eitaa logo
راه رستگاری
371 دنبال‌کننده
513 عکس
405 ویدیو
8 فایل
با عرض سلام در این کانال به یاری خداوند به مسائل اعتقادی و برنامه زندگی می پردازیم و در بیان آن‌ها از ظرفیت داستان،شعر ، طنز و تصویر هم کمک خواهیم گرفت مدیر کانال: @rahmatnia_j
مشاهده در ایتا
دانلود
قسمت سی و چهارم ❓سؤال: معصوم یعنی چه؟ آیا این، ساخته منطق ما شیعه است یا مبانی دارد و ما پرورشش داده و بهترش کرده‌ایم؟ اصولًا آیا به کسی معصوم می‌گوییم که گناه نکند یا کسی که علاوه بر گناه، اشتباه هم نکند. 🫂 ما بیست سال پیش در جلسه درس مرحوم میرزا ابوالحسن خان فروغی شرکت می‌کردیم. ایشان به خصوص در مسئله‌ عصمت مطالعات مخصوص و عقاید خاصی داشت و خیلی هم مفصل و تمیز صحبت می‌کرد و ما هشتاد درصد از صحبت‌هایش را نمی‌فهمیدیم ولی از بیست درصدش که می‌فهمیدیم، عصمت را یک جور دیگری تعریف می‌کرد. می‌گفت معصوم کسی نیست که گناه نکند. ما خیلی افراد را داریم که در زندگیشان گناه نکرده‌اند اما به آنها معصوم نمی‌گویند. 💁‍♂حالا به آن منطق کاری نداریم. قطعاً آقای مطهری جوابی دارند که معصوم چیست. اما اگر معصوم کسی است که باید اشتباه هم نکرده باشد، ما می‌بینیم از ائمه دوازده‏گانه بیش از دو نفرشان خلافت نکردند: حضرت علی و حضرت امام حسن به مدت خیلی کوتاهی؛ و شک نیست که اینها در امر خلافت و اداره مملکت اشتباهاتی کردند و به لحاظ منطق تاریخ بحثی در این اشتباهات نیست و این با آن تعریف معصوم جور در نمی‌آید. 💁 مثلًا حضرت امام حسن کسی را که مأمور کرد با معاویه بجنگد عبیدالله عباس بود. یا خود حضرت امیر که عبدالله بن عباس را حاکم بصره کرد اگر می‌دانست که این آدم یک چنان رسوایی به بار می‌آورد و آن طور کثافتکاری می‌کند، مسلّم این کار را نمی‌کرد. 👌پس مسلّم این مطلب را نمی‏دانست یعنی قبلًا فکر می‌کرد که او بهترین کسی است که برای این کار انتخاب کرده و بعد خراب از آب درآمد. و اگر تحقیق بیشتری درباره دوره حکومت حضرت بکنیم حتماً خیلی از این مسائل هست و به لحاظ تاریخی هیچ ایرادی ندارد ولی با این تعریف عصمت جور در نمی‌آید. 🔹 ... اینکه بنده عرض کردم که این نوع بحث کردنِ به اصطلاح یک‌طرفه که یک عده‌ای که همه موافق هستند در یک بحثی شرکت کنند زیاد مفید نیست، برای این است که واقعاً انسان وقتی یک عقیده‌ای دارد، آن را دوست دارد و تمایل ندارد که برخلاف عقیده‌اش چیزی بشنود به خصوص ما که از کودکی در افکارمان حبّ تشیع و خاندان علی بوده و هیچ وقت انتقاد نشنیده‌ایم. 🔸 شاید انتقاد نسبت به خود دین و اصول دین و حتی توحید و خداپرستی را خیلی راحت‏‌تر شنیده‌ایم اما انتقاد به تشیع و ائمه و اینکه کسی از زندگی آنها ایراد بگیرد که چرا این کار را کردند و آن کار را نکردند، نشنیده‌ایم. به همین جهت برای ما خیلی شاقّ است که کسی‏ مثلًا به امام حسن ایراد بگیرد یا احیاناً به امام حسین ایراد بگیرد که آن خیلی مشکل‌تر است. 🔺ولی مثلًا این آیه‌ای که جناب آقای مطهری در جلسه اول و در این جلسه روی آن تکیه کردند که می‌گوید افرادی که نماز می‌خوانند و زکات می‌دهند در حالی که رکوع می‌کنند، و بعد استدلال کردند که این جز درباره حضرت علی و آن حالتی که اتفاق افتاد که در حال رکوع انگشترش را داد نیست، به نظر من زیاد منطقی و معقول به نظر نمی‌رسد زیرا اولًا ما در شرح حال حضرت علی شنیده و خوانده‌ایم که ایشان در حال نماز این قدر توجهش به خدا بود که افراد را [نمی‌‏شناخت] و گفته‌اند حتی در حال وضو گرفتن نیز افرادی را که از جلویش عبور می‌کردند نمی‌‏شناخت. 🔻چطور می‌شود که چنین شخصی در حال نماز باشد و آن قدر حواسش به دیگران باشد که آن فقیر از در وارد می‌شود و گدایی می‌کند و کسی به او چیزی نمی‌دهد و حضرت انگشترش را بیرون می‌آورد و به او می‌دهد. و تازه این کار خوبی نیست که به گدا پول بدهیم. به گدا پول دادن آن چنان اهمیت ندارد که انسان نمازش را اقلًا به لحاظ روانی ناقص کند یا بدان لطمه برساند. ▪️ به علاوه زکات به انگشتر تعلق نمی‌گیرد و مطابق فتوای فقهای شیعه انگشتر جزء چیزهایی نیست که به آنها زکات تعلق می‌گیرد. گذشته از این، عده‌ای که خیلی در این مورد تعصب دارند برای اینکه این موضوع را بزرگتر جلوه دهند گفته‌اند که این انگشتر هم خیلی گران‌قیمت بوده، در حالی که حضرت امیر انگشتر گران‌قیمت دستش نمی‌کرده است. جواب👈 در قسمت بعدی ادامه دارد . . . 📚شهید مرتضی انصاری، امامت و رهبری ┄┅═✧✺🕌✺✧═┅┄ https://eitaa.com/raherastgari
22.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
توی این دوره زمونه، معادلِ اژدهای حضرت موسی چیه که همه سحرها رو از بین میبره؟! ┄┅═✧✺🕌✺✧═┅┄ https://eitaa.com/raherastgari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قسمت سی و پنجم [پاسخ سؤالی که در قسمت قبل مطرح شد] 💁‍♂ جواب: مسئله‌ای که ایشان گفتند یک افرادی هم باشند که در جهت مخالف صحبت کنند، البته برای همه جلسات یک امر مفیدی است. جواب این را من نباید بدهم. من همین قدر اقرار می‌کنم که کار خوب و مفیدی است. ❓اما مسئله‌ عصمت. معنی عصمت چیست؟ یک وقت هست که انسان این طور فکر می‌کند که عصمت یعنی اینکه خداوند افراد مخصوصی از بشر را همیشه مراقبت می‌کند که هر وقت اینها تصمیم می‌گیرند گناهی را مرتکب شوند، فوراً جلویشان را می‌گیرد. مسلّم است که عصمت به این معنی نیست و اگر هم باشد، برای کسی کمالی نیست. 🔹اگر کودکی را یک کسی همیشه مراقب باشد و هیچ گاه نگذارد که او کاری را که نباید بکند انجام دهد و مانعش باشد، این، کمالی برای آن کودک شمرده نمی‌شود. 🔸 ولی یک مطلب دیگر هست که از قرآن استنباط می‌شود و آن اینکه ما می‌بینیم که قرآن درباره یوسف صِدّیق در آن تنگنایی که آن زن از او کام ‏طلبی می‌کرد می‌گوید: وَ لَقَدْ هَمَّتْ بِهِ‏ آن زن آهنگ یوسف را کرد وَ هَمَّ بِها لَوْ لا أَنْ رَأی‏ بُرْهانَ رَبِّهِ‏ [۱] و یوسف هم اگر نبود که دلیل پروردگار مشهودش بود، آهنگ او را می‌کرد؛ یعنی او هم یک بشر بود، یک جوان بود و غریزه داشت. آن زن به طرف یوسف رفت ولی یوسف به طرف او نرفت، یوسف هم اگر نبود که داشت یک شهودی می‌کرد، به سوی او می‌رفت. یوسف به حکم اینکه با ایمان بود و ایمان او یک ایمان کامل و در حد ایمان شهودی بود و بدی و زیان این کار را می‌دید، همان ایمانی که خدا به یوسف داده بود مانع و نگهدارنده او از این کار بود. 🔺 هر فردی از افراد ما بدون آنکه یک قوه ‏ای به زور جلوی ما را گرفته باشد، از بعضی لغزش‌ها و گناه‌ها معصوم هستیم به خاطر کمال ایمانی که ما به خطر آن گناهان داریم. مثلًا خود را از بالای پشت بام یک ساختمان چهار طبقه پرت کردن یا خود را داخل آتش انداختن یک گناه است اما ما این گناه را هرگز مرتکب نمی‌شویم چون خطر و زیان آن برای ما ثابت و مجسّم است. می‌دانیم دست به برق گرفتن همان و جان تسلیم کردن همان. فقط وقتی این گناه را مرتکب می‌شویم که از آن خطر چشم پوشیده باشیم. ولی یک بچه دست به آتش می‌زند؛ چرا؟ چون خطر این گناه آنچنان که برای ما مسجّل است برای او مسجّل نیست. 🔻یک نفر آدم عادل، ملکه تقوا دارد و به همین جهت بسیاری از گناهان را اصلًا انجام نمی‌دهد. همان ملکه به او در این حد عصمت می‌دهد. ▪️ بنابراین عصمت از گناه بستگی دارد به درجه ایمان انسان به گناه بودن آن گناه و خطر بودن آن خطر. ما گناهان را تعبّداً پذیرفته‏ ایم که گناه است یعنی می‌گوییم چون اسلام گفته است شراب نخور ما نمی‌خوریم، گفته قمار نکن نمی‌کنیم. کم و بیش هم می‌دانیم که بد است اما آنچنان که خطر «خود را در آتش انداختن» برایمان مجسم است، خطر این گناهان برای ما مجسم نیست. اگر ما همان اندازه که به آن خطر ایمان داریم به خطر این گناهان نیز ایمان می‌داشتیم، ما هم از این گناهان معصوم بودیم. ▫️ پس عصمت از گناه یعنی نهایت و کمال ایمان. آن کسی که می‌گوید: لَوْ کشِفَ الْغِطاءُ مَا ازْدَدْتُ یقیناً [۲] (اگر پرده هم بر افتد بر یقین من افزوده نمی‌شود) قطعاً معصوم از گناه است. او در این سوی پرده هم پشت پرده را مجسم می‌بیند؛ یعنی مثلًا او حس می‌کند که با یک دشنام دادن در واقع عقربی برای جان خود آفریده، و به همین دلیل چنین کاری نمی‌کند. در اینکه قرآن نیز از ایمان‌هایی در این درجه یاد می‌کند شک نیست. 🌴 و لهذا عصمت، نسبی است یعنی مراتب و درجات‏ دارد. معصومین نسبت به آن چیزهایی که برای ما گناه است و گاهی مرتکب می‌شویم و گاهی اجتناب می‌کنیم، معصوم هستند و هرگز گناه نمی‌کنند ولی آنها هم مراحل و مراتبی دارند و نیز همه مثل همدیگر نیستند. در بعضی از مراحل و مراتب، آنها مثل ما هستند در این مرحله. همان طور که ما نسبت به گناهان عصمت نداریم، آنها [در آن مراحل و مراتب‏] عصمت ندارند. از آن چیزی که ما آنها را گناه می‌شماریم آنها معصوم هستند ولی چیزهایی برای آنها گناه است که برای ما حسنه است چون ما [به آن درجه‏] نرسیده‌ایم. 🌳مثلًا اگر یک شاگرد کلاس پنجم یک مسئله‌ کلاس ششم را حل کند برای او فضیلت است و جایزه دارد اما اگر همان مسئله‌ را شاگرد کلاس نهم حل کند چیزی برایش شمرده نمی‌شود و ارزشی ندارد. چیزهایی که برای ما حسنات است، برای آنها گناه است. ادامه در صفحه‌ی دوم 👇👇👇👇👇
👆👆👆👆👆 🌲ین است که ما می‌بینیم قرآن در عین حال به انبیا نسبت عصیان می‌دهد: وَ عَصی‏ آدَمُ رَبَّهُ‏ [۳]، یا به پیغمبر صلی الله علیه و آله می‌گوید: لِیغْفِرَ لَک اللهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِک وَ ما تَأَخَّرَ [۴]. 🎄 اینها می‌رساند که عصمت یک امر نسبی است، او در حد خودش و ما در حد خودمان. پس ماهیت عصمت از گناه، برمی‌گردد به درجه و کمال ایمان. انسان در هر درجه‌ای از ایمان باشد، نسبت به آن موضوعی که نهایت و کمال ایمان را به آن دارد یعنی در مرحله‏ لَوْلا أَنْ رَأی‏ بُرْهانَ رَبِّهِ‏ است، قهراً عصمت دارد؛ نه اینکه شخص معصوم هم مثل ماست، هی می‌خواهد به طرف معصیت برود، ولی مأموری که خدا فرستاده دستش را می‌گیرد و مانع می‌شود. 🌵 اگر این طور باشد هیچ فرقی بین بنده و امیرالمؤمنین نیست چون هم من به طرف گناه می‌روم و هم او، منتها برای او یک مأمور فرستاده ‏اند که مانع می‌شود ولی برای من مأمور نفرستاده‏ اند. اگر مأمور خارجی مانع گناه کردن انسان شود که هنر نشد. مثل این است که شخصی دزدی می‌کند و من دزدی نمی‌کنم ولی من که دزدی نمی‌کنم به خاطر این است که همیشه پاسبانی همراه من است. در این صورت من هم مثل او دزد هستم با این تفاوت که او دزدی است که پاسبان جلویش را نگرفته و من دزدی هستم که پاسبان جلویم را گرفته. این، هنری نیست. 🍃عمده در مسئله‌ عصمت، عصمت از گناه است. عصمت از خطا مسئله‌ دیگری است که آن نیز دوگونه است. یکی مسئله‌ خطای در تبلیغ احکام است که بگوییم پیغمبر احکام را برای ما بیان کرده است ولی شاید اشتباه کرده، شاید خدا به گونه‌ای به او وحی کرده و او اشتباهاً به گونه‌ای دیگر گفته همان طور که ما اشتباه می‌کنیم؛ به ما می‌گویند برو این پیغام را برسان، بعد ما می‌رویم عوضی می‌گوییم. یعنی اصلًا اعتمادی به گفته پیغمبر نیست از باب اینکه ممکن است اشتباه کرده باشد. قطعاً چنین چیزی نیست. 🎋 اما در سایر مسائل. در اینجا آقای مهندس کتیرایی خیلی سرعت قضاوت نشان دادند و به امیرالمؤمنین ظلم کردند و واقعاً ظلم فاحشی بود. شما چطور به این سرعت قضاوت کردید که اگر شما به جای امیرالمؤمنین بودید، عبدالله بن عباس را انتخاب نمی‌کردید و...؟ 🪴در این گونه مسائل تاریخی قضاوت‌های ظنّی مانعی ندارد. انسان درباره شخصی قضاوت می‌کند که من فکر می‌کنم اگر فلان کس در پانصد سال پیش به جای آن کار این کار را می‌کرد بهتر بود. کسی می‌گوید قطعاً؟ می‌گوید من این طور فکر می‌کنم. این، مانعی ندارد. ولی در این گونه مسائل قضاوت قطعی کردن حتی نه نسبت به امیرالمؤمنین، نسبت به افراد دیگر هم صحیح نیست. 🎍 او حاضر در وقایع و مسائل بوده و عبدالله بن عباس را از ما و شما بهتر می‏‌شناخته و اصحاب دیگرش را هم از ما و شما خیلی بهتر می‌‏شناخته است. آن وقت ما این طور قضاوت کنیم که اگر حضرت به جای عبدالله بن عباس کس دیگری را انتخاب می‌کرد، او آن کار را بهتر انجام می‌داد، و او را انتخاب نکرد. این، سرعت در قضاوت در این گونه مسائل است. بعلاوه شما خودتان در بیاناتتان- که ما همیشه استفاده کرده‌ایم- همواره این مطلب را گفته‌اید که علی علیه السلام یک سیاست خاصی داشت و نمی‌خواست و نمی‏‌بایست یک ذره از آن سیاست تخلف کند، و در این سیاست همراه نداشت، خودش هم همیشه می‌گفت فرد ندارم. 🍀 همین عبدالله بن عباس و دیگران دائماً می‌آمدند علی علیه السلام را توصیه می‌کردند به انعطاف یعنی همان چیزی که امروز به آن سیاست می‌گویند. شما بیایید به من ثابت کنید که علی علیه السلام یک کادر کافی داشت و در آن کادر کافی- العیاذ بالله- اشتباه کرد. من که نمی‌توانم ثابت کنم که یک کادر کافی داشت. ☘من همین قدر می‌دانم که علی علیه السلام که پیغمبر او را برای خلافت تعیین کرده و خودش این همه فریاد می‌کشد راجع به اینکه خلافت را ربودند، وقتی بعد از زمان عثمان به سراغش می‌آیند که با او بیعت کنند، عقب می‌کشد و می‌گوید: دَعونی وَ الْتَمِسوا غَیری فَانّا مُسْتَقْبِلونَ امْراً لَهُ وُجوهٌ وَ الْوانٌ... وَ انَّ الْآفاقَ قَدْ اغامَتْ وَ الْمَحَجَّةَ قَدْ تَنَکرَتْ‏ [۵] زمینه و اوضاع، دیگر خراب شد و خلاصه نمی‌شود کار کرد، یعنی من فرد ندارم، افراد را از دست داده‌ام، من ندارم آدمی که بتوانم [به کمک او اوضاع جامعه را] اصلاح کنم. همچنین می‌گوید: لَوْلا حُضورُ الْحاضِرِ وَ قِیامُ الْحُجَّةِ بِوُجودِ النّاصِرِ... [۶] بر من دیگر حجت تمام شده، من در مقابل تاریخ عذری ندارم، تاریخ این حرف را از من نمی‌‏پذیرد، می‌گویند علی فرصت را از دست داد. من با اینکه این فرصت، فرصت نیست، ولی برای اینکه تاریخ نگوید فرصت خوبی بود و از دست داد، قبول می‌کنم. بنابراین او خودش مدعی است که [کادر کافی‏] نیست و الآن وقت خلافت من نیست. ادامه در صفحه‌ی سوم👇👇👇👇👇
👆👆👆👆👆 💁‍♂ درباره هرکسی انسان تردید کند، درباره خود علی علیه السلام تاریخ هم تردید نمی‌کند که او خودش را احقّ به خلافت می‌دانست از دیگران. سنّی‏‌ها هم این را قبول دارند که علی علیه السلام خودش‏ را احقّ به خلافت می‌دانست از ابوبکر و عمر و... آن وقت چطور علی علیه السلام که خودش را احقّ به خلافت می‌دانست از ابوبکر و عمر، بعد از عثمان که برای خلافت به سراغش می‌روند، عقب می‏‌نشیند و می‌گوید من اگر بعد از این هم برایتان مشاور باشم بهتر از این است که امیر باشم. بنابراین چنین افرادی نداشته؛ حالا به چه علل و عواملی، بحث دیگری است. 🌿 اما مسئله‌ وَ یؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکعُونَ. اولًا ایشان فرمودند: «زکات به انگشتر تعلق نمی‌گیرد.» اصلًا به طور کلی انفاقِ کار خیر را زکات می‌گویند. این زکات اصطلاحی که امروز به کار می‌رود، در عرف فقها عَلَم شده است برای زکات واجب، و الّا در قرآن این طور نیست که هرجا دارد: یقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یؤْتُونَ الزَّکاةَ مقصود همین زکات واجب است. زکات یعنی صاف کردن مال، پاک کردن مال و حتی پاک کردن روح و نفس. قرآن به طور کلی انفاق مالی را زکات مال یا زکات روح و یا زکات نفس می‌گوید؛ کما اینکه کلمه صدقه هم همین طور است. 🌷 امروز صدقه مفهوم خاصی دارد، مثلًا می‌گوییم صدقه سَری. قرآن هر کار خیری را می‌گوید صدقه. اگر شما یک بیمارستان بسازید یا یک کتاب تألیف کنید که خیر آن به مردم می‌رسد، از نظر قرآن صدقه است‏ (صَدَقَةٌ جارِیةٌ) و لهذا کسانی از اهل تسنن هم که خواسته ‏اند به مفهومی که از این آیه برداشت شده ایراد بگیرند، به این کلمه ‏اش ایراد نگرفته‌اند که زکات به انگشتر تعلق نمی‌گیرد، چون آنها وارد به ادبیات عرب هستند و می‌دانند که زکات اختصاص به زکات واجب ندارد. ❓و اما این مسئله‌ که چرا در حال رکوع اینچنین شد؟ این ایراد را افرادی از قدما مثل فخر رازی گرفته‌اند که علی علیه السلام همیشه در حال نماز آنچنان از خود بی‌خود بود که توجه به اطراف پیدا نمی‌کرد؛ چگونه شما می‌گویید که در حال نماز این طور شد؟ جواب این است که اولًا اینکه علی علیه السلام در نماز از خود بی‌خود می‌شد، یک حقیقتی است اما این جور نیست که همه حالات اولیای الهی، همیشه مثل همدیگر بوده است. ☀️خود پیغمبر اکرم هر دو حال برایش نقل شده؛ گاهی در حال نماز یک حالت جذبه‌ای پیدا می‌کرد که اصلًا طاقت نمی‌آورد که اذان تمام شود، می‌گفت: ارِحْنا یا بِلالُ! زود [باش‏] که شروع کنیم به نماز. گاهی هم در حال نماز بود، سر به سجده می‏‌گذاشت، امام حسن یا امام حسین یا نوه دیگرش می‌آمد روی شانه‌‏اش سوار می‌شد و حضرت با آرامش صبر می‌کرد که این بچه نیفتد، سجده ‏اش را طول می‌داد تا اینکه او بلند شود. یک دفعه پیغمبر اکرم به نماز ایستاده بود؛ جلوی محل نماز گویا کسی آب دهان انداخته بود. 🌻 پیغمبر صلی الله علیه و آله یک قدم به جلو برداشت و با پایش روی آن را پوشاند و بعد برگشت، که فقها از این [واقعه] مسائلی را در باب نماز استخراج کرده‌اند. سید بحرالعلوم می‌گوید: وَ مَشْی خَیرِ الْخَلْقِ بِابْنِ طابٍ‏ یفْتَحُ مِنْهُ اکثَرُ الْابْوابِ‏ 🌾یعنی: اینکه پیغمبر صلی الله علیه و آله در حال نماز دو قدم جلو رفت، آن کار را کرد و برگشت، خیلی مسائل را حل می‌کند که در باب نماز چه مقدار عمل خارج جایز است یا جایز نیست و خیلی چیزهای دیگر. بنابراین حالات مختلفی بوده است. 🍂مطلب دیگری که عرفانی است این است: آنها که روی مذاق‌های عرفانی سخن می‌گویند معتقدند که اگر انجذاب خیلی کامل شد، در آن، حالت برگشت است یعنی شخص در عین اینکه مشغول به خدا هست، مشغول به ماوراء هم هست. آنها این طور می‌گویند و من هم این حرف را قبول دارم ولی در این جلسه شاید خیلی قابل قبول نیست که ما بخواهیم عرض بکنیم. مثل مسئله‌ خلع بدن است. 🌼فرادی که تازه به این مرحله می‌رسند، یک لحظه‌ای، دو لحظه‌ای، یک ساعتی خلع بدن می‌کنند. بعضی افراد در همه احوال در حال خلع بدن‏‌اند (البته من معتقد هستم و دیده‌ام)؛ مثلًا الآن با ما و شما نشسته‏‌اند و در حال خلع بدن هستند. 🌸 به نظر آنها آن حالتی که در وقت نماز تیر را از بدنش بیرون بکشند و متوجه نشود، ناقص‌تر از آن حالتی است که در حال نماز توجه به حال فقیر دارد، نه اینکه در اینجا از خدا غافل است و به فقیر توجه کرده، بلکه آنچنان توجه به خدایش کامل است که در آن حال تمام عالم را می‌بیند. بنابراین با این قرائن نمی‌شود اینها را رد کرد. ادامه دارد . . . 〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰 ۱.یوسف/۲۴ ۲.سفینه البحار،ج۲/ص۷۳۴(از علی علیه السلام ) ۳.طه/۱۲۱ ۴.فتح/۲ ۵.نهج البلاغه، خطبه۹۱ ۶.نهج البلاغه، خطبه۳ 📚شهید مرتضی مطهری، امامت و رهبری ┄┅═✧✺🕌✺✧═┅┄ https://eitaa.com/raherastgari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚀در انتقام و پاسخ به تجاوزات مکرر رژیم کودک کش صهیونیستی از جمله شهید کردن میهمان(اسماعیل هنیه) در کشور خودمان، دیشب نیروهای سپاه پاسداران پادگان‌های نظامی واقع در تل آویو را موشک باران کردند! 🙏 اللّهُمَّ انصُرِ الإسلَامَ وَ أهلَهُ وَ اخذُلِ الکُفرَ وَ أهلَهُ. أللّهُمَّ انصُر جُیُوشَ المُسلِمِینَ. أللّهُمَّ ارحَم زَعِیمَ المُسلِمِینَ. أللّهُمَّ أیِّد وَ سَدِّد قَائِدَ المُسلِمِینَ. أللّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ. اللّهُمَّ عَجَّل لِوَلیِّکَ الفَرَجَ وَ العَافِیةَ وَ النَّصرَ وَ اجعَلنَا مِن أعوَانِهِ وَ أنصَارِهِ وَ شِیعَتِهِ. بِمَنِّکَ وَ جُودِکَ و کَرَمِکَ یَا أرحَمَ الرَّاحِمِینَ. برای سلامتی و پیروزی رزمندگان اسلام دعا کنیم🙋‍♂ ┄┅═✧✺🕌✺✧═┅┄ https://eitaa.com/raherastgari
قسمت سی و ششم امامت از دیدگاه ائمه اطهار علیهم السلام‏ 💁‍♂ بحث امروز ما آخرین بحث ماست درباره مسائل کلی امامت. از این پس اگر بحث‌هایی بخواهیم بکنیم همه آنها جنبه نقلی خواهد داشت، مثل اینکه احادیثی را که از پیغمبر اکرم راجع به امیرالمؤمنین رسیده است یا امیرالمؤمنین درباره امامان بعد از خودشان و همچنین حضرت رسول درباره آن امامان فرموده‌اند و اینکه هر امامی چگونه بر امام بعد از خودش تصریح کرده است، یک یک بررسی کنیم که اینها بیشتر جنبه نقلی و تعیینی و تنصیصی پیدا می‌کند. 🌱 بحث امروز ما بحثی است که یک مقدارش را شاید در لابلای عرایض جلسات پیش هم گفته‌ایم ولی چون مربوط به روح مسئله‌ امامت است، من امروز با استناد به گفتار ائمه علیهم السلام در این زمینه بحث می‌کنم و قسمتی از کتابُ الحجّه‏ کافی‏ را برای شما می‌خوانم. 〰 مکرر عرض کردم که مسئله‌ امامت به آن معنی که در میان شیعه یا لااقل در زبان ائمه شیعه مطرح است، غیر از امامت به معنایی است که در زبان اهل تسنن مطرح است، و غیر از مسئله‌ حکومت است که در عصر ما زیاد مطرح است. مسئله‌ امامت اساساً مسئله‌ای است تالی تِلْوِ نبوت ولی نه به این معنی که مقامش از هر نبوتی پایین‌‏تر است، بلکه مقصود این است که چیزی است شبیه نبوت که انبیای بزرگ این را هم داشته‌اند یعنی نبوت را با امامت توأم داشته‌اند؛ یک چنین حالت معنوی است. تکیه‏ گاه سخن ائمه در این زمینه مسئله‌ انسان است به طور کلی. ما اول باید درباره تصور خودمان درباره انسان تجدیدنظری بکنیم تا این مطلب روشن شود. انسان چگونه موجودی است؟ 🫂می‌دانید درباره انسان که اساساً انسان چگونه موجودی است، دو نوع نظر است؛ یکی اینکه انسان نیز مانند همه جانداران دیگر یک موجود صد درصد- به اصطلاح- خاکی است یعنی مادی است ولی موجود مادی‌‏ای که در مسیر تحولات مادی، آن حداکثری که یک ماده می‌توانسته است متکامل شود، تکامل پیدا کرده است. حیات، چه در گیاهان و چه در درجه عالی‌ترش حیوانات و چه در درجه عالی‌تر از آن انسان‌ها، خود یک تجلّی و پرتوی است از تکاملاتی که ماده در مسیر خودش تدریجاً پیدا کرده است؛ یعنی عنصر دیگری غیر از عناصر مادی در بافتمان وجود این موجود دخالت ندارد. (اینکه «عنصر» می‌گوییم، به خاطر این است که تعبیر دیگری نداریم.) 💐هر شگفتی که در این موجود هست، از همین بافت مادی او سرچشمه می‌گیرد. قهراً روی این حساب باید اولین انسان و اولین انسان‌هایی که در دنیا آمده‌اند، پایین‏‌ترین انسان‌ها باشند و هرچه که انسان رو به جلو آمده است متکامل‌تر شده باشد، خواه اولین انسان را به شکل تصور قدما در نظر بگیریم که مستقیماً از خاک آفریده شد، یا به شکلی که بعضی از آقایان امروز پیش کشیده ‏اند- و خودش یک فرضیه‌ای است و از نظر فرضیه بودن قابل توجه است- که انسان، انتخاب شده از یک موجودات پست‏‌تر از خودش و تحول‏ یافته طبقه پایین‏‌تری است و ریشه‌اش به خاک منتهی می‌شود نه اینکه اولین انسان مستقیماً از خاک آفریده شده. ادامه دارد . . . 📚شهید مرتضی مطهری، امامت و رهبری ┄┅═✧✺🕌✺✧═┅┄ https://eitaa.com/raherastgari
🔴 اطلاعیه 🔷 با اذن رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله العظمی خامنه ای ادام الله ظله الشریف مؤمنین مجازند علاوه بر کمک‌های اهدایی، نصف سهم مبارک امام علیه السلام _ یک چهارم خمس _ را برای کمک به مردم مظلوم جنوب لبنان وجبههٔ مقاومت پرداخت کنند. 🆔 @resale_ahkam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قسمت سی و هفتم اولین انسان در قرآن‏ 💁‍♂ اما از نظر معتقَدات اسلامی و قرآنی و بلکه همه مذاهب، آن اولین انسان موجودی است که از بسیاری از انسان‌های بعد از خودش حتی از انسان‌های امروز متکامل‌تر است یعنی از اوّلی که این انسان پا به عرصه عالم گذاشته است، به عنوان خلیفةالله و به عبارت دیگر در حد یک پیغمبر به وجود آمده و این در منطق دین نکته قابل توجهی است که چرا اولین انسانی که در دنیا به وجود آمد، به صورت یک حجت خدا و پیغمبر به وجود آمد در صورتی که به نظر می‌رسد که روی مسیر عادی تکاملی باید انسان‌ها بیایند و پس از آنکه به مراحل عالی ترقی نائل شدند، یکی از آنها به مرحله نبوت و پیغمبری برسد نه اینکه اولین انسان خودش پیغمبر باشد. ☀️ قرآن برای آن اولین انسان مقام بسیار شامخی قائل است: وَ إِذْ قالَ رَبُّک لِلْمَلائِکةِ إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً قالُوا أَتَجْعَلُ فِیها مَنْ یفْسِدُ فِیها وَ یسْفِک الدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِک وَ نُقَدِّسُ لَک قالَ إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ. وَ عَلَّمَ آدَمَ‏ الْأَسْماءَ کلَّها ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَی الْمَلائِکةِ فَقالَ أَنْبِئُونِی بِأَسْماءِ هؤُلاءِ [۱]. 🔹خلاصه، اولین انسانی که به وجود می‌آید فرشتگان را به شگفت وا می‌‏دارد. چه سرّی و چه رازی در کار است؟ درباره اولین انسان تعبیر «وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی» [۲] به کار رفته (از روح خود چیزی در او دمیدم). این نشان می‌دهد که در بافتمان وجود این موجود غیر از عناصر مادی یک عنصر عِلوی دخالت دارد که با تعبیر «دمیدم از روح خودم» بیان شده است یعنی یک چیز اختصاصی مِن عنداللّهی در ساختمان این موجود دخالت کرد. به علاوه چرا تعبیر «خلیفةالله» دارد:إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً خلیفه برای خودم. 🔸 بنابراین در قرآن یک چنین برداشت عظیمی برای انسان هست که اولین انسانی که پا در این عالم می‌گذارد، به عنوان حجت خدا، پیغمبر خدا و موجودی که با عالم غیب پیوستگی و ارتباط دارد پا می‌گذارد. 🔺 تکیه‏‌گاه کلام ائمه ما روی همین اصالت انسان است به این معنا که اولین انسانی که روی زمین آمده است، از آن سنخ بوده و آخرین انسانی هم که روی زمین باشد از همین تیپ خواهد بود و هیچ گاه جهان انسانیت از موجودی که حامل روحِ‏ إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً باشد خالی نیست. 🔻 (اصلًا محور مسئله‌ این است.) سایر انسان‌ها کأنه موجوداتی هستند فرع بر وجود چنین انسانی، و اگر چنین انسانی نباشد انسانهای دیگر هم هرگز نخواهند بود. ▪️اینچنین انسانی را «حجت خدا» تعبیر می‌کنند: اللهُمَّ بَلی‏ لاتَخْلُو الْارْضُ مِنْ قائِمٍ لِلَّهِ بِحُجَّة. ▫️ این جمله در نهج‌البلاغه است‏ [۳] و در کتب زیادی نقل شده است. من این مطلب را از مرحوم آقای بروجردی شنیدم ولی یادم نیست که در جای دیگری هم دیده‌ام یا نه، یعنی دنبالش نبوده‏‌ام؛ ایشان می‌فرمود این جمله از آن جمله‌هایی است که حضرت در بصره بیان کرده‌اند و شیعه و سنی به طور متواتر آن را نقل کرده‌اند. 🌱 این جمله دنبال حدیث معروف کمیل است که کمیل گفت روزی علی علیه السلام دست مرا گرفت و با خودش برد تا از شهر خارج شدیم و به محلی به نام جَبّان رسیدیم. همینکه از شهر خارج شدیم و خلوت شد فَتَنَفَّسَ الصُّعَداءَ نفس عمیقی کشید، آهی کشید و بعد فرمود: یا کمَیلُ! انَّ هذِهِ الْقُلوبَ اوْعِیةٌ فَخَیرُها اوْعاها، فَاحْفَظْ عَنّی ما اقولُ لَک دل‌های فرزندان آدم به منزله ظرف‌ها هستند و بهترین ظرف‌ها آن است که بهتر می‌تواند نگه دارد یعنی سوراخ نداشته باشد، هرچه به تو می‌گویم ضبط کن. 3⃣ ابتدا آن تقسیم معروف را ذکر کرد: النّاسُ ثَلاثَةٌ فَعالِمٌ رَبّانِی وَ مُتَعَلِّمٌ عَلی‏ سَبیلِ نَجاةٍ وَ هَمَجٌ رَعاعٌ‏ مردم سه دسته‌اند: یک دسته علمای ربّانی هستند. (البته در اصطلاح حضرت علی عالم ربّانی غیر از عالم ربّانی‏‌ای است که ما به هرکسی تعارف می‌کنیم؛ یعنی یک عالم واقعاً و صددرصد الوهی و خالص برای خدا که شاید این تعبیر جز بر پیغمبران و ائمه صادق نیست.) وَ مُتَعَلِّمٌ عَلی‏ سَبیلِ نَجاةٍ (چون آن عالم را در مقابل این متعلم گرفته، مقصود عالمی است که از بشری تعلم نمی‌کند.) 🍃دسته دوم متعلمان هستند، شاگردان آنها هستند، کسانی که از آنها استفاده می‌کنند. دسته سوم مردمان‏ هَمَجٌ رَعاعٌ‏ هستند که‏ لَمْ یسْتَضیئوا بِنورِ الْعِلْمِ وَ لَمْ یلْجَأوا الی‏ رُکنٍ وَثیقٍ‏ از نور علم پرتوی نگرفته‌اند و به پایگاه محکمی هم تکیه ندارند. ☀️بعد شروع کرد از اهل زمان شکایت کردن؛ فرمود من علوم زیادی دارم ولی فردی که صلاحیت [دریافت آن را] داشته باشد پیدا نمی‌کنم. دسته‏ بندی کرد، فرمود هستند افرادی که زیرکند اما زیرک‌هایی که هرچه یاد بگیرند می‌خواهند به نفع خودشان به کار برند، ادامه در صفحه‌ی دوم👇👇👇👇👇
👆👆👆👆👆 می‌خواهند دین را به نفع دنیای خودشان استفاده کنند. مجبورم از آنها خودداری کنم. 🍂عده دیگری آدمهای خوبی هستند اما احمقند، دریافت نمی‌کنند یا عوضی دریافت می‌کنند. تا اینجا تقریباً سخن حضرت یأس‌‏آور است [زیرا به نظر می‌رسد که‏] پس کسی پیدا نمی‌شود. ولی در ذیلش می‌فرماید: اللهُمَّ بَلی‏... نه، این طور هم نیست که هیچ کس پیدا نشود، من اکثریت مردم را می‌گویم‏ [۴]: اللهُمَّ بَلی‏ لاتَخْلُو الْارْضُ مِنْ قائِمٍ لِلَّهِ بِحُجَّةٍ امّا ظاهِراً مَشْهوراً وَ امّا خائِفاً مَغْموراً لِئَلّا تَبْطُلَ حُجَجُ اللهِ وَ بَیناتُهُ وَ کمْ ذا وَ اینَ؟ اوُلئِک- وَ اللهِ- الْاقَلّونَ عَدَداً وَ الْاعْظَمونَ عِندَ اللهِ قَدْراً، یحْفَظُ اللهُ بِهِمْ حُجَجَهُ وَ بَیناتِهِ حَتّی‏ یودِعوها نُظَرائَهُمْ وَ یزْرَعوها فی قُلوبِ اشْباهِهِمْ، هَجَمَ بِهِمُ الْعِلْمُ عَلی‏ حَقیقَةِ الْبَصیرَةِ وَ باشَروا رَوْحَ الْیقینِ وَ اسْتَلانوا مَا اسْتَوْعَرَهُ الْمُتْرَفونَ وَ انِسوا بِمَا اسْتَوْحَشَ مِنْهُ الْجاهِلونَ وَ صَحِبُوا الدُّنْیا بِابْدانٍ ارْواحُها مُعَلَّقَةٌ بِالْمَحَلِّ الْاعْلی‏ [۵]. 🌴 فرمود: آری، زمین هرگز خالی از حجت نیست، حال یا حجت ظاهر در میان مردم و یا حجت مکتوم؛ هست ولی مردم او را نمی‌بینند، از نظرها پنهان است. به وسیله همان حجت‌هاست که خداوند دلایل خود را در میان مردم حفظ و نگهداری می‌کند و آنها هم آنچه را می‌دانند، این بذرها را در دل اشباه خودشان (که آنها نیز مانند خودشان هستند) می‌کارند و می‌روند. 🙅‍♂ چنین نیست که نکارند و بروند یعنی چنین نیست که من آنچه دارم نگفته بگذارم و بروم. آنگاه راجع به این افراد که از یک مبدأ ملکوتی استفاده می‌کنند می‌فرماید: هَجَمَ بِهِمُ الْعِلْمُ عَلی‏ حَقیقَةِ الْبَصیرَةِ علم بر آنها تهاجم می‌کند نه آنها بر علم (مقصود این است که علمشان افاضی است)، و آن علمی که به آنها هجوم می‌آورد بصیرت را به معنای حقیقی به آنها می‌دهد یعنی در آن علم، اشتباهی، نقصی، خطایی وجود ندارد. 🌳 وَ باشَروا رَوْحَ الْیقینِ‏ و روح یقین را مباشرتاً واجد هستند. مقصود این است که ارتباطشان با عالم دیگر به گونه‌ای است که متصل هستند. 🪴وَ اسْتَلانوا مَا اسْتَوْعَرَهُ الْمُتْرَفونَ‏ آن چیزهایی که مردمان مترف (یعنی خوگرفتگان به عیش و ناز و نعمت) خیلی سخت می‌شمارند، برای آنها آسان است. مثلًا برای مردمانی که به عیش و نعمت و دنیا خو گرفته‌اند، یک ساعت مأنوس بودن با خلوت با خدا بسیار سخت است، از هر کار سختی برایشان سخت‏‌تر است، ولی آنها انسشان به این است. 🎍 وَ انِسوا بِمَا اسْتَوْحَشَ مِنْهُ الْجاهِلونَ‏ آن چیزهایی که نادانان از آنها وحشت می‌کنند، اینان به آنها مأنوسند. 🍀وَ صَحِبُوا الدُّنْیا بِابْدانٍ ارْواحُها مُعَلَّقَةٌ بِالْمَحَلِّ الْاعْلی‏ با مردم همراهی می‌کنند با بدن‌های خودشان در حالی که در همان وقت روحشان به محلّ اعلی‏ پیوستگی دارد؛ یعنی بدنشان با مردم هست اما روحشان اینجا نیست. مردمی که با اینها محشورند آنها را انسان‌هایی مثل خودشان می‌دانند و هیچ فرقی بین خودشان و آنها قائل نیستند ولی نمی‌دانند که باطن او به جای دیگری وابسته است. 🌺 به هر حال چنین منطقی است و لذا در کافی‏ هم بابی تحت عنوان «باب الحجّة» باز کرده است و می‌گوید اگر در دنیا دو نفر باقی بمانند یکی از آنها چنین انسانی خواهد بود کما اینکه اولین باری که یک انسان پیدا شد چنین انسانی بود. 🌸 من برای اینکه شما با روح این منطق بیشتر آشنا شوید کتاب الحجّه‏ کافی‏ را آوردم تا قسمتهایی را در این زمینه بخوانم و معنی کنم. سایر مسائل- مثل این که امام باید باشد تا در میان مردم به عدالت حکومت کند یا مرجع اختلافات مردم در امور دینی باشد- همه طفیلی این اصل است نه اینکه امام را به خاطر اینکه در میان مردم حکومت کند باید امام قرار بدهند. 🌼مسئله‌ بالاتر از این حرف‌هاست. اینها به اصطلاح از فواید استجراری یعنی از فواید تبعی است. از هر حدیثی جمله‌هایی را انتخاب می‌کنم و برایتان عرض می‌کنم تا معلوم شود این منطق چه منطقی است. ادامه دارد . . . 〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰 ۱.بقره/۳۰و۳۱ ۲.حجر/۲۹ ۳.حکمت/۱۳۹ ۴.از اینجاست که آقای بروجردی می‌گفت حضرت آن را در خطبه‌‏ای در بصره انشاء کرده‌اند و الّا این در ذیل کلام کمیل هم هست. ۵.نهج البلاغه، حکمت ۱۳۹ 📚شهید مرتضی مطهری، امامت و رهبری ┄┅═✧✺🕌✺✧═┅┄ https://eitaa.com/raherastgari