eitaa logo
راهی بسوی مهدویت
84 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.9هزار ویدیو
72 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم 📝شرح فعالیت گروه 1️⃣ شرح فرازی از جامعه کبیره، تفسیر یک آیه مهدوی 2️⃣ پاسخ به شبهات مهدوی 3️⃣حدیث واحکام شرعی 4️⃣ طرح مباحث مهدوی 5️⃣مباحث دوره آخرالزمان 6️⃣مطالب مهدوی 7️⃣ادعیه و زیارات https://eitaa.com/rahi_be_soy_mahdaviat
مشاهده در ایتا
دانلود
⬅️ از امام، غير از امام، چيزى نخواهيم! 🔶آنچه ما در برابر امام داريم هنوز تا اين عشق فاصله دارد! 🔶ما از امام نه خودش و نه خودمان، كه خانه و زندگى را مى‌خواهيم و از او به جاى مغازه و بيل و كلنگ استفاده مى‌كنيم. 🔶ما بيشترها را فداى كم‌ترها كرده‌ايم. و اين است كه عشق نيست، بازى است. مثل بازى بچه‌هايى است كه متكاها را زير پايشان مى‌گذارند، تا به عروسك‌هايشان برسند و همين كه رسيدند، فرار مى‌كنند. 🔶سوداگرى است، مثل سوداگرىِ آن رند كه مى‌گفت حيف است كه انسان از غير امام چيزى بخواهد؛ در حالى كه حيف است از امام، غير از امام، چيزى بخواهيم. 🔶 ما از امام، امامت را مى‌خواهيم و اين عشق ماست و از او وسيلۀ راه يافتن و جهت گرفتن مى‌سازيم و اين توسل ماست. جز اين عشق و توسل، ظلم است، جفاست. 🔶امام وسيله است، براى چه‌؟ براى نان و آب و زن و فرزند؟! 🔶اين‌ها كه وسيله‌هايى ديگر دارند. او وسيلۀ رسيدن است، جهت يافتن است، حركت كردن است. 🔶پس توسل به او، به كار گرفتن او در جايى است كه جايگاه اوست و در خور اوست. از او بايد حركت، جهت و هدايت گرفت. او را براى اين كارها گذاشته‌اند. 🔶توسل به امام اين نيست كه از او به جاى دست و پا و بيل و كلنگ كار بكشيم و او را وسيلۀ هوس‌ها و پل توقع‌ها بسازيم! ✍ استاد علی صفایی حائری (ره) (عین‌صاد) 📚 تو می آیی ص ۸۶
‌🌿🌸آرامش در خیمه امام مهدی است... 🔶همه دوست دارند پناهگاهی داشته باشند تا در سایه آن اضطرابهای زندگی تبدیل به امنیت و آرامش شود و تنهایی‌ها تبدیل به انس. 🔶برای رسیدن به این امر عوامل زیادی به نظر می‌رسد و انسان گمان می‌کند تکیه دادن به اقوام و دوستان و آشنایان و... راه دستیابی به این آرامش است اما متاسفانه به خاطر اینکه هر کدام از اینها خود نیازمندند و خواسته‌های مخصوص خود را دارند ممکن است خواسته شما را برآورده نکنند و در لحظه حساس، شما را تنها بگذارند. 🔶صحبت در این نیست که طبق آموزه‌های دینی موظف به داشتن ارتباط با آنها هستیم بلکه سخن در این است که حقیقتاً در زندگی به چه کسی می‌توان تکیه کرد⁉️ 🔶این امر قطعی است که غیر از خدای بی‌نیاز، تکیه کردن به هر شخص دیگری به صورت مستقل خطاست و خداوند غیور بر خود لازم می‌داند که شما را بالاخره از او ناامید کند 🔶اما اگر بخواهیم جلوه تکیه‌گاه خدا در روی زمین را بدانیم او یقیناً حضرت مهدی علیه السلام است که جلوه و خلیفه ی خدا بر روی زمین است و به خاطر ارتباط عمیق با خدا، ایشان بی‌نیاز از دیگران است. 🔶به همین خاطر هر کسی که به او پناهنده شود در حقیقت به خدا پناهنده شده است و حتماً چنین کسی در مشکلات و سختی‌ها و تنهایی‌ها در پناه امام عصر خواهد بود. 🔶امام زمان فرمود:« أنا خاتم الأوصياء و بي يدفع الله البلاء عن أهلي و شيعتي، من خاتم ائمه هستم و خداوند به وسیله من بلا را از خاندان و شیعیانم دور می‌کند» 📕الغيبة طوسی، ص: ۲۴۶ ✍استاد ملایی ‌‌‌
‌🌺امام را وکیل خودمان کنیم! ⬅️دعا برای حاجاتمان را به اماممان بسپاریم و تمام همّتمان را صرف دعا برای فرج نماییم.! ⬅️درسی بزرگی برای منتظران امام را وکیل خود قرار دهیم و ببینید امام دعا کند چطور زندگی متحول میشود 👇 ⬅️ماجرا ی شیخ حسن تویسرکانی که امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه ) را وکیل خودشون کردن تا برایش دعا کند برای رفع مشکلش و این گونه زندگی اش مُتحوّل شد.👇 ⬅️عالم فاضل شیخ حسین تویسرکانی میگوید: 🌿اویل جوانی که در نجف اشرف مشغول تحصیل بودم امر معشیت بر من سخت میگذشت بنا گذاشتم فقط به قصد دعا کردن برای توسعه حال به کربلا مشرف شوم. 🌿چون مشرف شدم شب را خوابیدم در خواب به حضور حضرت بقیه الله عجل الله فرجه مشرف شدم. 🌿فرمودند فلانی دعا کن.عرض کردم یا مولا به قصد دعا آمدم. فرمودند خیلی خوب همینجا بالای سر است دعا کن. 🌿دست به دعا برداشتم با تضرع و زاری دعا کردم فرمودند:نشد. دو مرتبه بهتر از اول مشغول دعا کردن شدم باز فرمودند: نشد.مرتبه سوم آنچه میدانستم با تلاش و کوشش اصرار نمودم باز فرمود:نشد! 🌿دیگر عاجز شدم و عرض کردم سیدی دعا کردن وکالت بردار هست یا نه؟ فرمودند: بلی هست. 🌿عرض کردم من شما را وکیل کردم که برایم دعا فرمایید. فرمودند: خیلی خوب... سپس دست به دعا برداشتند و دعا فرمودند. 🌿چون به نجف اشرف مراجعت نمودم شخص تاجر تویسرکانی که ساکن تهران بود به زیارت عتبات و حضور مبارک حجت الاسلام میرزا رشتی مشرف شد. و چون من از شاگردان شناخته شده ایشان بودم مرحوم میرزا من را بسیار توصیف کردند و بالاخره به او فرمودند دخترت را به او بده. 🌿حاجی مذکور فورا قبول کرد. بعد از چند روز صاحب عیال و مال و خانه و زندگی شدم. 📙 العبقری الحسان جلد 2 ص457
🌺زندگی من ⬅️کسی که به فکر مرگ نیست، توان دل کندن از دنیا را نخواهد داشت. اهل دنیا مگر می‌شود منتظر تو باشند؟! هرگز. ⬅️انتظار تو با حب دنیا جمع نمی‌شود. کسی که اهل دنیاست و تو را صدا می‌زند، یا منافق است یا نمی‌داند که تو اگر بیایی، دنیای مردم را آباد می‌کنی؛ اما آبت با کسی که دنیا قبلۀ اوست،‌ در یک جوی نمی‌رود. ⬅️یاد مرگ، ریشۀ محبت دنیا را می‌کَند. مرگ را از خاطرم نبر، تا امید به منتظر بودنت از میان ✍محسن عباسی ولدی
❤️عشق دیدار امام زمان❤️ ◀️مى‌گوييم مى‌خواهيم امام را ببينيم و اين يك عشق است، ولى باز نشده و شكل نگرفته. ◀️عاشق مى‌خواهد راحت معشوق را فراهم كند، نه راحت خودش را، چون راحت خودش، همان راحت محدود و مانده و فانى است. ◀️پس بايد تو كارهايى كه به عهدۀ امام است، عهده‌دار باشى. ◀️مالك، على را نمى‌گرفت كه بِايست تا اندامت را ببينيم.بلکه مى‌رفت تا رنج على را كم كند و سنگينى على را بردارد، حتى اگر فرسنگ‌ها از او دور شود و سال‌ها او را نبيند، كه آن‌ها در جدايى‌شان باهمند و جمعند، ولى ديگران در جمعشان هم از على جدايند. ◀️عشقى كه شكل بگيرد، حركت مى‌شود. شورِ ديدنى كه شكل بگيرد، كوشيدن مى‌شود. ◀️ شايد امروز اگر بشنوى كه امام در صد كيلومترى است آرام نگيرى و بدوى، ولى هنگامى كه پخته شدى اگر هم بدانى امام در بيست مترى تو است جرأت رفتن ندارى، كه مبادا وجود تو، حضور تو، نگاه تو، حركت دست و پاى تو، بى حساب باشد و رنج امام. ◀️اين‌جاست كه عشقت چندين برابر شده، ولى راه افتاده و شكل گرفته و مصرف شده و دست و پا و فكر و خيال و زبان و كلام تو را كنترل كرده است و به تو ظرفيت داده، كه بار بكشى، نه اين‌كه خودت بار باشى. تو براى آن‌هايى، نه بر آن‌ها. ◀️ كه گفته‌اند: «كونوا لنا زينا و لا تكونوا علينا شينا » ؛ زينتى براى ما باشيد، نه ننگى بر ما. 📚 تو مي آيي ص۸۷ ✍استاد صفایی حائری (ره)
💠اللهم اقض دین کل مدین 🌿هر روز دعا می کنیم خدا دِین همه مدیون ها را ادا کند و غافلیم از این که در روی زمین کسی هست که ما بیشتر از تو بدهکارش باشیم؟ 🌿ما چند بار از خدا خواستیم کمکمان کند تا دینمان را به تو ادا کنیم؟ اصلا حس بدهکاری به تو را داریم؟ 🌿بر فرض که روی زمین هیچ کسی بدهکار دیگری نباشد، وقتی ما خودمان را بدهکار تو نمی بینیم تسویه حساب های دیگر چه فایده؟ 🌿هر چه خیر و برکت در زندگی ماست، صدقه سر توست. تو واسطه فیض خدا به مایی، پس ما به اندازه همهٔ خیرات و برکاتمان بدهکار توایم. 🌿 ادای دین ما به تو بماند، کاش احساس بدهکاری می کردیم. ✍محسن عباسی ولدی
🍃بهترین سرنوشت این شب‌ها شب نوشتن دفتر تقدیر ماست بناست در دفتر تقدیر من چه چیزی نوشته شود؟ تا سال آینده هستم یا رفته‌ام؟ در مسیر توام یا دورافتاده از تو؟ در شمار سربازان تو در آمده‌ام یا همچنان سربارت مانده‌ام؟ یا این که زبانم لال... نه، نمی‌خواهم باور کنم در مقابلت ایستاده باشم! دفتر تقدیر من باید به امضای تو برسد. می‌شود امضا که خواستی بکنی دفترم را نشانم بدهی؟! قدر این شب‌ها را کاش می‌دانستم و بیشتر التماس می‌کردم که اگر بناست چیزی در دفتر تقدیرم بنویسند شبیه تو شدن اوّلین سطر دفترم را مزیّن کند. اگر دفتر تقدیرم با این جمله آغاز شود و تو هم آن را نشانم بدهی دیگر میلی برای خواندن باقی سطرها ندارم. مدّت‌هاست که دیگر آرزویی جز شبیه تو شدن در دلم نیست. شبیه تو باشم دیگر چه فرقی می‌کند فقر را در دفتر تقدیرم نوشته باشند یا غنا را شبیه تو از دنیا حتّی اگر کاهی هم نداشته باشد خودش را ثروتمندتر از کسی می‌بیند که کوهی از طلای سرخ دارد. کسی که شبیه توست دیگر نیازی ندارد به بیماری یا سلامت خویش فکر کند شبیه تو که باشم در میان انبوهی از بیماری‌ها از سالم‌ترین آدم‌ها بیشتر احساس سلامتی می‌کنم پس چه فرقی می‌کند در دفتر تقدیرم بیماری نوشته باشند یا صحت؟ شبیه تو باشم در میان مردم برایم هر اندازه جا باز شود باز هم فرقی نمی‌کند. مگر می‌شود شبیه تو بود و به جایگاه خویش در میان مردم اندیشید؟ مطرودترین آدم وقتی احساس می‌کند که شبیه توست در خویش دنیایی از عزّت می‌بیند. اصلاً عزّت چه معنایی دارد جز شبیه تو شدن؟ هر چه قدر فکر می‌کنم چیزی را پیدا نمی‌کنم که به اندازۀ شبیه تو شدن چشم مرا در این دفتر تقدیر پر کند. اگر بناست شبیه تو باشم هر چه غیر از آن در دفتر تقدیرم نوشته می‌شود را با جان و دل می‌خرم و اگر بنا نیست شبیه تو بودن در دفتر تقدیرم ثبت ‌شود هیچ خوبی به چشمم نمی‌آید و هیچ بدی هم تنم را نمی‌لرزاند شبیه تو نبودن یعنی سیاهی و بالاتر از سیاهی مگر رنگی هست؟ قلم سرنوشت را بردار و در اوّلین سطر دفتر تقدیرم بنویس: این بنده تا سال آینده شبیه حجّت خدا خواهد شد. شبت بخیر بهترین سرنوشت! ✍محسن عباسی ولدی
🥀این روزها که به مجلس روضه می‌روی، در مصیبت جدت حسین که گریه می‌کنی، به یاد ما هم باش. 🥀ما محتاج دعای توایم بیش از آن که در خیال کسی بگنجد. 🥀اشک‌هایت را مگذار روی زمین بریزد، با قطره‌های اشک تو می‌شود آلودگی‌های دل عالمی را پاک کرد. 🥀 یک قطره از اشک‌هایت را بسپار به ابرهای آسمان تا ببارد روی سر جهانیان. 🥀کاش ما را با خودت می‌بردی به مجلس روضه‌ تا با صدای هق هقت دلمان نرم شود و بنده ذلیل خدا شویم! 🥀آقا! روضه در کنار تو شنیدن و گریستن دارد.
⬅️ از امام، غير از امام، چيزى نخواهيم! 🔶آنچه ما در برابر امام داريم هنوز تا اين عشق فاصله دارد! 🔶ما از امام نه خودش و نه خودمان، كه خانه و زندگى را مى‌خواهيم و از او به جاى مغازه و بيل و كلنگ استفاده مى‌كنيم. 🔶ما بيشترها را فداى كم‌ترها كرده‌ايم. و اين است كه عشق نيست، بازى است. مثل بازى بچه‌هايى است كه متكاها را زير پايشان مى‌گذارند، تا به عروسك‌هايشان برسند و همين كه رسيدند، فرار مى‌كنند. 🔶سوداگرى است، مثل سوداگرىِ آن رند كه مى‌گفت حيف است كه انسان از غير امام چيزى بخواهد؛ در حالى كه حيف است از امام، غير از امام، چيزى بخواهيم. 🔶 ما از امام، امامت را مى‌خواهيم و اين عشق ماست و از او وسيلۀ راه يافتن و جهت گرفتن مى‌سازيم و اين توسل ماست. جز اين عشق و توسل، ظلم است، جفاست. 🔶امام وسيله است، براى چه‌؟ براى نان و آب و زن و فرزند؟! 🔶اين‌ها كه وسيله‌هايى ديگر دارند. او وسيلۀ رسيدن است، جهت يافتن است، حركت كردن است. 🔶پس توسل به او، به كار گرفتن او در جايى است كه جايگاه اوست و در خور اوست. از او بايد حركت، جهت و هدايت گرفت. او را براى اين كارها گذاشته‌اند. 🔶توسل به امام اين نيست كه از او به جاى دست و پا و بيل و كلنگ كار بكشيم و او را وسيلۀ هوس‌ها و پل توقع‌ها بسازيم! ✍ استاد علی صفایی حائری (ره) 📚 تو می آیی ص ۸۶
🥀تـاب آوردن ظلم آن هم در ایـن حد و اندازه، در تـوان هـیـچ یـک از مـا نیـسـت. 🥀مـا بـایـد از انـسـانـیـت خـارج شـده بـاشـیـم تا ستم‌هایی ایـن چـنـیـن را در غـزه و ضـاحـیه ببینیم و باز هم به زندگی ادامه‌بدهیم. 🥀 بی‌شک شایستۀ ستایش‌است کسی‌که بعد از دیدن‌این هـمه ظلـم و جـور، از غصه دق می‌کنـد و می‌میـرد. 🥀آقا! باورکن‌که ما‌این قدرها از دایرۀ انسانیت بیرون نیـامده‌ایم که ظلم و جور ستمگران را ببینیم و باز هم نفس بـکـشـیـم. 🥀 آنـچـه بـه ما تـوان می‌دهد که در میان تـعـفّـن سـتـم، بـاز هم نفس‌بکشیم، رایحۀ انتظار آمدن‌توست. 🌺بـه قدری مژدۀ آمدنـت جـان‌بـخـش است کـه مـی‌شـود در نـفـس‌گـیرترین هوا هم به امید ظهورت زندگی کرد. خـدا را شـکـر کـه هـسـتـی و یـک روز می‌آیی! 🥀وای به حـال ما اگر نام‌مان در دفتر منتظرانِ تـمـاشاچی نوشته شود! خدا کند نام ما را در میـان مـنـتظرانی بنویسند که پیش از آمدنت هر‌چه‌از‌ دستشان برآمد برای ریشه‌کـن‌کردن ظلم انجام دادند ✍محسن عباسی ولدی
‌🍂كوير غيبت 🔶چنين بايد گفت كه روزگار غيبت دوران ظلمت ومحروميت است بر تمام آنهائى كه امام (علیه السلام) از آنان غائب است و يا آنكه بهتر بگوئيم اينان از او مهجورند. 🔶اگر نيكو بنگريم و تا حدى بينديشيم و عظمت نعمت حضور امام (ع) را تا حدى بيابيم خواهيم فهميد كه دوران غيبت چه دوران رنجبار و طاقت فرسائيست و حضرت امام رضا (ع) از آن دوران و مؤمنان در آن زمان چنين ياد مى فرمايند: "وكم من مؤمن متاسف حيران حزين عند فقد الماءالمعين/چه بسيار مؤمن دل سوخته اى كه در فقدان آب گوارا در حيرت و حزن به سر برد." 🔶 آن حضرت چه زيبا محروميت زمان مستورى را به تصوير مى كشد كه مؤمنان چون تشنگانى كه از جرعه اى آب گوارا منع مى شوند در پنجه حرمان بسر خواهند برد. 🔶آن آبى كه براى همگان است و ضروريترين ماده حيات و به راستى امام زمان ارواحنا فداه چنين است و دوران غيبت نيز چنان. 🔶پس چه خواهد كرد پروانه در غيبت شمع و چه سازد آن پرسوخته در فراق شعله عشق و چگونه صحبت گل را به فراموشى سپارد و بلبل چگونه شور سر دهد و آن گمشده تاريك سراى غيبت راه از كه جويد و در كدامين منزل آرام گيرد. 🔶 آنانكه در محضر نور نشسته اند حال و هواى تاريكى را مى دانند و آنها كه لذت حضور را چشيده اند طعم تلخ هجران را درك مى كنند. 🔶 كوتاه سخن غيبت امام زمان (ع) دورى از تمام خوبيهاست و در پرده بودن تمام روشنائيهاست. 🥀آرى شب سرد غيبت هنگامه به چاه افتادنهاست. 🥀شب سرد غيبت گاه لرزيدنها و ترسيدنهاست‌. 🥀شب سرد غيبت بحبوحه گريستنها وناليدنهاست . 🥀شب سرد غيبت وقت بى خوابى و بى آسايشى است. 🥀شب سرد غيبت زمان رنجورى پروانه هاست،پروانه گانى كه در جستجوى نورند نه چون خفاشان كور. 🥀شب سرد غيبت را نمى توان معنى كرد مگر در پگاه ظهور.آنگاه كه به تماشاى سپيده دم مى نشينيم.خواهيم گفت كه ديشب چه بود و چگونه گذشت. 🥀عصر غيبت عصر محروميت از چشمه گواراى ولايت است و روزگار غيبت دوران پرده نشينى يار و محجوبى جمال و كمال اوست. 🥀 بايد گفت كه روزگار غيبت امام عصر (ع) هنگامه دورى از چشمه سار معرفتش و زلال هدايتش دوران مستورى او با تمام صفات زيبايش،همان گونه كه خود در پرده غيبت نشسته است و مردمان محروم از ديدار اويند، صفات حسنايش نيز محجوبند و هر آنچه از تشعشع خلق و خوى او ديده مى شود از پس ابر سياهى است كه بر چهره آفتاب افتاده و تابشى است از ميان روزنه هاى پرده هجران و چه زيباست آن لحظه كه اين پرده برافتد و "واشرقت الارض بنور ربها)" معنى شود.