eitaa logo
مرکز عکاسان راهیان نور 📸
1.2هزار دنبال‌کننده
473 عکس
25 ویدیو
86 فایل
"جهاد رسانه ای راهیان نور" مرکز عکاسان اینجا محلی ست برای اشتراک گذاری لحظات زیبای شما در مهمانی شـهــــــدا... ارتباط باما ستاد مرکزی راهیان نور کشور
مشاهده در ایتا
دانلود
عکس نوشته7️⃣2️⃣ 📝متن عکس بسم ربّ الشهداء پشت دریاها شهری است قایقی خواهم ساخت خواهم انداخت به آب خواهم آمد سوی آن خاک غریب که در آن مهر ریشه دوانده است سوی خدا آری قایقی باید ساخت همچنان باید راند سفری باید کرد __________________ ▪️عکاس: ابراهیم نوروزی یادمان عملیات کربلای 5 شلمچه 👉 @rahianenoor_pic
عکس نوشته8️⃣2️⃣ 📝متن عکس بسم رب الشهداء این دو تا «من» نمی جنگیدند; خاطرات مقدس ، همواره پیروزی های غرور آفرین نبوده. عملیات رمضان،اولین عملیات بعد از بود که در آن ایران برای اولین بار در تاریخ جنگ در 22 تیر سال 61 حمله به خاک عراق را شروع کرد و علی رقم گرفتن تلفات زیاد از ارتش ، عده ی زیادی هم شهید شدند و عملاً عملیات به فتح نینجامید. می گوید: در تحلیل عملیات رمضان از یک طرف می توانیم بگوییم نبردی پیروزمندانه بود به خاطر این که دشمن را در هم شکستیم و به آن تلفات وارد کردیم البته به خودمان هم یک مقدار تلفات وارد شده بود. از یک طرف می توانیم بگوییم پیروزی نبود چون هدفمان این نبود. عده ای می گویند ما همه چیزمان برای پیروزی آماده بود ولی توجه به خدا کمتر و توجه در جهت خود بیشتر شد. یادمان رفت که نصرت دهنده کیست و باید همان روحیه و توکلی را که در عملیات های طریق القدس، فتح المبین و بیت المقدس داشتیم در این عملیات هم داشته باشیم. حالت به وجود آمده بود و البته یک مقدار هم ارتش و سپاه به طرف خود محوری رفتند. یعنی ارتش برای خودش می گفت من هستم و سپاه برای خودش می گفت من هستم. این دو تا من نمیجنگیدند. ____________________ 👉 @rahianenoor_pic
_MG_3282.jpg
3.83M
📁دریافت فایل تصویر8️⃣2️⃣ با کیفیت بالا: عرض تصویر: 4000 پیکسل دقت: 300dpi 👉 @rahianenoor_pic
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬سینماگراف عکس 8️⃣2️⃣ 📌اگر قرار بود نا امید بشیم... 🔸نقل از رهبر انقلاب از عملیات رمضان 👉 @rahianenoor_pic
عکس نوشته9⃣2⃣ 📝متن عکس بسم رب الشهداء آخر شب شد... درِ گوشِ شهدا خلوت کردم بهشان گفتم به دلهامان تسکین بدهید بهشان گفتم که اگر واسطه ی این ملت بشوید، حال و روزما دوباره به سامان برسد ریشه ی هرچه بدی کنده شود و همه درد و بلا ها رختشان،میبندند بهشان قول دادم جایشان در قلب هاست ازشان می خواهیم لحظه دیدار طولانی نشود کمی آرام شدم و سلامی دادم سوی هور دوکوهه فکه و شلمچه شلمچه شلمچه ________________ دلنوشته: هانیه مختاری ▪️یادمان عملیات کربلای 5 ،شلمچه 👉 @rahianenoor_pic
IMG_8519 copy.jpg
1.54M
📁دریافت فایل تصویر9️⃣2️⃣ با کیفیت بالا: عرض تصویر: 4000 پیکسل دقت: 300dpi 👉 @rahianenoor_pic
عکس نوشته0⃣3⃣ 📝متن عکس بسم رب الشهداء ; راهی سرزمینی شده ام که خودم را از آنش نمی دانستم دیاری که بوی خوش جنون می دهد با هر قدمی که روی این خاک های نرم می گذاشتم ؛ رها می شدم از فریاد هایی که به سان زنجیر به پر و پایم پیچیده بود رها می شدم از روزمرگی و عادت هایی که با تار و پود وجودم تنیده شده بود... می توانستم ساعت ها در این دشت های سکوت به نقطه ای نامعلوم خیره شوم و ذره ذره ی هوای این آسمان را در سینه ام حبس کنم . خاک اینجا مقدس است ، نه برای اینکه غرق خون است ، نه... (ادامه دلنوشته در کامنت اول...) ____________ دلنوشته: مریم رحمتی فرد، تهران ▪️یادمان کانال کمیل ،فکه 👉 @rahianenoor_pic
_SR_4445 copyi.jpg
445.1K
📁دریافت فایل تصویر0️⃣3️⃣ با کیفیت بالا: عرض تصویر: 4000 پیکسل دقت: 300dpi 👉 @rahianenoor_pic
عکس شماره 1️⃣3️⃣ 📝متن عکس بسم رب الشهداء این شیار ها داستانی دارند... اوایل پاییز بود. آسمان در هم فرو رفت و خورشید در پس ابرها مخفی شد. نم‌نم باران بچه‌ها را بدرقه می‌کرد. آرام آرام به بارش باران اضافه می‌شد. وقتی هوا کاملا تاریک شد، رزمندگان پشت خط آماده فرمان از قرارگاه ایستادند. بارش باران بسیار تند شد و از بین شیارها جویبارهایی روان گشت قرار بود از عرض یک رودخانه فصلی کوچک به نام عبور کنیم رمز عملیات را گفتند (لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلَّا بِاللهِ_ یا زینب علیها سلام!) قبل از ما گروهی رفته بودند و بعد از مدتی ما وارد شیار که شدیم ناگهان اون رودخانه کوچک طغیان کرد... آن شیار کوچک حالا تبدیل به یک سیل خروشان به عرض 70-80 متر شد هوا تاریک بود جز چند نفری که در کنار رودخانه منتظر عبور بودند. کسی فرو رفتن بچه‌ها را نمی‌دید.اما آنها برای یک لحظه توقف نکردند چون فرمان به حرکت و عبور بود و از طرفی بخشی از بچه ها آن طرف رودخانه تنها و بدون پشتیبانی مانده بودند آری آن شب دو گردان از بچه های اصفهان شهید شدند... اما...(ادامه متن در کامنت اول) ________________ بخشی از خاطرات عملیات محرم 10 آبان سال 1361، شمال خوزستان ▪️یادمان 👉 @rahianenoor_pic
Sharhani2- 344.jpg
998.2K
📁دریافت فایل تصویر1️⃣3️⃣ با کیفیت بالا: عرض تصویر: 4000 پیکسل دقت: 300dpi 👉 @rahianenoor_pic
عکس شماره2⃣3⃣ 📝متن عکس بسم رب الشهداء اینجا سرزمین عجیبی است سرزمینی که در آن جسمت پست می شود و روحت رفعت می یابد، این خسته و خرد می شود و آن تر و تازه اینجا درست نقطه ی صفر مرزی ست. مرز میان جان و تن قدمی دیگر به این سو بردار تا جانانه شوی قدمی دیگر تا آسمانی تر شوی ________________ دلنوشته: خانم فاطمه اصلانی 👉 @rahianenoor_pic
_MG_1656.jpg
2.49M
📁دریافت فایل تصویر2️⃣3️⃣ با کیفیت بالا: عرض تصویر: 4000 پیکسل دقت: 300dpi 👉 @rahianenoor_pic
عکس شماره 3⃣3⃣ 📝متن عکس بسم رب الشهداء قصه قصه ای دلتنگی است رفیق... دلتنگم دلتنگ غروب شلمچه... دلتنگِ خاک های نرم فکه ویادمان آوینی.. دلم تنگ است تنگِ نسیم آرام شب های هویزه در کنار مزار علم الهدی که به روح مرده ای ما جان تازه میبخشید رفیق! دلم لک زده است برای شب های بله برون وصدای حاج حسین یکتا که هنوز نوای روایت های آن شبش در شلمچه در چند قدمی کربلا میان گوش هایم همچون موج خروشان جریان دارد... از کدام قصه دلتنگی بگویم از کدام یادمان.. از کانال کمیل و صدای ابراهیم هادی که بلند فریاد می‌زد برخیز که وقت جهاد رسیده برخیزو با نفس خود جهاد کن برخیز که زمان آن رسیده امام خود را یاری کنی واین صدای زیبا ودلنشین در تمام کانال می‌پیچید و به گوش ما می‌رسید و ما با اشکاهایمان جواب برخیز های اورا می‌دادیم تو بگو رفیق از کجای سرزمین عشق بگویم آن سرزمینی که کوله باری از خاطره در آن جا گذاشتیم و کوله باری از دلتنگی برای این شهرغرق در آشوب و گناه برای هم سوغاتی آورده ایم ازکجا بگویم که قصه قصه دلتنگی است رفیق. ________________ یادمان عملیات کربلای 5 ، شلمچه : خانم زهره ملکی 👉 @rahianenoor_pic
Sajad Kheirkhah (28).jpg
2.34M
📁دریافت فایل تصویر3️⃣3️⃣ با کیفیت بالا: عرض تصویر: 4000 پیکسل دقت: 300dpi 👉 @rahianenoor_pic
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬سینماگراف عکس 3️⃣3️⃣ 📌فاخلع نعليك 🔸نقلی از امام رضا در شلمچه توسط راوی محترم آقای پارسا 👉 @rahianenoor_pic
عکس شماره 4️⃣3️⃣ 📝متن عکس بسم رب الشهدا همه آماده ی رفتن بودیم کیف و کوله چمدان همه جا صحبت بود.. اندیمشک هواز... بشتابید بشتابید جا نمانید!! آخر هر هفته دلمان تنگ خراسان و بین الحرمینِ حسین که میشد، میگفتیم:ای دل!یک کمی طاقت بیار لحظه ی دیدار نزدیک است... به دلم قولِ شلمچه میدادم آخرِ هر هفته... به دلم میگفتم گریه هایت باشد طلاییه،فکه... این دلم لک زده بود با صدای مداح برود کرب و بلا بنشیند آنجا و بگوید آرام! شهدا؟! اربعینِ امسال نوکریِ ارباب کربلا کربلا کربلا. ناگهان بغضی به لب مرز رسید اشک ها جاری شد -چه شده است مادر؟ این چنینی چرا؟ کنسل شد کنسل شد... -واضح تر بگو چی شد؟ مادرم!امسال...دلِ من زندانیست ،حال و هوایم خوش نیست ،کوله باری داشتم اماده ،پر از حرف،و جسمی از نفس افتاده... مادرم دستِ نوازش کشید با لبش زمزمه کرد، یا مَن یَسمَعُ اَنینَ الواهِنینَ.. ای آنکه فریاد دل خسته دلان را می شنود...🥀 _______________ دلنوشته: خانم هانیه مختاری عکاس: جعفر یکتا 👉 @rahianenoor_pic
jafar yekta (45)i.jpg
347.5K
📁دریافت فایل تصویر4️⃣3️⃣ با کیفیت بالا: عرض تصویر: 4000 پیکسل دقت: 300dpi 👉 @rahianenoor_pic
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬سینماگراف عکس 4️⃣3️⃣ 📌یکی دیگه میشی تو این سفر... 🔸بخشی ازصحبت های در پادگان دوکوهه 👉 @rahianenoor_pic
عکس شماره 5️⃣3️⃣ 📝متن عکس بسم رب الشهداء از میان رنگ های بوم زندگی روزهای قهوه ای ام را بر می دارم تا خاکریز بکشم کف دستهای مادرم با همین چند قطره خاطره اروند هنوز هم جاریست _______________________ شاعر: دانیال رحمانیان عکاس: ابراهیم نوروزی ➕تصاویر،دلنوشته ها و خاطرات خود از سفر راهیان نور را با ما به اشتراک بگذارید. 👉 @rahianenoor_pic
Ebrahim Noroozil.jpg
3.91M
📁دریافت فایل تصویر5️⃣3️⃣ با کیفیت بالا: عرض تصویر: 4000 پیکسل دقت: 300dpi 👉 @rahianenoor_pic
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬سینماگراف عکس 5️⃣3️⃣ 📌و تو گویی تقدیر زمین از همین حاشیه ی اروند رود است که تعیین می گردد.... 🔸بخشی از روایت از رزمندگان عملیات 👉 @rahianenoor_pic