#علمدار_غرب | شهید آیت صدیقینژاد
🌟 شکفتن به وقت شهریور
🔻 روستا کوچک بود. در کوچههای تنگ و تاریک آن غوغایی به پا بود، خانهای کاهگلی که با تمام کوچکیاش، قلب بزرگی را در خود جای داده بود. خورشید پرتوافشان، چادر شب را کنار زده بود و نقل نور بر زمین میپاشید. مژده رسید که مسافری از قافله روشناییها و از قبیلهی عشق، میهمان صفا و صمیمیت خانواده خواهد شد. میهمانی از تبار خوبیها، مردی از بلندای قلهی مهربانی، کودکی که چراغ شادی را در دل پدر و مادر روشن کرد، آیهای از کتاب صدق که “آیت” نام گرفت. آیت صدیقینژاد در دامان مادری مهرپرور، بالید و به شکوفایی رسید. وی دوران خاطرهانگیز تحصیل را با تلاشی مضاعف به پایان رسانید. چهرهای معصوم و دوست داشتنی که آنقدر قد کشید تا لباس جنگ به تن کرد و یکی از صدها جوان شایستهای شد که رویای دفاع از میهن را در ذهن میپروراند. او که در حسرت دوران طلایی دفاع مقدس، اشک بر گونههایش جاری میگشت، صدای خسخس سینههای مردان جنگ را میشنید، شلمچه برای او بوی شهدای گمنام را میداد. صبوری یادگاران سالهای حماسه و آتش و خون، گلویش را میفشرد و بغضش میترکید برای آنهایی که با چشمانی بارانی، با دنیایی از درد روی تخت بیمارستان، سالهای ناتمام انتظار را تجربه میکنند. آری! او میدانست که این دردها، همه عبادت است. خندههای آخر “آیت” روایتگر رهایی بود از تمام دلمشغولیهای دنیا! و چه خوب کولهپشتی آخرتش را بسته بود. “آیت” نشانهای از صفا و صمیمیت یگانه و وصفناشدنی بزرگ مردی است که با عشق به سربلندی ایران اسلامی، عارفانه زیست و عاشقانه در ۱۳ شهریور ۱۳۹۰ در مبارزه با گروهک پژاک به اوج آسمانها پر گشود.
📚 منبع: برگرفته از کتاب شکفتن
به وقت شهریور
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News