eitaa logo
راه زلفا
70 دنبال‌کننده
23.2هزار عکس
11هزار ویدیو
69 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
شب و روز عرفه 👈 زمانیست برای دعا برای تعجیل در فرج ✨حضرت مهدی (عج) به علّامه مجلسی (ره) فرمودند: مجلسی! به شیعیانم بگو برای فرجم دعا کنید.✨ ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
@Maddahionlin4_5841643667068028740.mp3
زمان: حجم: 1.14M
♨️رنگ دعای رنگ توبه و انابه 🌟 روز 👌 بسیار شنیدنی 🎤 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
در بارگاهِ قدسِ خدا پنجشنبه ها سرهای قدسیان،طرف شاه بی سر است ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
💔الا ای صاحب قلبم کجایی⁉️ 🏴محرم شد نمی خواهی بیایی⁉️ ◾️هوای شال مشکی عزایت دل زار مرا کرده هوایی💔 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
شانه‌های زخمی‌اش را هیچ‌کس باور نداشت بار غربت را کسی از روی دوشش بر نداشت در نگاهش کوفه کوفه غربت و دلواپسی عابر دلخسته جز تنهائیش یاور نداشت بام‌های خانه‌های مردم بیعت‌فروش وقت استقبال از او جز سنگ و خاکستر نداشت می‌چکید از مشک‌هاشان جرعه‌جرعه تشنگی نخل‌هاشان میوه‌ای جز نیزه و خنجر نداشت سنگ‌ها کمتر به پیشانی او پا می‌زدند نسبتی نزدیک اگر با حضرت حیدر نداشت روی گلگون و لبی پر خون و چشمانی کبود سرنوشتی بین نامردان از این بهتر نداشت سر سپردن در مسیر سربلندی سیره‌اش جز شهادت آرزوی دیگری در سر نداشت دخترش با دیدن بازارهای کوفه گفت خوب شد بابای من در دست انگشتر نداشت یوسف رحیمی ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
@MaddahionlinYEKNET-Arafe95 (4) -.mp3
زمان: حجم: 4.67M
نیا که کوفه آرایش جنگی گرفته حرف زدن و بوی دو رنگی گرفته نیا چراغ قلب کوفیا بی فروغه هرچی نوشتند توی نامه دروغه خیلی برات دل نگرونم😭😭 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
بر دیده‌ی از غمِ ترِ مسلم صلوات بر دخترِ غم پرورِ مسلم صلوات بر بی کسیِ محمّد و اِبراهیم بر لاله‌های پرپرِ مسلم صلوات ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
سلام آقا صدای پای تو خبر از آمدن باران می دهد ای بهار سبز هستی ماه محرم هم آمده است کی می آیی ای صاحب عزا ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
کاروان را باز گردان ای عزیز فاطمه در همین جا قلب زینب... زار و مضطر میشود 💔😭 بازگرد آقا که با دست پلید حرمله غنچه ی شش ماهه ی باغ تو پرپر میشود ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
وقتی گلویِ کوچک 💔 اصغر شکاف خورد از حیرتِ حسین 💔 خدا هم عزا گرفت ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
مثلِ پَرَنـدِه 💔 بٰال گُشـودے🕊ٖ رَهـا شُـدے ڪوچِڪتَریـٖن سِتـٰاره⭐️ ٔ سـرِ نیـزِه‌هٰا شُـدے 😭 💚 💔🍂 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
حضرت علی اصغر(ع)-شهادت   از روی دست های پدر بال و پر گرفت خنـــدید و خنده را ز لبـــان پدر گرفت احســاس کرد تیر پـــدر را نشانه کرد با حنجرش برای امامــش سپر گرفت آری بــزرگ زاده بـه بـابـاش می رود یک پر، دو پر، نه مثل پدر بیشتر گرفت شش ماهه بود و بند دل مادرش رباب از طـرز دست  و پــا زدن او شـرر گرفت وقتی که غنچه های زیر گلویش شکوفه کرد عطـــری عجیب در همه ی دشت در گرفت خون گلوش رفت به هفت آسمان و بعد... از حــال زار عـرش نشــینان خبر گرفت بـابــا میـان معرکه حیــران شــد و سپـس زیر عبـــای خویــش پســـر را به بر گرفت می گفت مادر دل خــــــون و مضطــرش طفلم قشــــنگ بود و گلم را نظر گرفت ●➼‌┅═❧═┅┅───┄