سلام عزیزان 🌷🌷🌷🌷🌷
🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾صبح آدینه شما بخیر و سلامتی ، اگر در روز جمعه صد مرتبه سوره توحید و صد مرتبه تسبیحات اربعه و صد مرتبه صلوات و صد مرتبه استغفار را بگوئید ، اینها نوری میشود که در قیامت انسان را به سمت بهشت هدایت میکند ان شاءالله💕💕💕
🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾
💞💞💞💞💞💞💞
معانیانتظارفرج.mp3
1.53M
انتظار فرج یک مفهوم بسیار وسیع و گستردهای است.
یک انتظار، انتظار فرج نهایی است.
هر بنبستی قابل گشودن است.
درس امید به همهی انسانهاست.
...انتظار یک عمل است، بیعملی نیست.
۱۳۸۴/۶/۲۹
#مهدویّت
#انتظار_فرج_افضلالاعمال
#امام_خامنهای
••※[🔹∷∷※∷∷🔹]※••
هنوز چشم امام زمان بهجانب ماست
نرفته ایم بسمتش چقدر نامردیم 😞
#بیا_مهدی_شب_هجران_سحر_کن
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
●➼┅═❧═┅┅───┄
جمالش قبلهٔ دلها، دَمَش حلّال مشکلها
به پشت پردهٔ غیبت، حقیقت همچنان باقیست
دعا کن تا که بازآید، جمالش جلوه گر گردد
نیاید یوسف زهرا، مصیبت همچنان باقیست
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
❀🍃✿🍃❀ ❀🍃✿🍃❀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عشق مادر و فرزندی
پسر فداکاری که در مکه میز نماز مادرش شد❤️
15.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷_ فقط ما می مانیم و اعمالمان ...
صدای شهید علی چیت سازیان را میشنوید..
شهید#علی_چیت_سازیان🕊🌹
🎆✨🌙--------------------🌟
بخوان دعای فرج را که یار برگردد
بخوان دعای فرج را
که شب سحر گردد
بخوان دعای فرج را
اگر که می خواهی
حدیث غیبت یار تو مختصر گردد
بخوان دعای فرج را و از خدا بطلب
وجود نازکش ایمن ز هر خطر گردد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🎆✨🌙✨--------------------🌟
سنگ قبر میرزا علی هستهای اصفهانی در قبرستان شیخان قم
ایشان در جوانی از شاگردان و یاوران خيلی نزديک شيخ فضل الله نوری بوده و بعدا هم شاگرد سيد کاظم یزدی صاحب عروه بوده و مدتی هم هممباحثه آشیخ عبدالکریم حائری بوده است.
در ۵۰ سالگی و علیرغم اینکه اجازات متعدد اجتهاد داشته اما به منبر علاقه داشته و از منبریهای قهار و مسلط بوده است.
حدود سال ۱۳۴۷ شمسی در ۹۷ سالگی فوت کرده اند
👇این داستان را از ایشان نقل کرده اند 👇
ماجرای خواب مرحوم آیت الله هستهای اصفهانی :*
🍁 من خیلی دوست داشتم که در عزای حضرت سیّدالشّهداء (ع) در مجلسی که موردنظر حضرت زهرا (س) است شرکت داشته باشم. لذا خیلی توسّل میکردم که به من بنمایاند کدام مجلس مورد توجّه ایشان است. خیلی به این موضوع پافشاری میکردم.
🍁 تا اینکه روزی حضرت را درخواب دیدم. از ایشان سؤال کردم که سیّدتی و مولاتی، اینهمه مجلس در عزای فرزند بزرگوار شما، سیّدالشّهداء (ع) وجود دارد، کدامیک از این مجالس مورد توجّه شماست؟
🏴 فرمودند: هر جاییکه پرچم عزای حسین ما خورده باشد ما آن مجلس را دوست داریم و به آن مجلس توجّه داریم.
🍁 من دوباره پرسیدم، چون غرض من آن بود مجلس خاص الخاصّی که در نظر است بدانم. لذا پرسیدم که یا سیّدتی و مولاتی، کدامیک از این مجالس بیشتر مورد توجّه شماست؟ مجدّداً فرمودند: هرجایی که پرچم عزای حسین ما خورده شود ما آنجا را دوست داریم به آن هم توجّه داریم.
🍁 سه باره پرسیدم: سیّدتی و مولاتی، کدامیک بیشتر مورد توجّه شماست؟ باز فرمودند: هرجا که پرچم عزای حسین ما خورده باشد ما آنجا را دوست داریم و به آنجا توجّه داریم.
امّا اینکه تو میپرسی - نام و آدرس یک مجلسی را دادند- و گفتند خود ما هم در این شرکت میکنیم، امّا هرجا که پرچم عزای حسین ما زده شود ما آنجا را دوست داریم و به آن توجّه داریم.
مرحوم آقای هستهای میگوید من وقتی ازخواب بیدار شدم آدرس آنجا را گرفتم، آن محل را نمیشناختم. رفتم و راهنمایی شدم. وقتی به آن محل وارد شدم، یک جوی آبی بود و خانمی سر جوی آب نشسته بود، داشت استکان میشست (هنوز آنموقع در تهران لولهکشی آب نبود).
🍁 نام آنشخص را که درخواب بمن گفته بودند سؤال کردم، گفت: خودم هستم.
گفتم: آیا شما مجلس روضه دارید؟
گفت: بله داریم. نشان داد، انتهای یک کوچهٔ بن بستی یک پرچم سیاهی زده بودند،
این پرچم آنقدر کهنه شده بود که سیاهی آن به سفیدی میزد. معلوم بود سالیان متمادیست این پرچم عزا اینجا زده میشود.
گفتم: شما روضه خوان هم دارید؟
گفت: از کسی دعوت کرده بودیم، آمد وقتی دید کسی نیست ناراحت شد و رفت…
🍁 آقای هستهای یک سخنران معتبر بود، عالم بود، فروتنی کرد و گفت: اجازه میدهید من به اینجا بیایم برای شما روضه بخوانم؟ آن خانم استقبال کرد و گفت: بفرمایید.
گفت من وقتی وارد آن منزل شدم یک اتاق داشت، آنقدر آن منزل محقّر بود که من همانروز اوّل قصد قربت کردم که هیچ وجهی از آنجا نگیرم، فقط قربه الی الله بیایم و بروم.
معلوم بود کسیکه این روضه را گرفته فقیر است. یک صندوقخانهای داشت و چای هم میریخت از صندوقخانه میآورد، چند نفر از زنان همسایه هم میآمدند، گاهی یک بچّه میآمد چای را میآورد و میگذاشت.
آن زن فقیر هم داخل صندوقخانه مینشست و گریه میکرد، همزمان با صدای گریهٔ او صدای گریهٔ دیگری را هم میشنیدم. تا دهه تمام شد…
🍁 جمعیّت زیادی هم نمیآمدند، فقط چند نفر زنهایی بودند که گاهی کم و زیاد میشدند، ولی روضه، زنانه بود. من هم اصلاً نمیخواستم وجهی بگیرم،
لذا وقتی روز آخر از منبر آمدم عجله کردم که اصلاً من را صدا نزند بخواهد وجهی بدهد. دیدم آن زن در پشت سر من سرعت گرفت، مدام من را صدا میکرد. گفتم: ممنون هستم، خیر شما قبول، از شما بما رسیده است. تا بمن رسید و گفت: نه، شما باید این وجه را بگیرید. باز من اصرار کردم و او هم اصرار کرد،
عاقبت بمن گفت: من از شما رِندتر هستم.
از این سخن او تعجّب کردم که یعنی چه من از شما رندتر هستم؟!
گفتم: منظور شما چیست؟
گفت: من یکسال بمنزل مردم میروم آنجا خدمتگزاری میکنم تا اینکه وجهی را فراهم کنم برای عزای سیّدالشّهداء (ع) صرف کنم. یکسال بمنزل مردم میروم و خدمتکاری میکنم، حالا شما میخواهید این پول را از من نگیرید؟ نمیشود!!
🍁 مرحوم آقای هستهای میگوید: من خیلی تعجّب کردم، فکر اینرا نمیکردم واقعاً کسی اینطور باشد. اصلاً عظمت این زن من را شکست که این زن چقدر باعظمت بود. اگر کسی یکسال بمنزل مردم برود و خدمتکاری کند، با همهٔ سختی که اینکار دارد، مبلغی را پسانداز کند تا صرف این وادی کند.
🍁 عظمت این زن من را شکست و من از او این وجه را گرفتم. وقتی گرفتم، گفتم: سؤالی از شما دارم،
گفت: بفرمایید.
گفتم: شما در صندوقخانه گریه میکردید من صدای گریهٔ دیگری هم از صندوقخانه میشنیدم، او که بود؟ عروس شماست؟ دختر شماست…؟ گفت: مگر درخواب بشما نگفتند خود ما هم میآییم درمجلس شرکت میکنیم؟
دیدم عجب زنی!!! حتّی ازخواب من هم خبر دارد. من خیلی مبهوت شده بودم.عجب مجالسی، که ما از آن خبر نداریم.
گفتم: خواهر، من سال آینده هم بیایم در اینجا روضه بخوانم؟
گفت: تشریف بیاورید.
سال بعد رفتم و دیدم فوت کرده است…
یا ابا عبدالله الحسین (علیه السلام)
آقا جان
_ما خوبیامون هم
خریدار نداشت...
ولی شما
بدیامونو هم پسندیدی...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شعری با ردیفِ "سر" که اشک رهبر انقلاب را جاری ساخت
العطش گفتی ولی آب از سر دنیا گذشت ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری
💢 سلمان رشدی
🔹 #حجتالاسلام_راجی
🔘 انتشار به مناسبت ۱۴مرداد، سالروز شهادت مصطفی مازح، شهید راه لبیک به فرمان امام برای قتل سلمان رشدی
💠 اندیشکده راهبردی سعداء
🆔 @soada_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دیدن این ۲ دقیقه بر همه از جمله چادریها واجب است!
🔹 برشی از سخنرانی #حجت_الاسلام_راجی
💠 اندیشکده راهبردی #سعداء
🆔 @soada_ir
#استوری
#آیت_الله_مصباح_یزدی: به گمان بنده کسی میتواند، وظیفهاش را نسبت به سیدالشهداء علیهالسلام، انجام دهد که به خود سیدالشهداء علیهالسلام #توسل کند. جز #گدایی در خانه سیدالشهداء علیهالسلام، انجام این وظایف از عهده هیچ کس بر نخواهد آمد. (۱۳۹۸/۱۱/۰۱)
❣سلام امام زمانم❣
من از تو مینویسم و از اشک جاری ام
از حد گذشته مدت چشم انتظاری ام
تعجیل کن در آمدنت ای صبور من
گسترده نیست دامنهی بردباری ام..
#السلام_علیک_یا_بقیه_الله
#صبحتون_مهدوی
اغلب ما
از یک روزی...
از یک لحظهای..
از یک حادثه یا انتخابی
عِفَّتِمان زَخم برداشته...
بلد نبودیم؛
و کسی را نداشتهایم،
تا برایمان این زخم را التیام بدهد!
برای بعضیمان کهنه شد و غریب؛
برای بعضیمان زخم روی زخم شد
و عمیق...
برای بعضیمان عفونی شد و عجیب
و الا مگر میشود؛
عِفَّتِمان سالمِ سالم مانده باشد؟!
و وقتی روضهخوان
از مَعجَرهای به تاراجرفته میخوانَد
توی دِلِمان خالی نشود؟
وقتی نَقلِ چادرِ سوختهی مادر میشود
آتش نگیریم؟
ما به پهنای صورت؛
زار زار میگرییم؛
ناله میزنیم...
به حَق، و از روی صِدق!
اما کداممان میفهمیم
دَردِ بیمَعجَری،
برای یک عفیفهی کامل،
چه دَردیست؟
خودم را میگویم...