eitaa logo
ستاد مرکزی راهیان نور
26.2هزار دنبال‌کننده
13.1هزار عکس
4.1هزار ویدیو
156 فایل
.:کانال رسمی ستاد مرکزی راهیان نور کشور:. 🌐 www.Rahianenoor.com اینستاگرام instagram.com/masirenoor_ir سامانه ملی راهیان نور ۲۴ ساعته پشتیبان سفر و آماده پاسخگویی به سوالات شماست: ۰۹۶۳۱۳ فقط ارسال محتوا: @Rahianenoor_official
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 به خمینی بگو ما ندیده شما را خریدیم 🔴 شهید طیب حاج رضایی؛ از تولد گرفتن برای بچه فرح تا اعدام به جرم احترام به بچه‌های حضرت زهرا 🔹 چند ساعت بعد از دستگیری ما، حاج رضایی رو کت بسته آوردند و تو بند ما انداختند. از بزن بهادرها و لات‌های تهران بود و طرفدار ؛ جوری که وقتی پهلوی پسر اولش، را به دنیا آورد، طیب کوچه و محل را چراغونی کرد. رو همین حساب، تا طیب را دیدم، محلش نگذاشتم و پشتم را طرفش کردم. 🔹 می‌دونستم از علاقه طیب به آقای خمینی سوء‌استفاده می‌کند. در حالی که همیشه شنیده بودیم او طرفدار و فدایی شاهه، یهو ورق برگشت و طیب شد ضد شاه. سران مملکت جلسه گذاشتند که با طیب زد و بند کنند و وادارش کنند که بگه خمینی به من پول داده تا بارفروشها رو تیر کنم. 🔹 آن روز در دادگاه، طیب رو به گفت: حرفهای شما درست؛ اما ما تو قانون مشتی‌گری، با بچه‌های حضرت زهرا در نمی‌افتیم. من این سید رو نمی شناسم؛ اما با او در نمی‌افتم. 🔹 عاقبت دادگاه شاه به اسماعیل حاج رضایی، ، من و حاج علی نوری حکم اعدام داد. نصف شب، مأمور شهربانی آمد و گفت: محمد باقری! حاج علی نوری! اعلاحضرت با یک درجه تخفیف، عفو ملوکانه به شما داده. 🔹 اینها را گفتند تا طیب تو بزنه و از ترس ، حرفش رو پس بگیره و بگه آقای خمینی منو تحریک کرد؛ اما طیب که تو سلول دیگه زندانی بود، بلند گفت: این حرفها رو برای ننه‌ات بزن! یک بار گفتم، باز هم می‌گم، من با بچه حضرت زهرا در نمی‌افتم. 🔹 فردا شب، صدایی از سلول طیب آمد. فهمیدم دارن می برندشان برای اعدام. وقتی می‌رفتن،طیب زد به میله سلول من و گفت: محمد آقا! اگه یک روز رو دیدی، سلام منو بهش برسون و بگو خیلی‌ها شما رو دیدند و خریدند، ما ندیده شما رو خریدیم. 🔹‌ بعد از پیروزی انقلاب، محمد آقا با جمعی از مردان انقلابی خدمت امام خمینی رسیدند و با ایشان عکس یادگاری انداختند. وقتی محمد آقا پیام طیب را به امام گفت، امام فرمود: طیب، دیگری بود. 📚 کوچه نقاش‌ها، خاطرات سید ابوالفضل کاظمی، گفت و گو و تدوین راحله صبوری، صفحات ۵۰ تا ۵۲ 🗓 ۱۱ آبان ، سالروز اعدام طیب حاج رضایی توسط رژیم منحوس ➕ راهیان نور👇 📲 sapp.ir/rahianenoor_news 📲 eitaa.com/rahianenoor_news 💻 www.rahianenoor.com
🔰 به خمینی بگو ما ندیده شما را خریدیم 🔴 شهید طیب حاج رضایی؛ از تولد گرفتن برای بچه فرح تا اعدام به جرم احترام به بچه‌های حضرت زهرا 🔹 چند ساعت بعد از دستگیری ما، حاج رضایی رو کت بسته آوردند و تو بند ما انداختند. از بزن بهادرها و لات‌های تهران بود و طرفدار ؛ جوری که وقتی پهلوی پسر اولش، را به دنیا آورد، طیب کوچه و محل را چراغونی کرد. رو همین حساب، تا طیب را دیدم، محلش نگذاشتم و پشتم را طرفش کردم. 🔹 می‌دونستم از علاقه طیب به آقای خمینی سوء‌استفاده می‌کند. در حالی که همیشه شنیده بودیم او طرفدار و فدایی شاهه، یهو ورق برگشت و طیب شد ضد شاه. سران مملکت جلسه گذاشتند که با طیب زد و بند کنند و وادارش کنند که بگه خمینی به من پول داده تا بارفروشها رو تیر کنم. 🔹 آن روز در دادگاه، طیب رو به گفت: حرفهای شما درست؛ اما ما تو قانون مشتی‌گری، با بچه‌های حضرت زهرا در نمی‌افتیم. من این سید رو نمی شناسم؛ اما با او در نمی‌افتم. 🔹 عاقبت دادگاه شاه به اسماعیل حاج رضایی، ، من و حاج علی نوری حکم اعدام داد. نصف شب، مأمور شهربانی آمد و گفت: محمد باقری! حاج علی نوری! اعلاحضرت با یک درجه تخفیف، عفو ملوکانه به شما داده. 🔹 اینها را گفتند تا طیب تو بزنه و از ترس ، حرفش رو پس بگیره و بگه آقای خمینی منو تحریک کرد؛ اما طیب که تو سلول دیگه زندانی بود، بلند گفت: این حرفها رو برای ننه‌ات بزن! یک بار گفتم، باز هم می‌گم، من با بچه حضرت زهرا در نمی‌افتم. 🔹 فردا شب، صدایی از سلول طیب آمد. فهمیدم دارن می برندشان برای اعدام. وقتی می‌رفتن،طیب زد به میله سلول من و گفت: محمد آقا! اگه یک روز رو دیدی، سلام منو بهش برسون و بگو خیلی‌ها شما رو دیدند و خریدند، ما ندیده شما رو خریدیم. 🔹‌ بعد از پیروزی انقلاب، محمد آقا با جمعی از مردان انقلابی خدمت امام خمینی رسیدند و با ایشان عکس یادگاری انداختند. وقتی محمد آقا پیام طیب را به امام گفت، امام فرمود: طیب، دیگری بود. 📚 کوچه نقاش‌ها، خاطرات سید ابوالفضل کاظمی، گفت و گو و تدوین راحله صبوری، صفحات ۵۰ تا ۵۲ 🗓 ۱۱ آبان ، سالروز اعدام طیب حاج رضایی توسط رژیم منحوس @rahianenoor_news