#لبخند_سنگر
۸۲. گراز موجی
🌴🌳🌴سال ۱۳۶۴ در منطقه عملیاتی والفجر ۸ ، در منطقه خسرو آباد بودم، نخلستانی به هم تنیده و نی زارهای فراوان با انواع موجودات که هیچ کدام از ترکش و موج انفجار در امان نبودند.
🚶یک روز برای قضای حاجت به دستشویی رفتم . چند لحظه بعد دیدم ، کسی پتو را کنار زد و داخل شد ، وحشت کردم .
🦛 یک گراز موجی بود که داخل توالت صحرایی شد . هرچه تلاش کردم ، با دست او را بیرون کنم نشد. با مشت و سیلی به سر و صورت او می زدم ، ولی فایده ای نداشت .
🏃به ناچار خودم را از توالت نجات دادم و فرار کردم . آن روز این قدر از این گراز ترسیدم ، از هواپیماهای عراقی و بمباران های هوایی نترسیده بودم . وقتی بقیه همرزمانم از این قضیه با خبر شدند، پایه ی خنده شون جور شد.😅
جواد دایی علی
📚حمیدرضا پورقربان،لبخند سنگر،ص۱۱۶
┄┅═✧✺🕌✺✧═┅┄
https://eitaa.com/raherastgari
#سخنی با کنکوری های عزیز
🔹 قبل از کنکور واقعاً روز استراحت فکری و جسمی است.
✍ نكاتی در مورد روز قبل از كنكور :
🌷 شاید این توصیه را زیاد شنیده باشید، اما آن را جدی بگیرید. حتماً به حوزه امتحانی سری بزنید، بخصوص اگر حوزه امتحانی شما محلی باشد که زیاد با آن آشنا نیستید.
✏️مداد و پاک کن خوب ، به تعداد متعارف تهیه کنید. استفاده از مداد اتود ، جهت پرکردن خانه ها وقت گیر است لذا حتماً از مداد معمولی نرم استفاده کنید.
📗📘📕بهتر است خواندن کتاب و جزوه درسی را کنار بگذارید، با خودتان رو راست باشید، هرچه خوانده اید کافی است، روز قبل از کنکور واقعاً روز استراحت فکری و جسمی است.
⏰خوب است شب قبل از کنکور ، بعد از خوردن یک غذای مقوی و کم حجم در حدود ساعت 10 شب بخوابید. البته هرکس بهتر می داند به چند ساعت خواب نیاز دارد، تا صبح بازده خوبی ، داشته باشید. خیلی سخت نگیرید، اما به تجربه برای شما هم ثابت شده که بعضی غذاها باعث می شوند دیرتر به خواب بروید ، بنابراین شب قبل از آزمون این را رعایت کنید.
❌ در روز قبل از كنكور، درس خواندن به منظور یادگیری تعطیل است!
🔸در صورت نیاز به مطالعه، فقط به دوره نكات مهم بسنده كنید و به هیچ وجه به دوره ی مطالبی كه از نظرتان گنگ یا پیچیده است نپردازید. زیرا مطالعه فشرده در روز آخر هیچ نتیجه ای جز آشفته كردن احتمالی ذهن شما نخواهد داشت.
🙅♂ سعی کنید که در آرامش کامل، به سرببرید و به شایعات و حرف های پراکنده ای که در مورد کنکور گفته می شود اصلاً توجه نکنید ، بهتر است که همراه اعضای خانواده یا دوستان در پارک و هوای آزادقدم بزنید. و یا ورزش سبکی (البته نه زیاد) انجام دهید تا شب قبل از کنکور به راحتی بخوابید.
🙅♂برای اینکه راحت بخوابید، هیچ کاری لازم نیست انجام دهید، نه قرص خواب ، نه ورزش سنگین و خسته کننده ، نه ماست و دوغ و نه هیچ چیز دیگر ، این شب هم مثل شبهای دیگر خیلی عادی بخوابید . سعی کنید قبل از خواب یک دوش آب ولرم بگیرید و بعد راحت بخوابید . فقط یادتان باشد، صبح باید به موقع بیدار شوید.
🕰 بهتر است صبح ، با صدای زنگ ساعت بیدار نشوید واین کار را به یکی از اعضای مطمئن خانواده ، بسپارید تا شما را با آرامش از خواب بیدار کند و نیز درتمام شب نگران اینکه صبح خواب نمانید، نباشید.
🚗برای رفتن به جلسه ، وقت تان را طوری تنظیم کنندکه خدای نخواسته اگر ماشین خراب شد، اگر اتوبوس پنچرشدو ... شما به موقع برسید. با این کار شما زمینه هرگونه نگرانی را از بین می برید.
🤷♂ یکی از حالاتی که برای تعدادی از داوطلبان در ساعاتی قبل از برگزاری آزمون رخ می دهد«احساس فراموشی» مطالبی است که به خوبی فراگرفته اند . توجه بفرمائیدکه این «احساس» کاذب است و وقوع آن طبیعی است و معمولاً در همان دقایق اول شروع آزمون با گرم شدن ذهن از بین می رود.
🧀🧇 خوردن غذای سبک و به ویژه صبحانه مناسب در ایجاد آرامش مؤثر است.
🙏 دانش آموزان باید به خود دلگرمی داده و با کمک گرفتن از خداوند آرامششان را به دست آورند.
👥در صورت بروز علائم و حالات استرسی، این دانش آموزان شرایطشان را با والدین و خانواده مطرح کنند.
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅
┄┅═✧✺🕌✺✧═┅┄
https://eitaa.com/raherastgari
9.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سالها برایش فاتحه می خواندیم اما شکر خدا ایشان شهید زنده هستند.
تصویر تیرخوردنش را در تلویزیون زیاد دیدیم.
حالا خودشو ببینیم. خیلی دیدنی است.
.
📌#کانال| اخبار فرهنگیان و استخدام
@newsfarhangiann
#داستان
۳۲.در خانه امّ سلمه
✍ آن شب را رسول اکرم در خانهام سلمه بود. نیمههای شب بود کهام سلمه بیدار شد و متوجه گشت که رسول اکرم در بستر نیست. نگران شد که چه پیش آمده؟
🧕حسادت زنانه، او را وادار کرد تا تحقیق کند. از جا حرکت کرد و به جستجو پرداخت. دید که رسول اکرم در گوشهای تاریک ایستاده، دست به آسمان بلند کرده اشک میریزد و میگوید:
🙏 "خدایا چیزهای خوبی که به من دادهای از من نگیر، خدایا مرا مورد شماتت دشمنان و حاسدان قرار نده، خدایا مرا به سوی بدیهایی که مرا از آنها نجات دادهای برنگردان، خدایا مرا هیچ گاه به اندازه یک چشم برهم زدن هم به خودم وامگذار".
🧕شنیدن این جملهها با آن حالت، لرزه بر اندامام سلمه انداخت. رفت در گوشهای نشست و شروع کرد به گریستن. گریهام سلمه به قدری شدید شد که رسول اکرم آمد و از او پرسید:
☀️"چرا گریه میکنی؟".
🧕چرا گریه نکنم؟! تو با آن مقام و منزلت که نزد خدا داری اینچنین از خداوند ترسانی، از او میخواهی که تو را به خودت یک لحظه وا نگذارد، پس وای به حال مثل من.
☀️ ای امّ سلمه! چطور میتوانم نگران نباشم و خاطرجمع باشم؟! یونس پیغمبر یک لحظه به خود واگذاشته شد و آمد به سرش آنچه آمد!
📚شهید مطهری، داستان راستان، جلد اوّل
┄┅═✧✺🕌✺✧═┅┄
https://eitaa.com/raherastgari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 افتتاح دومین کلان بیمارستان کشور با نام غدیر
این کلان بیمارستان ۸۲۱ تختخوابی در روز عید بزرگ غدیرخم با حضور رئیسجمهور افتتاح میشه.
📆 ۱۴۰۲/۴/۱۳
#افتتاح
#پزشکی
🇮🇷 خـــــ♥️ــوشخبـر 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3193438243C5161aeab75
سلام 🙋♂
همراهان عزیز!صبح تون بخیر و توام با یاد و یاری خداوند متعال
اساتید بزرگوار و باتجربهای که دعوت ما رو پذیرفته و عضو کانال شده اید ضمن عرض خیرمقدم خدمت شما سروران و سپاس از بابت اصل حضور تان در این جمع،در صورتی که فرصتی برای دادن نظر،راهنمایی،پیشنهاد و . . . بذارید مزید امتنان است و به دیده منت از دانش و ارشادات شما عزیزان استفاده خواهدشد.
باز هم از حضور تک تک اعضای محترم(قدیمی و جدید، همه و همه) تشکر و قدردانی میشود
اجرکم عندالله 🌷💐❤️🌷💐
ارتباط با مدیر کانال 👈 @rahmatnia_j
لینک دعوت 👇
https://eitaa.com/raherastgari
#جهان_بینی_اسلامی_توحید
قسمت چهل و ششم
🌴خداشناسی فلسفی
🔹هویت تعلقی معلول
آنچه رابطه علت و معلولی را از سایر روابط و نسبتهای موجود بین اشیاء و پدیدهها متمایز میگرداند،این است که معمولا در سایر موارد بین دو چیز مستقل از هم ،نسبت و رابطه ای برقرار میگردد و این نسبت و تعلّق آن دو را به نحوی به هم مرتبط میگرداند مانند رابطه معلّم با شاگرد،رابطه اجزاء و قسمت های مختلف اتومبیل باهم و . . . در صورتی که در مورد رابطه موجود بین علت و معلول چنین نیست.زیرا قبل از اینکه علّت به معلول خود هستی دهد،معلولی در بین نیست تا با آن رابطه ای برقرارنماید.
چرا که اگر معلول قبل از وجوددهندگی علّت،وجود داشته باشد،در این صورت معلولِ آن علّت نیست زیرا معلول،هستی و واقعیت خود را از جانب علّت دریافت میدارد و قبل از هستی بخشی علّت،هیچگونه واقعیتی ندارد و در صورتی پا در مرحله هستی میگذارد که وجود خود را از جانب علّت دریافت نماید.یعنی بوجود آمدن و هستی یافتن معلول همان و ارتباط با علّت نیز همان.
🌹با دقّت در مفهوم علّیت و معلولیّت معلوم میگردد که رابطه معلول با علّت،هرگز واقعیتی جدا و مستقل از وجود معلول ندارد و آن دو در اصل یکی بیش نیستند زیرا:
تا معلول با علّت رابطه برقرار نکرده،وجود ندارد و تا وجود ندارد،برقراری ارتباط بین آن دو معنی ندارد.
🌱از طرف دیگر نمیتوان فرض کرد که رابطه ایجادگردد اما معلول وجود پیدا نکند زیرا که فرض وجود رابطه بدون وجود طرف دیگر امکان ندارد. پس از این تحلیل عقلی در مفهوم علیّت و معلولیّت به این نتیجه مهم میرسیم که وجود معلول و رابطهاش با علت ،دو واقعیت جدا از هم نیستند بلکه وجود معلول عین ارتباط و تعلّق به علت خویش است و معلول ،واقعیتی جز ارتباط و تعلّق و وابستگی به علّت ندارد.
🌻هویّت معلول جز تعلّق و نیاز و وابستگی به علّت نیست و معلول به تمام هویت طفیلی وجود علت است و هیچگونه حیثیت مستقل ندارد.بنابراین،معلول "عین تعلق"به علت است نه موجودی"متعلق" به علت زیرا که در تعبیر دوم بوی استقلال و تحققداشتن معلول به عنوان ذاتی مستقل پیش از وجود بخشی علت به مشام میرسد ولی در اولی مطلقا چنان استقلالی وجود ندارد.
🌺با این بیان،معلول عین نیاز است نه موجودی که دارای نیاز است،عین فقر و ناداری است نه موجودی که فقیر و نادار است،عین ربط و وابستگی است نه مربوط و وابسته.
بنابراین ،هر معلولی نسبت به علت موجده خویش یک وجود سرابی است که در نفس خود فاقد واقعیت و هستی است.هر چه دارد از علت خویش دارد.به عبارت دیگر ،هر معلولی نسبت به علت خود عدم است ،"بود"نیست"نمود"است.
🪴این نکته از شاهکارهای فلسفی صدرالمتالهین و از بزرگترین و لطیفترین اندیشههای بشری است.توجه به این مطلب تلقی عمیقی از مفهوم علیت،غیر از آنچه در افکار و اذهان سادهاندیشان نقش میبندد،به ما میآموزد.
براین اساس ،رابطه علیت یک رابطه زایشی و تولیدی بمانند آنچه که در پدیده های مادی مشاهده میکنیم نیست.
🥀چنین نیست که علت مانند مادری که فرزند از او زاده میشود،معلول خود را از وجود خود بیرون فرستد یا بخشی از وجود علت در وجود معلول حلولکند یا علت خود از طریق تغییر شکل تبدیل به معلول خویش گردد بلکه معلول تجلّی علت و پرتوی از وجود او و ظلّ و سایه اوست.
☘معلول"فیضی"است که از علت صادر میشود.و در اینجا فیض و مفاض و افاضه همه یک واقعیتاند نه بیش.با تعبیرات مادی نمیتوان رابطه علت با معلول را بیان کرد.حداکثر تعبیری که مطلب را به ذهن نزدیک میکند این است که بگوییم شبیه رابطه اصل با فرع،یا شخص با سایه است یعنی معلول انعکاسی از علت و تجلّی آن است.
ادامه دارد . . .
📚کتاب جهانبینی اسلامی(توحید )
┄┅═✧✺🕌✺✧═┅┄
https://eitaa.com/raherastgari
#لبخند_سنگر
۸۵.اذان سرکاری
✍ تازه رسیده بودم،خسته و کوفته. فرمانده گفت :"مشب باید همه شیفت نگهبانی بدهند".
🙍♂من گفتم:" اگر امکان دارد،مرا معاف کنند،چون خیلی خسته ام ".
امکان نداشت ، چون نیرو به حدّ کافی نبود و اکثرا مرخصی بودند. در نهایت گفتند : "شما استراحت کن ،پست ۴ تا ۶ صبح را به شما می دهیم".
🤦♂ قبول کردم. ساعت۴ صبح مرا بیدار کردند ؛ ولی خستگی و خواب آلودگی سخت به من فشار می آورد . هر کاری کردم نتوانستم بیدار بمانم . فکری به سرم زد !
⏱ رفتم و عقربه ساعت مچی بچه ها را دو ساعت جلو کشیدم ، یعنی ساعت ۶ صبح است ،فصل زمستان بود و هوا سرد. ساعت ها را که تنظیم کردم .
📣 داخل چادر شروع کردم به اذان گفتن . بچه ها فکر کردند ،صبح شده، یکی یکی بیدار شدند و با بیدار شدن آن ها من خوابیدم .
📢 یک ساعت بعد که اذان شد، صدای اذان از بلند گوی گروهان پخش شد . بچه ها دوباره بلند شدند برای نماز ،تازه فهمیدند ،اذان و نماز اولی سرکاری بوده است.😅
👥 بعداز صرف صبحانه یک پتو شیری* مفصلی از بنده به جا آوردند تا دیگر آن ها را سر کار نگذارم . 😅😅
قدیر علی صرامی
..................................................
*پتو شیری:نوعی بازی سرگرمی همراه با شوخی بود که گاهی یک رزمنده را نشانه میگرفتند و با هماهنگی قبلی چراغها را خاموش و یک پتو روی سر او میانداختند و همه افراد حاضر با مشت و لگد به جان او میافتادند بعد از یکی دو دقیقه همه در کناری می نشستند ،بنده خدایی که کتک خوردهبود نمی دانست کی او را زده و به چه کسی گیر بدهد ،بعد همه میخندیدند و خودش هم چاره ای جز خنده نداشت😅
📚حمیدرضا پورقربان، لبخند سنگر،ص۱۱۹
┄┅═✧✺🕌✺✧═┅┄
https://eitaa.com/raherastgari
سلام بر همراهان همیشگی و ارجمند
صبح و عاقبت تون بخیر و نیکی باد🙋♂
┄┅═✧✺🕌✺✧═┅┄
https://eitaa.com/raherastgari
#داستان
۳۳. بازار سیاه
👥 عائله امام صادق و هزینه زندگی آن حضرت زیاد شده بود. امام به فکر افتاد که از طریق کسب و تجارت عایداتی به دست آورد تا جواب مخارج خانه را بدهد.
هزار دینار سرمایه فراهم کرد و به غلام خویش- که «مصادف» نام داشت- فرمود:
☀️ "این هزار دینار را بگیر و آماده تجارت و مسافرت به مصر باش".
🕵♂ "مصادف" رفت و با آن پول از نوع متاعی که معمولًا به مصر حمل میشد خرید و با کاروانی از تجار که همه از همان نوع متاع حمل کرده بودند به طرف مصر حرکت کرد.
🐫🐪 همینکه نزدیک مصر رسیدند، قافله دیگری از تجار که از مصر خارج شده بود به آنها برخورد. اوضاع و احوال را از یکدیگر پرسیدند. ضمن گفتگوها معلوم شد که اخیرا متاعی که مصادف و رفقایش حمل میکنند بازار خوبی پیدا کرده و کمیاب شده است. صاحبان متاع از بخت نیک خود بسیار خوشحال شدند، و اتفاقا آن متاع از چیزهایی بود که مورد احتیاج عموم بود و مردم ناچار بودند به هر قیمت هست آن را خریداری کنند.
🫂 صاحبان متاع بعد از شنیدن این خبر مسرت بخش با یکدیگر همعهد شدند که به سودی کمتر از صددرصد نفروشند.
رفتند و وارد مصر شدند. مطلب همانطور بود که اطلاع یافته بودند. طبق عهدی که با هم بسته بودند بازار سیاه به وجود آوردند و به کمتر از دو برابر قیمتی که برای خود آنها تمام شده بود نفروختند.
🕵♂مصادف با هزار دینار سود خالص به مدینه برگشت.
💰💰خوشوقت و خوشحال به حضور امام صادق رفت و دو کیسه که هر کدام هزار دینار داشت جلو امام گذاشت.
🌟 امام پرسید: «اینها چیست؟»
🕵♂ گفت: «یکی از این دو کیسه سرمایهای است که شما به من دادید، و دیگری- که مساوی اصل سرمایه است- سود خالصی است که به دست آمده.».
☀️ امام: «سود زیادی است، بگو ببینم چطور شد که شما توانستید این قدر سود ببرید؟».
🕵♂ قضیه از این قرار است که در نزدیک مصر اطلاع یافتیم که مال التجاره ما در آنجا کمیاب شده. هم قسم شدیم که به کمتر از صد درصد سود خالص نفروشیم، و همین کار را کردیم.
☀️سبحان الله! شما همچو کاری کردید؟! قسم خوردید که در میان مردمی مسلمان بازار سیاه درست کنید؟!
قسم خوردید که به کمتر از سود خالصِ مساوی اصل سرمایه نفروشید؟!
نه، همچو تجارت و سودی را من هرگز نمیخواهم.
🌟سپس امام یکی از دو کیسه را برداشت و فرمود: «این سرمایه من» و به آن یکی دیگر دست نزد و فرمود: «من به آن کاری ندارم.».
آنگاه فرمود:
«ای مصادف! شمشیر زدن از کسب حلال آسانتر است.»*
...................................................
* یا مصادف مجالدة السیوف اهون من طلب الحلال »: بحارالانوار، ج ۱۱/ ص ۱۲۱.
📚شهید مطهری،داستان راستان ،جلد اوّل
┄┅═✧✺🕌✺✧═┅┄
https://eitaa.com/raherastgari