درد اگر از غم هجران تو باشد بهتر
و به درمان نرسد عاشق بیمار خوش است
صلی الله علیک یا اباعبدالله
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
[🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
درد اگر از غم هجران تو باشد بهتر
و به درمان نرسد عاشق بیمار خوش است
صلی الله علیک یا اباعبدالله
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
[🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
⚡️هرگاه که در نمازمان عجله کردیم و خواستیم آن را زودتر به پایان برسانیم
❕ بیاد بیاوریم .........
🔘 همه ی آنچه که می خواهیم بعد از نماز به آنها برسیم و همه ی آنچه که می ترسیم از دست بدهیم
✅ بدست همان کسی است که در مقابلش ایستاده ایم!!!
#نماز_اول_وقت
#اَللّهُمَ_عَجِّل_لِوَلیِکَ_الفَرَج
اذان مغرب به افق اهواز
20:56
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
[🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•°🌱
شب جمعه شده و باز دلم رفت حرم
دل آشفتهی من صحن تو را کم دارد
#شب_زیارتی_ارباب
#آقامـ_حسین
صلی الله علیک یااباعبدالله الحسین
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
[🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
هدایت شده از •کانالرسمیبوستاناماموشهدا
Mohammad Hossein Pooyanfar - Azamallah Ojoorana (128).mp3
4.04M
اعظم الله اجورنا بمصابنا بالحسین لالنا الاحسین…
پیشنهاد دانلود😍🥺❤️
#محمدحسینپویانفر🌿
#مداحی
#شبجمعه
#محرم
#اربعین
@boostan_emam_shohada_a
هدایت شده از 🇵🇸راهیـان نــور مـجازی🇮🇷
استاد فرهمند - دعای کمیل.mp3
11.44M
دعای کمیل با صدای استاد فرهمند
___________
کانال راهیان نور
@rahiankhuz
🌹🍃سلام بر ابراهیم 🍃🌹
🍃ابوجعفر🍃
"ادامه قسمت سی و هشتم"
🔺راوی:حسین الله کرم، فرج الله مرادیان
بچه ها ســريع سنگر گرفتند و به سمت جيپ شليك كردند. بعد از لحظاتي به سمت خودرو عراقي حركت كرديم. يك افسر عالي رتبه عراقي و راننده او كشته شده بودند. فقط بيسيم چي آنهامجروح روي زمين افتاده بود. گلوله به
پاي بيسيم چي عراقي خورده بود و مرتب آه و ناله مي كرد.
يكي از بچه ها اســلحه اش را مسلح كرد و به سمت بيسيم چي رفت. جوان عراقي مرتب مي گفت: الئمان الئمان
ابراهيم ناخودآگاه داد زد: ميخواي چيكار كني؟!
گفت: هيچي، ميخوام راحتش كنم.
ابراهيم جواب داد: رفيق، تا وقتي تيراندازي مي كرديم او دشمن ما بود، اما حالا كه اومديم بالاي سرش، اون اسير ماست!
بعد هم به سمت بيسيم چي عراقي آمد و او را از روي زمين برداشت. روي كولش گذاشت و حركت كرد. همه با تعجب به رفتار ابراهيم نگاه مي كرديم.
يكــي گفت: آقا ابرام، معلومه چي كار ميكنــي!؟ از اينجا تا مواضع خودي ســيزده كيلومتر بايد توي كوه راه بريم. ابراهيم هم برگشت و گفت: اين بدن قوي رو خدا براي همين روزها گذاشته!
بعد به سمت كوه راه افتاد. ما هم سريع وسايل داخل جيپ و دستگاه بيسيم
عراقي ها را برداشتيم و حركت كرديم. در پايين كوه كمي استراحت كرديم
و زخم پاي مجروح عراقي را بستيم بعد دوباره به راهمان ادامه داديم.
پس از هفت ســاعت كوه پيمايي به خط مقدم نبرد رسيديم. در راه ابراهيم با اســير عراقي حرف مي زد. او هم مرتب از ابراهيم تشكر مي كرد. موقع اذان صبح در يك محل امن نماز جماعت صبح را خوانديم. اســير عراقي هم با ما
نمازش را به جماعت خواند!
آن جا بود كه فهميدم او هم شيعه است. بعد از نماز،كمي غذاخورديم. هرچه كه داشتيم بين همه حتي اسير عراقي به طور مساوي تقسيم كرديم.
اسير عراقي كه توقع اين برخورد خوب را نداشت. خودش را معرفي كرد وگفت:
من ابوجعفر، شــيعه و ساكن كربلا هســتم. اصلاً فكر نمي كردم كه شما اينگونه باشــيد و...خلاصه كلي حرف زد كه ما فقط بعضي از كلماتش را مي فهميديم.
هنوز هوا روشن نشــده بود که به غار «بانسيران» در همان نزديكي رفتيم و استراحت كرديم. رضا گوديني براي آوردن کمک به سمت نيروها رفت.
ســاعتي بعد رضا با وســيله و نيروي كمكي برگشت و بچهها را صدا كرد.
پرســيدم: رضا چه خبر!؟ گفت: وقتي به ســمت غار برمي گشــتم يكدفعه جا خوردم! جلوي غار يك نفر مسلح نشسته بود. اول فكر كردم يكي از شماست.
ولي وقتي جلو آمدم باتعجب ديدم ابوجعفر، همان اســير عراقي در حالي كه
اسلحه در دست دارد مشغول نگهباني است! به محض اينكه او را ديدم رنگم پريد. اما ابوجعفر سلام كرد و اسلحه را به من داد.
بعد به عربي گفت: رفقاي شما خواب بودند. من متوجه يك گشتي عراقي شدم كه از اين جا رد مي شد. براي همين آمدم مواظب باشم كه اگر نزديك شدند آنها را بزنم!
با بچه ها بــه مقر رفتيم. ابوجعفر را چند روزي پيش خودمان نگه داشــتيم.
ابراهيم به خاطر فشــاري كه در مسير به او وارد شده بود راهي بيمارستان شد.
چند روز بعد ابراهيم برگشت. همه بچه ها از ديدنش خوشحال شدند. ابراهيم
را صدا زدم و گفتم: بچه هاي سپاه غرب آمده اند از شما تشكر كنند!
باتعجب گفت: چطور مگه، چي شده؟! گفتم: تو بيا متوجه ميشي!
با ابراهيم رفتيم مقر ســپاه،مسئول مربوطه شروع به صحبت كرد: ابوجعفر، اسير عراقي كه شما با خودتان آورديد، بيسيم چی قرارگاه لشکر چهارم عراق بــوده. اطلاعاتي كه او به ما از آرايش نيروها، مقر تيپ ها، فرماندهان، راه هاي نفوذ و... داده بسيار بسيار ارزشمند است.
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
ادامه دارد...
#رمان
#سلام_بر_ابراهیم
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
[🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
#بہوقتدلتنگی
مثـلـابـرۍوایسـےجلـوۍِضـریـحـش،🌻🌿
بہـشبـگــےآمدمـتڪہبنـگـرم،گـریـہ🌧
نمــےدهـدامـاݩ💚🕊...!((:
"ایـنلـحـظہمـࢪاآرزوســت"🐚
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
[🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
#نماز_اول_وقت
مستانه
وضو ڪردن و
در محضرِ ساقی ؛
افسانه و پیمانه و بتخانه شکستن✨🕊
اذان صبح بہ افق اهـواز
5:31
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
[🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
هدایت شده از 🇵🇸راهیـان نــور مـجازی🇮🇷
1_937038773.mp3
1.82M
روز 137 ام
عزیزان شهدا ! 😊
🌹 دعای عهد فراموش نشه
اگه نخوندی تا قبل ظهر
وقت داری
________________
اگر چهل روز 0⃣4⃣خوندی
ان شاء الله از یاران امام زمان🌹 عجل الله تعالی فرجه الشریف خواهی بود
و ان شاء الله حضرت رو زیارت😍 خواهی کرد
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
[🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]