📍این کار، کار شما(جوانان) است. ❗️
✨هر کسی در یک محفل حسینی بنشیند و برخیزد، بدون تردید بهرهی معنوی از این نشست و برخاست میبرد.
⭕️مهم این است که این نورانیّت را بتوانیم حفظ کنیم.
⚠️جاذبهها برای زاویه ایجاد کردن از این صراط مستقیم... امروز بیشتر از همیشه است.
💪ارادهی قوی لازم است تا در مقابل این جاذبههای شیطانی بتوانید مقاومت کنید.
✅اگر مقاومت کردید، آن وقت قلّه را فتح خواهید کرد؛ و به قلّهی:
🗻حاکمیّت دین خدا
🗻حاکمیّت حق
🗻حاکمیّت عدل
🗻رسیدن به مقصود و غرض از خلقت انسانی
👈 که عبارت از تکامل انسان و کمال بشری باشد؛
خواهید رسید.
🔺کاری که از بعد از زمان رسول خدا تا امروز انجام نگرفته.
⬆️این کار، کار شما است.
❇️شما جوانهای امروز میتوانید مایهی امید باشید، و مایهی امیدید.
💡امروز هر کدام از شما میتوانید یک مشعل نورانی باشید بر سر راه پیرامون خودتان و محیط پیرامونی خودتان.
🔺تلاش کنید در این راه استقامت بورزید.
☑️این کار را شما میتوانید بکنید و انشاءاللّه به برکت توجّه و توسّل به حسینبنعلی (علیه السّلام) خواهید کرد.
❇️انشاءاللّه همچنان که در این راهپیماییهای عظیمی که امروز و روزهای قبل بین نجف و کربلا و در راه کربلا وجود داشته یا در شهرستانها به تبعیّت از آن راهپیمایی، راهپیمایی وجود داشته،
👏 همچنان که در این راهپیماییها با اراده و با استحکام حرکت کردید، جوانانه راه رفتید،
🔘در همهی کارها، در راه معنویّت و حقیقت و حاکمیّت توحید انشاءاللّه خواهید توانست با همین استحکام حرکت کنید.
✳️این، امیدی است که به شما جوانهای امروز هست، به شما جوانهای دنیای اسلام هست، و بخصوص به شما جوانهای ایرانی عزیزمان هست.
🎙بیانات رهبر انقلاب در پایان مراسم عزاداری اربعین حسینی ۱۴۰۲/۰۶/۱۵
┈┈••✾••┈┈
💠راه سوم (شبکهٔ تخصصی زنان مترقی)
⏩@rahesevvom
🚩 بالای نوت گوشی بولد نوشتم:
مشق مادری.
و زیرتیترش خطاب به دشمنان جبهۀ حق اضافه کردم: بترسید از مادران شیعه! بترسید از فرزندانی که میپرورند!
#روایت_بانوانهٔ_اربعین
┈┈••✾••┈┈
💠راه سوم (شبکهٔ تخصصی زنان مترقی)
⏩@rahesevvom
❤️ مشق مادری
▪️خورشید وسط آسمان بود. آفتاب چنان بیرحمانه میتابید که هر جنبندهای را بیجان میکرد.
دست دخترک در دستم، تشنه بودیم و دنبال آب.
فکر گرمازدگی دخترک چهارسالنشدهام، مثل مور و ملخ از دیوارههای مغزم بالا میرفت و تمامی نورونهایم را میجوید و باقیماندههایش را میریخت توی قلبم و سنگینش میکرد.
◾️به موکبی کوچک پناه بردیم. با اضطرار گفتم: مای بارد؟
سیرابمان کردند. نشستم تا در خنکای موکب، رمق به جان و پاهایم برگردد و دخترک نفس تازه کند.
◾️از مطبخ موکب بیرون آمد، آب دستانش را چکاند و چادرش را بر سر کرد.
صدایش میزدند اُمِّ علی.
صدا زد: علی، نور عینی... علی، ولدی...
علی را برایش پیدا کردند.
علی که آمد، رقیه را هم آورده بود.
دستار دور کمرش را باز کرد، دور سر علی پیچید. سینی مای بارد را گذاشت روی سر پسرکی که بهگمانم ده سال هم نداشت. چادر رقیه را که حالا بهزور شش، هفتساله بود، محکم کرد و سربند «یا زینب»ش را بست و سبد مای بارد را به او داد.
نشاندشان کف مسیر مشایهای که کفشهای آدم مثل کوکوی چسبیده به ماهیتابه، بهزور از زمین ور میآمد! به عربی چیزهایی گفت که بفهمینفهمی دریافتم نگران تشنگی زوار حسین است.
بعد هم رهایشان کرد و رفت به مطبخ. بیآنکه نگران فرزندانش باشد! انگار از امنبودن جای فرزندانش مطمئن بود.
◾️مرامش مرا برگرداند به سالیان دور در تاریخ شیعه، در همین جغرافیا، زیر خیمهٔ زنی که فرزندانش را آمادۀ رزم در رکاب برادر میکرد.
آنجا هم حتما مادر، فرزندانش را هول داده بهسمت در خیمه و گفته بروید سوار کشتی نجات حسین شوید. عجله کنید تا جا نمانید و انقدر مطمئن بود که برادر راهبلد است و میرساندشان به مقصد که حتی وقتی خبر شهادت فرزندانش را شنید، از خیمه بیرون نیامد.
◾️دستم را از زیر سر دخترک آرام برداشتم تا سرش روی زمین مقدس موکبی قرار بگیرد که زنانش، زینبوار فرزندانشان را وقف زوار حسین میکنند.
◾️بالای نوت گوشی بولد نوشتم: مشق مادری.
و زیرتیترش خطاب به دشمنان جبهۀ حق اضافه کردم: بترسید از مادران شیعه! بترسید از فرزندانی که میپرورند!
#دانشگاه_اربعین
#روایت_بانوانهٔ_اربعین
🖋مهدیه نقشزن
┈┈••✾••┈┈
💠راه سوم (شبکهٔ تخصصی زنان مترقی)
⏩@rahesevvom
📛بی حجابی اجباری: رسوایی غرب و ادعای دروغین آزادی زن
❌در پی اعمال محدودیتهای شدید برای ورود دانشآموزان مسلمان با پوشش اسلامی به مدارس فرانسه، دهها دانشآموز دختر بهدلیل پیروینکردن از سیاستهای ضداسلامی این کشور از ورود به مدرسه منع شدند. در صورت شکست مذاکرات دولت با خانوادهها، تمامی آنها از مدارس اخراج میشوند!
"در کشورهای اروپایی که خودشان را پیشرفته میدانند و در ادعا و تبلیغات، مسایل حقوق بشر و آرای انسانها برایشان حایز اهمیت است - یعنی فرانسه و انگلیس - اجازه ندادند که چند نفر زن یا دختر مسلمان، با حجاب اسلامی رفت و آمد کنند و به مدارس بروند!
اینجا اجبار و الزام را جایز میشمارند و در آن ایراد و عیبی نمیبینند؛ اما جمهوری اسلامی به خاطر اینکه حجاب را در جامعه الزامی میداند، همهی این محافل، آن را مورد اعتراض قرار میدهند!
اگر الزام زنان به شکلی از لباس و زىّ ایراد دارد، ایراد آن بیشتر از الزام به حجاب است؛ زیرا این به سلامت نزدیکتر است. حداقل این است که ایندو، با یک نظر دیده بشود؛ اما غرب اینطوری عمل نمیکند.
غرب، جمهوری اسلامی را به عنوان کشوری که در آن، لباس زنان شکل الزامی دارد، مورد انتقاد قرار میدهد؛ اما آن دولتهایی که برهنگی و نبودن حجاب میان زن و مرد را الزامی میکنند، آنها را مورد انتقاد قرار نمیدهد! این برای چیست؟ برای همین است که این برخلاف فرهنگ پذیرفته شدهی غرب است. اینها روی این مسأله بشدت حساسند."
خطبههای نماز جمعهی تهران، ۱۳۶۹/۰۱/۱۰
🎙مقام معظم رهبری
#جنگ_روایتها
💠راه سوم (شبکهٔ تخصصی زنان مترقی)
⏩@rahesevvom
راه سوم
🎥 روایت ۷۰ بانوی شجاع و حق طلب که سکوت و نشستن و تماشا کردن را جایز ندانستند و خود را به قافله حسین
13.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 بشنویم روایتِ بانوی شاعر مسلمانی که با شمشیر بُرّان شعر، در میدان دفاع از حق و در زمره #زنانِ_تاریخ قرار دارد ...
❇️ بانو خنساء
🚩 وقتی جبهههای جنگ برای پیروزی اسلام گرمتر شد، او پسرانش را با اشعار قرآنی به میدان برد و لباس رزم را بر تنشان اندازه کرد. اشعاری که پسرانش هم آن را در میدان زمزمه میکردند...
#زنانِ_تاریخ
#زینب_زمانهات_باش
بانوان فعال جبهه فرهنگی انقلاب
@rabteasheghi
•┈┈••✾••┈┈•
💠راه سوم (شبکهٔ تخصصی زنان مترقی)
⏩@rahesevvom
قصه ما به اربعین رسید.mp3
17.17M
🎧بشنوید ...
🏴 اربعین چه بود و چه شد⁉️
هر چه هست این جنگ بزرگِ عزت در برابر ذلت، یک قهرمان دارد و آن دختر امیرالمومنین است...
و حالا زینب بعد از روزهای زیادی به کربلا رسیده است .
🎙استاد نخعی
#روایت_زن
#زینب_زمانهات_باش
┈┈••✾••┈┈
💠راه سوم (شبکهٔ تخصصی زنان مترقی)
⏩@rahesevvom
🥀لشگر فرشتگان / بخش اول
💚 به رنگ زندگی
الان دقیقاً یادم نیست چه شد که ناظم مدرسهمان، آن کتابچه را به من داد! شاید چون میدید همیشه یک کتاب غیردرسی برای خواندن دارم.
کلاس پنجم بودم.؛ داشتم کتاب اشعه سبز ژول ورن را میخواندم. دنیایم دنیایی بود که ژول ورن ترسیم میکرد؛ کنجکاویهایم هم. ذهنم درگیر طلوع و غروب آفتاب بود و دیدن اشعه سبز.
کتابچه در میان کتابهای دفتر بسیج مدرسهمان بود. یک کتابچه با جلد آبی و نوشته سبز: به رنگ زندگی.
آوردمش خانه. کلا عاشق خواندن بودم؛ کتاب و مجله هم فرقی نمیکرد. وقتی دستم به یک چیز خواندنی میرسید، ذوق میکردم چون دروازه ورود به یک دنیای تازه بود.
زیر عنوان کتابچه نوشته بود: مروری بر خاطرات و زندگینامه شهدای زن.
عبارت گنگی بود
⁉️ اصلا مگر زنها شهید میشوند؟
شهادت مال مردهاست که میروند جنگ. شهیدها آدمهای خوبی بودند که برای وطنشان جان دادند. این جملات در اولین لحظه به ذهنم رسید؛ به ذهن یک دختر کلاس پنجمی.
اولین خاطره از شهید طیبه واعظی بود. بعدی از شهید فاطمه جعفریان، بعد زینب کمایی، بتول عسگری و...
خاطراتشان عجیب بود. حساسیتشان روی چادر. روی نماز. روی امام خمینی. و آخر، این که شهید شده بودند بدون این که بروند جنگ.
❗️هنوز گنگ بودند برایم؛ اما در ذهنم ماندند. از همانجا یک چراغ در ذهنم روشن شد؛ این که خانمها هم شهید میشوند!
نمیدانم چرا؛ اما با این که هنوز خیلی از مفاهیم دینی در ذهنم جا نیفتاده بود و شاید هنوز در عالم بچگی سیر میکردم، یک جرقهای در ذهنم خورد که: کاش من هم شهید شوم!
صرفا یک جرقه بود؛ خیلی دربارهاش فکر نکردم.
یادم نیست دقیقا اول راهنمایی بودم یا دوم. زنگ آخر بود. با دوستم از مدرسه بیرون میرفتیم که گفت: من حس میکنم تو بزرگ که بشی یه دانشمند هستهای میشی و میان ترورت میکنن و شهید میشی!
صدایش هنوز در گوشم هست. گیج و گنگ نگاهش کردم. شاید حتی یک پوزخند هم زدم. آخر آن موقعها میخواستم جراح مغز و اعصاب بشوم نه دانشمند هستهای. با این وجود، سرم را تکان دادم و گفتم: شاید!
باز هم جدیاش نگرفتم. خیلی برایم مهم نبود؛ اما باز هم همان چراغ گوشه ذهنم روشن شد که: زنان هم شهید میشوند.
ادامه دارد ...
🖋شکیبا شیردشتزاده
#لشگر_فرشتگان
┈┈••✾••┈┈
💠راه سوم (شبکهٔ تخصصی زنان مترقی)
⏩@rahesevvom
⭕️ افشای مأموریت گروه بحران
⚠️ معلومات اطلاعاتی ما به ما میگوید که دولت آمریکا در این کشور، مجموعهای با اسم گروه بحران درست کرده است؛ با ماموریت بحرانسازی در کشورها از جمله ایران؛
تا بگردند نقاطی را که در کشور بنظر آنها موجب میشود بحران درست بشود، تحریک کنند.
🔻 آنها با فکر و مطالعه به این نتیجه رسیدند که در ایران چند نقطه بحرانساز وجود دارد: اختلافات قومی، تفاوتهای مذهبی و مساله جنسیت و زن که باید اینها را برای بحرانسازی تحریک کرد.
🔺 این برنامه آمریکاست و شتر در خواب بیند پنبه دانه!
🎙 رهبر انقلاب در دیدار مردم سیستانوبلوچستان و خراسان جنوبی ۱۴۰۲/۶/۲۰
┈┈••✾••┈┈
💠راه سوم (شبکهٔ تخصصی زنان مترقی)
⏩@rahesevvom
راه سوم
🥀لشگر فرشتگان / بخش اول 💚 به رنگ زندگی الان دقیقاً یادم نیست چه شد که ناظم مدرسهمان، آن کتابچه را
🥀لشگر فرشتگان / بخش دوم
❤️ زنان هم شهید میشوند...
💡این چراغ کمکم نورش بیشتر شد؛ انقدر زیاد که وقتی گلستان شهدا میرفتم، بیشتر به شهدای دختر سر میزدم. به زهره بنیانیان و زینب کمایی. شهادتی که برای خانمها رقم میخورد، جذابتر بود برایم.
🌱راست میگویند که ناز کردن در ذات ما دخترهاست؛ دخترها حتی برای شهادت هم ناز میکنند و شهادت میآید سراغشان؛ برعکس مردها که باید در کوه و بیابان دنبال شهادت بدوند.
💥یک مدت کارم این بود که در گلستان شهدا بگردم دنبال بانوان شهید. یکییکی، میان قبرها و ردیفها. گاهی حتی از صبح تا ظهر تابستان کارم این بود.
🌹قطعه مدافعان حرم که پر بود از بانوانی که در حج خونین سال شصت و شش شهید شدند؛ اما میان ردیفهای دیگر هم هرازگاهی یک شهید خانم پیدا میکردم و از این کشف به خودم میبالیدم. حتی چند شهید گمنام خانم هم میانشان پیدا کرده بودم که جایشان را فقط خودم میدانستم.
برای پیدا کردن شهدای خانم، حتی پا میگذاشتم به قسمت قبرهای قدیمی گلستان؛ قسمت خلوت و دور افتادهای که همه میگفتند تنها نرو. و من رفتم؛ بدون این که به حس دلهرهای که داشتم توجه کنم.
وقتی شهید زهرا زندیزاده را دیدم که میان آنهمه قبر قدیمی قد علم کرده و از پشت شیشههای عینک بزرگش نگاهم میکند، دلهرهام تبدیل شد به شوق.
هرچه من بیشتر دنبالشان میگشتم، کمتر پیدایشان میکردم. اصلا انگار بیشتر از هفتهزار بانوی شهید از تاریخ کشور حذف شده بودند.📛
اینترنت را که زیر و رو میکردی هم چیز زیادی ازشان پیدا نمیشد؛ آنهایی که معروفتر بودند فقط یک زندگینامه کوتاه داشتند: تاریخ تولد و شهادت و علت شهادت.
از همهشان هم یک چیز نوشته بودند: شهید خیلی مهربان بود، خیلی مذهبی بود، خیلی باحجاب بود. همین! اگر کمی خوششانس بودم، چندتا خاطره هم پیدا میکردم. بعضی از شهدا هم بودند که بجز یک نام، اثری ازشان نبود. حتی کسی نمیدانست چرا و چطور شهید شدهاند؛ مخصوصاً شهدای زن خوزستان.
حس میکردم هرچه فریاد میزنم، صدایم به جایی نمیرسد. به هرکس میگفتم دنبال خواندن و حتی جمعآوری خاطرات شهدای خانم هستم، مثل دیوانهها نگاهم میکردند؛ انگار این کار عبثترین کاری ست که یک نفر میتواند انجام بدهد.
انگار بانوانی که در بمباران شهید شده بودند، مهم نبودند؛ اتفاقی شهید شده بودند و اصلا حقشان بود که کشته بشوند.
انگار اهمیتشان صرفا در این بود که سند جنایت صدام باشند و به درد الگوسازی برای دختران نوجوان نمیخوردند.
ادامه دارد ...
🖋شکیبا شیردشتزاده
#لشگر_فرشتگان
┈┈••✾••┈┈
💠راه سوم (شبکهٔ تخصصی زنان مترقی)
⏩@rahesevvom
9.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥ببینید...
🖤روایت پیشرانی ننه کلثوم در میزبانی از زائران امام رضا (ع)
✨در طول تاریخ و در عرصه های مختلف، اقشار مختلف زنان با تنوع سن، سطح اجتماعی، قومیت و ... نشان دادهاند که میتوانند رهبران نهضتهای اجتماعی باشند و با به میدان آمدن، جامعهای را به حرکت درآورند.
🌱ننه کلثوم یکی از این بانوان است؛ بانوی اهل روستای بام از توابع خراسان شمالی، که سالهاست تمام روستا را برای میزبانی از زائران امام رضا (ع) بسیج کرده است.
#روایت_زن
#بانوی_نقش_آفرین
┈┈••✾••┈┈
💠راه سوم (شبکهٔ تخصصی زنان مترقی)
⏩@rahesevvom
راه سوم
🥀لشگر فرشتگان / بخش دوم ❤️ زنان هم شهید میشوند... 💡این چراغ کمکم نورش بیشتر شد؛ انقدر زیاد که وق
🥀لشگر فرشتگان / بخش سوم
💚 الگوهایی برای دختران
واقعا مثل دیوانهها شده بودم. هرجا اسم یک شهید خانم میشنیدم، دربهدر میگشتم که ببینم چیزی از زندگینامه و خاطراتش هست یا نه.
دیگر کارم از کشف شهدای خانم در گلستان شهدا گذشته بود، فضای مجازی و کتابها را برای پیدا کردنشان شخم میزدم.
📚افتاده بودم دنبال کتابهایی که درباره شهدای زن نوشتهاند. معروفترینشان راز درخت کاج بود؛ زندگی شهید زینب کمایی. ستاره غروب، دخترم ناهید، من میترا نیستم، کد هشتاد و دو، راض بابا، دختران هم شهید میشوند، عصمت، عاشقانهای برای شانزده سالهها، دختری با روسری آبی، عطر نارنج بوی باروت، فرشته نجات، دختری کنار شط، تصویر آخر، نیمکتهای سوخته، عروس خاک... همه را خواندم.
بعضی قوی بودند و بعضی نه. بعضی کتابها انگار فقط برای رد کردن گزارش بودند و این که بگویند: «بله ما هم یک چیزی نوشتیم!». کم بودند. حق شهید را ادا نمیکردند. این میان، یک مجموعه ده جلدی بدجور چشمم را گرفته بود: زنان آسمانی. اصلا وقتی فهمیدم ده جلد کتاب درباره شهدای زن چاپ شده است بال درآوردم؛ اما خیلی زود فهمیدم این کتابها چندبار در همان دهه هفتاد چاپ شده و دیگر پیدا نمیشوند.
🔻سال نود و هشت، دوباره همان جنون زده بود به سرم. میخواستم هرطور شده یک یادواره برای بانوان شهید برگزار کنم. دنبال یک راهی میگشتم برای رسیدن صدایشان به همه.
با چندنفر از دوستانم افتاده بودیم دنبال خاطراتشان؛ هرچند بقیه بچهها عطش من را نداشتند و برای همین، وقتی کرونا همهگیر شد، کار زمین خورد.
با این وجود، فهمیدم پدربزرگم معلم دبیرستان شهید زهره بحرینیان بوده، یا یکی از دوستانم با چندنفر از بانوان شهید سامرا نسبت فامیلی دارد و حتی یکی از معلمان دبیرستانم، از اقوام دوتن از شهدای بمباران اصفهان است و اینها هم به انبوه کشفهایی که داشتم افزوده شد.
🔸بعدها بخشی از نتیجه تحقیقاتم درباره بانوان شهید را گره زدم به رمانهایم و دیدم بانوان شهید میان دختران نوجوان، خواهان زیاد دارند و امروز، بیش از هر زمان دیگر، زمان شناساندن "لشگر فرشتگان" به همه است.🌹
🖋شکیبا شیردشتزاده
#لشگر_فرشتگان
┈┈••✾••┈┈
💠راه سوم (شبکهٔ تخصصی زنان مترقی)
⏩@rahesevvom