سلام بر خط خط سلام هایت در زیارت ناحیه مقدسه؛
سلام بر اشک چشمانت که این شب ها خونین شده؛!
سلام بر قلب تنها و صبورت؛درست مثل عمه جانتان زینب س......
#یاایهاالعزیز
🚩#ما_ملت_امام_حسینیم
شرمنده ام که از غم زینب نمرده ام 😔
#یا_جبلالصبر
به سوی شام و ڪوفهام چه ظالمانه میبرند
نمی روم ولی مرا به تازیانه می برند ...
●➼┅═❧═┅┅───┄
┄✦۞✦✺﷽✺✦۞✦┄
#احادیث_حسینی
✨حضرت محمد (صلےاللهعلیهوآله) فرمودند:
پسرم حسين در سرزمينى به خاك سپرده مىشود كه به آن كربلا گويند، زمين ممتازى كه همواره گنبد اسلام بوده است، چنانكه خدا ياران مؤمن حضرت نوح را در همانجا از طوفان نجات داد.✨
┄✦۞✦✺💔✺✦۞✦┄
#حسین_جان💔
ڪودڪ و پیر ندارد همه در وادی عشق
نوڪر حلقه به گوش پسر فاطمه ایم...
#السلام_علیک_یا_ابا_عبدالله
#اللهم_الرزقنا_کربلا
❀🍂✿🍂❀🍁❀🍂✿🍂❀
بزرگمردی از طایفه باشرافت و افتخارآفرین بنیاسد بود. او سالها در گروه صحابه پیغمبر اسلام صلیالله علیه و آله محسوب میشد و بعد از رحلت آن حضرت، نامش در زمره شیعیان مولای متقیان امام علی علیهالسلام نوشته شده. سپس محضر مبارک امام حسن مجتبی علیهالسلام را درک کرد تا اینکه در رکاب حضرت سیدالشهدا امام حسین علیهالسلام به شهادت رسید و نامش در زمره هفتاد و دو شهید کربلا ثبت و در تاریخ جاودانه شد. به این ترتیب حبیب بن مظاهر ازجمله افرادی بود که چشمهایش به دیدار رسول خدا صلیالله علیه و آله و پنج امام معصوم علیهمالسلام روشن شد
حبیب بن مظاهر در حدود یک سال قبل از بعثت پیغمبر اسلام صلیالله علیه و آله به دنیا آمد. وقتی او به دنیا آمد، نبی مکرم اسلام تقریباً 39 سال داشتند. به این ترتیب بود که حبیب بن مظاهر توفیق پیدا کرد نزدیک به 24 سال در برههای از تاریخ زندگی کند که دوران حیات پیغمبر اکرم صلیالله علیه و آله بود.
پدرش، مظاهر بن رئاب، یکی از بزرگان و افراد شناخته شده و معتمد در بین مردم بود. حبیب در سرزمین یمن و در طایفه بنی اسد به دنیا آمده بود، یعنی طایفهای که نام مردان و زنانش به شرافت ثبت شده است. بعد از آن در دوران نوجوانیاش بود که همراه خانواده به مدینه آمد و در آنجا ساکن شد. به این صورت بود که از همان دوران جوانی با اصول و معارف دین اسلام آشنا شد و زندگی، از او مردی ساخت که در زمینه علم، دانش، تقوا، پاکدامنی، زهد و دفاع از مقام امامت و ولایت مشهور عالم شده بود.
خانواده حبیب بن مظاهر در دهسالگی او به مدینه النبی آمدند و در شهری که پیغمبر اکرم صلیالله علیه و آله زندگی میکردند، ساکن شدند.
یک روز رسول خدا صلیالله علیه و آله او را در حال بازی با امام حسین علیهالسلام دید و پیشانیاش را بوسید و فرمود: «تو را دوست دارم، چون فرزندم حسین علیهالسلام را دوست داری.» درواقع حبیب از همان دوران خردسالیاش با خانواده و اهلبیت نبی مکرم اسلام علیهمالسلام انس داشت. در تاریخ نام حبیب بن مظاهر گاهی در گروه صحابه و یاران پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله آمده و گاهی در گروه تابعین و نسل دوم مسلمانان پس از پیغمبر اکرم صلیالله علیه و آله. در هر صورت، چه حبیب از صحابه باشد و چه از تابعین، زندگی پربرکتی داشته که به حماسه شهادت در کنار حضرت سیدالشهدا علیهالسلام ختم شد.
او به عنوان یکی از یاران حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیهالسلام بود. نکته قابل توجه این است که در تاریخ اسلام میخوانیم که بعد از وفات پیغمبر اکرم صلیالله علیه و آله عده زیادی از مسلمانان خط ولایت را رها کردند؛ اما حبیب بن مظاهر از جمله کسانی بود که از مسیر حق جدا نشد و به یکی از یاران خاص امام علی علیهالسلام تبدیل شد.
ایمان و بصیرت او بهقدری بود که میدان جهاد را هرگز ترک نکرد و حضورش در جنگهای جمل، صفین و نهروان به عنوان یکی از سربازان شجاع و سردار برحق سپاه حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیهالسلام ایمان خالص او را تائید میکند. نکته قابل توجه این است که ارادت و عشق حبیب بن مظاهر به مولای متقیان به اندازهای بود که پس از جنگ جمل، در شهر کوفه ماند تا در کنار آن حضرت باشد.
زمانی که امام حسین علیهالسلام قصد داشت از مکه به سمت کوفه حرکت کند، به حبیب بن مظاهر هم نامهای فرستاد که در آن نوشته شده بود که: «از حسین بن علی بن ابیطالب به دانشمند فقیه، حبیب بن مظاهر؛ اما بعد، ای حبیب! تو خویشاوندی و قرابت ما را به رسول خدا صلیالله علیه و آله میدانی و ما را بهتر از هر کس میشناسی. تو که صاحب اخلاق نیکو و غیرت هستی، در فدا کردن جان در راه ما دریغ نکن تا جدم رسول خدا (صلیالله علیه و آله) پاداش آن را در قیامت به تو عطا کند.» حبیب هم که آن زمان حدود 75 سال داشت، به محض دریافت نامه دوستش، مسلم بن عوسجه را خبر کرد و وقتی متوجه نزدیک شدن کاروان امام حسین علیهالسلام به کوفه شد، به طور مخفیانه خودش را به کاروان که در کربلا ساکن بود رساند. دلیل مخفیانه بودن این اتفاق هم این بود که کوفه بهشدت تحت کنترل نیروهای ابن زیاد قرار داشت.
روز هفتم محرم بود که حبیب متوجه شد تعداد یاران امام علیهالسلام کم است. به همین دلیل از آن حضرت اجازه گرفت و سراغ قبیله خودش رفت. در آنجا بود که اوضاع را برای مردم قبیلهاش بازگو کرد و 70 نفر آماده همراهی با امام حسین علیهالسلام شدند؛ اما در مسیر رسیدن به کاروان بودند که با نیروهای ابن زیاد درگیر شدند و به خانههایشان برگشتند؛ اما حبیب شبانه خودش را به کاروان امام حسین علیهالسلام رساند.
شب عاشورا بود که نافع بن هلال از شنیدن گفتوگوی امام حسین علیهالسلام و حضرت زینب سلامالله علیها متوجه شد که حضرت زینب سلامالله علیها از وفاداری یاران و سپاه اطمینان ندارد. به همین دلیل فوراً به سراغ حبیب بن مظاهر رفت و ماجرا را برای او تعریف کرد. حبیب هم تمام افراد وفادار به امام حسین علیهالسلام را جمع کرد و به طرف خیمههای بنیهاشم و حضرت زینب سلامالله علیها رفت و در مقابل آن ایستاد. سپس به نمایندگی از جمع با صدای بلند گفت: «سلام و درود بر شما ای سروران ما! ای خاندان رسالت! این شمشیرهای جوانان و غلامان شماست که سوگند خوردهاند تیغ در غلاف نبرند مگر اینکه بر گردن دشمنان شما فرود بیایند. این هم نیزههای جوانان و غلامان شماست که قسم خوردهاند آن را در سینه دشمنان شما بنشانند.» همان موقع امام حسین علیهالسلام از خیمه بیرون آمده و از حبیب و همه سپاهیان تشکر و برایشان دعای خیر کرد.
متن رجز خوانی حبیب در ظهر عاشورا:
"من حبیبم و پدرم مظهر است، جنگاور میدان کارزار و آتش شعله ور نبردم. تعداد شما بیشتر و بالاتر است، ولی ما در راه حق از شما وفادارتر و بردبارتریم. حجت مان برتر و آشکارتر است در حقیقت از شما با تقواتر و پذیرفته تریم."
محل به خاک سپاری حبیب بن مظاهر
پس از پایان جنگ و هنگامی که قبیله بنی اسد اقدام به خاکسپاری شهدای کربلا کردند، جسد بدون سر حبیب که از بزرگان آنها بوده را در ده متری قبر مطهر امام حسین علیه السلام به صورت جداگانه مدفون کردند. سالها بعد مرقد حبیب بن مظاهر در داخل حرم امام حسین علیه السلام قرار گرفته و اکنون محل آن در رواق جنوبی حرم است. همچنین سر او در کنار سر علی اکبر و سر عباس بن علی در آرامگاه "باب الصغیر" در سوریه به خاک سپرده شد.
یکی از علمای بزرگ جناب حبیب بن مظاهر را در خواب دید که در غرفه های بهشتی به انواع نعمت های پروردگار بهره مند است و بساط نشاط براو گسترده، بعد از عرض ارادت گفت:
ای حبیب !چگونه شکر این نعمت را ادا می کنی که در جوانی خدمت حضرت رسول صلی الله علیه و آله بودی، و در پیری موی سفید خود را در راه یاری فرزند پیامبر به خون خود خضاب نمودی؟ آیا آرزوی دیگری داری؟
فرمود :آرزو دارم به دنیا برگردم !و در زمره عزاداران حسین علیه السلام داخل شوم ، زیرا که از سید دو عالم شنیدم که فرمودند:
«هر کس در مجلس عزای فرزندم حسین (ع) از روی معرفت اشک بریزد، خداوند کریم ثواب صد شهید به او عطا فرماید ودرجات او را در بهشت بیفزاید.»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۱۲شهریور ۱۲۹۴هجری شمسی-سالروز شهادت رییسعلی دلواری
📽 گفتاری ماندگار از رئیسعلی دلواری در سریال دلیران تنگستان :
چه خبر است این جا؟ عزای حسین (ع) است که در راه حق شهید شد؟ عزای حسین با پول و برنج و روغن انگلیسیهای حق کُش؟
در مقابل ظلم سكوت میکنید و آن وقت به عزای حسين (ع) مینشینید، روح امام حسین (ع) را با این کارتان آزار میدهید. شرم نمیکنید؟
نثار روح مطهر همه ازادیخواهان دین ومردانگی، شجاعت و شهادت صلوات
#روز_شمار_در_محرم
روز سیزدهم
1. ورود اسرای اهل بیت علیهم السلام در مجلس ابن زیاد
2. انتشار خبر شهادت امام حسین علیه السلام در مدینه و شام
3. شهادت عبدالله بن عفیف ازدی - سال 61 هجری قمری.
●➼┅═❧═┅┅───┄
•
#کاروان_اسرا
نامردمان به سوی
خیمههای حرم امام حسین (ع) روی آوردند
و اثاث، البسه و شتران را به یغما بردند...
دختران رسول خدا و
حریم او از خیمهها بیرون آمده
و در فراق عزیزان خود میگریستند
و زاری مینمودند...
در هنگام حرکت از کربلا
عمر سعد دستور داد که اسرا را
از قتلگاه عبور دهند.
امام سجاد (ع) می فرمایند:
من به شهدا نگریستم که روی خاک افتاده
و کسی آنها را دفن نکرده،
سینهام تنگ شد و
به اندازهای بر من سخت گذشت
که نزدیک بود جانم بر آید و
عمهام زینب وقتی از حالم با خبر شد
مرا دلداری داد که بیتابی نکنم...
...💔
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨
📓#عزادار_حقیقی12
🖊#فصل_دوم
🔻#مرتبة_چهارم_عزاداری
( شناخت معصومان علیه السلام و انواع مصائب آنها)
✍براى توضيح بيشتر اين دو مصيبت(عظیم و اعظم) و روابطى كه بين آنها وجود دارد، همچنين وظيفه يك «عزادار و شيعه حقيقى» در قبال هر يك از آنها، ناچار به ذكر چند مقدمه هستيم:
1⃣ - جايگاه دين در حيات بشرى
خداوند كه خالق انسان و جهان است و ربُّ العالمين و مالك و تدبيركننده نظام خلقت می باشد، بهتر از هر كس ديگرى حتى بهتر از خود انسان ها، آنها را میشناسد. او در قرآن كريم براى انسان ها دو نوع حيات و زندگى معرفى می نمايد:
◀️الف - حيات طبيعى، كه شامل مراحل چهارگانه ذیل است :
▫️حيات پست تر از جمادى، حيات جمادى، حيات گياهى و حيات حيوانى تقسيم كرد.
◀️ب - حيات انسانى يا فطرى:
🔸اين بعد از وجود انسان نيز تنها با هدايت و تربيت خداوند شكوفا مى شود و رشد می يابد. خداوند نيز دين خود را مطابق با #فطرت_انسانى و حيات و رشد فطرت او تنظيم كرده است؛
که جز انبياء و دين خدا هيچ عاملى قادر به تربيت الهى انسان و ايجاد و شكوفايى حيات فطرى او نيست
🔹به عبارت ديگر آنچه كه به انسان حيات میدهد، همان چيزى است كه خدا و رسولش انسان را به آن دعوت می كنند يعنى«دين حق »
🔸پس با اجابت دستورات حياتبخش آيين خدا است كه انسان ها به حيات طيّبه انسانى می رسند و بدون اجابت دين، از آن حيات محروم هستند.
🔺از آنچه تاكنون گفته شد، به اين نتيجه می رسيم كه #مصيبت_اعظم براى انسان ها همان محروميت از دين خدا است.
🔹 بدون #دين_خدا هيچ انسانى از مرحله طبيعى حيات به مرحله فطرى و انسانى حيات راه پيدا نمى كند.
🔸انسان ها فقط با تمسك به دين خدا و بهره مندى از هدايت الهى به سعادت دنيايى و ابدى نايل میشوند. هيچ راه و آيينى جز صراط مستقيم و آيين حياتبخش الهى، نمى تواند انسان را به هدف خلقت و كمال لايق او برساند
🔹بنابراين هدايت انسان ها و حاكميت دين خدا و راه مستقيم او بر جامعه انسانى كه موجب پرورش انسان هاى حقيقى مى شود، از بالاترين اهداف زندگى، تلاشها و مبارزات رهبران الهى و پيروان آنها بوده است و تمامى آن مصيبت ها (مصيبت عظيم) مقدمه و لازمه آن میباشد.
🔸به همين دليل می گوييم مصيبت اعظم، ناكامى رهبران الهى در حاكميت بر جامعه و يا محروميّت انسان و جامعه جهانى از حاكميت دين خدا است.
2⃣ - جايگاه رهبر متخصص و معصوم در حيات بشرى
▫️ديندارى بدون ارتباط با راهنمايى #متخصص و #معصوم و سوداى هدايت و نجات، خيالى بيش نيست.
ديندارى بدون معصوم، مثل آموزش بدون معلم و نيز بهداشت و درمان بدون پزشك است. براى اينكه درك بهترى از معناى مصيبت اعظم داشته باشيم، میبايست رابطه بين دين با رهبر معصوم و دين شناس و نيز رابطه بين رهبر معصوم و ساير انسان ها روشن شود.
✨ادامه دارد...
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨
📓#عزادار_حقیقی13
🖊#فصل_دوم
🎴#مرتبة_چهارم_عزاداری
🔻#اصالت_تخصص
🔹اين اصل يك اصل اساسی وفطرى و عقلى است که مهمترين حركت انسان تابع همین اصل عقلى است و در قيامت خداوند ما را با همين اصل محاكمه خواهد كرد؛
🔸این اصل به ما میگويد: انسان در برخورد با هر مجموعه يا دستگاه نظام مند در چهار مرحله تعريف، راه اندازى، بهره بردارى و اصلاح و تعمير بعد از خرابى، در درجه اوّل به راهنمايى سازنده و در درجه دوم به متخصص نيازمند است.
🔹بديهى است كه هر چه پيچيدگى و حساسيت آن مجموعه يا دستگاه بيشتر باشد، نياز ما به سازنده و متخصص بيشتر است.
🔻این اصل فطرى پذيرفته شده در بين همه انسان ها، تبعيت محض و بی چون و چرا از متخصص در هر كارى است.
🔸 همه انسان ها فطرتاً و عقلاً به اين قانون الهى مجهز هستند كه در هر كارى كه خود درباره آن، آگاهى و تخصص ندارند، به سراغ متخصص آن كار میروند، در درمان بيمارى ها به متخصص بلكه بالاترين متخصص ويژه آن بيمارى می روند. در تعمير دستگاهها و اصلاح خرابى ها به سراغ متخصصترين كسى كه از آن دستگاه آگاهى دارد؛ يعنى سازنده آن میروند
🔹اگر با وجود چنين اصل عقلى و نيز امكان شناخت متخصص اصلى در شناخت و يافتن او كوتاهى كند يا پس از شناختنش، از او سرپيچى نمايد، اين كار نزد همه انسان ها كارى احمقانه و خيانت آشكار و عمدى به خود تلقى مى شود؛
ودر نهایت كوتاهى در شناخت متخصص و راه حقيقى موجب هلاكت و بدبختى انسان خواهد بود
🔸پس پيمودن هر راهى غير از راهى كه خداوند، خالق انسان و جهان به دست رهبران معصوم و متخصص نشان میدهد، باطل و مبتنى بر جهل و به دور از تخصصهاى هفتگانه لازم است، لذا راهى پوچ و باطل و آيين جاهلى است...
🔻#متخصّص_كيست؟
🔹 وجود انسان بسيار پيچيده، حساس و باعظمت است كه نزديك شدن به آن و دستكارى كردن آن و تعيين بايدها و نبايدها براى آن، نياز به تخصص و علم الهى دارد
🔸و از طرف ديگر در رساندن اين علم به ساير انسان ها و به دست گرفتن جريان هدايت مردم نبايد هيچگونه خطا و لغزشى صورت گيرد كه در صورت وقوع هر گونه خطا و لغزش جريان هدايت مختل مى شود.
🔻پس هدايت انسان فقط و فقط به دست خداوند است و معصومين «علیهم السلام» مجراى اين هدايت میباشند.
🌟 معصومین علیهم السلام انسان هایی برگزيده ،كه داراى علم الهى لازم براى هدايت بشر و نيز عصمت هستند؛
🔹 علم و عصمت همان دو چيزى است كه همه اين انسان هاى برگزيده بدان نيازمندند و عقل نيز ضرورت آن دو را حكم مى كند، تا هیچ گونه اشتباه و خطایی در مسیر هدایت مردم پیش نیآید
🔸 نبودن رهبران متخصص و معصوم و نبود دينى قابل اعتماد و شفاف خلاف حكمت خداوند و خلاف هدف خلقت انسان است؛
🔹يعنى بدون وجود رهبر و دين قابل اعتماد، نظام خلقت انسان پوچ و بيهوده است و خداوند از چنين خلقتى و چنين كارى منزه و مبرّاست.
🔻 با توجه به اين حق مسلم انسان، خداوند در تمام تاريخ حيات او بر روى زمين، هميشه رهبرانى معصوم و متخصص در اختيار او قرار داده است تا هيچكس حجتى بر خدا نداشته باشد...