eitaa logo
🦋 "راه روشن" 🦋
381 دنبال‌کننده
12.6هزار عکس
3.4هزار ویدیو
119 فایل
اگر جهاد تبیین بدرستی صورت نگیرد، دنیامداران حتّی دین را هم وسیله‌ی هوسرانی خودشان قرار خواهند داد. کانال #راه_روشن را به دوستان خود معرفی کنید ارتباط با ادمین: 09210876421 @V_sh655
مشاهده در ایتا
دانلود
🦋 "راه روشن" 🦋
─═ঊ🥀🕯🖤🕯🥀ঊ═─ 🦋 #پروانه‌ای_در_دام_عنکبوت 🕷 #قسمت_صد_و_چهل_و_سوم 🎬 همینطور که داشتیم به را همان ادام
─═ঊ🥀🕯🖤🕯🥀ঊ═─ 🦋 🕷 🎬 خیلی پست و رذل بودند می‌خوان همه‌ی مردم دنیا را قربانی کنند تا ظهور آقا را به تعویق بیاندازند و حاکمیت خودشان را با سروری شیطان مستحکم کنند. انور به سوله‌ای دیگر اشاره کرد وگفت: هانیه الکمال تو برو اون قسمت هم ببین حتماً برات جالب خواهد بود و منم باید یه کار مهم دارم انجام بدهم. من به طرف سوله ای که اشاره کرده بود رفتم و زیرچشمی اسحاق انور را زیرنظر داشتم ببینم کجا میرود و دیدم به طرف سوله ای که کمی دورتر بود می‌رفت باید سر از کارش در می‌آوردم.... و میدونم که در میارم. داخل سوله شدم یه آقاهه اومد جلو و گفت: شما با دکتر انور تشریف آوردید؟ من: بله با ایشونم. آقاهه: بفرمایید از این‌طرف و شروع به توضیح دادن کرد: اینجا کارخانه ی تولید سیگار هست که به دو قسمت تقسیم میشه و به طرف راست اشاره کرد و گفت: قسمت اعظمش اینجاست که برای صادرات هست و قسمت کوچکترش این قسمت هست که برای مصرف یهودی‌ها و کلا خودمون است این قسمت کوچکتر مرغوب‌ترین توتون‌ها را در برمی‌گیره که بعد از جدا کردن قسمت مخرب و کم کردن درصد نیکوتین آن به سیگاری مرغوب کم ضرر تبدیل میشه، البته سیگار همه نوعش ضرر داره اما بالاخره در هرجامعه ای هستند کسانی که عادت دارند به این ماده، و ما تا حد توان کاری کردیم تا این سیگارها درصد ضررشون خیلی ناچیز باشه‌. اما قسمت اعظم کارخانه تمام نخاله های توتون و توتون های نامرغوب با نیکوتین بالا و به شدت مضر و کشنده را دربر می‌گیرد و تولید سیگار با بسته های شکیل می‌کنیم با این‌کار با یک تیر دو نشان می‌زنیم یکی اینکه سیل پول است که به جیب ما سرازیر میشه و یکی اینکه مصرف کننده های جهان سومی و بعضاً اسلامی با دست خودشون حکم مرگشان را امضا میکنند. دیگه چیزی از حرف‌های اون مرد کثیف یهودی که تمام هنرشان و افتخارشان کشتن ملتهای دیگر است نمی‌فهمیدم. بدون هیچ حرفی سوله را ترک کردم هنوز کنجکاو بودم انور کجا رفته بی شک جنایتی دیگر در آن سوله ی دورتر در حال وقوع بود و ما نمی‌دانستیم ولی باید سر از کارشان درآورم. نیم ساعتی حیاط را گز کردم که سرتاس انور با شکم چاقش از دور پدیدار شد چبا اشاره به طرف ماشین متوجه شدم که باید برگردیم. اما تمام ذهنم دور و بر آن سوله پرسه میزد... ...💦🌧💦 ─═ঊ🥀🕯🖤🕯🥀ঊ═─ سروش: 👇 sapp.ir/raheroshan_khamenei ایتا: 👇 Eitaa.com/raheroshan_khamenei روبیکا: 👇 rubika.ir/Raheroshan_khamenei ─═ঊ🥀🕯🖤🕯🥀ঊ═─