#ورود_به_کربلا
#سلام_علی_قلب_زینب_صبور
قلم شدم بنویسم قسم به باور زینب
قسم به عشق ، حسین است نامِ دیگر زینب
حسین اول زینب حسین آخر زینب
دخیلِ چادر او آسمان و هفت فلک هم
فقیرِ درگَهِ او تا همیشه نان و نمک هم
نَه ما که مُلک و مَلک هم به زیر شهپرِ زینب
ملیکهی ملکوت و جلیلهی جبروت و
بهشتِ هر بَرَهوت و تمام ، غرق ثبوت و
و روشن است عَوالم به نورِ انورِ زینب
اگر به خُطبه نشیند علیست در کلماتش
اگر که جلوه کند فاطمه است در جلواتش
که زنگِ قافلهی عشق هم مسخر زینب
خداست مَحوِ حجابش نبیاست ماتِ نقابش
حسن زمانِ نمازش گرفته است به قابش
تمامِ خانهی زهرا به گِردِ محورِ زینب
اگر که پَرده تکانَد زمین به خاک نشاند
و هرچه هست در عالم به دورِ خویش دَوانَد
که میبَرند همه روزی از در زینب
حمایل است برایش دو تیغِ اَبروی عباس
نشسته نقشِ قدومش به رویِ زانوی عباس
به سینه است دو دستش همیشه در بَرِ زینب
صدای اکبرش آمد دَمِ اذان که رسیدیم
قدم گذار بر این خاک عمه جان که رسیدیم
دلش گرفت از اینجا دلِ مطهر زینب
برادران همه هستند در این زمان همه هستند
هزار شکر به گِردش که مَحرمان همه هستند
دو صف شدند رَوَد خیمه لشکرِ زینب
رسید و دید بلا را شنید همهمهها را
نشست و ریخت به معجر غبارِ کرببلا را
به گریه گفت مَرو آه حسین از سرِ زینب
چقدر حول و هیاهو چقدر نیزه در آنسو
چقدر تیغِ بلند و چقدر تیرِ سه پهلو
قسم به اینهمه بانو قسم به مادرِ زینب
بجای آب فقط سنگ و خار و سراب است
صدای نالهی من نَه که التماس رُباب است
بیا بزن دو سه باره گِره به معجرِ زینب
گذشت روزِ دهم شد دو طفلِ سوخته گُم شد
دوباره شانهی خانم اسیرِ زخمِ صدم شد
میانِ خیمه و گودال دویده یکسره زینب
چقدر نیزه کشیده میان دشت دویده
چقدر خورده زمین و گمان کنم که بُریده
و خیره مانده به جایی نگاهِ آخر زینب
دوید شیرزن آمد به جنگ تن به تن آمد
رسید موقعِ غارت برای پیرهن آمد
ولی چه دیر رسید و شکست پیکر زینب
میان آنهمه دشمن صدا زد ای سرِ بی تن
حرامی است و حرامی حسین چشم تو روشن
هزار دشمن و یک زن همه برابر زینب
به ناله گفت نخندید به خاک و خون ننشانید
به داد گفت نَدُزدید به هر طرف نکشانید
زد آنقدر زِ جگر داد سوخت حنجرِ زینب
"سری به نیزه بلنداست در برابر زینب
خداکند که نباشد سر برادر زینب"
رسیده ناقه* کجایی امیر لشکرِ زینب
*در مقاتل آمده است،امام سجاد علیهالسلام میفرمایند که ناقهی عریان من لنگ و علیل و ناقهی عمه مان لاغر و استخوانی بود.
حسن لطفی
#پیشنهاد_ویژه_خواندن
5.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
◼️از آسمان آید ندا
🥀اهلا و سهلا
◼️حسین رسید به کربلا
🥀اهلا و سهلا
◼️با دختر شیر خدا
🥀اهلا و سهلا
◼️با ماه آل مصطفی
🥀اهلا و سهلا
السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ الحسین🖤
#محرم
توصیه ای از عارف کامل
حاج میرزا جواد ملکی تبریزی
🏴حال محبان سیدالشهدا در دهه اول محرم🏴
در دهه اول، هر روز امام حسین (ع) را با زیارت عاشورا زیارت نماید.
و اگر میتواند مراسم عزاداری آن حضرت را در منزل خود با نیتی خالص برپا نماید، باید همین کار را بکند.
و اگر نمیتواند، در مساجد یا منازل دوستانش به برپایی این مراسم کمک کرده و این خدمتگزاری را از مردم بپوشاند تا به اخلاص نزدیک شده و از خودنمایی دور شود.
و هر روز مقداری از اوقات خود را در مکانهای عمومی به عزاداری بپردازد.
سزاوار است حال دوستان آل محمد - که رحمت خدا بر آنان باد - ، در دهه اول محرم تغییر نموده و در دل و سیمای خود، آثار اندوه و درد این مصیبتهای بزرگ و دردناک را آشکار نمایند...💔✋🏻
#یاحسین
#محرم
#امام_حسین
اهل روضه خوب می دانند
تنور محرم از روز دومش داغ می شود
همه ی بی قراری ها💔
همه ی سوختن ها و اشک ریختن ها ی این نُه روز از روز دوم رونق می گیرند...
با این که هنوز هیچ اتفاقی نیفتاده.
کسی نمی داند این بی قراری ها برای چیست.
تنها چیزی که می دانیم این است که امروز عقیله ی بنی هاشم از محمل پیاده می شود و با نگاه مضطربش نُه شبانه روز این سرزمین را رصد می کند....
اصل مصیبت روز عاشوراست...
اهل روضه خوب می دانند
غروب عاشورا با این که اصل روضه است
بی قراری ها به طرز مشکوکی فروکش می کنند.
اشک ها بی صدا می شوند.
انگار همه رضایت می دهند به رفتن حسین...
کسی دلیلش را نمی داند.
تنها چیزی که می دانیم این است که عصر عاشورا موقع وداع، امام دست می گذارد روی سینه ی خواهرش
و خواهرش را با اشاره ی ولایی آرام می کند
از خواهرش رضایت می گیرد که برود...
انگار نبض عالم با تپش های دل زینب کبری می زند....
راست گفتهاند
هیچ وقت فراموش نکنید
در روزهای سخت
وقتی هیچ کس نبود
و دوان دوان رفتند تا نبینند
چه کسی به دادتان رسید،
در روزهایی که کسی مرا برای خودم نخواست
در روزهایی که دلتنگ بودم و گرفتار
انیس تنهایی من تو بودی،
هوایم را توی داشتی،
به روضه هایت راهم دادی.
کنار تو امن بودم و آرام... #عزیزم_حسین
رفیق روزهای بی کسی!
یقین دارم
که فراموشت نمیکنم
حتی آن لحظه های سخت آخر
که شاید اسم خودم را یادم نیاید
پدرم را... مادرم را ...
اصلا هیچکس را هم که نشناسم
تو را اما یادم هست
یادم هست که در بزرگترین شب تنهایی
زندگی پس از زندگیام
باز هم تو به دادم میرسی
من که کاری برایت نکردهام
رفیق روزهای سخت
اما پای تو هستم،
آنقدر که حتی
قیامت هم بشود بر میخیزم به یافتن بزم #روضه ی تو...
یـادم نمیرود که همــه عزتـم تــویی
من پای سفره تو شدم محترم حسین
#محرم
❁﷽❁
اے داغ غمــٺ لالـہ بہ باغ دل ما
نام ٺـو رقیّـــہ جـان، چـراغ دل ما
دلسـوخٺـگان غــم خود را دریـاب
بگـذار ٺـو مـرهمــے بہ داغ دل ما
#یا_رقیـہ_بنٺ_الحسیـڹ_ع💔
#شب_سوم_محـرم🍂🏴
#یا_رقیه_خاتون
سه ساله کودک و این اوج عزت
مدال مرحبا دارد رقیه
پدر بر چهره او یک دم نظر کن
رخ زهرا نما دارد رقیه
●➼┅═❧═┅┅───┄