🦋 "راه روشن" 🦋
─═ঊ🥀🕯🖤🕯🥀ঊ═─ بسم رب الصابرین #قسمت_سیام #ازدواج_صوری به سمت خونه به راه افتادم چون کلید داشتم
─═ঊ🥀🕯🖤🕯🥀ঊ═─
بسم رب الصابرین
#قسمت_سی_یکم
#ازدواج_صوری
با پدر به سمت فروشگاه حاجی شالباف حرکت کردیم
حاجی شالباف از رفقای قدیمی بابا بود
یه فروشگاه بزرگ لوازم خانگی داشت
به خاطر ترافیک نیم ساعتی تو راه بودیم
بابا و حاجی شروع کردن به سلام علیک
منم همینجوری عین ماست وسط وایستاده بودم
درهمین حال در فروشگاه باز شد و پسر حاجی وارد فروشگاه شد
من خنده ام گرفت وقتی حلقه اش دستش دیدم 😝😝
این آقای به اصطلاح عاشق پارسال اومد خواستگاری من
چنان از عشق حرف میزد که آدم متحیر میموند
اما وقتی من گفتم نه
به سه روزم نکشید باورکن رفت خواستگاری یه دختر دیگه
بعضی ها فقط بلدن با کلمات بازی کنن
اسامی دادم به حاجی
بعداز یک دو ساعت الحمدالله بابا رحم کرد و پاشدیم رفتیم
-بابا لطفا پیش امامزاده حسین نگه دارید من میخوام برم مزار شهدا
بابا: باشه دخترگلم
خونه ما پایین شهر قزوین بود به عبارتی ۵دقیقه با امامزاده و مزار فاصله داشت
من متولد دهه ۷۰هستم تا پارسال فکر میکردم
چطوری شده این جوانای که اینجا خوابیدن
تو اوج شور و شعف راهی جنگ شدن
برای دفاع از خاک و ناموسشون
اما تا اینکه موند پارسال یه بنر تو دانشگاه از طرف بسیج برادران نصب شد
روش فقط دو تا جمله بود
مدافعین حرم حضرت زینب (سلام الله علیها)
زیرشم کلنا عباسک یا زینب
من هیچی ازش نفهمیدم واقعا
چونـ کار برادرا بود منم که با عظیمی لج هیچی نپرسیدم.
💙 بامــــاهمـــراه باشــید🌹
─═ঊ🥀🕯🖤🕯🥀ঊ═─
سروش: 👇
sapp.ir/raheroshan_khamenei
ایتا: 👇
Eitaa.com/raheroshan_khamenei
روبیکا: 👇
rubika.ir/Raheroshan_khamenei
─═ঊ🥀🕯🖤🕯🥀ঊ═─