#میلاد_الرضا
«مأمون» نام هیچ پادشاهی نیست! دیوانهی شیرینعقلی است که توهم زده بود میتواند آفتاب را تبعید کند! آنهم چه آفتابی؛ حضرت شمسالشموس! علی بن موسی را از مدینه کشاند طوس، بلکه خورشید را ببرد زیر سایهی تاج و تخت خود! شگفتا! ولی عصر خود را «ولیعهد» هم کرد تا مثلا ثابت کند خیلی معاویه است! معاویهی ثانی! به آفتاب، پُست بدهی که او را پَست کنی! خفیف کنی! تحقیر کنی! خودت را صدر بنشانی و او را نفر دوم! خودت اول و او نفر بعدی! از بس نقشه ریختی، خدای علی بن موسی نیز دست به کار شد تا به تو ثابت کند که شمسالشموس از تو زیرکتر است! همچنان که موسی از فرعون، زیرکتر بود! ظاهرش این است که پادشاه از پشه، قویتر است اما نه برای خدا! برای خدا، تمام زندگی نمرود بسته به مسیر پرواز مگسی است که اراده کند و سوراخ بینی قدرقدرت را نشانه رود! آری! ما خواب بودیم لیکن خدا بیدار بود! و برای خدا، شن صحرای طبس هم کافی است! انسان، طیارهی دشمن را جز با موشک نمیتواند زمین بنشاند و ساقط کند اما خداوند حتی با شن هم میتواند! شن! «شین» و «نون»! یا فرعون! حالا که میخواهی همهی نوزادان پسر را بکشی بلکه یکیشان موسی درآمد، نظرت چیست منِ خدا اراده کنم خودت زحمت موسای کوچک را بکشی؟! و آنهم دقیقا در کاخ خودت؟! یا مأمون! حالا که میخواهی از اشعههای ولی بر حق من در زمین و آسمان بکاهی و او را ببری تحت نام خود، پس چنان از مدینه تا طوس را منور به وجود علی بن موسی میکنم که جایجای این پهندشت بزرگ، پر شود از فرزندان موسی و برادران و خواهران و خاندان رضا! آنقدر که بعد از رضا، شیعهی چند امامی تمام شود و هر که تا رضا بیاید، تا حجت بن الحسن نیز بیاید! و اینجا که اندکی بعد میشود «مشهدالرضا»- به برکت همین نام- آبشخور انقلابی شود مقدمهی انقلاب جهانی مهدی موعود! پس بیزحمت، زودتر نقشهات را عملی کن که منِ خدا، اراده کردهام این بار به دست تو و دقیقا در کاخ خودت، علی بن موسی را بزرگ و بزرگتر کنم، که با موسی نیز و بهواسطهی فرعون و دقیقا در کاخ خودش، همین کردم! فرعون میخواست موسی را برای همیشه نابود کند و توی مأمون هم همین نقشه را بنا داری برای علی بن موسی بکشی اما حتی کاخ شما ۲ تن نیز ملک من است! و گوشههایی از مملکت من است! پس همانطور که زحمت بزرگکردن موسای کوچک را عدل انداختم گردن فرعون، زحمت بزرگتر کردن علی بن موسای بزرگ را رسما و علنا میاندازم گردن خودت! سلمنا! چند صباحی دلت را خوش کن به اینکه ولی من، ولی تو شده! و ولی تمام اعصار و قرون، ولیعهد تو شده! لیکن علی بن موسی، راضی به رضای من است! و از توی دیوانه، بسی سیاستمدارتر است! من اگر بلدم از پیلهی کرم ابریشم، پروانه بسازم، کاخ تو را هم قادرم به مجرای سلطنت دائم جانشینم تبدیل کنم! جوری که همهی انس و جن به علی بن موسی بگویند؛ «سلطان»! جوری که آفتاب، تا ابتدا به اشراق حرمش سلام نکند و در برابر گنبد باشکوهش خم نشود، هرگز به هیچ کجا نتابد! یعنی جانم به خدایی که تو باشی! اگر پیامبرت «محمد» است و اگر ولیات «علی» و اگر به شهادت سلطان طوس، باز هم ولیات «علی» است، پرستش فقط تو را سزاوار است که درست روی نقشهی دشمنانت، نقشه میکشی! و مکر خود را بالاتر از مکر شیاطین تعریف میکنی! و دست خود را مافوق همهی دستها مینشانی! خدایا! تو را شکر بابت نعمت گرانقدر امام رضا و مشهدالرضا! با کمک بلاهت دیوانهای به نام «مأمون» از همهی اهل بیت «رضای آل محمد» را به ایران ما کشاندی، شاید به این استعاره که آل محمد، از فرزندان سلمان فارسی، رضایت قلبی دارند! و مگر نه آنکه خمینی و خامنهای در این عصر غیبت، پرچمدار اسلام محمد و آل محمد شدهاند؟! آه! دلم پر کشید صحن قدس! و مسجدی فیروزهای به نام گوهرشاد! و پرواز بر آسمان صحن انقلاب! و «السلام علیک یا سلطان یا علی بن موسیالرضا»! و صدای خوشآهنگ نقارهها! و تماشای بچههای سقاخانه! و زن و مرد شبکههای پنجرهفولاد! و رقص کبوتران حرم! و قدمزدن از این صحن به آن صحن! و رفتن به دارالولایه! و زیارتی و نمازی و چسبیدن به ضریح مطهر! و دوباره سقاخانه و رفع عطش با جرعهای آب! سلام بر حسین! و بر عباس! و بر رضا! و دوباره سخن با مأمون که نام هیچ پادشاهی نیست! تاریخ را از من بشنوید! «عباسی» نام سلسلهای ماندگار است که پدرش «علی» بود و مادرش «امالبنین»! در این سلسله اما همه خود را نوکر «فاطمه» میخوانند و فرزندان او که شرط سلسلةالذهب باشند! یا زهرا! رضای تو به ما آبرو داد اما دعای تو را لازم داریم برای پایان غیبت «مهدی فاطمه»! مادری کن باز هم برای روزگار که هر آن دست تو به آسمان بلند میشود، موسم طلوع خورشید است! شمسی و قمری ندارد! تو مادر تمام تقویمی! و دلسوز همهی ابنای آدم! مادر تمام هستی! و دلسوز همهی بشریت! به پر چادرتان قسم، ما بهار را منتظریم...
#اللهم عجل لولیک الفرج