🦋 "راه روشن" 🦋
─═ঊ 🦋🍃🔮🍃🦋ঊ═─ 🦋 #پروانهای_در_دام_عنکبوت 🕷 #قسمت_صد_و_هجدهم 🎬 یک هفته است که من رسماً دانشجوی پزشک
─═ঊ 🦋🍃🔮🍃🦋ঊ═─
🦋 #پروانهای_در_دام_عنکبوت 🕷
#قسمت_صد_و_نوزدهم 🎬
استاد خیره نگاهم میکرد، یکدفعه با صدای بلند زد زیرخنده، حالا نخند کی بخند، انگار شیرینترین جوک دنیا را براش تعریف کرده باشند، همینطور که خندهاش کمتر میشد اشاره کرد به یخچال گوشهی، اتاق و گفت: پاشو به انتخاب خودت دوتا نوشیدنی بیار...
رفتارش خیلی گرمتر شده بود و از حالت بهت زدگی درآمده بود، دوتا لیوان از روی یخچال برداشتم و دو تا آب پرتقال هم گذاشتم روی میز.
همینطور که آب پرتقال میریختم گفت: همون روز اول که دیدمت، احساس کردم تو ساخته شدی برای اسرائیل و الآن میبینم که احساسم درست میگفته، حالا فرمولت را بده ببینم ....
یک دسته کاغذ که همه را از کتابچه اهدایی ابوصالح کپی کرده بودم گذاشتم جلوش.....
چشمش که به برگه ها افتاد، غرق مطالعه شد، انگار من کنارش نبودم.
بعد از یک ربع با خودکارش روی میز ضرب گرفت و گفت: احسنت، نه افرین... تا اینجا که خوندم همه چی علمی و منطقی هست... هانیه الکمال... تو نخبهای اما باید خیلی چیزها یاد بگیری.
تا حالا تو عمرت واکسیناسیون شدی؟؟ مثلاً واکسن کزاز؟؟
من: نه فکر نمیکنم
اسحاق انور: خوب این خوبه، آخه همون فکری که الآن به مغز تو خطور کرده، سالها پیش به مغز یهودیان متفکر و نخبه رسیده و دست به کار شدند و انواع واکسیناسیون را در قالب حرف بهداشت جهانی به خورد کشورهای دیگه از جهان سوم گرفته تا حتی همین امریکای خودمون دادند، این واکسینه شدن درحالی هست که بر فرض اگر یکی از این بیماریها را کسی بگیرد احتمال از بین رفتنش یک در صداست اما در واکسیناسیون احتمال مرگ افرادی که حساسیت دارند ده برابر میشه، یعنی مرگ ده درصد... قسمت اعظم کسانی هم که نمیمیرند در آینده و بزرگسالیشان مشکلات عمده ای مثل عقیم شدن دائمشان است و کمترین ضررش اینه که بهرهی هوشی هر فردی که واکسینه میشود از فردی که نمیشه در شرایط مساوی,بسیار پایین تر است ,یعنی هر واکسن مقداری از سلولهای مغز طرف را میکشد.... دقیقاً طرح ارسالی تو منتها خیلی لطیفانه تر و آرام تر و در طی سالها خودش را نشان میدهد...
غرق صحبتهای اسحاق انور شده بودم و با خودم فکر میکردم عجب آدمهای پستی هستند که با حرف انور به خودم آمدم.
اسحاق انور نگاهی به ساعتش کرد و با لبخندی که با صورت اخموش بیگانه بود بلند شد و گفت: خوب خانم الکمال، یک ربع از کلاس بعدی من هم صرف شما شد که باید بعدها جبران کنی، حالا شمارهات را بذار روی میز، سرفرصت که طرحت را بررسی کردم، بهت اطلاع میدم، البته دوست ندارم داخل دانشگاه به کس دیگهای بگی.... این طرحت فعلأ بین من و شما میمونه.
همینطور که سرم را به علامت بله تکان میدادم، شمارم را نوشتم و گذاشتم روی میز..... بازم گیج و منگ بودم.
منظور اسحاق انور از جبران کردن چی چی بود؟؟
باید به علی بگم.... سرشار از احساسات بد بودم که از اتاق انور اومدم بیرون...
#ادامه_دارد...💦🌧💦
─═ঊ 🦋🍃🌺🍃🦋ঊ═─
سروش: 👇
sapp.ir/raheroshan_khamenei
ایتا: 👇
Eitaa.com/raheroshan_khamenei
روبیکا: 👇
rubika.ir/Raheroshan_khamenei
─═ঊ 🔮🍃🌺🍃🔮ঊ═─