eitaa logo
🦋 "راه روشن" 🦋
381 دنبال‌کننده
12.6هزار عکس
3.4هزار ویدیو
119 فایل
اگر جهاد تبیین بدرستی صورت نگیرد، دنیامداران حتّی دین را هم وسیله‌ی هوسرانی خودشان قرار خواهند داد. کانال #راه_روشن را به دوستان خود معرفی کنید ارتباط با ادمین: 09210876421 @V_sh655
مشاهده در ایتا
دانلود
🦋 "راه روشن" 🦋
─═ঊ 🦋🍃🔮🍃🦋ঊ═─ 🦋 #پروانه‌ای_در_دام_عنکبوت 🕷 #قسمت_صد_و_بیست_و_دوم 🎬 علی: تو دانشگاه ما که خیلی، خبر
─═ঊ 🦋🍃🔮🍃🦋ঊ═─ 🦋 🕷 🎬 امروز علی گفت که کار جدیدش را شروع میکنه و اینطور که معلومه درآمدش هم خوبه، منتها هرچی که گفتم چی چی هست، جوابم را نداد و گفت که خودت میفهمی علی هم میفهمه که من خیلی کنجکاوم، اینجوری سربه سرم می‌گذاره، میگه می‌خوام سورپرایزت کنم. اخه با خودم فکرمیکنم چه کاری میتونه انجام بدهد، اما یه چیزایی حدس میزنم، اینجا به عنوان سربازی از علی تو رشته‌ای که درس خونده کار می‌کشند و حسم بهم میگه اون کار درآمدزاش هم تو همین حیطه است. داخل کتابخانه دانشگاه بودم همینجور که غرق در افکارم بودم، هانا اومد طرفم و گفت: کجایی دختر؟ کل دانشگاه را زیر و رو کردم، زود بیا تا برنامه شروع نشده، من یه جا برات رزرو کردم. من: کجا؟ چه برنامه ای؟ هانا: توکه یک سر در عالم کتابها غرقی و از همه جا بی‌خبر، بابا یه تنوع به خودت بده، می‌پوسی هااا، یک برنامه استنداپ کمدی قراره تا نیم ساعت دیگه داخل سالن همایش دانشگاه برگزار بشه، میگن طرف خیلی بامزه است و این بار به افتخار اسراییل ومعرفی خودش، مجانی هستش، بیا بریم دیگه... با خودم گفتم هانا راست میگه، بزار ببینیم این کمدین هاشون چه حیله‌ای تو آستین دارن، آخه از زمانی که وارد اسراییل شدم، هرکارشون با هدف خاصی هست البته به نفع خودشان و به ضرر جوامع دیگه.... با هانا راهی شدیم، ردیف سوم که دید بهتری داشت نشستیم، یه ربع از اومدنمون گذشته بود که پرده بالا رفت و کمدین جوانشان آمد روی صحنه.... وای باورم نمیشد، این که .... زدم زیرخنده.... هانا متعجب نگاهم کرد و گفت: بابا بزار شروع بشه بعدش ریسه برو، درسته طرف کمدین هست اما قیافه‌اش که خیلی هم خوشگله و خنده نداره.... هیچی جوابش ندادم و علی بود که شروع کرد به صحبت کردن.... خدای من اول از همه ادا و حرکات داوود المشفق رییس دانشگاه را درآورد... دقیقاً حرکات المشفق، حتی حرف زدن و لحن کلام.... سالن رفت رو هوا... دوباره جو که آروم شد، پیشرفت کرد و حرکات تک تک اساتید را در آورد، جالب این جا بود که راحت مسخره‌شان می‌کرد به قول علی، انترک دست علی، شده بودند. جو جلسه مملو از، خنده بود با هر حرف علی انگار بمب خنده داخل جمعیت پرانده بودند. نیم ساعت حرف زد و نیش کلامش و تمسخر حرکاتش دامن تک تک اساتید یهودی دانشگاه را گرفت، جالبه که استادهایی که در جلسه حضور داشتند هم خوششان آمده بود گرچه، اونا هم از تمسخر علی در امان نمودند. علی داشت جلسه راجم و جور میکرد و پایان میداد که یکهو... ...💦🌧💦 ─═ঊ 🦋🍃🌺🍃🦋ঊ═─ سروش: 👇 sapp.ir/raheroshan_khamenei ایتا: 👇 Eitaa.com/raheroshan_khamenei روبیکا: 👇 rubika.ir/Raheroshan_khamenei ─═ঊ 🔮🍃🌺🍃🔮ঊ═─