eitaa logo
مرکز خبری شهید رهبر
1.8هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
719 ویدیو
25 فایل
🔴 جهاد رسانه ای شهید رهبر ادامه دارد باشگاه خبرنگاران راهیان نور مسیر ارتباطی @rahianenoor_pressofficial ♦️اخبار راهیان نور را از اینجا دنبال کنید 🔸️جذب، شناسایی و آموزش تخصصی خبرنگاران راهیان نور
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید محمدامین رحمانی   شهید محمدامین رحمانی در چهارم فروردین ماه سال 1331 در روستای کلاته از توابع شهرستان سنندج متولد شد. پدرش محمد کشاورزی می کرد و مادرش عینا نام داشت. تا پایان مقطع ابتدایی به تحصیلش ادامه داد و در سال 1345 مدرسه را ترک کرد و به کار مشغول شد.   شهید رحمانی در سال 1348 ازدواج کرد و پس از چندی به خدمت سربازی فرا خوانده شد، اما به خاطر شناختی که از ماهیت پلید رژیم پهلوی داشت هرگز حاضر نشد به خدمت سربازی برود.   شهید رحمانی در سال 1359 به شهرستان سنندج مهاجرت کرد و به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد. چهار ماه در پاسگاه فیض آباد این شهر خدمت کرد و پس از آن به گردان ضربت حضرت رسول (ص)رفت و به دلیل شایستگی و شجاعتی که از خود نشان داد به سمت فرماندهی گردان ضربت منصوب شد و در سال 1361 طی یک سوءقصد از سوی نیرو های ضد انقلاب از ناحیه پای چپ به شدت مجروح شد.   شهید رحمانی پس از سال ها مجاهدت و جانفشانی در راه پاسداری از اسلام ناب محمدی و جمهوری اسلامی ایران، در روز ششم تیرماه سال 1363 در حالیکه فرماندهی گردان ضربت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شاخه سنندج را بر عهده داشت توسط عوامل ضد انقلاب ترور و به شهادت رسید. مزار مطهر شهید در گلزار شهدای شهرستان سنندج می باشد. از شهید رحمانی چهار فرزند پسر و سه دختر به یادگار مانده است. ➕باشگاه خبرنگاران راهیان نور👇 @rahianenoor_press ┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
ين لحظات عمر دنيايي خود به يكي از همرزمانش كه در كنار او بوده است چنين گفته بود: تماشا كن ببين اين برادر كوچكت آنچنان جنگ كند كه در تاريخ جنگ ها بنويسند؛ آنچنان پوزه دشمن را به خاك بمالد كه باقيمانده ها بروند تعريف كنند. ➕باشگاه خبرنگاران راهیان نور👇 @rahianenoor_press ┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
شهید دلاور قادرخانزاده   شهید دلاور قادرخانزاده در اولین روز از خردادماه سال 1341 در روستای دارو خان عراق دیده به جهان گشود. پدرش حاج مجید بزرگ خاندان قادرخانزاده و از مردان نامی و بزرگ منطقه بود و مادرش سعدیه خانم نام داشت.   سابقه مبارزاتی خاندان قادرخانزاده با حکومت ظلم و جور به سال ها قبل برمی گردد؛ بعد از قیام محمد رشید خان ـ پدر بزرگ دلاور ـ بر علیه رضا شاه پهلوی، این خانواده به کشور عراق مهاجرت می کنند و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) به ایران اسلامی بازمی گردند و با تمام وجود از نظام نوپای ایران اسلامی دفاع می کنند.   دلاور تحصیلات ابتدایی را در روستای داروخان به پایان رساند و بعد از اینکه به اتفاق خانواده اش به شهر پنجوین مهاجرت کرد، چند سالی هم در این شهر به تحصیل مشغول شد. در همین زمان بود که دلاور با علوم دینی نیز آشنا شد.   از زمانی که خانواده قادرخانزاده به ایران بازگشتند، همگی به عنوان پیشمرگ مسلمان کرد در مقابل عوامل استکبار صف آرایی کردند و به استقبال شهادت رفتند.   دلاور که پنج برادرش را در سال های قبل و در راه آرمان های انقلاب اسلامی از دست داده بود و برادر دیگرش هم جانباز دفاع مقدس بود، مدتی مسئولیت پایگاه حسن سالاران سقز را عهده دار شد، مدتی نیز مسئولیت گردان محمد رسول الله(ص) را بر عهده گرفت. سرپرستی بسیج عشایری نیز از دیگر مسئولیت های دلاور بود.   دلاور ابتدای سال 1364 دوباره به بانه بازگشت. چند سالی می شد که ازدواج کرده بود، ولی هنوز صاحب فرزند نشده بود. دلاور با آمدن دوباره به شهر بانه مسئولیت گروه ضربت منطقه عباس آباد بانه را بر عهده گرفت و در روز سی ام فروردین ماه ـ سال 1364 ـ در مصاف با ضد انقلاب در حوالی روستای بویین سفلی به مقام رفیع شهادت نائل آمد.   همسر شهید دلاور قادرخانزاده تعریف می کرد: همسرم شب قبل از شهادتش، تا نزدیک صبح بیدار ماند و نماز خواند و با خدای خود به راز و نیاز مشغول شد. انگار به ایشان الهام شده بود که زمان رفتنش فرا رسیده است.   شش فرزند حاج مجید در دوران دفاع مقدس به شهادت رسیدند و یک فرزندش نیز به درجه جانبازی نائل آمد. شهید بختیار قادر خان زاده در روز بیست و پنجم آذرماه سال 1359 در پنجوین عراق، شهید کامیار قادر خان زاده در روز بیست و دوم مهرماه سال 1361 در روستای حسن سالاران سقز، شهیدان اردشیر، بهنام و کورش قادر خان زاده در روز پانزدهم خردادماه سال 1363 در بمباران هوایی شهرستان بانه و شهید دلاور قادر خان زاده در روز سی ام فروردین ماه سال 1364 در شهرستان بانه به درج رفیع شهادت نائل آمدند. ➕باشگاه خبرنگاران راهیان نور👇 @rahianenoor_press ┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
نام : عثمان احمدی تاریخ تولد : 1330/3/10 محل تولد : روستای آرندان سنندج تاریخ شهادت : 1357/8/9 محل شهادت : سنندج شهید عثمان احمدی   شهید عثمان احمدی در روز دهم خردادماه سال 1330 در روستای آرندان سنندج در خانواده ای کشاورز دیده به جهان گشود.   عثمان کودکی بیش نبود که پدرش الله مراد بدرود حیات گفت و به دیار باقی شتافت و مادرش بانو زینب سرپرستی عثمان را عهده دار شد. با توجه به شرایط خاص تحصیل علم در زمان حکومت ستم شاهی و هم چنین محرومیت از نعمت پدر و نداشتن سرپرست و حامی مالی، امکان تحصیل علم برای عثمان فراهم نشد. هر چند عثمان توانست در حد خواندن و نوشتن را در مکتب خانه بیاموزد.   به دلیل شرایطی بسیار بدی که بر خانواده عثمان و بیشتر اهالی زادگاهش حاکم بود، عثمان خیلی زود با سختی های زندگی روبرو شد و از همان دوران نوجوانی شروع به کار کرد تا گوشه ای از نیازهای خود و خانواده اش را تأمین نماید.   عثمان که بعد از فوت پدرش، مادر صبور و مهربانش سرپرستی اش را به عهده گرفته بود؛ امروز می بایست عصای دست مادرش می شد. عثمان با تمام وجود به مادرش خدمت می کرد و قدردان زحمات مادرش بود. عثمان بعد از معافیت از خدمت سربازی در سال 1352 در شبکه بهداشت و درمان سنندج مشغول به کار شد.   چند صباحی از استخدام عثمان در شبکه بهداشت و درمان سنندج می گذشت که سنت حسنه ازدواج را به جای آورد. عثمان به همراه همسرش در زادگاهش و در کنار مادرش زندگی مشترکش را در عین سادگی آغاز کرد. عثمان با عشق و علاقه به زندگی جدیدش و هم چنین کار شرافتمندانه اش هر روز صبح زود از روستا خارج می شد و در محل کارش حاضر می شد تا مشکلات مردم را برطرف نماید.   هرگاه برای دوستان و آشنایان عثمان مشکلی پیش می آمد، پیشقدم می شد و اگر بین آن ها اختلافی پیش می آمد، پا در میانی می کرد که صلح و آشتی را بین طرفین دعوی برقرار کند. عثمان اصلاح ذات البین را وظیفه خودش می دانست و در این کار سعی می کرد از سایرین سبقت بگیرد.   عثمان در کمک به مردم پیشقدم بود و از هیچ کمکی به دیگران دریغ نمی کرد و با تمام وجود خیرخواه مردم بود.   در روزهای منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی، عثمان بیست و هفت ساله بود و بالغ بر 5 سال از فعالیتش در شبکه بهداشت و درمان سنندج می گذشت. عثمان حالا دیگر صاحب دو فرزند پسر و دو فرزند دختر شده بود و سرپرستی خانواده بزرگی را بر عهده داشت که در روز نهم آبان ماه سال 1357 در حالیکه از محل کارش خارج شده بود تا به منزلش برود، در بین راه هدف گلوله مزدوران رژیم شاه قرار گرفت و به شهادت نائل آمد.   ➕باشگاه خبرنگاران راهیان نور👇 @rahianenoor_press ┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
نشانید سرافراخت مرا   افراد کومله ملا مصطفی را همراه مدارک و اسلحه اش به اسرات بردند. ملا مصطفی هشت شبانه روز زیر شکنجه بود، گروهک کومله از بیم مردم و یارانش دائم از نقطه ای به نقطه دیگر نقل مکان می کردند تا آنکه وی را به شهادت رساندند.   مردم، پیکر سوخته و شکنجه شده شهید ملا مصطفی مردوخی را در تاریخ 1358/7/26 در نزدیک پل سنته شهرستان سقز یافتند، مردم منطقه همراه خانواده اش پیکر سوخته و خونین شهید ملا مصطفی مردوخی را در زادگاهش دزلی به خاک سپردند. شهید ملا مصطفی وقتی به شهادت رسید پانزده روز بود که ازدواج کرده بود. ➕باشگاه خبرنگاران راهیان نور👇 @rahianenoor_press ┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
شهید مولود منبری   تاریخ تولد: 1343/5/1 محل تولد: روستای ورمهنگ از توابع شهرستان کامیاران تاریخ شهادت: 1365/4/19 محل شهادت: تصادف در محور کامیاران ـ کرمانشاه   معلم شهید مولود منبری در روز اول مردادماه سال 1343 در روستای ورمهنگ از توابع شهرستان کامیاران دیده به جهان گشود. پدری کشاورز و سخت کوش داشت و مولود از همان سنین نوجوانی در کنار درس، به پدرش کمک می کرد. مولود دوره دبستان را در زادگاهش طی کرد و برای ادامه تحصیل به شهر کامیاران عزیمت کرد. وی در شهر برای تأمین مخارج زندگی کار می کرد.   شهید منبری با آغاز جنگ تحمیلی به جرگه بسیجیان پیوست و سال اول دبیرستان بود که عازم جبهه جنوب شد. او در عملیات خیبر که در زمستان سال 1362 در خطوط دفاعی جنوب علیه نیروهای بعثی اجرا می شد، بر اثر بمباران شیمیایی دشمن مجروح و عازم بیمارستان شد. مولود در سال های دفاع مقدس، ضمن شرکت در عملیات جنگی، تحصیلش را نیز ادامه داد و دیپلمش را در رشته اقتصاد اخذ نمود. پس از این دوره ازدواج کرد، که حاصل این سنت حسنه پسری است که از این شهید بزرگوار به یادگار مانده است.   از ویژگی اخلاقی شهید منبری، دلسوزی اش برای مردم و خانواده اش بود و اطرافیان را به خوبی توصیه و از بدی ها نهی می کرد. از خصائل بارز شهید باید به ایستادگی اش در برابر ظلم و برخورد با ظالم اشاره نمود. نمونه این ویژگی در کردستان و در برابر گروهک های ضد انقلاب بود و شهید منبری، بدون واهمه و ملاحظه، چهره واقعی آنان را برای مردم افشا می کرد.   شهید منبری دوران خدمت سربازی اش را به عنوان سرباز معلم در روستاهای دور افتاده کردستان گذراند و در این مدت خدمات زیادی از خود به یادگار گذاشت. حضورش در عرصه تعلیم و تربیت، مانع حضور وی در جبهه های حق علیه باطل نشد.   ایشان در تاریخ نوزدهم تیرماه سال 1365 در حالیکه عازم جبهه بود، بر اثر تصادف در محور کامیاران ـ کرمانشاه به شرف شهادت نائل آمد و پیکر مطهرش در روستای زادگاهش به خاک سپرده شد. در فرازی از وصیت نامه شهید منبری آمده است: «از خداوند منان خواهانم که سعادت شهادت را به من عنایت کند. مردم غیور و همیشه در صحنه کامیاران، حماسه رزمندگان اسلام را ببینید که علیه کافران بعثی می جنگند و آنها را به یاری خداوند تارو مار می کنند...».   شهید در بخشی دیگر از وصیت نامه اش خطاب به مادرش می گوید: «مادر عزیزم! وصیت بنده گنهکار این است که در موقع شهادت فرزندت، حماسه بیافرینی. نه اینکه گریه و زاری کنی. چون گریه و زاری شما باعث سوءاستفاده ضد انقلاب خواهد شد... خود می دانی که همه باید به دنیای آخرت سفر کنیم. پس بگذار مرگ ما، شهادت در راه خدا، اسلام، امام و جمهوری اسلامی باشد. باید در شهادت من به درگاه خداوند شکرگزاری کنی و خوشحال باشی که سعادت شهادت را نصیب فرزندت کرده است...».   ➕باشگاه خبرنگاران راهیان نور👇 @rahianenoor_press ┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
شهید محمد جعفری   تاریخ تولد: 1333 محل تولد: در بخش دهگلان از توابع شهرستان قروه تاریخ شهادت: 1359/5/8 محل شهادت: روستایی هوار پان در کمین نیروهای ضد انقلاب فرمانده سپاه بخش دهگلان شهرستان قروه     شهید محمد جعفری معروف به (حه مه رابی) در سال 1333 در بخش دهگلان از توابع شهرستان قروه دیده به جهان گشود. تا اواسط مقطع ابتدایی به تحصیل ادامه داد. در همان سال بود که با نهضت چشمگیر حضرت امام (ره) آشنا شد و به جمع عاشقان آن رهبر فرزانه پیوست. پس از پیروزی شکوهمندانه انقلاب اسلامی و پیدایش گروهک های ضدانقلاب در منطقه دهگلان، به مبارزه قاطعانه با آنان برخواست. در سال 1358 به عضویت سازمان پیشمرگان مسلمان کرد شاخه دهگلان در آمد. این سازمان در پی صدور فرمان تاریخی حضرت امام (ره)مبنی بر ایستادگی در مقابل گروهکهای ضد انقلاب در سال 1358 تشکیل شد. به گونه ای که عده زیادی از مردان غیور کرد به صورت داوطلب سلاح در دست گرفتند و با عزم قاطع و استوار به مقابله با ضدانقلاب پرداختند. این سازمان وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود و بیشتر به جذب نیروهای بومی همت می گماشت.    پس از مدتی به خاطر شایستگی و لیاقتی که از خود نشان داد به فرماندهی آن سازمان منصوب شد. در تاریخ 1359/5/8 هنگامی که به منظور بازدید از محور موچش - بلبان آباد رفته بود در روستایی به نام «هوار پان» در کمین نیروهای ضد انقلاب افتاد و همراه دو نفر از همرزمان دلاور خود به شهادت رسید. از شهید جعفری یک فرزند پسر و یک فرزند دختر به یادگار مانده است.    بی نهایت ساده و بی تکبر بود؛ اخلاص عجیبی داشت؛ می شد خلوص و سادگی را در اعمال و رفتار او به وضوح مشاهده کرد. دلسوز بود. در آنچه که به او محول می گردید خیانتی روا نمی دید. خود را وقف انقلاب و اهداف نظام می دانست و از مبارزه با دشمنان اسلام و قرآن لذت می برد. گروهکهای ضد انقلاب از دست او به ستوه آمده بودند و می خواستند به هر طریقی او را از سر راه خود بردارند و چون در این راستا موفق نمی شدند خانواده او را مورد آزار قرار می دادند؛ به طوری که او به خاطر آن که بتواند با خیال آسوده به مبارزه با آن اشرار پلید بپردازد، خانواده خود را از دهگلان به قروه انتقال داد. نیرو های ضد انقلاب به حدی با او عداوت و دشمنی داشتند که او را بسیار ناجوانمردانه به شهادت رساندند و بدنش را تکه تکه کردند. از این اسناد محکم و معتبر که بتواند شقاوت و سنگدلی آن بی رحمان خود فروخته را به اثبات برساند، بسیار است.   شهید محمد جعفری نماز را وسیله ای برای رسیدن به شهادت می دانست. و همیشه در نماز خاضعانه از خداوند می خواست که شرف شهادت را نصیب او نماید. روزه داری بود که با لذت یک پیروزی و خستگی طاقت فرسای مبارزه با اشرار، افطار می کرد و در فرجام زندگی دنیایی خود هم، با گلوله و خون افطار ساخت که بهترین نوع روزه گشادن است. او بسیار صبور و شکیبا بود. از سختی مبارزه و جهاد احساس و ملالت نمی نمود. قلبی صاف و مهربان داشت. در وجودش کینه و عداوت نبود. همیشه می خواست که دیگران را از کار های بد باز دارد و به سوی کارهای حسنه سوق دهد .بی ادعا بود و در برابر آن همه رنج و مشقتی که متحمل می شد، توقعی نداشت. خیر خواه دیگران بود و آنها را مورد راهنمایی و ارشاد قرار می داد. ➕باشگاه خبرنگاران راهیان نور👇 @rahianenoor_press ┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
شهید فریدون اسدی فرزند اسدالله متولد 1339 هجری شمسی در روستای بی ابر استان کرمانشاه بخش میان دربند در خانواده مذهبی دیده به جهان گشود دوران کودکی و ابتدایی را در همان روستا گذراند و به اتفاق دیگر اعضاء خانواده به کار کشاورزی مشغول بود ودر سال 1358 به ندای حضرت امام خمینی{ره} لبیک گفت وبه صف رزمندگان سپاه و بسیج شهرسان کامیاران پیوست و به عنوان یک پیشمرگ کرد مسلمان در مناطق عملیاتی استان کردستان از جمله شهرستان کامیاران مشغول به انجام وظیفه بودنده. و به دلیل ابراز شجاعت به عنوان فرمانده گشت جوله منصوب شدند و سپس با توجه به رشادت و شجاعت در عملیات های داخل استان کردستان و نیز در جبهه های نبرد حق علیه باطل در زمان دفاع مقدس از خود نشان داد و مراتب نظامی را به ترتیب فرمانده دسته گروهان عملیات گردان وجانشین گردان طی نمود این فرمانده شهید در عملیات مختلفی از جمله والفجر 10 شرکت داشتند و منشاءخدمات گسترده ای برای سپاه اسلام بودند نامبرده در چند مرحله از پاکسازی نقاط مختلف استان بر اثر اصابت گلوله از جانب گروهک های معاند نظام مجروح و به افتخار درجه رفیع شهادت نائل آمد و پیکر مطهر این سردار رشید سپاه اسلام اکنون در جوار امام زاده قاسم (رضوان الله تعالی)واقع در میاندربند کرمانشاه به خاک سپرده شده است لازم به یاد اوری است که از این سردار اسلام یک پسر به نام یاسر و یک دختر به نام سمیه به یادگار مانده است . وصیت نامه شهید : به خانواده و فرزندان خود تاکید داشتند که مدافع انقلاب و آب و خاک این کشور باشید و برای حفظ و دفاع از آن جان و مال خود را نثار کنید. ➕باشگاه خبرنگاران راهیان نور👇 @rahianenoor_press ┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
شهید محمد رحمانپور سال ها قبل از پیروزی انقلاب اسلامی از استان کرمانشاه به شهر سنندج مهاجرت کرد. شهید رحمانپور بعد از سکونت در سنندج شغل نانوایی را برگزید و به این حرفه مشغول شد.   شهید محمد رحمانپور معروف به شاطر محمد، یکی از مبارزین انقلابی شاخص شهر سنندج بود که بر علیه حکومت پهلوی فعالیت می کرد. ایشان با وجود جریان های ضد انقلاب، مرزبندی عقیدتی و تشکیلاتی لازم را حفظ کرده بود.   شهید رحمانپور در جریان انقلاب اسلامی چندین بار توسط ساواک دستگیر، زندانی و تحت شکنجه های وحشیانه آنان قرار گرفت. مزدوران حکومت پهلوی در نهایت مغازه نانوایی شهید رحمانپور را در سال 57 به آتش کشیدند.   شاطر محمد پس از پیروزی انقلاب اسلامی به عضویت کمیته انقلاب سنندج به سرپرستی حجت السلام صفدری درآمد و به عنوان معاون این کمیته در برخورد با عوامل ضد انقلاب و هم چنین برقراری امنیت به ایفای نقش پرداخت(کمیته ای که در پاساژ نور، واقع در سه راه آیت الله مردوخ مستقر بود).   شاطر محمد با توجه به سوابق مبارزاتی قبل از پیروزی انقلاب و هم چنین موقعیت اجتماعی مناسب بعد از انقلاب به عنوان یک عنصر فعال انقلابی، سدی روانی ـ فیزیکی علیه توسعه قدرت جریان های الحادی محسوب می شد. از این رو به شدت مورد بغض و کینه جریان ضد انقلاب فعال در سنندج قرار گرفت و به عنوان یکی از مهم ترین اهداف گروهک های ضد انقلاب مورد تبلیغات منفی آنان قرار گرفت.   روز بیست و هفتم اسفندماه سال 57 در حمله گروهک های ضد انقلاب به کمیته انقلاب سنندج و محاصره آن، شاطر محمد به همراه  سایر همرزمانش به دفاع از ساختمان کمیته انقلاب پرداختند و از سقوط کمیته انقلاب در آن روز جلوگیری کردند. شاطر محمد پس از چند ساعت درگیری به دلیل شدت جراحات وارده، به بیمارستان سنندج منتقل و تحت عمل جرحی قرار گرفت.   عوامل ضد انقلاب که از انتقال شاطر محمد به بیمارستان مطلع شده بودند به طرف بیمارستان هجوم بردند و به زور اسلحه وارد اتاق عمل شدند و در همان محل یک خشاب گلوله را در بدن وی خالی کردند. از طرف دیگر پسر شاطر محمد به نام حشمت الله رحمانپور در مقابل کمیته انقلاب سنندج، مورد حمله مزدوران گروهک های ضد انقلاب قرار گرفت و با ضربات ساتور و قمه به طرز فجیعی به شهادت رسید.   شاطر محمد به همراه شهید فریدون تعریف، شهیدان شبلی و حجت الاسلام صفدری از جمله افراد و شهدای پیشکسوت سنندج در دفاع از انقلاب اسلامی محسوب می شوند. ➕باشگاه خبرنگاران راهیان نور👇 @rahianenoor_press ┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
شهید ایوب جواهری   تاریخ تولد: 1359/4/20 محل تولد: شهرستان بانه تاریخ شهادت: 1379/6/3 محل شهادت: بر اثر انفجار مین در نفت شهر   شهید ایوب جواهری در روز بیستم تیرماه سال 1359 در شهرستان بانه دیده به جهان گشود. پدرش محمد و مادرش حنیفه نام داشت. شهید جواهری تا سال دوم نهضت سواداموزی درس خواند و با رسیدن به سن سربازی، در ارتش جمهوری اسلامی ایران سازماندهی شد.   شهید جواهری در سوم شهریورماه سال 1379 در نفت شهر بر اثر انفجار مین به شهادت رسید و در قبرستان سلیمان بگبانه به خاک سپرده شد. ➕باشگاه خبرنگاران راهیان نور👇 @rahianenoor_press ┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
نام : عبدالله همایون نژاد تاریخ تولد : 1314/8/1 محل تولد : سنندج تاریخ شهادت : 1357/8/9 محل شهادت : در مقابل حسینیه سنندج شهید عبدالله همایون نژاد   شهید عبدالله همایون نژاد در روز اول آبان ماه سال 1314 در شهر سنندج به دنیا آمد. پدرش حبیب الله و مادرش نازنین نام داشت. وقتی که پدرش دار فانی را وداع گفت، بار مسئولیت خانواده را بر دوش گرفت.   شهید همایون نژاد با داشتن مدرک دیپلم طبیعی و پس از معافیت از خدمت نظام وظیفه، به خاطر کفالت خواهر و برادرانش به استخدام شرکت مخابرات درآمد و بعد از مدتی به امر مقدس ازدواج اهتمام ورزید و با خانم فریده محمدی زندگی مشترکشان را آغاز نمودند. پس از فراغت از کار به مطالعه کتب دینی می پرداخت و بخشی از وقتش صرف اُنس با قرآن می شد.   شهید همایون نژاد خیلی زود در صف مبارزین انقلابی قرار گرفت و فعالیت خود را بر علیه رژیم ستم شاهی آغاز کرد. سال 1355 دو بار توسط ساواک دستگیر شد و پس از شکنجه های قرون وسطایی و اذیت و آزار فراوان بصورت موقت و با قید شرط و شروط خاص از زندان آزاد شد و پس از گذشت مدت کوتاهی از آزادی مشروط به فعالیت های انقلابی اش ادامه داد.   پاییز سال 1357 از راه رسید و شهید همایون نژاد  علی رغم داشتن چهار فرزند ـ دو پسر و دو دختر ـ، به فعالیتش بر علیه رژیم پهلوی ادامه داد. فعالیت مردم علیه رژیم طاغوت به اوج خود رسیده بود و انقلابیون به صورت شبانه روز فعالیت می کردند؛ از توزیع اعلامیه گرفته تا توزیع نوار کاست سخنرانی و جلسات هماهنگی و شعار نویسی بر روی در و دیوار شهر ها، به گونه ای که تمام وقت جوانان انقلابی را پر کرده بود و عبدالله نیز همچون سایر انقلابیون تا پاسی از شب مشغول فعالیت بود و برای سقوط دولت شاهنشاهی لحظه شماری می کرد که سرانجام در روز نهم آبان ماه همان سال در سن 43 سالگی در مقابل حسینیه سنندج در حالی که تابوت پیکر شهید را حمل می کرد، مورد اصابت گلوله مزدوران رژیم قرار گرفت و به مقام رفیع شهادت نائل آمد و نامش در لیست شهدای انقلاب اسلامی به ثبت رسید و پیکر پاکش در قبرستان تایله سنندج در کنار سایر همرزمانش مدفون شد. ➕باشگاه خبرنگاران راهیان نور👇 @rahianenoor_press ┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
نام : محمد کريميان تاریخ تولد : 1295/2/1 محل تولد : روستای مران عليا از توابع شهرستان ديواندره تاریخ شهادت : 1361/1/21 محل شهادت : سنندج ملا محمد کريميان   شهید ملا محمد کريميان در اولین روز از اردیبهشت ماه سال 1295 در روستای مران عليا از توابع شهرستان ديواندره به دنيا آمد. پدرش ملا محمدحسین مردی صالح و مؤمن بود. ملا محمد ابتدا نزد ملا عبدالحکيم به آموختن مقدمات علوم دين مشغول شد و پس از آن در شهر سقز نزد ملا محمدامين تلمذ کرد.   ملا محمد مدتی نيز به صفای باطن کوشيد و بدين منظور به بياره رفت و در خانقاه آنجا معتکف شد و به سلوک عوالم روحانی پرداخت. ضمن سلوک، برخی کتابهای مهم در زمينه بلاغت، کلام، تفسير و نحو عرب را نیز مطالعه کرد؛ ديوان اشعار شاعرانی چون مولوی را نيز از نظر گذراند، آنگاه برای ترويج احکام و معارف اسلامی به مران عليا بازگشت و ضمن فعاليت علمی و دينی در زادگاهش، به روستاهای اطراف نيز می رفت.   وقتی مردم منطقه سارال، آوازه فضل و تقوای ملا محمد کريميان را شنيدند، با اصرار ایشان را به آن منطقه دعوت کردند، ملامحمد دعوت آنان را پذيرفت و در روستای گيزمل سفلی ساکن شد.   ملا محمد در زمان رژيم پهلوی در خطبه های نماز جمعه و منبر جماعت روستای گيزمل مردم را ارشاد می کرد و آنان را از مظالم حکومت آگاه می ساخت.   ملا محمد پس از پیروزی انقلاب اسلامی به افشای هويت پليد گروهک های ضد انقلاب پرداخت و مردم را از نيات شوم آنان برای نابودی اسلام و حذف آيين اسلام از زندگی مردم آگاه ساخت، گفتار و کردار ملامحمد مؤثر واقع شد؛ بدين سبب افراد ضد انقلاب به آزار و اذيت ایشان روی آوردند.   ملا محمد ستم ها و ناپاکی های افراد ضد انقلاب را برای مردم آشکار می کرد و برای نابودی آنان تلاش می کرد. ایشان جان را عاریتی از سوی خداوند می دانست که برای احقاق حق به انسان سپرده شده است بدین سبب، از دست دادن جان برایش گران نبود، تهدید ها، فشارها و تحقیر های ضد انقلاب نتوانست او را از مبارزه منصرف کند.   شهید ملا محمد کريميان مدتی بعد از پيروزی انقلاب اسلامی در محله حاجی آباد شهر سنندج ساکن شد، اما افراد ضد انقلاب شب بيست و يکم فروردين ماه سال 1361 به منزلش هجوم بردند و نه تنها او را به شهادت رساندند، بلکه خانه اش را با انبوه کتب دينی و قرآن به آتش کشیدند و پيکرش را نیز سوزاندند. مردم مؤمن سنندج پيکر نيمه سوخته ملا محمد را در بهشت محمدی اين شهر به خاک سپردند.   ➕باشگاه خبرنگاران راهیان نور👇 @rahianenoor_press ┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄