین‌ات انداخت که به تو رایگان روزی می‌بخشیدند، آن گاه که به سن بلوغ رسیدی روزی تو را از رایگان به دسترنج تو تبدیل کرد و تو را در میان تلاش و کار آزمود تا روزی خود را با معصیت و نافرمانی او کسب نکنی. پس بدان خدای تو، تو را رایگان روزی داده است و اکنون نیز که به سن بلوغ و رشد رسیده‌ای اگر معصیت و نافرمانی او را نکنی مانند همان روز نخستِ خلقتت تو را و اهل‌بیت تو را روزی رایگان و بی‌منت خواهد بخشید. برای فرج عج الله 🌹اگه دنبال کارگشایی توی زندگیت هستی حتما عضو کانال ما باش هرچی بخوای هست تو فقط عضو شو 🌹 👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2174157082C8a265602eb