eitaa logo
🦋 "راه روشن" 🦋
373 دنبال‌کننده
14.4هزار عکس
4.1هزار ویدیو
127 فایل
اگر جهاد تبیین بدرستی صورت نگیرد، دنیامداران حتّی دین را هم وسیله‌ی هوسرانی خودشان قرار خواهند داد. کانال #راه_روشن را به دوستان خود معرفی کنید ارتباط با ادمین: 09210876421 @V_sh655
مشاهده در ایتا
دانلود
🦋 "راه روشن" 🦋
─═ঊ 🦋🍃🔮🍃🦋ঊ═─ 🦋 #پروانه‌ای_در_دام_عنکبوت 🕷 #قسمت_هشتاد_و_ششم 🎬 ناریه آهی کشید و گفت: اگر من به داع
─═ঊ 🦋🍃🔮🍃🦋ঊ═─ 🦋 🕷 🎬 با صدای بلند فریاد زدم: نه نه ناریه اشتباه نکن، تو هیچ چیز از من نمیدونی ... بزار همه چی راست راست برات بگم... ناریه حرفم را قطع کرد و گفت: آنچه که باید بدونم را می‌دونم، آدم وقتی بوی مرگ را حس می‌کنه تمام تلاشش را می‌کنه تا دروغ‌های شاخدار را راست جلوه بدهد و خودش را نجات دهد، نترس شهید داعش میشی مگه همین را نمی‌خواستی؟ لطفاً خفه بشو سلما و خنده‌ی بلندی کرد و ادامه داد... وقتی تو هم شهید راه داعش باشی پس نهار را میهمان پیامبرتان هستی... و باتمسخر گفت ببینم قاشق چنگالت را آوردی؟؟ نگذاشت حرف بزنم و گفت: آماده‌ای، یک، دو، سه چشمام را بستم و از ته دل گفتم: یا صاحب الزمان... صدای من با صدای، سفیر گلوله‌ای که می‌آمد قلبم را بشکافد، باهم قاطی شد..... هر چه صبر کردم، دردی سوزشی هیچ جایم را فرا نگرفته بود، آرام آرام چشمام را باز کردم، جسد ناریه جلوی من افتاده بود و با چشمای بازش، خیره به نگاهم بود، سرم را آوردم بالا یک مرد داعشی را دیدم که روی صورتش را پوشانده بود خدای من نکنه مأمور کشتن ناریه از طرف ابوعدنان هست؟ مرد داعشی دید خیره نگاهش میکنم، اشاره کرد که بلند بشوم. با ترس بلند شدم، نمیدونستم که تصمیمش راجب زندگی من چیه؟ می‌خواهد بکشتم یا اینکه زنده میمونم؟ تو همین فکرا بودم که روی صورتش را باز کرد و با لبخندی زیبا گفت: به موقع رسیدم نه؟ وای خدای من، باورم نمی‌شد، کسی را که روبروم می‌دیدم شک داشتم تو بیداری باشه... ...💦⛈💦 ─═ঊ 🦋🍃🌺🍃🦋ঊ═─ سروش: 👇 sapp.ir/raheroshan_khamenei ایتا: 👇 Eitaa.com/raheroshan_khamenei روبیکا: 👇 rubika.ir/Raheroshan_khamenei ─═ঊ 🔮🍃🌺🍃🔮ঊ═─