eitaa logo
راه زلفا
72 دنبال‌کننده
21.1هزار عکس
9.1هزار ویدیو
51 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
ماندن پروانه در حجم قفس ها مشکل است  مأمن موج خروشان گشته تنها ساحل است  در مرام عاشقی اول قدم سر دادن است  گر چه این تحفه به درگاه عمو ناقابل است  وقت جانبازی شده باید که جانبازش شوم  غفلت از دلدار کار مردمان کاهل است  زاده ی شیر جمل باید که شیدایی کند  عمه جان رنجه نشو، این حرفها حرف دل است  عمه جان یک عده وحشی دور او حلقه زدند  وای عمه، گیسویش در مشت های قاتل است  می روم تا بیش از این ها حرمتش را نشکنند  چکمه پوش بی حیا از شأن قرآن غافل است  بی حیا، یابن الدّعی کم نیزه بر رویش بزن  صورتش بهر رسول الله ماه کامل است  فکر کرده می گذارم با سنان نهرش کند  دست های کوچکم بهر امام حائل است  خوب شد رفتم نمی بینم که دیگر بعد از این  قسمت ناموس حیدر ناقه ی بی محمل است  خوب شد رفتم نمی بینم که دیگر بعد از این  کاروان عشق را در کنج ویران منزل است  (مصطفی هاشمی نسب)  ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
Karimi-Shab5Moharram1395[01][1].mp3
4.36M
💔روضه یتیم امام حسن علیه السلام دوش عمو عباس از هر کوه بالاتر... 🎤 حاج ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
دیدم بریده شد نفسِ ربنایِ تو در زیر دست و پاست عمو دست و پای تو😭 می آمد از اَواخرِ مقتل صدای تو از خیمه آمدم که بمیرم برای تو خوردم قسم به فاطمه، تا زنده ام عمو با سنّ کم برای تو رزمنده ام عمو رضاباقریان ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌ اینک دنیا برای حبیب به زندانی؛ می‌ماند که از هر سواو را احاطه کرده‌است.تاب‌ماندن ندارد.جهان چون لحدی سخت، بر سینه اش سنگینی می کند. از حصار تن به ستوه آمده و تو گویی هر لحظه بخواهد قفل قفس بشکند و‌ راه معراج پیش گیرد. صلابت نگاهش مرگ را به سخره گرفته و شوق شهادت،چشمانش را از همیشه درخشان‌تـر ساخته است. همان‌است که‌جززیبایی‌در‌این‌عرصه به چشمان اهل‌خدا تابیده نمی‌شود. این که بتوانی آن سوی دفتر را هم نگاه کرده باشی، هنر است. سره از ناسره این جا جدا می‌شود و مردها راهشان را از نامردها جدا می‌سازند... حبیب هم از کسانی بود که نامه کوفیان را امضا کرده بود اما او‌ اینک در معرکه حاضر است و دیگران غایب. در میانه‌ی میدان، شمشیر به دست می‌خواند: من حبیبم و پدرم مظاهر، پهلوان میدان نبرد و کارزار شعله‌ور، شما اگر چه فزون‌ترید اما ما، حجتی والا و آشکاریم،شما خائن به عهدید و ما وفا دار و شکیبا... حبیب برای حسین، خاص است مخزن‌الاسرار علی ع ویار با وفای‌ حسن وحال‌حضوردر معرکه‌عاشقی! شاید از کوفه تا سرزمین‌کربلا راه درازی را نپیموده باشد اما، در یک لحظه دست از همه چیز می‌شوید و پاک‌ بازانه و سر افراز خود را به مقتدایش می‌رساند. اینک در میدان کارزار، خون از میان انبوه محاسن سفیدش جاریست اما همچون جوانی، می‌تازد و حریف می‌طلبد. نگاه‌امام روی حبیب است و حبیب هر دقیقـه از این نگاه جان می‌گیـرد. این برای حبیب یعنی هست و نیستش. حبیب برای امام حسین عزیزست و‌ امام زیر لب برای او‌ ذکر می گوید. لا حول ولا قوة الا بالله وقتش رسیده است و بانگ الرحیـل بر گوش جان حبیب نواخته میشود و جز او که میتواند در اقتدای کامل به مولایش‌علی،به سوی‌ابدیت‌شتاب کند؟ شمشیر کینه،که بر فرق‌سر فرود می‌آید، امام بر بالین‌حبیب می‌رسد آفرین بر تو ای حبیب ؛ تو مرد فاضلی بودی که از غروبی تا سحرگه،ختم قرآن می‌نمودی. درود خدا بر تو ای حبیب‌ابن مظاهر
┄┅─✵💔✵─┅┄ اِلهی یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمَد یا عالی بِحَقِّ علی یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن یا قدیمَ الاِ حسان بِحَقِّ الحُسَیْن عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ صاحبَ العصرِ والزَّمان ┄┅─✵💔✵─┅┄
💔 ڪوفـيان بـا «ظهور» حسيـن(علیه السلام) و مـا بـا «غـيبـت» تـو امـتحـان شـديــم، بـہ راستے ڪداميڪ سخـت تـر اسـٺ!!! ظهور.... يـا غيــبـٺ؟! ❤️💥امیدغریب های تنها کجایی!💥❤ ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به هوای سر تو چند نفر می آید تیر در حال فرود است گلویت ببُرد عمو از بازوی من کار سپر می آید دست من مثل سر اصغرت آویزه به پوست سهیل عرب ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
یادگار امام مجتبی(ع)؛ حضرتِ 🏴 رفت بی صبرانه و ناگاه، کنج قتلگاه شد رصد با چشم ِ صد گمراه، کنج قتلگاه تا که فهمیدند نور چشم های مجتبی ست(ع) تا شدند از کُنیه اش آگاه کنج قتلگاه- -زیر لب گفتند این لقمه خوراکِ حرمله ست(لع) آمده یک طُعمۂ دلخواه کنج قتلگاه بد عطش دارد! گمانم رفت سیرابش کند با سه شعبه! تا رسید از راه کنج قتلگاه کرد اصابت نیزه ها بر نوجوانیِ تنش می کشید از عمقِ جانش آه، کنج قتلگاه ضربۂ شمشیر را محض ِ عمو، با جان خرید دستش از آرنج شد کوتاه کنج قتلگاه جایِ بابایش حسن(ع) محکم در آغوشش گرفت گریه کرد و گفت «وا أمّاه» کنج قتلگاه تیرها از راهِ کتفش قصدِ قلبش داشتند دست و پا میزد عجب جانکاه کنج قتلگاه بوسه زد یکریز غرقِ خون عمو بر صورتش شد نفس هایش کم و کوتاه کنج قتلگاه در مدارِ کینۂ جنگ جمل بر خاک ریخت... خونِ ثارالله(ع) و عبدالله(ع) کنج قتلگاه! ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
4_5918126357321090915.mp3
6.18M
🔳 خدایا چرا هلهله ای به دشت برخواست خدایا چرا دور و بر عموم غوغاست 🎤 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄