🌷دست نوازش به سر زائران میکشید🌷
شیخ حسنعلی #نخودکی:
🌷در ایام ریاضت، در مکاشفه ای دیدم.
درهای صحن عتیق(سقاخانه) را بستند و ندا آمد #امام_رضا علیه السلام
قصد دارند، از زوار خود دیدن کنند.
🌷زوار از درب شرقی وارد واز درب غربی خارج میشدند.
مردم بسیاری به شکل حیوانات بودند و از جلوی حضرت رد میشدند.
امام دست نوازش به سر همه میکشیدند.
🌱 پس از این مکاشفه و مشاهده بود که تصمیم گرفتم در مشهد ساکن شوم.
وچشم امید به الطاف امام رضا داشته باشم.
منبع: ص۶۴فتوحات، علی اکبر صداقت
#زیارت
#حکایت
@raheraosha
🌷نتیجه کم خوری🌷
#ملاصدرا میگفت:
🌱چون بخشی از گناهان، نتیجه پرخوری و شکم پروری است،
باید در صرف غذا امساک کرد.
و همواره این شعر سعدی را میخواند:
اندرون از طعام خالی دار
تا در آن، نُور معرفت بینی
🌱و خود ملاّصدرا در شبانه روز، یک وعده غذا میخورد و غذایش فرقی با غذای طلاّب نداشت و فصل تابستان به صرف مقداری میوه اکتفا میکرد.
🌷او با آنکه از بزرگترین علمای عصر خود بود، با سادگی زیست میکرد؛ هر کس کاری با او داشت، میتوانست در هر ساعتی از روز بدون واسطه او را ببیند و مشکلش را با وی در میان بگذارد.
📚منبع: سیمای فرزانگان، ج3، ص453
.
#حکایت
#کم_خوری
#گناه
@raheraoshan
🔰🕌نــمـــــــــــازگــــــــــــــزاران🕌🔰
🌷نمی پرسی چرا؟! 🌷
🌱ابوعثمان مى گوید:
من با #سلمان_فارسى زیر درختى نشسته بودم ، او شاخه خشكى را گرفت و تكان داد همه برگهایش فرو ریخت .
آنگاه به من گفت : نمى پرسى چرا چنین كردم ؟
گفتم : چرا این كار را كردى ؟
در پاسخ گفت :
🌱یك وقت زیر درختى در محضر #پیامبر (ص) نشسته بودم ،
حضرت شاخه خشك درخت را گرفت و تكان داد تمام برگهایش فرو ریخت . سپس فرمود:
سلمان ! سۆ ال نكردى چرا این كار را انجام دادم ؟
گفتم : منظورتان از این كار چه بود؟
فرمود:
🌸وقتى كه مسلمان وضویش را به خوبى گرفت ، سپس نمازهاى پنچگانه را بجا آورد، #گناهان او فرو مى ریزد، همچنان كه برگهاى این درخت فرو ریخت.
بحار ج 82، ص 319
#نماز
#حکایت
#گناه
🌸🔹@raheraoshan
🌷شکر کدام نعمت؟!🌷
ابو هاشم جعفری گوید:
در تنگنای سختی از #زندگی گرفتار شدم ،
به حضور امام #هادی علیه السلام رفتم.
وقتی در محضر او نشستم فرمود:
ای اباهاشم درباره كدام نعمتی كه خداوند به تو داده است می توان #شكر گذار او باشی ؟
من ساكت ماندم وندانستم چه بگویم .
حضرت فرمود:
خداوند #ایمان را روزی تو كرد و به وسیله آن بدنت را از آتش دوزخ مصون كرد
و #عافیت و سلامتی را نصیب تو گردانید و تو را بر اطاعتش یاری نمود
و به تو #قناعت بخشید و از اینكه خوار و بی آبرو گردی حفظ كرد.
ای ابا هاشم من در آغاز، این نعمتها را به تو یاد آوری كردم.
چرا كه گمان بردم می خواهی از آن كسی كه آن نعمتها را به تو بخشیده است شكایت كنی.
و من دستور دادم صد دینار به تو بپردازند آن را دریافت كن.
منبع: قصه هاي تربيتي چهارده معصوم(عليهم السلام) / محمد رضا اکبري
#حکایت
#امام_هادی ع
#شکر
@raheraoshan
🔰🕌نــمـــــــــــازگــــــــــــــزاران🕌🔰
🌷بگو نماز اوّل وقت بخوانند🌷
از آقا سيّد عبدُ الهادى شيرازی
كه واقعاً عالمِ حسابى (و از مراجع) بود
نقل كردهاند كه
در كوچكى بعد از فوت پدرم
سرپرستی خانواده به عهدهى من بود.
پدرم را در خواب ديدم.
از من پرسيدند: آقا سيّد عبد الهادى، حال شما چه طور است؟
در جواب گفتم: خوب نيست.
فرمود: به بچّهها و اهل خانه سفارش كنيد كه #نمازاول_وقت بخوانند،
#تنگدستى شما رفع مىشود.
📚منبع: کتاب در محضر آیت الله بهجت, جلد سوم, نکته هزار و ششصد و هشتم
#نماز
#فقر
#حکایت
🌸@raheraoshan
✨🌸✨🌸✨🌸
🔰🕌نــمـــــــــــازگــــــــــــــزاران🕌🔰
🌷حتی شب ازدواج🌷
🌱ایشان (شهید عباسعلی آورجه)
حتی یک دفعه نمازش را در خانه نمی خواند.
و همیشه #سروقت با اشتیاق به #نماز می ایستاد.
🌱حتی شب ازدواج که برای خرید
به بازار رفته بودیم
من و بقیه را در بازار رها کرده
و به سوی #مسجد رفت.
منبع: اطلاعات دریافتی از کنگره سرداران و 23000شهید استانهای خراسان
#نماز
#حکایت
#شهید
🌸@raheraoshan
✨🌸✨🌸✨🌸
🌷همه علم طب در یک آیه 🌷
🔹هارون الرشید، طبیبی مسیحی داشت که
بسیار معروف بود.
روزی این طبیب به یکی از دانشمندان اسلامی گفت:
من در کتاب آسمانی شما چیزی از طب [و پزشکی] نمی یابم؛
در حالی که دانش مفید بر دوگونه است:
علم ادیان و [علم] ابدان.
🔸او در پاسخ گفت:
خداوند همه دستورات طبّی را در نصف آیهای از قرآن کریم بیان کرده است:
«کُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا»؛
«بخورید و بیاشامید؛ ولی اسراف نکنید!»
و پیامبر ما نیز طبّ را در این دستور خویش خلاصه کرده است:
«اَلْمِعْدَةُ بَیتُ الدَّاءِ وَ الْحِمْیةُ رَأْسُ کُلِّ اَلدَّوَاءِ؛
معده خانه دردها و
و پرهیز و کم خوری ریشه تمام دواهاست.»
🔹طبیب مسیحی که این سخن را شنید،
گفت:
قرآن شما و پیامبرتان
برای جالینوس طبی باقی نگذاشته است.
#حکایت
#سلامتی
#بیماری
#پزشکی
@raheraoshan
🍃نجات با زیارت عاشورا🍃
🌱دکتر محمد هادی امینی- فرزند علامه امینی- می نویسد:
پس از گذشت چهار سال از فوت پدرم، در شب جمعه ای قبل از اذان صبح، پدرم را در خواب دیدم و او را بسیار شاداب خرسند یافتم.
جلو رفته و پس از سلام و دست بوسی گفتم:
پدر جان در آن جا چه عملی باعث سعادت و نجات شما گردید؟
کتاب الغدیر یا سایر تالیفات؟
یا تاسیس و بنیاد کتابخانه امیرالمؤمنین (علیه السلام)؟
🍃مرحوم علامه امینی، تاملی نمود و سپس فرمود:
🌷فقط زیارت اباعبدالله الحسین (علیه السلام).
عرض کردم: شما می دانید اکنون روابط ایران و عراق تیره و راه کربلا، بسته است، برای زیارت چه کنیم؟
🌷فرمود: در مجالس و محافلی که جهت عزاداری امام حسین (علیه السلام) بر پا می شود، شرکت کنید: ثواب زیارت امام حسین (علیه السلام) را به شما می دهند.
🌱سپس فرمود: پسر جان! توصیه می کنم که «زیارت عاشورا» را به هیچ عنوان ترک مکن.
زیارت عاشورا را دائم بخوان و بر خودت وظیفه بدان. این زیارت، دارای آثار و برکات و فواید بسیاری است که موجب نجات و سعادت مندی تو در دنیا و آخرت می باشد، و امید دعا دارم.
#امام_حسین
#زیارت_عاشورا
#حکایت
#نجات
منبع: آثار و برکات حضرت امام حسین علیه السلام ص ۵۸۱
🚩@raheraoshan
🏴🚩🏴🚩🏴🚩
🌷شفای مفلوج به عنایت حضرت رضا علیه السلام 🌷
🌱مرحوم آیت اللَّه حاج شیخ مجتبی قزوینی خراسانی ( از علمای بزرگ مشهد، فوت ۱۳۴۶ش)نقل فرمودند:
🍃شخص فلجی از اهل آذربایجان را دیدم که برای زیارت به مشهد آمده بود،
همه روزه او را با تخت روان به حرم مطهّر حضرت رضاعلیه السلام میآوردند.
آنچنان پای او بیحس بود که هنگام راه رفتن، پای او بر زمین کشیده میشد.
🍃 تا اینکه یک روز شنیدم نقاره میزنند، تفحص کردم،
متوجّه شدم همان شخص آذربایجانی شفا گرفته است و بر جای بلندی رفته و ایستاده است
، در حالی که اثری از بیماری فلج در پای او وجود نداشت.
🍃صبر کردم تا مردم متفرق شوند، آنگاه دیدم او شروع به راه رفتن کرد، در حالی که اثری از حالت قبلی در پاهای او دیده نمیشد.
🌷شهادت امام رضا علیه السلام تسلیت🌷
#حکایت
#کرامت
#امام_رضا
منبع: روزنه هایی از عالم غیب
🌸@raheraoshan
🔰🕌نــمـــــــــــازگــــــــــــــزاران🕌🔰
🌷نمی پرسی چرا؟! 🌷
🌱ابوعثمان مى گوید:
من با #سلمان_فارسى زیر درختى نشسته بودم ، او شاخه خشكى را گرفت و تكان داد همه برگهایش فرو ریخت .
آنگاه به من گفت : نمى پرسى چرا چنین كردم ؟
گفتم : چرا این كار را كردى ؟
در پاسخ گفت :
🌱یك وقت زیر درختى در محضر #پیامبر (ص) نشسته بودم ،
حضرت شاخه خشك درخت را گرفت و تكان داد تمام برگهایش فرو ریخت . سپس فرمود:
سلمان ! سۆ ال نكردى چرا این كار را انجام دادم ؟
گفتم : منظورتان از این كار چه بود؟
فرمود:
🌸وقتى كه مسلمان وضویش را به خوبى گرفت ، سپس نمازهاى پنچگانه را بجا آورد، #گناهان او فرو مى ریزد، همچنان كه برگهاى این درخت فرو ریخت.
بحار ج 82، ص 319
#نماز
#حکایت
#گناه
🌸@raheraoshan
✨🌸✨🌸✨🌸
🌹حضور حضرت رضاعلیه السلام
در کنار محتضر🌹
🔹حجّة الاسلام و المسلمین آقای احمدی اصفهانی فرمود:
به یک واسطه از حجّة الاسلام حاج آقا حسن بهشتی که به دست منافقین به شهادت رسید
نقل میکنم که فرمود:
🔸من موقع وفات پدرم کنار او بودم و
وقت وفات ایشان را متوجّه بودم
و شخص دیگری از وقت دقیق وفات ایشان خبر نداشت، مراسم را برگزار کردیم.
🔹جوانی نزد من آمد و گفت:
تسلیت عرض میکنم، پدر شما در فلان شب فلان ساعت از دنیا رفت.
دیدم دقیقاً ساعت وفات و دقایق آن را بیان میکند.
گفتم: شما از کجا متوجّه شدی در این ساعت و در این دقایق پدرم وفات نمود؟
🔸گفت: مشهد رفته بودم، در مسافرخانه بودم،
در عالم خواب دیدم
به حرم مشرّف شدم، دمِ در حرم دیدم
حضرت رضاعلیه السلام از حرم بیرون میرود
گفتم:
آقا من به زیارت شما آمدم کجا میروید؟
فرمود: میروم اصفهان، حاج آقا مصطفی بهشتی در حال احتضار است.
میخواهم موقع مرگ کنار ایشان باشم.
🔹من از خواب بیدار شدم و آن ساعت را یادداشت کردم و همین ساعتی بود که خدمتتان عرض کردم.
منبع: روزنه هایی از عالم غیب
#حکایت
#امام_رضا
@raheraoshan
🌹شفای نابینا به لطف امام رضا 🌹
🌷 راوی: مقام معظم رهبری🌷
آیت الله خرازی:
🌷به همراه جامعه مدرّسین، خدمت مقام معظّم رهبری - مدّ ظله العالی - رسیدیم،
ایشان فرمودند:
🌸کرامات حضرت رضاعلیه السلام آنقدر زیاد رخ میدهد که برای مشهدیها ذکر کرامت تازگی ندارد،
🌷من خودم کوری را میشناختم که از حضرت رضاعلیه السلام شفا گرفت و بینا شد.
🌷در مسجد مرحوم پدرم، فردی مکبّر نماز بود به نام کربلایی رضا و نابینا بود. دختر بچّهای داشت که دست او را میگرفت و به مسجد میآورد و در گوشهای مینشست و کربلایی رضا تکبیر نماز را میگفت، بعد از نماز، کربلایی رضا به کناری میآمد و مینشست و بعضی مردم به او کمکی میکردند و معروف شده بود به کربلایی رضا عاجز (در لهجه مشهدی عاجز یعنی کور).
🌷 به خاطر دارم در سالهای 1334 یا 1335 ه. ش بود که یک شب تابستان پس از منبر مرحوم پدرم،
مرحوم آقا سید احمد مصطفوی از مریدان پدرم آمد و به ایشان گفت: آقا! کربلایی رضا شفا پیدا کرده.
کربلایی رضا را آورد پیش ایشان.
🌷من به خوبی به یاد دارم که مرحوم پدرم از منبر آمدند پایین و مرحوم آقا سید احمد مصطفوی کربلایی رضا را آوردند نزد ایشان.
ایشان گفتند: کربلایی رضا! حالا من را میبینی؟ و کربلایی رضا دستش را زد بر سینه ایشان و گفت: آقاجان شما را میبینم.
🌸قضیه شفا پیدا کردن او از این قرار بود که دختر او بزرگ شده بود و مثل همیشه با کربلایی رضا به مسجد میآمد.
ظاهراً یکی از شاگردهای کسبه بازار به آن دختر اهانت و جسارتی کرده بود.
این مسئله برای کربلایی رضا گران آمده بود، دلش شکسته بود و رفته بود در بازار، رو به حرم مطهّر کرده بود و به آن حضرت شکایت کرده بود: چشم من نمیبیند و به دختر من اهانت میکنند، به لطف حضرت علیه السلام بینا شده بود.
🌷من سالها پس از آن قضیه کربلایی رضا را میدیدم، خودش میرفت و میآمد. ظاهر آراستهای نسبت به قبل پیدا کرده بود. داماد خوبی هم پیدا کرد، بعدها شنیدم که میگفتند: کربلایی رضا احتیاج به کار کردن ندارد، زیرا وضع دامادش در حدّی است که او را هم اداره میکند.
📚منبع: کتاب روزنه هایی از عالم غیب، نوشته آیت الله خرازی، موجود در برنامه بازار
#امام_رضا
#حکایت
#کرامت
@raheraoshan